مقام امین الله: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


معنای واژه اُمَنا
معنای واژه اُمَنا
«امناء» جمع «امین» است. کتاب‌های لغت واژه «امین» را چنین معنا کرده‌اند: «کسی که در امانت خیانت نمی‌کند، مورد اطمینان و درستکار است».@ فرهنگ سخن: ۱/ ۵۷۶.@
«امناء» جمع «امین» است. کتاب‌های لغت واژه «امین» را چنین معنا کرده‌اند: «کسی که در امانت خیانت نمی‌کند، مورد اطمینان و درستکار است».<ref> فرهنگ سخن: ۱/ ۵۷۶.</ref>
خدا ترس باید امانت گزار امین کز تو ترسد امینش مدار
خدا ترس باید امانت گزار امین کز تو ترسد امینش مدار
امین باید از داور اندیشه ناک نه از رفع دیوان و زجر هلاک @ سعدی / بوستان / باب اول در عدل و تدبیر و رأی.@
امین باید از داور اندیشه ناک نه از رفع دیوان و زجر هلاک <ref> سعدی / بوستان / باب اول در عدل و تدبیر و رأی.</ref>


معنای واژه رحمان
معنای واژه رحمان
واژه «رحمان» واژه‌ای است که در قرآن کریم ۵۷ بار خداوند به آن خوانده شده و «رحيم» به همراه واژه‌های: توّاب،@نور: ۱۰؛ حجرات: ۱۲.@ رئوف،@ بقره: ۱۴۳.@ غفور،@ بقره: ۱۷۳.@ ودود،@ هود: ۹۰.@ ربّ،@ يس: ۵۸.@ عزیز@ شعراء: 9.@ و برّ@ طور: ۲۸.@ آمده است.
واژه «رحمان» واژه‌ای است که در قرآن کریم ۵۷ بار خداوند به آن خوانده شده و «رحيم» به همراه واژه‌های: توّاب،<ref>نور: ۱۰؛ حجرات: ۱۲.</ref> رئوف،<ref> بقره: ۱۴۳.</ref> غفور،<ref> بقره: ۱۷۳.</ref> ودود،<ref> هود: ۹۰.</ref> ربّ،<ref> يس: ۵۸.</ref> عزیز<ref> شعراء: 9.</ref> و برّ<ref> طور: ۲۸.</ref> آمده است.
«رحمان» گویای رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است که در قرآن از این رحمت با واژه‌های دیگر مثل: رحیم، ارحم الراحمين، ودود، رئوف، لطيف و صفی یاد شده است. جهان در پوشش رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است و جلوه‌ای از رحمت گسترده‌اش «مِهْری» است که بین بندگانش دایر کرده است؛ مهر مادر به فرزند و بالعکس، مهر پدر به فرزند و بالعکس، مهر زوجین به یکدیگر، مهر برادران به یکدیگر و ... .
«رحمان» گویای رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است که در قرآن از این رحمت با واژه‌های دیگر مثل: رحیم، ارحم الراحمين، ودود، رئوف، لطيف و صفی یاد شده است. جهان در پوشش رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است و جلوه‌ای از رحمت گسترده‌اش «مِهْری» است که بین بندگانش دایر کرده است؛ مهر مادر به فرزند و بالعکس، مهر پدر به فرزند و بالعکس، مهر زوجین به یکدیگر، مهر برادران به یکدیگر و ... .
جالب این‌جاست که در روایتی از مولا علی [[ع]] نقل شده است که این همه مهربانی، یک صدم مهر ربوبی است:
جالب این‌جاست که در روایتی از مولا علی [[ع]] نقل شده است که این همه مهربانی، یک صدم مهر ربوبی است:
«الله رحيم بعباده ومن رحمته انّه خلق مأة رحمة جعل منها رحمة واحدةً في الخلق كلّهم فبها يتراحم الناس وترحم الوالدة ولدها ... فاذا كان يوم القيامة اضاف هذه الرحمة الواحدة إلى تسع وتسعين رحمة فيرحم بها امة محمد [[صل]]».@ بحارالأنوار: ۴/ ۱۸۳؛ ج ۸/ ۴۴؛ مستدرک سفینة البحار: ۴ / ۱۰۰.@
«الله رحيم بعباده ومن رحمته انّه خلق مأة رحمة جعل منها رحمة واحدةً في الخلق كلّهم فبها يتراحم الناس وترحم الوالدة ولدها ... فاذا كان يوم القيامة اضاف هذه الرحمة الواحدة إلى تسع وتسعين رحمة فيرحم بها امة محمد [[صل]]».<ref> بحارالأنوار: ۴/ ۱۸۳؛ ج ۸/ ۴۴؛ مستدرک سفینة البحار: ۴ / ۱۰۰.</ref>
«خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از رحمت او این است که یک صد شاخه رحمت آفریده، یکی از آن را بین تمام بندگان تقسیم کرده و به واسطه آن مردم نسبت به یکدیگر مهربانند و مادر نسبت به فرزند خود مهر می‌ورزد ... در روز قیامت این رحمت را به ۹۹ قسمت دیگر اضافه می‌کند و با همه آنها امّت پیغمبر اسلام را مشمول رحمتش قرار می‌دهد».
«خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از رحمت او این است که یک صد شاخه رحمت آفریده، یکی از آن را بین تمام بندگان تقسیم کرده و به واسطه آن مردم نسبت به یکدیگر مهربانند و مادر نسبت به فرزند خود مهر می‌ورزد ... در روز قیامت این رحمت را به ۹۹ قسمت دیگر اضافه می‌کند و با همه آنها امّت پیغمبر اسلام را مشمول رحمتش قرار می‌دهد».
امامان معصوم [[عم]] امنای خدای رحمانند. از کانال این امناست که رحمت خداوند شامل حال بندگان می‌گردد.
امامان معصوم [[عم]] امنای خدای رحمانند. از کانال این امناست که رحمت خداوند شامل حال بندگان می‌گردد.
خط ۲۴: خط ۲۴:


