انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب'
جز (جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب')
خط ۳۲: خط ۳۲:
٣. قوه شهویّه که نام دیگر آن «نفس بهیمی» است؛ این قوه نیز مبدأ شهوت‌های انسان، جلب منفعت‌ها ولذت‌های او از طریق [[خوردنی‌ها]] و نوشیدنی‌ها و [[ازدواج]] می‌باشد.
٣. قوه شهویّه که نام دیگر آن «نفس بهیمی» است؛ این قوه نیز مبدأ شهوت‌های انسان، جلب منفعت‌ها ولذت‌های او از طریق [[خوردنی‌ها]] و نوشیدنی‌ها و [[ازدواج]] می‌باشد.


این سه قوه به حسب سنین [[عمر انسان]] متفاوت بوده، [[رشد]] طبیعی انسان باعث کامل‌تر شدن این سه قوه در او می‌شود. ممکن است هریک از این سه قوه به حدی از کمال برسد که هیچ کدام بر دیگری [[غلبه]] و [[سلطه]] نیابد. همچنین ممکن است یکی از آنها بر دو قوه دیگر غلبه پیدا کند و یا اینکه دو تای از آنها بر سومی [[غالب]] شود؛ لذا بر اساس رابطه این سه قوه نسبت به یکدیگر، برای شخص هفت [[صورت ملکوتی]] قابل [[تصور]] است:
این سه قوه به حسب سنین [[عمر انسان]] متفاوت بوده، [[رشد]] طبیعی انسان باعث کامل‌تر شدن این سه قوه در او می‌شود. ممکن است هریک از این سه قوه به حدی از کمال برسد که هیچ کدام بر دیگری [[غلبه]] و [[سلطه]] نیابد. همچنین ممکن است یکی از آنها بر دو قوه دیگر غلبه پیدا کند و یا اینکه دو تای از آنها بر سومی غالب شود؛ لذا بر اساس رابطه این سه قوه نسبت به یکدیگر، برای شخص هفت [[صورت ملکوتی]] قابل [[تصور]] است:
اگر [[قوه]] بهیمی [[غالب]] بر بقیه قوا باشد و [[باطن]] نفس شخص دارای صورت بهیمی شود، صورت ملکوتی [[انسان]] که در [[آخرت]] [[ظهور]] می‌یابد، به شکل یکی از بهائم مناسب با این صورت، مانند گاو و خر خواهد بود. اما اگر در وجود انسان قوه سبعی غالب شود، صورت ملکوتی او به شکل یکی از درندگان مانند پلنگ و گرگ و امثال آنها خواهد شد. همچنین اگر قوه [[شیطنت]] بر سایر قوا [[غلبه]] کند و فعلیت [[شیطانی]] آخرین فعلیت برای نفس شخص باشد، در این صورت باطن [[ملکوتی]] او به صورت یکی از [[شیاطین]] خواهد بود.
اگر [[قوه]] بهیمی غالب بر بقیه قوا باشد و [[باطن]] نفس شخص دارای صورت بهیمی شود، صورت ملکوتی [[انسان]] که در [[آخرت]] [[ظهور]] می‌یابد، به شکل یکی از بهائم مناسب با این صورت، مانند گاو و خر خواهد بود. اما اگر در وجود انسان قوه سبعی غالب شود، صورت ملکوتی او به شکل یکی از درندگان مانند پلنگ و گرگ و امثال آنها خواهد شد. همچنین اگر قوه [[شیطنت]] بر سایر قوا [[غلبه]] کند و فعلیت [[شیطانی]] آخرین فعلیت برای نفس شخص باشد، در این صورت باطن [[ملکوتی]] او به صورت یکی از [[شیاطین]] خواهد بود.


