←مقدمه
(←پانویس) |
(←مقدمه) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
روایات و گزارشهای معتبر [[تاریخی]] بیانگر این است که صحابه پیامبر{{صل}} | روایات و گزارشهای معتبر [[تاریخی]] بیانگر این است که صحابه پیامبر{{صل}} از حدیث غدیر، امامت امیرالمؤمنین{{ع}} را دریافت کردهاند. در اینجا نمونههایی را یادآور میشویم: | ||
#گروهی از [[عرب]] در [[رحبه]] [[کوفه]] بر امیرالمؤمنین{{ع}} وارد شدند و بر او [[سلام]] کردند. امیرالمؤمنین{{ع}} پرسید: “شما چه کسانی هستید؟” گفتند: “ما [[موالیان]] تو هستیم”. امیرالمؤمنین{{ع}} فرمود: “چگونه شما موالیان من هستید، در حالی که شما گروهی از عربید (نه از [[عجم]] که در آن [[زمان]] رسم بود که افراد [[غیر عرب]] تحت [[ولایت]] و [[حمایت]] فرد یا قومی از [[عرب]] قرار میگرفتند)”. آنان پاسخ دادند: “ما [[روز غدیر]] [[خم]] شنیدیم که [[پیامبر]]{{صل}} در حالی که دست تو را گرفته بود میگفت: ای [[مردم]]! آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ آنان گفتند: چرا ای [[رسول خدا]]، پیامبر{{صل}} فرمود: [[خدا]] مولای من و من مولای مؤمنانم و [[علی]] مولای کسی است که من مولای او هستم، خدایا هر کس او را [[دوست]] دارد، دوست بدار و هر کس او را [[دشمن]] دارد، دشمن بدار”. [[ریاح بن ثابت]] که [[راوی حدیث]] است میگوید: “آنان گروهی از [[انصار]] بودند و [[ابوایوب انصاری]] نیز در میان آنان بود”<ref>بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۷۷؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۵۸۳، حدیث ۲۳۵۱ و ۲۳۵۲؛ شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج۳، ص۲۰۸، شرح خطبه ۴۸؛ أسد الغابة، ج۱، ص۴۴۱، رقم ۱۰۳۸؛ الاصابة، ج۱، ص۳۰۴، الریاض النضرة، ج۳، ص۱۰۹؛ البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۳۱، حوادث سال ۱۰ ه.ق؛ ج۷، ص۳۸۴، حوادث سال ۴۰ ه.ق؛ ج۱، ص۳۱۸-۳۸۶.</ref>. این سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که از کجا شما [[موالیان]] من هستید در حالی که شما از [[قوم]] عربید؟ بیانگر این است که برداشت وی از [[مولی]] در سخن آنان، دوست و [[ناصر]] نبود، زیرا در [[ولایت]] [[دوستی]] و [[نصرت]]، فرقی میان عرب و [[عجم]] وجود ندارد، بلکه مقصود آنان از اینکه خود را [[موالی]] امیرالمؤمنین{{ع}} میدانستند، ولایت [[زعامت]] و [[سرپرستی]] بود، زیرا در آن [[زمان]]، فرد [[غیر عرب]]، خود را تحت ولایت و [[حمایت]] فرد یا قبیلهای از [[اعراب]] قرار میداد، معنایی که امروزه از آن به [[تابعیت]] [[سیاسی]] تعبیر میشود، و فردی که چنین ولایت یا تابعیتی را میپذیرد تحت ولایت و زعامت فرد یا [[قبیله]] یا نظامی سیاسی است، که ولایت و تابعیت آن را پذیرفته است. آنان با اینکه عرب بودند، چنین [[ولایتی]] را برای امیرالمؤمنین{{ع}} نسبت به خود قائل بودند و بر آن به ولایت در [[حدیث غدیر]] [[استدلال]] کردند. بنابراین، [[فهم]] آنان از ولایت در [[حدیث غدیر]]، [[ولایت]] [[رهبری]] و [[زعامت سیاسی]] بود که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز آن را [[تأیید]] کرد. | #گروهی از [[عرب]] در [[رحبه]] [[کوفه]] بر امیرالمؤمنین{{ع}} وارد شدند و بر او [[سلام]] کردند. امیرالمؤمنین{{ع}} پرسید: “شما چه کسانی هستید؟” گفتند: “ما [[موالیان]] تو هستیم”. امیرالمؤمنین{{ع}} فرمود: “چگونه شما موالیان من هستید، در حالی که شما گروهی از عربید (نه از [[عجم]] که در آن [[زمان]] رسم بود که افراد [[غیر عرب]] تحت [[ولایت]] و [[حمایت]] فرد یا قومی از [[عرب]] قرار میگرفتند)”. آنان پاسخ دادند: “ما [[روز غدیر]] [[خم]] شنیدیم که [[پیامبر]]{{صل}} در حالی که دست تو را گرفته بود میگفت: ای [[مردم]]! آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ آنان گفتند: چرا ای [[رسول خدا]]، پیامبر{{صل}} فرمود: [[خدا]] مولای من و من مولای مؤمنانم و [[علی]] مولای کسی است که من مولای او هستم، خدایا هر کس او را [[دوست]] دارد، دوست بدار و هر کس او را [[دشمن]] دارد، دشمن بدار”. [[ریاح بن ثابت]] که [[راوی حدیث]] است میگوید: “آنان گروهی از [[انصار]] بودند و [[ابوایوب انصاری]] نیز در میان آنان بود”<ref>بحار الانوار، ج۳۷، ص۱۷۷؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۵۸۳، حدیث ۲۳۵۱ و ۲۳۵۲؛ شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج۳، ص۲۰۸، شرح خطبه ۴۸؛ أسد الغابة، ج۱، ص۴۴۱، رقم ۱۰۳۸؛ الاصابة، ج۱، ص۳۰۴، الریاض النضرة، ج۳، ص۱۰۹؛ البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۳۱، حوادث سال ۱۰ ه.ق؛ ج۷، ص۳۸۴، حوادث سال ۴۰ ه.ق؛ ج۱، ص۳۱۸-۳۸۶.</ref>. این سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که از کجا شما [[موالیان]] من هستید در حالی که شما از [[قوم]] عربید؟ بیانگر این است که برداشت وی از [[مولی]] در سخن آنان، دوست و [[ناصر]] نبود، زیرا در [[ولایت]] [[دوستی]] و [[نصرت]]، فرقی میان عرب و [[عجم]] وجود ندارد، بلکه مقصود آنان از اینکه خود را [[موالی]] امیرالمؤمنین{{ع}} میدانستند، ولایت [[زعامت]] و [[سرپرستی]] بود، زیرا در آن [[زمان]]، فرد [[غیر عرب]]، خود را تحت ولایت و [[حمایت]] فرد یا قبیلهای از [[اعراب]] قرار میداد، معنایی که امروزه از آن به [[تابعیت]] [[سیاسی]] تعبیر میشود، و فردی که چنین ولایت یا تابعیتی را میپذیرد تحت ولایت و زعامت فرد یا [[قبیله]] یا نظامی سیاسی است، که ولایت و تابعیت آن را پذیرفته است. آنان با اینکه عرب بودند، چنین [[ولایتی]] را برای امیرالمؤمنین{{ع}} نسبت به خود قائل بودند و بر آن به ولایت در [[حدیث غدیر]] [[استدلال]] کردند. بنابراین، [[فهم]] آنان از ولایت در [[حدیث غدیر]]، [[ولایت]] [[رهبری]] و [[زعامت سیاسی]] بود که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز آن را [[تأیید]] کرد. | ||
#پس از آنکه [[پیامبر]]{{صل}} [[خطبه غدیر]] را ایراد کرد، [[حسان بن ثابت]] که شاعر زبردستی بود از پیامبر{{صل}} اجازه گرفت تا آن را به [[نظم]] آورد.(...) [[حسّان بن ثابت]] که شاعر زبردست [[عرب]] و آشنا به دقایق کلمات عرب بود از ولایت در حدیث غدیر، [[امامت]] را فهمیده است و [[فهم]] او را [[رسول خدا]]{{صل}} تأیید کرد، زیرا به او فرمود: “ای حسّان! تا وقتی که با زبانت ما را [[یاری]] میدهی، مورد تأیید [[روح القدس]] میباشی”<ref>{{عربی|یا حسّان لا تزال مؤیدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک}}. بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۵۰ و ۱۶۶.</ref>. (...) | #پس از آنکه [[پیامبر]]{{صل}} [[خطبه غدیر]] را ایراد کرد، [[حسان بن ثابت]] که شاعر زبردستی بود از پیامبر{{صل}} اجازه گرفت تا آن را به [[نظم]] آورد.(...) [[حسّان بن ثابت]] که شاعر زبردست [[عرب]] و آشنا به دقایق کلمات عرب بود از ولایت در حدیث غدیر، [[امامت]] را فهمیده است و [[فهم]] او را [[رسول خدا]]{{صل}} تأیید کرد، زیرا به او فرمود: “ای حسّان! تا وقتی که با زبانت ما را [[یاری]] میدهی، مورد تأیید [[روح القدس]] میباشی”<ref>{{عربی|یا حسّان لا تزال مؤیدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک}}. بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۵۰ و ۱۶۶.</ref>. (...) |