تفسیر امانت در عرصه تکوین
تفسیر امانت در عرصه تکوین
در «عرصه تکوین» ائمه معصومین [[عم]] «واسطه فیض‌اند». امام زین العابدین [[ع]] فرمود: «...بنا ينزل الغيث وبنا ينشر الرحمة ويخرج بركات الأرض ولولا ما في الأرض منّا لساخت باهلها».@ الأمالی: ۱۵۷ / مجلس ۳۴ / ح ۱۵؛ روضة الواعظين: ۱/ ۴۵۱.@
در «عرصه تکوین» ائمه معصومین [[عم]] «واسطه فیض‌اند». امام زین العابدین [[ع]] فرمود: «...بنا ينزل الغيث وبنا ينشر الرحمة ويخرج بركات الأرض ولولا ما في الأرض منّا لساخت باهلها».<ref> الأمالی: ۱۵۷ / مجلس ۳۴ / ح ۱۵؛ روضة الواعظين: ۱/ ۴۵۱.</ref>
«به برکت ماست که باران نازل می‌شود و رحمت الهی منتشر می‌گردد و زمین برکاتش را خارج و ظاهر می‌سازد و اگر ما نبودیم زمین اهلش را فرو می‌برد».
«به برکت ماست که باران نازل می‌شود و رحمت الهی منتشر می‌گردد و زمین برکاتش را خارج و ظاهر می‌سازد و اگر ما نبودیم زمین اهلش را فرو می‌برد».
نظام موجود جهان هستی و قانون حاکم بر آن، «قانون اسباب و مسبّبات» است.
نظام موجود جهان هستی و قانون حاکم بر آن، «قانون اسباب و مسبّبات» است.
امام صادق [[ع]] فرمود: «ابى الله ان يجرى الاشياء الّا بالاسباب فجعل لكلّ شیء سببا».@ اصول کافی: ۱ / ۱۸۳ / ح ۷.@
امام صادق [[ع]] فرمود: «ابى الله ان يجرى الاشياء الّا بالاسباب فجعل لكلّ شیء سببا».<ref> اصول کافی: ۱ / ۱۸۳ / ح ۷.</ref>
«مشیّت الهی بر این تعلق گرفته است که تمام چیزها با علل و اسباب طبیعی خود جریان پیدا کند، لذا برای هر چیزی، سببی قرار داده است».
«مشیّت الهی بر این تعلق گرفته است که تمام چیزها با علل و اسباب طبیعی خود جریان پیدا کند، لذا برای هر چیزی، سببی قرار داده است».
انسان تشنه با آشامیدن آب خنک، سیراب می‌گردد، سرمازده، با حرارت‌زایی آتش، گرم می‌شود، دارو در بهبودی بیمار اثر می‌گذارد و مادّه سمّی، آدم سالم را به خطر می‌افکند. در بهاران، از ابر، باران فرو می‌ریزد و آن آب به زمین نیرو بخشیده، انواع گیاهان را می‌رویاند، حیوان از نبات تغذّی نموده و خود نیز سبب بقا و ادامه حیات انسان می‌گردد.@ توسّل از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث: ۲۹.@
انسان تشنه با آشامیدن آب خنک، سیراب می‌گردد، سرمازده، با حرارت‌زایی آتش، گرم می‌شود، دارو در بهبودی بیمار اثر می‌گذارد و مادّه سمّی، آدم سالم را به خطر می‌افکند. در بهاران، از ابر، باران فرو می‌ریزد و آن آب به زمین نیرو بخشیده، انواع گیاهان را می‌رویاند، حیوان از نبات تغذّی نموده و خود نیز سبب بقا و ادامه حیات انسان می‌گردد.<ref> توسّل از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث: ۲۹.</ref>
در باور مسلمین این عقیده نهادینه شده که نباید «اسباب» را محدود به اسباب و وسایل مادّی دید، از این زاویه است که واسطه فیض بودن امامان معصوم [[عم]] در عرصه معنوی واضح می‌گردد. آنان در این عرصه امانتدارند و این «واسطه‌گری» را آن‌چنان که خداوند دستور داده انجام می‌دهند. گرچه بر این مطلب بارها تأكید کرده‌ایم که این «واسطه بودن» به اذن خداوند تبارک و تعالی است. این همه تأكید بدان جهت است که پیوسته بر این نکته تأکید کنیم که ما، در نهایت عشق به معصومین [[عم]]، هرگز آنان را از حدّی که خود تعیین کرده‌اند، بیرون نبرده، این گل‌های بی خار جهان هستی را «بندگان صالح خداوند» می‌دانیم، این در «عرصه تکوین».
در باور مسلمین این عقیده نهادینه شده که نباید «اسباب» را محدود به اسباب و وسایل مادّی دید، از این زاویه است که واسطه فیض بودن امامان معصوم [[عم]] در عرصه معنوی واضح می‌گردد. آنان در این عرصه امانتدارند و این «واسطه‌گری» را آن‌چنان که خداوند دستور داده انجام می‌دهند. گرچه بر این مطلب بارها تأكید کرده‌ایم که این «واسطه بودن» به اذن خداوند تبارک و تعالی است. این همه تأكید بدان جهت است که پیوسته بر این نکته تأکید کنیم که ما، در نهایت عشق به معصومین [[عم]]، هرگز آنان را از حدّی که خود تعیین کرده‌اند، بیرون نبرده، این گل‌های بی خار جهان هستی را «بندگان صالح خداوند» می‌دانیم، این در «عرصه تکوین».


