کینه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
#کینه [[لجاجت]] را به‌همراه می‌آورد، از این رو انعطاف فرد برای پذیرش [[حق]] را از میان برده او را از [[حقیقت]] باز می‌نماید.
#کینه [[لجاجت]] را به‌همراه می‌آورد، از این رو انعطاف فرد برای پذیرش [[حق]] را از میان برده او را از [[حقیقت]] باز می‌نماید.
#کینه، درگیری [[انسان]] با دیگران را افزایش می‌دهد؛ از این رو کینه‌جویان دائماً در [[مشاجره]] بوده خواه با خود و یا با دیگران درگیری خواهند داشت.
#کینه، درگیری [[انسان]] با دیگران را افزایش می‌دهد؛ از این رو کینه‌جویان دائماً در [[مشاجره]] بوده خواه با خود و یا با دیگران درگیری خواهند داشت.
#[[اندوه]] و [[غم]] نیز بر [[انسان]] کینه جو غالب می‌شود، و همان‌گونه که آتشْ هیزم را از بین می‌برد، [[روح]] [[انسان]] کینه‌جو نیز به‌وسیله اندوه‌های گوناگون تیره و تار می‌گردد.
# [[اندوه]] و [[غم]] نیز بر [[انسان]] کینه جو غالب می‌شود، و همان‌گونه که آتشْ هیزم را از بین می‌برد، [[روح]] [[انسان]] کینه‌جو نیز به‌وسیله اندوه‌های گوناگون تیره و تار می‌گردد.
#کینه، سوء ظنّ به دیگران را از پی می‌آورد. صفت [[سوءظن]] گاه چنان در فرد شدید می‌شود، که نه تنها به دیگران که - العیاذ باللّه - به [[حضرت حق]] نیز [[سوء ظن]] می‌یابد؛ بدیهی است که نتیجه این مسیر تنها جهنّم است و بس.
#کینه، سوء ظنّ به دیگران را از پی می‌آورد. صفت [[سوءظن]] گاه چنان در فرد شدید می‌شود، که نه تنها به دیگران که - العیاذ باللّه - به [[حضرت حق]] نیز [[سوء ظن]] می‌یابد؛ بدیهی است که نتیجه این مسیر تنها جهنّم است و بس.
#[[گوشه گیری]]، تنهائی و ترک مراوده با دیگران نیز، در شمار آثار [[کینه‌ورزی]] است. این تنهائی گاه به انزوای [[انسان]] از نزدیک‌ترین خویشانش نیز منجر می‌شود.
# [[گوشه گیری]]، تنهائی و ترک مراوده با دیگران نیز، در شمار آثار [[کینه‌ورزی]] است. این تنهائی گاه به انزوای [[انسان]] از نزدیک‌ترین خویشانش نیز منجر می‌شود.
#عیب‌جوئی از دیگران و اظهار آن [[عیوب]]، که به اشاعه [[فحشا]] و [[غیبت]] می‌انجامد نیز، در شمار دیگر آثار [[کینه‌ورزی]] است.
#عیب‌جوئی از دیگران و اظهار آن [[عیوب]]، که به اشاعه [[فحشا]] و [[غیبت]] می‌انجامد نیز، در شمار دیگر آثار [[کینه‌ورزی]] است.
#بی‌اعتنایی به نیازهای دیگران، و به‌ویژه نیازهای آن کس که نسبت به او کینه به [[دل]] گرفته نیز، در همین شمار است. تلخ‌تر آنکه [[انسان]] کینه‌ورز، گاه از سر عمد سعی در برنیاوردن حوائج دیگران کرده آنان را از کمک‌های خود بی‌نصیب می‌گذارد. بدیهی است که [[گناه]] این عمل سخت بزرگ است. بنا بر روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}: "هر مؤمنی که [[مؤمن]] دیگری را از آنچه بدان [[نیاز]] دارد باز دارد، در حالی که می‌تواند در رفع [[حاجت]] او بکوشد- خواه از امکانات خود، و یا از امکانات دیگران در این مسیر استفاده کند -، [[خداوند]] او را در [[قیامت]] با چهره‌ای سیاه و چشمانی دریده و سرخ و دستانی که با زنجیر به گردنش آویخته است نگاه می‌دارد، و در [[حق]] او گفته می‌شود که این: [[خائن]] است که در [[حق]] [[خدا]] و پیامبرش [[خیانت]] کرده است!. آنگاه امر می‌شود که به [[آتش]] انداخته شود" <ref>{{متن حدیث| أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ‌ مَغْلُولَةً يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ}}؛ اصول کافی،‌ ج۲، ‌ص۱۰۷.</ref>؛ امثال این [[روایت]] در این باب بسیار [[نقل]] شده است.
