طمع: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته ==↵↵==' به '==') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
* طمع، به عنوان خُلق مقابل استغناء نیز، از مراتبی همانگونه برخوردار است؛ چه: گروهی از طمعورزان در [[حلال]] طمع میکنند، امّا در [[حرام]] نه؛ و گروهی علاوه بر [[حلال]]، در [[حرام]] هم طمع میکنند؛ گروهی دیگر در آشنایان طمعی ندارند، در بیگانگان امّا آری و گروهی دیگر تفاوتی بین خویش و غیر و نزدیک و بیگانه نمینهند!؛ گروهی خُرد و کلان را در این راستا یکسان میبینند؛ و گروهی از [[خواص]] پرهیز، و در [[مال]] عموم طمع میکنند؛ گروهی حتّی به [[پدر]] و [[مادر]] خویش نیز ترحّم نمیکنند، گذشته از آنکه در [[مال]] شرعی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[حضرت ولیعصر]]{{ع}} نیز طمع کرده، حتّی [[خمس]] و [[زکات]] [[مال]] خویش را بهراحتی [[مصرف]] میکنند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۳۳.</ref>. | * طمع، به عنوان خُلق مقابل استغناء نیز، از مراتبی همانگونه برخوردار است؛ چه: گروهی از طمعورزان در [[حلال]] طمع میکنند، امّا در [[حرام]] نه؛ و گروهی علاوه بر [[حلال]]، در [[حرام]] هم طمع میکنند؛ گروهی دیگر در آشنایان طمعی ندارند، در بیگانگان امّا آری و گروهی دیگر تفاوتی بین خویش و غیر و نزدیک و بیگانه نمینهند!؛ گروهی خُرد و کلان را در این راستا یکسان میبینند؛ و گروهی از [[خواص]] پرهیز، و در [[مال]] عموم طمع میکنند؛ گروهی حتّی به [[پدر]] و [[مادر]] خویش نیز ترحّم نمیکنند، گذشته از آنکه در [[مال]] شرعی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[حضرت ولیعصر]]{{ع}} نیز طمع کرده، حتّی [[خمس]] و [[زکات]] [[مال]] خویش را بهراحتی [[مصرف]] میکنند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۳۳.</ref>. | ||
*[[یهود]] و آنان که روشی همچون آنان دارند، از همین [[رذیلت اخلاقی]] [[رنج]] میبرند؛ چه آنان نه تنها در پی آنند که همه [[دنیا]] را به چپاول گیرند - و از این رو همچون [[دوزخ]] سیری ناپذیرند! -، که حتّی در [[بهشت]] [[الهی]] نیز طمع بسته، [[گمان]] میکنند که تنها یهودیانند که علیرغم اتّصاف به [[رذائل اخلاقی]] بیشمار، باز به [[بهشت]] میروند؛ و دیگران را هیچ راهی به آن سرای پر [[نعمت]] نیست!؛ وای بر طمع و وای بر طمع کاران!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۳۳-۳۳۴.</ref>. | *[[یهود]] و آنان که روشی همچون آنان دارند، از همین [[رذیلت اخلاقی]] [[رنج]] میبرند؛ چه آنان نه تنها در پی آنند که همه [[دنیا]] را به چپاول گیرند - و از این رو همچون [[دوزخ]] سیری ناپذیرند! -، که حتّی در [[بهشت]] [[الهی]] نیز طمع بسته، [[گمان]] میکنند که تنها یهودیانند که علیرغم اتّصاف به [[رذائل اخلاقی]] بیشمار، باز به [[بهشت]] میروند؛ و دیگران را هیچ راهی به آن سرای پر [[نعمت]] نیست!؛ وای بر طمع و وای بر طمع کاران!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۳۳-۳۳۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۳۳
مقدمه
- طمع، در مقابل استغناء و بینیازی از مردم قرار دارد؛ و عبارت از شوق و میل نفس به دارائی دیگران است. این "دارائی" هر چند ثروت، آبرو، مراتب اجتماعی و دیگر امور اینگونه را دربر میگیرد؛ امّا "طمع" بیشتر در مورد شوق به ثروت دیگران به کار میرود. بنابراین، هرچند این رذیلت از نظر لغوی تمامی داشتههای انسانها را دربر میگیرد، امّا از نظر استعمال در دانش اخلاق، به "طمع در ثروت مادّی دیگران" اختصاص یافته است[۱].
- این رذیلت اخلاقی، سخت ناپسند است؛ به این حدیث شریف بنگرید: "امام صادق(ع) فرمودند: چه ناپسند است برای مؤمن، که میل و خواستهای داشته باشد که او را ذلیل میسازد"[۲].