تفسیر امانت در عرصه تشريع
تفسیر امانت در عرصه تشريع
اما در «عرصه تشریع»، امامان معصوم [[عم]] امنای خداوند بوده، نگهبان دین او هستند. اگر پاسداری این پاسداران گلستان دیانت نبود، بی تردید دشمنانی که تمام همّت خود را در جهت نابودی دین به کار گرفته بودند، کامروا می‌شدند، ولی حضور این نگهبانان شایسته دین بود که آنان را ناکام گذاشت.
اما در «عرصه تشریع»، امامان معصوم [[عم]] امنای خداوند بوده، نگهبان دین او هستند. اگر پاسداری این پاسداران گلستان دیانت نبود، بی تردید دشمنانی که تمام همّت خود را در جهت نابودی دین به کار گرفته بودند، کامروا می‌شدند، ولی حضور این نگهبانان شایسته دین بود که آنان را ناکام گذاشت.
پیامبر اکرم [[صل]] به امام علی ابن ابی‌طالب [[ع]] فرمود: «یا علیّ! انا وانت وابناك الحسن والحسين وتسعة من ولد الحسين [[عم]] اركان الدين ودعائم الاسلام من تبعنا نجی ومن تخلّف عنّا فالی النار».@ بحارالأنوار: ۳۶/ ۲۷۲.@
پیامبر اکرم [[صل]] به امام علی ابن ابی‌طالب [[ع]] فرمود: «یا علیّ! انا وانت وابناك الحسن والحسين وتسعة من ولد الحسين [[عم]] اركان الدين ودعائم الاسلام من تبعنا نجی ومن تخلّف عنّا فالی النار».<ref> بحارالأنوار: ۳۶/ ۲۷۲.</ref>
«یا علی! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و نُه فرزند از فرزندان امام حسین [[عم]] و ارکان دین و پایه‌های اسلام هستیم؛ هرکس مطيع ما باشد، نجات می‌یابد و هرکس از ما جدا شود، سرانجامش جهنّم است».
«یا علی! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و نُه فرزند از فرزندان امام حسین [[عم]] و ارکان دین و پایه‌های اسلام هستیم؛ هرکس مطيع ما باشد، نجات می‌یابد و هرکس از ما جدا شود، سرانجامش جهنّم است».
امام رضا [[ع]] در ضمن ویژگی‌هایی که برای امام معصوم [[عم]] می‌شمرد این است که: «ناصح لعباد الله حافظ لدين الله».@ اصول کافی: ۱ / ۲۰۲.@
امام رضا [[ع]] در ضمن ویژگی‌هایی که برای امام معصوم [[عم]] می‌شمرد این است که: «ناصح لعباد الله حافظ لدين الله».<ref> اصول کافی: ۱ / ۲۰۲.</ref>
«او دلسوز بندگان خدا و حافظ دین خداست».
«او دلسوز بندگان خدا و حافظ دین خداست».
بی‌تردید اگر امامان معصوم [[عم]] نبودند که از مکتب پیامبر حراست کنند، از دین جز مطالبی سطحی و خرافات، چیزی باقی نمی‌ماند و دقیقاً اسلام به همان سرنوشتی مبتلا می‌شد که اکنون مسیحیت و یهودیت به آن مبتلا گشته است.
بی‌تردید اگر امامان معصوم [[عم]] نبودند که از مکتب پیامبر حراست کنند، از دین جز مطالبی سطحی و خرافات، چیزی باقی نمی‌ماند و دقیقاً اسلام به همان سرنوشتی مبتلا می‌شد که اکنون مسیحیت و یهودیت به آن مبتلا گشته است.
دشمنان خارجی و نفوذي‌ها تمام همّت خود را برای تحریف این مکتب به کار گرفتند، اما پاسداری نگهبانان اصیل اسلام؛ یعنی امامان معصوم [[عم]] آنان را ناکام گذاشت. مناسب است در این‌جا تنها به یک چهره غارتگر فرهنگی اشاره داشته باشم، او «کعب بن ماتع» معروف به «کعب الأحبار» است. وی یکی از بزرگترین دانشمندان یهود محسوب می‌شد. در عصر ابوبکر به ظاهر، اسلام را پذیرفت. او به مدینه آمده بود تا از آنجا به بیت المقدس رفته، در آن‌جا سکونت گزیند، ولی عمر به او اصرار کرد تا در مدينه بماند. او هم تا زمان عثمان در مدینه ماند، سپس به شام رفت و به معاویه پیوست! تمام تلاش «کعب»، نشر اخبار یهود بین مسلمانان بود و در این باره روایات دروغین فراوانی نشر داد، از جمله آن‌که گفت:
دشمنان خارجی و نفوذي‌ها تمام همّت خود را برای تحریف این مکتب به کار گرفتند، اما پاسداری نگهبانان اصیل اسلام؛ یعنی امامان معصوم [[عم]] آنان را ناکام گذاشت. مناسب است در این‌جا تنها به یک چهره غارتگر فرهنگی اشاره داشته باشم، او «کعب بن ماتع» معروف به «کعب الأحبار» است. وی یکی از بزرگترین دانشمندان یهود محسوب می‌شد. در عصر ابوبکر به ظاهر، اسلام را پذیرفت. او به مدینه آمده بود تا از آنجا به بیت المقدس رفته، در آن‌جا سکونت گزیند، ولی عمر به او اصرار کرد تا در مدينه بماند. او هم تا زمان عثمان در مدینه ماند، سپس به شام رفت و به معاویه پیوست! تمام تلاش «کعب»، نشر اخبار یهود بین مسلمانان بود و در این باره روایات دروغین فراوانی نشر داد، از جمله آن‌که گفت:
«انّ الكعبة تسجد لبيت المقدس فی كلّ غداة!!».@ فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.@
«انّ الكعبة تسجد لبيت المقدس فی كلّ غداة!!».<ref> فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.</ref>
«خانه کعبه هر روز صبحگاهان برای بیت المقدس سجده می‌کند!!».
«خانه کعبه هر روز صبحگاهان برای بیت المقدس سجده می‌کند!!».
جالب این‌جاست که این روایت را برای امام باقر [[ع]] خواندند و گفتند: «کعب راست گفته است!».
جالب این‌جاست که این روایت را برای امام باقر [[ع]] خواندند و گفتند: «کعب راست گفته است!».
حضرت فرمود: «دروغ گفتی و کعب چون تو دروغ گفت».@ فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.@
حضرت فرمود: «دروغ گفتی و کعب چون تو دروغ گفت».<ref> فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.</ref>