#بی‌اعتنایی به نیازهای دیگران، و به‌ویژه نیازهای آن کس که نسبت به او کینه به [[دل]] گرفته نیز، در همین شمار است. تلخ‌تر آنکه [[انسان]] کینه‌ورز، گاه از سر عمد سعی در برنیاوردن حوائج دیگران کرده آنان را از کمک‌های خود بی‌نصیب می‌گذارد. بدیهی است که [[گناه]] این عمل سخت بزرگ است. بنا بر روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}: "هر مؤمنی که [[مؤمن]] دیگری را از آنچه بدان [[نیاز]] دارد باز دارد، در حالی که می‌تواند در رفع [[حاجت]] او بکوشد- خواه از امکانات خود، و یا از امکانات دیگران در این مسیر استفاده کند -، [[خداوند]] او را در [[قیامت]] با چهره‌ای سیاه و چشمانی دریده و سرخ و دستانی که با زنجیر به گردنش آویخته است نگاه می‌دارد، و در [[حق]] او گفته می‌شود که این: [[خائن]] است که در [[حق]] [[خدا]] و پیامبرش [[خیانت]] کرده است!. آنگاه امر می‌شود که به [[آتش]] انداخته شود" <ref>{{متن حدیث| أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ‌ مَغْلُولَةً يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ}}؛ اصول کافی،‌ ج۲، ‌ص۱۰۷.</ref>؛ امثال این [[روایت]] در این باب بسیار [[نقل]] شده است.
#[[کفران نعمت]] نیز در شمار دیگر آثار کینه است؛ چرا که [[انسان]] کینه‌ورز نمی‌تواند [[شکر]] نعمتی را به‌جا آرد، چراکه اصلاً نعمتی را نمی‌بیند تا آن را [[شکر]] کند؛ در این زمینه تفاوتی میان [[نعمت‌های الهی]] و یا نعمت‌های [[بندگان]] نیست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۵-۱۴۶.</ref>.
# [[کفران نعمت]] نیز در شمار دیگر آثار کینه است؛ چرا که [[انسان]] کینه‌ورز نمی‌تواند [[شکر]] نعمتی را به‌جا آرد، چراکه اصلاً نعمتی را نمی‌بیند تا آن را [[شکر]] کند؛ در این زمینه تفاوتی میان [[نعمت‌های الهی]] و یا نعمت‌های [[بندگان]] نیست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۵-۱۴۶.</ref>.
*[[قرآن کریم]] از وجود دو دسته از [[مردمان]] خبر داده است:
* [[قرآن کریم]] از وجود دو دسته از [[مردمان]] خبر داده است:
#گروهی کینه‌ورز؛
#گروهی کینه‌ورز؛
#و گروهی [[بخشنده]].
#و گروهی [[بخشنده]].