- قرآن کریم نیز به شدّت از این رذیلت اخلاقی نهی فرموده؛ و هم از این کتاب آسمانی و هم از روایات اهل عصمت(ع)، به خوبی استفاده میشود که عقوباتی سخت از پی این صفت اخلاقی در دنیا و آخرت دامن صاحبان آن را خواهد گرفت. به این دو آیه شریفه بنگرید: ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى﴾[۳]؛ ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴][۵].
- گویا مراد از "چشم دوختن به دارائی مردم"، همان طمع باشد؛ چه پیامبر اکرم(ص) نیز این دو آیه را همینگونه تفسیر فرمودهاند: "هرکس نظر خود را به ثروت مردم بدوزد، اندوهش پایدار شود و ناراحتیاش هرگز تسلّی نیابد"[۶].
- طمعورزی، گذشته از آنکه خود در شمار رذائل اخلاقی است، رذائلی چند بههمراه و نیز در پی خواهد داشت؛ که هریک در شمار گناهان کبیره محسوب میگردد.
- در این میان، اگر "دنیادوستی" تنها همراه ناپسند این صفت اخلاقی بود، کافی بود تا آدمی بدون تردید آن را در شمار بدترین رذائل اخلاقی داند، و در تنزیه جان خود از آن بکوشد. غفلت از یاد خدا، همچون سگ در کمین اموال دیگران بودن و...، نیز در شمار دیگر رذائلی است که به همراه طمع برای آدمی حاصل شده، سرانجام او را از انسانیّت خود جدا، و پیش از آن او را از جمله مؤمنین خارج میسازد[۷].
- آوردهاند که پیرزنی بر بالین تازه عروسی جوان، که در حالت احتضار بود حاضر شد، تا چون آن محتضر جان سپرد، چشمانش را بر هم نهد و برای دفن آمادهاش سازند. در آن هنگامه اندوه، خویشان آن دختر دریافتند که او با التماس امّا با ضعف فراوان میگوید: بگذار بمیرم و درآور!. آنان که از این سخن سخت به تعجّب فرو شده بودند، دریافتند که پیرزن در پی آن است که انگشتری آن دختری -که هدیهای از جانب شوهرش بود - را، از انگشتش خارج سازد، و آن دختر، التماس میکرد که اجازه دهد تا زنده است انگشتری همچنان در دستش باقی بماند!. آیا طمع در دارائی دیگران- هرچند دختری جوان باشد که اکنون با مرگ پنجه در پنجه نهاده است -، آدمی را از انسانیّت خود خارج نمیسازد!، و آیا چنین کس را میتوان مسلمان و مؤمن دانست؟![۸].
- در این زمینه، به این حدیث عجیب بنگرید:"طمع شراب شیطان است، که آن را با دست خود به پیروان مخصوص خود مینوشاند. و کسی که از این شراب نوشیده و مست گردید، هرگز به هوش نخواهد آمد، مگر هنگامی که مواجه باشد به عذاب سخت جهنّم در مجاورت ساقی خود که شیطان است. و اگر نباشد طمع به دنیا مگر مبادله و خرید و فروش دین به دنیا، هر آینه این گرفتاری بزرگ و سخت بس خواهد بود!. خداوند عزیز و جلیل فرموده است: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ﴾[۹]؛.. و شخص طمعکار برکنده میشود از او ایمان بیآنکه خود او بفهمد"[۱۰].
- در روایتی دیگر نیز، صریحاً به این نکته اشاره شده که: "طمع موجب خروج ایمان از قلب انسان میشود": به امام صادق(ع) عرض کردم: "چه چیزی ایمان را در قلب انسان ثابت میکند؟ فرمودند: تقوا و پرهیزگاری؛ و آنچه آن را از قلب خارج میکند، طمعورزی است"[۱۱][۱۲]. *با این همه، جای افسوس است که بنا بر شهادت قرآن کریم، عموم مردم بهجز اندکی از آنان، از دام این رذیلت اخلاقی رهائی نیافته، بدان مبتلا میباشند: ﴿إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ * قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ﴾[۱۳]. این آیه، در مرتبه نخست بهخوبی نشان میدهد که تنها مؤمنانند که از دام این رذیلت رهیدهاند؛ ورنه دیگر کسان طمع ورزند و به دارائیِ دیگران چشم دوخته.
- زان پس نیز اشاره مینماید که طمعورزان، مشتاقند تا دارائیِ دیگران را به ثروت خود بیفزایند، هرچند آنان از ثروتی اندک برخوردار بوده، و یا حتّی در شمار فقرا قرار گیرند[۱۴].