«کعب» در پی آن بود که یهودیّت را میان مسلمانان نشر داده و ارزش‌های آن را به عنوان ارزش‌های اسلامی جا بزند. او با تربیت شاگردانی، همانند ابوهریره دوسی، شبیخون گسترده فرهنگی را به مکتب اسلام سامان داد. کعب می‌کوشید به ابوهریره -که از عصر معاویه به بعد اهمّیّت یافت- تعليمات خاصّی بدهد و او را با بینش یهودی سیراب سازد. ابوهریره، علاوه بر روایات فراوانی که بدون نام از «کعب» نقل می‌کند، در مواردی هم به وضوح نام کعب را هم می‌برد.@ الإصابة في تمييز الصحابه: ۳ / ۳۱۷؛ تاریخ الامم والملوك: ۱ / ۷۷.@
«کعب» در پی آن بود که یهودیّت را میان مسلمانان نشر داده و ارزش‌های آن را به عنوان ارزش‌های اسلامی جا بزند. او با تربیت شاگردانی، همانند ابوهریره دوسی، شبیخون گسترده فرهنگی را به مکتب اسلام سامان داد. کعب می‌کوشید به ابوهریره -که از عصر معاویه به بعد اهمّیّت یافت- تعليمات خاصّی بدهد و او را با بینش یهودی سیراب سازد. ابوهریره، علاوه بر روایات فراوانی که بدون نام از «کعب» نقل می‌کند، در مواردی هم به وضوح نام کعب را هم می‌برد.<ref> الإصابة في تمييز الصحابه: ۳ / ۳۱۷؛ تاریخ الامم والملوك: ۱ / ۷۷.</ref>
ابن کثیر می‌گوید: «ابوهریره در روایت کردن، تدلیس می‌کرد؛ یعنی آنچه از پیامبر [[صل]] شنیده و آنچه از کعب شنیده بود، برای مردم تعریف می‌کرد اما روایت کعب را از روایت پیامبر [[صل]] جدا نمی‌ساخت و معلوم نمی‌کرد».@ البداية والنهايه: ۸ / ۱۰۹.@
ابن کثیر می‌گوید: «ابوهریره در روایت کردن، تدلیس می‌کرد؛ یعنی آنچه از پیامبر [[صل]] شنیده و آنچه از کعب شنیده بود، برای مردم تعریف می‌کرد اما روایت کعب را از روایت پیامبر [[صل]] جدا نمی‌ساخت و معلوم نمی‌کرد».<ref> البداية والنهايه: ۸ / ۱۰۹.</ref>
احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده که: «ابوهریره، حدیثی را روایت کرد، حاضران به او گفتند: این را که نقل کردی از پیامبر [[صل]] بود یا از کیسه خودت می‌باشد؟ ابوهریره گفت: از کیسه خودم می‌باشد!!».@ مسند احمد: ۲/ ۳۴۳.@
احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده که: «ابوهریره، حدیثی را روایت کرد، حاضران به او گفتند: این را که نقل کردی از پیامبر [[صل]] بود یا از کیسه خودت می‌باشد؟ ابوهریره گفت: از کیسه خودم می‌باشد!!».<ref> مسند احمد: ۲/ ۳۴۳.</ref>
با این که ابوهریره در سال هشتم هجرت، مسلمان شد و کمتر از دو سال در خدمت پیامبر [[صل]] بود، تنها در مسند بقی بن مخلد اندلسی ۵۳۷۴ حدیث از وی نقل شده است! او آن‌قدر دروغ‌پردازی کرد که عمر او را از نقل حديث ممنوع کرد و گفت: «اگر از نقل حدیث دست نکشی، تو را به سرزمین دوس (که وطن اصلی‌اش بود) تبعید خواهم کرد».@ نگاهی به نقش ائمه در احیای دین: ۱۷۱.@
با این که ابوهریره در سال هشتم هجرت، مسلمان شد و کمتر از دو سال در خدمت پیامبر [[صل]] بود، تنها در مسند بقی بن مخلد اندلسی ۵۳۷۴ حدیث از وی نقل شده است! او آن‌قدر دروغ‌پردازی کرد که عمر او را از نقل حديث ممنوع کرد و گفت: «اگر از نقل حدیث دست نکشی، تو را به سرزمین دوس (که وطن اصلی‌اش بود) تبعید خواهم کرد».<ref> نگاهی به نقش ائمه در احیای دین: ۱۷۱.</ref>
مولا علی [[ع]] فرمود: «اكذب الناس على رسول الله [[صل]] ابوهریرة الدوسی».@ بحارالأنوار: ۳۴/ ۲۸۷؛ سفينة البحار: ۴/ ۸۲۱.@
مولا علی [[ع]] فرمود: «اكذب الناس على رسول الله [[صل]] ابوهریرة الدوسی».<ref> بحارالأنوار: ۳۴/ ۲۸۷؛ سفينة البحار: ۴/ ۸۲۱.</ref>
«دروغ پردازترین کسان بر پیامبر [[صل]] ابوهریره است».
«دروغ پردازترین کسان بر پیامبر [[صل]] ابوهریره است».
این عنصر فاسد، دست پروریده کعب است. و از این‌گونه عناصر نفوذی پس از پیامبر [[صل]] فراوان بودند که روایتشان بخصوص در کتب اهل سنّت، فراوان است.
این عنصر فاسد، دست پروریده کعب است. و از این‌گونه عناصر نفوذی پس از پیامبر [[صل]] فراوان بودند که روایتشان بخصوص در کتب اهل سنّت، فراوان است.
این خدمت بزرگ امامان معصوم [[عم]] بود که در ابعاد مختلف، به تبیین اسلام پرداخته و به صورت شفّاف، اسلام ناب را از آنچه به اسم اسلام برای مردم مطرح می‌کردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونه‌های آن را در عرصه: اعتقادی، تفسیری، فقهی و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتاب‌ها تدوین گردد.@ دوره ۱۲ جلدی کتاب «نگاهی به نقش ائمّه در احیای دین»، تألیف علّامه عسکری گامی ارزشمند در این راستاست.@
این خدمت بزرگ امامان معصوم [[عم]] بود که در ابعاد مختلف، به تبیین اسلام پرداخته و به صورت شفّاف، اسلام ناب را از آنچه به اسم اسلام برای مردم مطرح می‌کردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونه‌های آن را در عرصه: اعتقادی، تفسیری، فقهی و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتاب‌ها تدوین گردد.<ref> دوره ۱۲ جلدی کتاب «نگاهی به نقش ائمّه در احیای دین»، تألیف علّامه عسکری گامی ارزشمند در این راستاست.</ref>
امامان شیعه [[عم]] برای این امانتداری، از تمام آنچه در توان داشتند اعمّ از جان، مال و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایسته‌ای هستند و از آموزه‌های آنان توصیه به «امانتداری شایسته» بوده است.
امامان شیعه [[عم]] برای این امانتداری، از تمام آنچه در توان داشتند اعمّ از جان، مال و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایسته‌ای هستند و از آموزه‌های آنان توصیه به «امانتداری شایسته» بوده است.