*گروه نخست به هر طریق ممکن از [[حق]] روی گردانده، از [[ظهور]] آن [[مانع]] می‌شوند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا * سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا * إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ * ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ * إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ }}<ref>«هرگز! که او با آیات ما ستیزه‌گر است * زودا که به او سختی رسانم * که او اندیشید و سنجید * و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟* دگر باره مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟* سپس نگریست * آنگاه روی در هم کشید و ترشرویی کرد * سپس پشت کرد و گردنکشی ورزید * و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست * این جز گفتار آدمی نیست» سوره مدثر، آیه ۱۶-۲۵.</ref>
*گروه نخست به هر طریق ممکن از [[حق]] روی گردانده، از [[ظهور]] آن [[مانع]] می‌شوند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا * سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا * إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ * ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ * إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ }}<ref>«هرگز! که او با آیات ما ستیزه‌گر است * زودا که به او سختی رسانم * که او اندیشید و سنجید * و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟* دگر باره مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟* سپس نگریست * آنگاه روی در هم کشید و ترشرویی کرد * سپس پشت کرد و گردنکشی ورزید * و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست * این جز گفتار آدمی نیست» سوره مدثر، آیه ۱۶-۲۵.</ref>
*گروه دوّم امّا، در پی آنند که در هر لحظه به [[ترویج]] [[حقیقت]] پرداخته، [[ظهور]] آن را توسعه بخشند: {{متن قرآن| قَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي}}<ref>« گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و براد» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۷.</ref>.
*گروه دوّم امّا، در پی آنند که در هر لحظه به [[ترویج]] [[حقیقت]] پرداخته، [[ظهور]] آن را توسعه بخشند: {{متن قرآن| قَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي}}<ref>«گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و براد» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۷.</ref>.
*به‌ خوبی نشان می‌دهد که [[حضرت یوسف]]{{ع}} از چه مرتبتی در [[بخشش]] برخوردار بود، که نه تنها [[گناه]] [[برادران]] را نادیده گرفت، که تمامی آن را بر عهده [[شیطان]] نهاد.
*به‌ خوبی نشان می‌دهد که [[حضرت یوسف]]{{ع}} از چه مرتبتی در [[بخشش]] برخوردار بود، که نه تنها [[گناه]] [[برادران]] را نادیده گرفت، که تمامی آن را بر عهده [[شیطان]] نهاد.


خط ۲۳: خط ۲۳:
*در اینجا به برخی از این [[علل]] و عوامل اشاره می‌کنیم:
*در اینجا به برخی از این [[علل]] و عوامل اشاره می‌کنیم:
#تمسخر، [[سرزنش]]، شماتت دیگران و [[دشنام]] دادن به آنان، در این شمار است. این امور، گذشته از آنکه به [[حکم عقل]] و [[شرع]] قبیح می‌باشند؛ از این رهگذر نیز [[حرام]] شمرده می‌شوند. به روایتی در این زمینه از [[امام صادق]]{{ع}} توجّه کنید: "چون [[روز قیامت]] فرارسد، ندا دهنده‌ای فریاد کند که راه‌بندان بر [[دوستان]] من کجایند؟ در این حال گروهی برمی خیزند که هیچ گوشتی بر چهره ندارند، پس گفته می‌شود: اینان کسانی هستند که [[مؤمنان]] را اذیّت کرده با آنان [[مخالفت]] و [[دشمنی]] ورزیده‌اند، و در دین‌شان سرزنش‌شان کرده‌اند. آنگاه [[فرمان]] می‌رسد که به سوی جهنّمشان برند"<ref>{{متن حدیث| إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الصُّدُودُ لِأَوْلِيَائِي‌ فَيَقُومُ قَوْمٌ لَيْسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَحْمٌ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ آذَوُا الْمُؤْمِنِينَ وَ نَصَبُوا لَهُمْ وَ عَانَدُوهُمْ وَ عَنَّفُوهُمْ فِي دِينِهِمْ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ}}؛ اصول کافی،‌ ج۲، ‌ص۳۵۱.</ref>؛