- اینان در این زمینه تفاوتی میان حلال و حرام، دور و نزدیک، خویش و بیگانه، و عوام و خواص نمینهند!. به این چند آیه مبارک نیز توجّه فرمائید: ﴿وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ * أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ﴾[۱۵]؛ ﴿وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا* وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا﴾[۱۶]؛ ﴿فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾[۱۷].
- بدین ترتیب، واضح میشود که از نظرگاه قرآن کریم، طمعورزان به دیدهای به حلال مینگرند که به حرام مینگرند؛ نظری به مال خویشان دارند که به مال بیگانگان دارند؛ و حتّی در طمع به نوامیس دیگران، محترمترین بانوان را نیز از نظر دور نمیدارند: ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ﴾[۱۸] .
- عجیبتر آنکه طمعورز نادان، به آن گمان است که بهشت نیز در اختیار اوست؛ از این رو در آن طمع ورزیده آرزو میپرورد که بدان وارد شود: ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ﴾[۱۹].
- بر این اساس، روش طمّاعان، روش گرک است و عمل آنان عمل او؛ از این رو با صورتی همچون او محشور میشوند، و در قیامت چهرهای گرگین مییابند!؛ [۲۰].
- طمع، به عنوان خُلق مقابل استغناء نیز، از مراتبی همانگونه برخوردار است؛ چه: گروهی از طمعورزان در حلال طمع میکنند، امّا در حرام نه؛ و گروهی علاوه بر حلال، در حرام هم طمع میکنند؛ گروهی دیگر در آشنایان طمعی ندارند، در بیگانگان امّا آری و گروهی دیگر تفاوتی بین خویش و غیر و نزدیک و بیگانه نمینهند!؛ گروهی خُرد و کلان را در این راستا یکسان میبینند؛ و گروهی از خواص پرهیز، و در مال عموم طمع میکنند؛ گروهی حتّی به پدر و مادر خویش نیز ترحّم نمیکنند، گذشته از آنکه در مال شرعی پیامبر اکرم(ص) و حضرت ولیعصر(ع) نیز طمع کرده، حتّی خمس و زکات مال خویش را بهراحتی مصرف میکنند[۲۱].
- یهود و آنان که روشی همچون آنان دارند، از همین رذیلت اخلاقی رنج میبرند؛ چه آنان نه تنها در پی آنند که همه دنیا را به چپاول گیرند - و از این رو همچون دوزخ سیری ناپذیرند! -، که حتّی در بهشت الهی نیز طمع بسته، گمان میکنند که تنها یهودیانند که علیرغم اتّصاف به رذائل اخلاقی بیشمار، باز به بهشت میروند؛ و دیگران را هیچ راهی به آن سرای پر نعمت نیست!؛ وای بر طمع و وای بر طمع کاران![۲۲].
منابع
پانویس
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۲۶.
- ↑ « قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ»اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.
- ↑ «و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۲۷.
- ↑ « وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ مَنْ لَمْ يَشْفِ غَيْظَهُ»؛ تفسیر صافی، ذیل آیه ۱۳۱ طه.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۲۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۲۹-۳۳۰.
- ↑ «آنان، همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود و عذاب را به (بهای) آمرزش خریدند» سوره بقره، آیه ۱۷۵.
- ↑ « قَالَ الصَّادِقُ(ع): الطَّمَعُ خَمْرُ الشَّيْطَانِ يَسْتَقِي بِيَدِهِ لِخَوَاصِّهِ فَمَنْ سَكِرَ مِنْهُ لَا يَصْحُو إِلَّا فِي عَذَابِ اللَّهِ أَوْ بِمُجَاوَرَةِ سَاقِيهِ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الطَّمَعِ إِلَّا مُشَارَاةُ الدِّينِ بِالدُّنْيَا كَانَ عَظِيماً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ ...وَ الطَّامِعُ مَنْزُوعٌ عَنْهُ الْإِيمَانُ وَ هُوَ لَا يَشْعُرُ»؛ ترجمه و شرح مصباح الشَّریعه و مفتاح الحقیقه، ص۲۱۵.
- ↑ « عَنْ أَبَانِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قُلْتُ مَا الَّذِي يُثْبِتُ الْإِيمَانَ فِي الْعَبْدِ قَالَ الَّذِي يُثْبِتُهُ فِيهِ الْوَرَعُ وَ الَّذِي يُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ»؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص 331.
- ↑ «این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و میگوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد *(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند» سوره ص، آیه ۲۳-۲۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۳۱-۳۳۲.
- ↑ «و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند * و بسیار حرام خوارند » سوره مائده، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ «و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید * و دارایی را بسیار دوست میدارید» سوره فجر، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ «پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
- ↑ «و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی» سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۳۲-۳۳۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۳۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۳۳-۳۳۴.