ستایش مؤمنان به خاطر امانتداری
ستایش مؤمنان به خاطر امانتداری
قرآن کریم، «مؤمنان شایسته» را به خاطر «امانتداری» می‌ستاید:
قرآن کریم، «مؤمنان شایسته» را به خاطر «امانتداری» می‌ستاید:
««وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»».@ مؤمنون: ۸.@
««وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»».<ref> مؤمنون: ۸.</ref>
«آنان که رعایت امانت و عهد را می‌نمایند».
«آنان که رعایت امانت و عهد را می‌نمایند».
و در روایات هم بر این فضیلت انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی روایات آمده است که: اگر بدترین و شقی‌ترین انسان‌ها هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید امانتداری کنید؛ شقی‌ترین انسان‌ها مثل قاتل مولا علی [[ع]]،@ امام صادق [[ع]] فرمود: فلو انّ قاتل علی [[ع]] ائتمننی على امانة لأدّيتها اليه (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).@ قاتلان اولاد انبیا،@ الامام على [[ع]]: ادّوا الأمانة ولو الى قتلة اولاد الانبیاء (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).@ قاتل سیدالشهداء@ امام صادق [[ع]] فرمود: ادّوا الأمانة ولو الى قاتل الحسين بن علي [[عم]] (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).@ و ... .
و در روایات هم بر این فضیلت انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی روایات آمده است که: اگر بدترین و شقی‌ترین انسان‌ها هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید امانتداری کنید؛ شقی‌ترین انسان‌ها مثل قاتل مولا علی [[ع]]،<ref> امام صادق [[ع]] فرمود: فلو انّ قاتل علی [[ع]] ائتمننی على امانة لأدّيتها اليه (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).</ref> قاتلان اولاد انبیا،<ref> الامام على [[ع]]: ادّوا الأمانة ولو الى قتلة اولاد الانبیاء (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).</ref> قاتل سیدالشهداء<ref> امام صادق [[ع]] فرمود: ادّوا الأمانة ولو الى قاتل الحسين بن علي [[عم]] (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).</ref> و ... .
روایات، امانتداری را محک دین‌مداری شمرده@ نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: لا تنظروا إلى كثرة صلوتهم ... ولكن انظروا إلى صدق الحديث واداء الأمانة (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۴).@ و آن را با دین گره زده‌اند تا آن‌جا که امیرمؤمنان [[ع]] فرمود:  
روایات، امانتداری را محک دین‌مداری شمرده<ref> نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: لا تنظروا إلى كثرة صلوتهم ... ولكن انظروا إلى صدق الحديث واداء الأمانة (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۴).</ref> و آن را با دین گره زده‌اند تا آن‌جا که امیرمؤمنان [[ع]] فرمود:  
«من لا أمانة له، لا ایمان له».@ میزان الحکمه: ۱ / ۲۱۵.@
«من لا أمانة له، لا ایمان له».<ref> میزان الحکمه: ۱ / ۲۱۵.</ref>
«آن‌کس که امانتدار نیست، ایمان ندارد».
«آن‌کس که امانتدار نیست، ایمان ندارد».
آری، امامان «امانتداران شایسته» خدای رحمان بودند و به حق از عهده ادای آن برآمدند امید که ما که بر سر سفره «امانتی» که آنها با مجاهدت‌های بسیار آن را گسترانیده‌اند نشسته‌ایم، امانتداری را از آنها آموخته دَین خود را به دین اداء نمائیم. آمّین یا ربّ العالمين. 
آری، امامان «امانتداران شایسته» خدای رحمان بودند و به حق از عهده ادای آن برآمدند امید که ما که بر سر سفره «امانتی» که آنها با مجاهدت‌های بسیار آن را گسترانیده‌اند نشسته‌ایم، امانتداری را از آنها آموخته دَین خود را به دین اداء نمائیم. آمّین یا ربّ العالمين. 