#تمسخر، [[سرزنش]]، شماتت دیگران و [[دشنام]] دادن به آنان، در این شمار است. این امور، گذشته از آنکه به [[حکم عقل]] و [[شرع]] قبیح می‌باشند؛ از این رهگذر نیز [[حرام]] شمرده می‌شوند. به روایتی در این زمینه از [[امام صادق]]{{ع}} توجّه کنید: "چون [[روز قیامت]] فرارسد، ندا دهنده‌ای فریاد کند که راه‌بندان بر [[دوستان]] من کجایند؟ در این حال گروهی برمی خیزند که هیچ گوشتی بر چهره ندارند، پس گفته می‌شود: اینان کسانی هستند که [[مؤمنان]] را اذیّت کرده با آنان [[مخالفت]] و [[دشمنی]] ورزیده‌اند، و در دین‌شان سرزنش‌شان کرده‌اند. آنگاه [[فرمان]] می‌رسد که به سوی جهنّمشان برند"<ref>{{متن حدیث| إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الصُّدُودُ لِأَوْلِيَائِي‌ فَيَقُومُ قَوْمٌ لَيْسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَحْمٌ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ آذَوُا الْمُؤْمِنِينَ وَ نَصَبُوا لَهُمْ وَ عَانَدُوهُمْ وَ عَنَّفُوهُمْ فِي دِينِهِمْ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ}}؛ اصول کافی،‌ ج۲، ‌ص۳۵۱.</ref>؛
#[[جدل]] کردن و پای فشاری بر سخن خود نیز، در این شمار است. توصیه‌های بسیارِ اهل [[عصمت]]{{عم}} به ترک [[جدل]] و لو آنکه سخن [[انسان]] بر [[حق]] باشد، در همین راستا صورت گرفته است.
# [[جدل]] کردن و پای فشاری بر سخن خود نیز، در این شمار است. توصیه‌های بسیارِ اهل [[عصمت]]{{عم}} به ترک [[جدل]] و لو آنکه سخن [[انسان]] بر [[حق]] باشد، در همین راستا صورت گرفته است.
#[[ظلم]]، که گونه‌های مختلفی دارد نیز، مایه ایجاد کینه می‌شود. در این میان، ظلم‌های مربوط به آبرو و [[مال]]، [[آتش]] کینه را بیشتر مشتعل می‌نماید؛ از این‌رو احتراز از این گونه [[ظلم‌ها]] نه تنها خود [[واجب]] است، که به این علّت نیز از [[وجوب]] بیشتری برخوردار می‌شود. دردناک آنکه گاه کینه‌ای که در اثر ظلمی پدید آمده است، تا چند [[نسل]] ادامه داشته هستی کسان بسیاری را تهدید می‌نماید.
# [[ظلم]]، که گونه‌های مختلفی دارد نیز، مایه ایجاد کینه می‌شود. در این میان، ظلم‌های مربوط به آبرو و [[مال]]، [[آتش]] کینه را بیشتر مشتعل می‌نماید؛ از این‌رو احتراز از این گونه [[ظلم‌ها]] نه تنها خود [[واجب]] است، که به این علّت نیز از [[وجوب]] بیشتری برخوردار می‌شود. دردناک آنکه گاه کینه‌ای که در اثر ظلمی پدید آمده است، تا چند [[نسل]] ادامه داشته هستی کسان بسیاری را تهدید می‌نماید.
#شراب و شرابخواری و هر آنچه به مضرّات این [[گناه]] بزرگ آلوده باشد نیز، در همین شمار است. این [[گناهان]] نه تنها مفاسدی همچون نابودی [[عقل]]، [[ضعف]] اعصاب و دیگر امراض روحی و جسمی را در پی دارد، که موجب پیدایش کینه در میان افراد نیز می‌شود. به این چند [[آیه مبارکه]] بنگرید: {{متن قرآن| إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید * شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۰-۹۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۸-۱۴۹.</ref>.
#شراب و شرابخواری و هر آنچه به مضرّات این [[گناه]] بزرگ آلوده باشد نیز، در همین شمار است. این [[گناهان]] نه تنها مفاسدی همچون نابودی [[عقل]]، [[ضعف]] اعصاب و دیگر امراض روحی و جسمی را در پی دارد، که موجب پیدایش کینه در میان افراد نیز می‌شود. به این چند [[آیه مبارکه]] بنگرید: {{متن قرآن| إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید * شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۰-۹۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۴۸-۱۴۹.</ref>.



نسخهٔ ‏۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۴

مقدمه

  • کینه در مقابل عفو و بخشش قرار داشته، و عبارت از دشمنی پایداری است که در نفس انسان راسخ شده؛ به‌گونه‌ای که موجب سیاهی آن شده حالات نفسانی را از اعتدال و تنظیم خارج می‌سازد. از این رو آثاری تلخ پدید می‌آورَد که مانع رسیدن انسان به کمال می‌شود. از این آثار می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
  1. کینه لجاجت را به‌همراه می‌آورد، از این رو انعطاف فرد برای پذیرش حق را از میان برده او را از حقیقت باز می‌نماید.
  2. کینه، درگیری انسان با دیگران را افزایش می‌دهد؛ از این رو کینه‌جویان دائماً در مشاجره بوده خواه با خود و یا با دیگران درگیری خواهند داشت.
  3. اندوه و غم نیز بر انسان کینه جو غالب می‌شود، و همان‌گونه که آتشْ هیزم را از بین می‌برد، روح انسان کینه‌جو نیز به‌وسیله اندوه‌های گوناگون تیره و تار می‌گردد.
  4. کینه، سوء ظنّ به دیگران را از پی می‌آورد. صفت سوءظن گاه چنان در فرد شدید می‌شود، که نه تنها به دیگران که - العیاذ باللّه - به حضرت حق نیز سوء ظن می‌یابد؛ بدیهی است که نتیجه این مسیر تنها جهنّم است و بس.
  5. گوشه گیری، تنهائی و ترک مراوده با دیگران نیز، در شمار آثار کینه‌ورزی است. این تنهائی گاه به انزوای انسان از نزدیک‌ترین خویشانش نیز منجر می‌شود.
  6. عیب‌جوئی از دیگران و اظهار آن عیوب، که به اشاعه فحشا و غیبت می‌انجامد نیز، در شمار دیگر آثار کینه‌ورزی است.
  7. بی‌اعتنایی به نیازهای دیگران، و به‌ویژه نیازهای آن کس که نسبت به او کینه به دل گرفته نیز، در همین شمار است. تلخ‌تر آنکه انسان کینه‌ورز، گاه از سر عمد سعی در برنیاوردن حوائج دیگران کرده آنان را از کمک‌های خود بی‌نصیب می‌گذارد. بدیهی است که گناه این عمل سخت بزرگ است. بنا بر روایتی از امام صادق(ع): "هر مؤمنی که مؤمن دیگری را از آنچه بدان نیاز دارد باز دارد، در حالی که می‌تواند در رفع حاجت او بکوشد- خواه از امکانات خود، و یا از امکانات دیگران در این مسیر استفاده کند -، خداوند او را در قیامت با چهره‌ای سیاه و چشمانی دریده و سرخ و دستانی که با زنجیر به گردنش آویخته است نگاه می‌دارد، و در حق او گفته می‌شود که این: خائن است که در حق خدا و پیامبرش خیانت کرده است!. آنگاه امر می‌شود که به آتش انداخته شود" [۱]؛ امثال این روایت در این باب بسیار نقل شده است.
  8. کفران نعمت نیز در شمار دیگر آثار کینه است؛ چرا که انسان کینه‌ورز نمی‌تواند شکر نعمتی را به‌جا آرد، چراکه اصلاً نعمتی را نمی‌بیند تا آن را شکر کند؛ در این زمینه تفاوتی میان نعمت‌های الهی و یا نعمت‌های بندگان نیست[۲].
  1. گروهی کینه‌ورز؛
  2. و گروهی بخشنده.
  • گروه نخست به هر طریق ممکن از حق روی گردانده، از ظهور آن مانع می‌شوند: ﴿كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا * سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا * إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ * ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ * إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ [۳]
  • گروه دوّم امّا، در پی آنند که در هر لحظه به ترویج حقیقت پرداخته، ظهور آن را توسعه بخشند: ﴿ قَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي[۴][۵].