نسخهٔ ‏۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۶


از جمله مقامات امامان معصوم(ع) مقام امین الله که در زیارت جامعه کبیره با عبارت "أُمَنَاءَ اَلرَّحْمَنِ" آمده است.

واژه شناسی لغوی

در کتاب: در آستان امامان معصوم جلد یک (سید احمد خاتمی)

معنای واژه اُمَنا «امناء» جمع «امین» است. کتاب‌های لغت واژه «امین» را چنین معنا کرده‌اند: «کسی که در امانت خیانت نمی‌کند، مورد اطمینان و درستکار است».[۱] خدا ترس باید امانت گزار امین کز تو ترسد امینش مدار امین باید از داور اندیشه ناک نه از رفع دیوان و زجر هلاک [۲]

معنای واژه رحمان واژه «رحمان» واژه‌ای است که در قرآن کریم ۵۷ بار خداوند به آن خوانده شده و «رحيم» به همراه واژه‌های: توّاب،[۳] رئوف،[۴] غفور،[۵] ودود،[۶] ربّ،[۷] عزیز[۸] و برّ[۹] آمده است. «رحمان» گویای رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است که در قرآن از این رحمت با واژه‌های دیگر مثل: رحیم، ارحم الراحمين، ودود، رئوف، لطيف و صفی یاد شده است. جهان در پوشش رحمت گسترده ذات مقدّس ربوبی است و جلوه‌ای از رحمت گسترده‌اش «مِهْری» است که بین بندگانش دایر کرده است؛ مهر مادر به فرزند و بالعکس، مهر پدر به فرزند و بالعکس، مهر زوجین به یکدیگر، مهر برادران به یکدیگر و ... . جالب این‌جاست که در روایتی از مولا علی ع نقل شده است که این همه مهربانی، یک صدم مهر ربوبی است: «الله رحيم بعباده ومن رحمته انّه خلق مأة رحمة جعل منها رحمة واحدةً في الخلق كلّهم فبها يتراحم الناس وترحم الوالدة ولدها ... فاذا كان يوم القيامة اضاف هذه الرحمة الواحدة إلى تسع وتسعين رحمة فيرحم بها امة محمد صل».[۱۰] «خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از رحمت او این است که یک صد شاخه رحمت آفریده، یکی از آن را بین تمام بندگان تقسیم کرده و به واسطه آن مردم نسبت به یکدیگر مهربانند و مادر نسبت به فرزند خود مهر می‌ورزد ... در روز قیامت این رحمت را به ۹۹ قسمت دیگر اضافه می‌کند و با همه آنها امّت پیغمبر اسلام را مشمول رحمتش قرار می‌دهد». امامان معصوم عم امنای خدای رحمانند. از کانال این امناست که رحمت خداوند شامل حال بندگان می‌گردد.

تفسیر امانت در عرصه تکوین و تشریع اینک سؤال این است که گفتیم امامان معصوم عم امنای خدای رحمان هستند، اما معنای «امانت» چیست؟ به نظر می‌رسد باید که «امانت» را هم در «عرصه تکوین» و هم در «عرصه تشريع» تفسیر کنیم.

تفسیر امانت در عرصه تکوین در «عرصه تکوین» ائمه معصومین عم «واسطه فیض‌اند». امام زین العابدین ع فرمود: «...بنا ينزل الغيث وبنا ينشر الرحمة ويخرج بركات الأرض ولولا ما في الأرض منّا لساخت باهلها».[۱۱] «به برکت ماست که باران نازل می‌شود و رحمت الهی منتشر می‌گردد و زمین برکاتش را خارج و ظاهر می‌سازد و اگر ما نبودیم زمین اهلش را فرو می‌برد». نظام موجود جهان هستی و قانون حاکم بر آن، «قانون اسباب و مسبّبات» است. امام صادق ع فرمود: «ابى الله ان يجرى الاشياء الّا بالاسباب فجعل لكلّ شیء سببا».[۱۲] «مشیّت الهی بر این تعلق گرفته است که تمام چیزها با علل و اسباب طبیعی خود جریان پیدا کند، لذا برای هر چیزی، سببی قرار داده است». انسان تشنه با آشامیدن آب خنک، سیراب می‌گردد، سرمازده، با حرارت‌زایی آتش، گرم می‌شود، دارو در بهبودی بیمار اثر می‌گذارد و مادّه سمّی، آدم سالم را به خطر می‌افکند. در بهاران، از ابر، باران فرو می‌ریزد و آن آب به زمین نیرو بخشیده، انواع گیاهان را می‌رویاند، حیوان از نبات تغذّی نموده و خود نیز سبب بقا و ادامه حیات انسان می‌گردد.[۱۳] در باور مسلمین این عقیده نهادینه شده که نباید «اسباب» را محدود به اسباب و وسایل مادّی دید، از این زاویه است که واسطه فیض بودن امامان معصوم عم در عرصه معنوی واضح می‌گردد. آنان در این عرصه امانتدارند و این «واسطه‌گری» را آن‌چنان که خداوند دستور داده انجام می‌دهند. گرچه بر این مطلب بارها تأكید کرده‌ایم که این «واسطه بودن» به اذن خداوند تبارک و تعالی است. این همه تأكید بدان جهت است که پیوسته بر این نکته تأکید کنیم که ما، در نهایت عشق به معصومین عم، هرگز آنان را از حدّی که خود تعیین کرده‌اند، بیرون نبرده، این گل‌های بی خار جهان هستی را «بندگان صالح خداوند» می‌دانیم، این در «عرصه تکوین».