  • به‌ خوبی نشان می‌دهد که حضرت یوسف(ع) از چه مرتبتی در بخشش برخوردار بود، که نه تنها گناه برادران را نادیده گرفت، که تمامی آن را بر عهده شیطان نهاد.

علل پیدایش کینه

  • اموری چند به پیدایش کینه، و ثبوت آن در نفس می‌انجامد. از این رو بایسته است که با توجّه به آن امور، از پیدایش آنها پیش‌گیری نمود.
  • در اینجا به برخی از این علل و عوامل اشاره می‌کنیم:
  1. تمسخر، سرزنش، شماتت دیگران و دشنام دادن به آنان، در این شمار است. این امور، گذشته از آنکه به حکم عقل و شرع قبیح می‌باشند؛ از این رهگذر نیز حرام شمرده می‌شوند. به روایتی در این زمینه از امام صادق(ع) توجّه کنید: "چون روز قیامت فرارسد، ندا دهنده‌ای فریاد کند که راه‌بندان بر دوستان من کجایند؟ در این حال گروهی برمی خیزند که هیچ گوشتی بر چهره ندارند، پس گفته می‌شود: اینان کسانی هستند که مؤمنان را اذیّت کرده با آنان مخالفت و دشمنی ورزیده‌اند، و در دین‌شان سرزنش‌شان کرده‌اند. آنگاه فرمان می‌رسد که به سوی جهنّمشان برند"[۶]؛
  2. جدل کردن و پای فشاری بر سخن خود نیز، در این شمار است. توصیه‌های بسیارِ اهل عصمت(ع) به ترک جدل و لو آنکه سخن انسان بر حق باشد، در همین راستا صورت گرفته است.
  3. ظلم، که گونه‌های مختلفی دارد نیز، مایه ایجاد کینه می‌شود. در این میان، ظلم‌های مربوط به آبرو و مال، آتش کینه را بیشتر مشتعل می‌نماید؛ از این‌رو احتراز از این گونه ظلم‌ها نه تنها خود واجب است، که به این علّت نیز از وجوب بیشتری برخوردار می‌شود. دردناک آنکه گاه کینه‌ای که در اثر ظلمی پدید آمده است، تا چند نسل ادامه داشته هستی کسان بسیاری را تهدید می‌نماید.
  4. شراب و شرابخواری و هر آنچه به مضرّات این گناه بزرگ آلوده باشد نیز، در همین شمار است. این گناهان نه تنها مفاسدی همچون نابودی عقل، ضعف اعصاب و دیگر امراض روحی و جسمی را در پی دارد، که موجب پیدایش کینه در میان افراد نیز می‌شود. به این چند آیه مبارکه بنگرید: ﴿ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ[۷][۸].

منابع

پانویس

  1. « أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ‌ مَغْلُولَةً يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ»؛ اصول کافی،‌ ج۲، ‌ص۱۰۷.
  2. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۱۴۵-۱۴۶.
  3. «هرگز! که او با آیات ما ستیزه‌گر است * زودا که به او سختی رسانم * که او اندیشید و سنجید * و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟* دگر باره مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟* سپس نگریست * آنگاه روی در هم کشید و ترشرویی کرد * سپس پشت کرد و گردنکشی ورزید * و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست * این جز گفتار آدمی نیست» سوره مدثر، آیه ۱۶-۲۵.
  4. «گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و براد» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  5. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۱۴۷.
  6. « إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الصُّدُودُ لِأَوْلِيَائِي‌ فَيَقُومُ قَوْمٌ لَيْسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَحْمٌ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ آذَوُا الْمُؤْمِنِينَ وَ نَصَبُوا لَهُمْ وَ عَانَدُوهُمْ وَ عَنَّفُوهُمْ فِي دِينِهِمْ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ»؛ اصول کافی،‌ ج۲، ‌ص۳۵۱.
  7. «جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید * شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۰-۹۱.
  8. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۱۴۸-۱۴۹.