تفسیر امانت در عرصه تشريع اما در «عرصه تشریع»، امامان معصوم عم امنای خداوند بوده، نگهبان دین او هستند. اگر پاسداری این پاسداران گلستان دیانت نبود، بی تردید دشمنانی که تمام همّت خود را در جهت نابودی دین به کار گرفته بودند، کامروا می‌شدند، ولی حضور این نگهبانان شایسته دین بود که آنان را ناکام گذاشت. پیامبر اکرم صل به امام علی ابن ابی‌طالب ع فرمود: «یا علیّ! انا وانت وابناك الحسن والحسين وتسعة من ولد الحسين عم اركان الدين ودعائم الاسلام من تبعنا نجی ومن تخلّف عنّا فالی النار».[۱۴] «یا علی! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و نُه فرزند از فرزندان امام حسین عم و ارکان دین و پایه‌های اسلام هستیم؛ هرکس مطيع ما باشد، نجات می‌یابد و هرکس از ما جدا شود، سرانجامش جهنّم است». امام رضا ع در ضمن ویژگی‌هایی که برای امام معصوم عم می‌شمرد این است که: «ناصح لعباد الله حافظ لدين الله».[۱۵] «او دلسوز بندگان خدا و حافظ دین خداست». بی‌تردید اگر امامان معصوم عم نبودند که از مکتب پیامبر حراست کنند، از دین جز مطالبی سطحی و خرافات، چیزی باقی نمی‌ماند و دقیقاً اسلام به همان سرنوشتی مبتلا می‌شد که اکنون مسیحیت و یهودیت به آن مبتلا گشته است. دشمنان خارجی و نفوذي‌ها تمام همّت خود را برای تحریف این مکتب به کار گرفتند، اما پاسداری نگهبانان اصیل اسلام؛ یعنی امامان معصوم عم آنان را ناکام گذاشت. مناسب است در این‌جا تنها به یک چهره غارتگر فرهنگی اشاره داشته باشم، او «کعب بن ماتع» معروف به «کعب الأحبار» است. وی یکی از بزرگترین دانشمندان یهود محسوب می‌شد. در عصر ابوبکر به ظاهر، اسلام را پذیرفت. او به مدینه آمده بود تا از آنجا به بیت المقدس رفته، در آن‌جا سکونت گزیند، ولی عمر به او اصرار کرد تا در مدينه بماند. او هم تا زمان عثمان در مدینه ماند، سپس به شام رفت و به معاویه پیوست! تمام تلاش «کعب»، نشر اخبار یهود بین مسلمانان بود و در این باره روایات دروغین فراوانی نشر داد، از جمله آن‌که گفت: «انّ الكعبة تسجد لبيت المقدس فی كلّ غداة!!».[۱۶] «خانه کعبه هر روز صبحگاهان برای بیت المقدس سجده می‌کند!!». جالب این‌جاست که این روایت را برای امام باقر ع خواندند و گفتند: «کعب راست گفته است!». حضرت فرمود: «دروغ گفتی و کعب چون تو دروغ گفت».[۱۷] «کعب» در پی آن بود که یهودیّت را میان مسلمانان نشر داده و ارزش‌های آن را به عنوان ارزش‌های اسلامی جا بزند. او با تربیت شاگردانی، همانند ابوهریره دوسی، شبیخون گسترده فرهنگی را به مکتب اسلام سامان داد. کعب می‌کوشید به ابوهریره -که از عصر معاویه به بعد اهمّیّت یافت- تعليمات خاصّی بدهد و او را با بینش یهودی سیراب سازد. ابوهریره، علاوه بر روایات فراوانی که بدون نام از «کعب» نقل می‌کند، در مواردی هم به وضوح نام کعب را هم می‌برد.[۱۸] ابن کثیر می‌گوید: «ابوهریره در روایت کردن، تدلیس می‌کرد؛ یعنی آنچه از پیامبر صل شنیده و آنچه از کعب شنیده بود، برای مردم تعریف می‌کرد اما روایت کعب را از روایت پیامبر صل جدا نمی‌ساخت و معلوم نمی‌کرد».[۱۹] احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده که: «ابوهریره، حدیثی را روایت کرد، حاضران به او گفتند: این را که نقل کردی از پیامبر صل بود یا از کیسه خودت می‌باشد؟ ابوهریره گفت: از کیسه خودم می‌باشد!!».[۲۰] با این که ابوهریره در سال هشتم هجرت، مسلمان شد و کمتر از دو سال در خدمت پیامبر صل بود، تنها در مسند بقی بن مخلد اندلسی ۵۳۷۴ حدیث از وی نقل شده است! او آن‌قدر دروغ‌پردازی کرد که عمر او را از نقل حديث ممنوع کرد و گفت: «اگر از نقل حدیث دست نکشی، تو را به سرزمین دوس (که وطن اصلی‌اش بود) تبعید خواهم کرد».[۲۱] مولا علی ع فرمود: «اكذب الناس على رسول الله صل ابوهریرة الدوسی».[۲۲] «دروغ پردازترین کسان بر پیامبر صل ابوهریره است». این عنصر فاسد، دست پروریده کعب است. و از این‌گونه عناصر نفوذی پس از پیامبر صل فراوان بودند که روایتشان بخصوص در کتب اهل سنّت، فراوان است. این خدمت بزرگ امامان معصوم عم بود که در ابعاد مختلف، به تبیین اسلام پرداخته و به صورت شفّاف، اسلام ناب را از آنچه به اسم اسلام برای مردم مطرح می‌کردند، روشن نمودند. اگر بخواهیم نمونه‌های آن را در عرصه: اعتقادی، تفسیری، فقهی و ... بیاوریم از عهده این مقاله بیرون است و شایسته آن است که در این زمینه کتاب‌ها تدوین گردد.[۲۳] امامان شیعه عم برای این امانتداری، از تمام آنچه در توان داشتند اعمّ از جان، مال و آبرو مایه گذاشتند و در عمل نشان دادند که امانتداران شایسته‌ای هستند و از آموزه‌های آنان توصیه به «امانتداری شایسته» بوده است.

ستایش مؤمنان به خاطر امانتداری قرآن کریم، «مؤمنان شایسته» را به خاطر «امانتداری» می‌ستاید: ««وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»».[۲۴] «آنان که رعایت امانت و عهد را می‌نمایند». و در روایات هم بر این فضیلت انسانی تأكید بسیار شده است. در برخی روایات آمده است که: اگر بدترین و شقی‌ترین انسان‌ها هم امانتی به شما سپردند و شما پذیرفتید، باید امانتداری کنید؛ شقی‌ترین انسان‌ها مثل قاتل مولا علی ع،[۲۵] قاتلان اولاد انبیا،[۲۶] قاتل سیدالشهداء[۲۷] و ... . روایات، امانتداری را محک دین‌مداری شمرده[۲۸] و آن را با دین گره زده‌اند تا آن‌جا که امیرمؤمنان ع فرمود: «من لا أمانة له، لا ایمان له».[۲۹] «آن‌کس که امانتدار نیست، ایمان ندارد». آری، امامان «امانتداران شایسته» خدای رحمان بودند و به حق از عهده ادای آن برآمدند امید که ما که بر سر سفره «امانتی» که آنها با مجاهدت‌های بسیار آن را گسترانیده‌اند نشسته‌ایم، امانتداری را از آنها آموخته دَین خود را به دین اداء نمائیم. آمّین یا ربّ العالمين. 


ص255

  1. فرهنگ سخن: ۱/ ۵۷۶.
  2. سعدی / بوستان / باب اول در عدل و تدبیر و رأی.
  3. نور: ۱۰؛ حجرات: ۱۲.
  4. بقره: ۱۴۳.
  5. بقره: ۱۷۳.
  6. هود: ۹۰.
  7. يس: ۵۸.
  8. شعراء: 9.
  9. طور: ۲۸.
  10. بحارالأنوار: ۴/ ۱۸۳؛ ج ۸/ ۴۴؛ مستدرک سفینة البحار: ۴ / ۱۰۰.
  11. الأمالی: ۱۵۷ / مجلس ۳۴ / ح ۱۵؛ روضة الواعظين: ۱/ ۴۵۱.
  12. اصول کافی: ۱ / ۱۸۳ / ح ۷.
  13. توسّل از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث: ۲۹.
  14. بحارالأنوار: ۳۶/ ۲۷۲.
  15. اصول کافی: ۱ / ۲۰۲.
  16. فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.
  17. فروع کافی: ۴ / ۲۴۰ - ۲۳۹ / ح ۱؛ وسائل الشيعه: ۱۳ / ۲۶۲.
  18. الإصابة في تمييز الصحابه: ۳ / ۳۱۷؛ تاریخ الامم والملوك: ۱ / ۷۷.
  19. البداية والنهايه: ۸ / ۱۰۹.
  20. مسند احمد: ۲/ ۳۴۳.
  21. نگاهی به نقش ائمه در احیای دین: ۱۷۱.
  22. بحارالأنوار: ۳۴/ ۲۸۷؛ سفينة البحار: ۴/ ۸۲۱.
  23. دوره ۱۲ جلدی کتاب «نگاهی به نقش ائمّه در احیای دین»، تألیف علّامه عسکری گامی ارزشمند در این راستاست.
  24. مؤمنون: ۸.
  25. امام صادق ع فرمود: فلو انّ قاتل علی ع ائتمننی على امانة لأدّيتها اليه (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).
  26. الامام على ع: ادّوا الأمانة ولو الى قتلة اولاد الانبیاء (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).
  27. امام صادق ع فرمود: ادّوا الأمانة ولو الى قاتل الحسين بن علي عم (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۵).
  28. نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: لا تنظروا إلى كثرة صلوتهم ... ولكن انظروا إلى صدق الحديث واداء الأمانة (بحارالأنوار: ۷۵ / ۱۱۴).
  29. میزان الحکمه: ۱ / ۲۱۵.