در صورت ترکیب دو قوه از این سه قوه نیز، سه صورت حاصل می‌شود: صورت گاو پلنگ، صورت گاو [[شیطان]] و صورت پلنگ شیطان. از ترکیب سه قوه با همدیگر نیز، یک صورت مخلوطه حاصل می‌شود، مانند «گاو شیطان پلنگ». همین مطلب معنای روایتی است که از [[پیامبر بزرگوار اسلام]]{{صل}} نقل شده است که فرمودند: بعضی از [[مردم]] در [[قیامت]] در چهره‌ای [[محشور]] می‌شوند که چهره میمون‌ها و خوک‌ها از قیافه آنها زیباتر است.
در صورت ترکیب دو قوه از این سه قوه نیز، سه صورت حاصل می‌شود: صورت گاو پلنگ، صورت گاو [[شیطان]] و صورت پلنگ شیطان. از ترکیب سه قوه با همدیگر نیز، یک صورت مخلوطه حاصل می‌شود، مانند «گاو شیطان پلنگ». همین مطلب معنای روایتی است که از [[پیامبر بزرگوار اسلام]]{{صل}} نقل شده است که فرمودند: بعضی از [[مردم]] در [[قیامت]] در چهره‌ای [[محشور]] می‌شوند که چهره میمون‌ها و خوک‌ها از قیافه آنها زیباتر است.
خط ۵۸: خط ۵۸:
یکی از ویژگی‌های [[نفس انسان]] تجرد یا غیرمادی بودن آن است. البته این تجرد از همان ابتدا برای [[انسان]] نبوده است، بلکه انسان در ابتدای وجود خود امری مادی و برآمده از [[عالم طبیعت]] است. این موجود مادی در اثر حرکت جوهری، قوای خود را به فعلیت تبدیل کرده، در مرحله خاصی مرتبه‌ای از تجرد را می‌یابد. اولین مرحله از تجرد برای نفس انسان تجرد خیالی یا مثالی است که پایین‌ترین مرحله از این نوع تجرد با شکل‌گیری [[ادراک حسی]] لامسه تحقق می‌یابد. بسیاری از حیوانات دیگر نیز دارای تجرد خیالی هستند؛ چراکه آنها نیز از [[قوه خیال]] برخوردارند.
یکی از ویژگی‌های [[نفس انسان]] تجرد یا غیرمادی بودن آن است. البته این تجرد از همان ابتدا برای [[انسان]] نبوده است، بلکه انسان در ابتدای وجود خود امری مادی و برآمده از [[عالم طبیعت]] است. این موجود مادی در اثر حرکت جوهری، قوای خود را به فعلیت تبدیل کرده، در مرحله خاصی مرتبه‌ای از تجرد را می‌یابد. اولین مرحله از تجرد برای نفس انسان تجرد خیالی یا مثالی است که پایین‌ترین مرحله از این نوع تجرد با شکل‌گیری [[ادراک حسی]] لامسه تحقق می‌یابد. بسیاری از حیوانات دیگر نیز دارای تجرد خیالی هستند؛ چراکه آنها نیز از [[قوه خیال]] برخوردارند.


[[غالب]] [[انسان‌ها]] در همین مرحله مثالی از تجرد باقی می‌مانند. مرحله بالاتری از تجرد نیز برای نفس انسان قابل [[تصور]] است که تجرد [[عقلانی]] است. این مرحله از تجرد اختصاص به انسان دارد، البته نه همه انسان‌ها، بلکه افراد خاصی از انسان‌ها که جزء [[اولیای الهی]] هستند، می‌توانند به این نوع از تجرد برسند<ref>امام خمینی، تقریرات، فلسفه، ج۳، ص۲۲۸ و ۳۲۳.</ref><ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۴۱.</ref>
غالب [[انسان‌ها]] در همین مرحله مثالی از تجرد باقی می‌مانند. مرحله بالاتری از تجرد نیز برای نفس انسان قابل [[تصور]] است که تجرد [[عقلانی]] است. این مرحله از تجرد اختصاص به انسان دارد، البته نه همه انسان‌ها، بلکه افراد خاصی از انسان‌ها که جزء [[اولیای الهی]] هستند، می‌توانند به این نوع از تجرد برسند<ref>امام خمینی، تقریرات، فلسفه، ج۳، ص۲۲۸ و ۳۲۳.</ref><ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۴۱.</ref>


===[[خلود نفس]]===
===[[خلود نفس]]===
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


===[[کمال‌جویی]]===
===[[کمال‌جویی]]===
یکی دیگر از ویژگی‌های [[انسان]]، [[کمال‌جویی]] اوست و این مسأله امری [[فطری]] برای او می‌باشد. انسان ذاتاً موجودی کمال‌جوست و دنبال [[کمال مطلق]] است؛ لذا هرگز در هیچ امری به حد اشباع و سیری نمی‌رسد. در واقع همه تلاش‌ها و دست و پا زدن‌های انسان در [[دنیا]] برای دست یافتن به کمال مطلق است، اما غالباً او در تشخیص کمال مطلق [[خطا]] می‌کند. برخی از [[انسان‌ها]] [[علم]] را کمال مطلق می‌دانند و دنبال آن می‌روند و برخی [[قدرت]] را و برخی دیگر نیز [[پول]] و [[ثروت]] را و... در حالی که کمال مطلق [[خداوند]] است و همه [[دل‌ها]] متوجه اوست، ولی [[غالب]] انسان‌ها از این مطلب [[غافل]] هستند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ص۳۳۸ - ۳۴۱؛ صحیفه امام، ج۱۲، ص۵۰۴ - ۵۰۵؛ ج۱۴، ص۲۰۵؛ ج۲۱، ص۲۲۳.</ref><ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۵۲.</ref>
یکی دیگر از ویژگی‌های [[انسان]]، [[کمال‌جویی]] اوست و این مسأله امری [[فطری]] برای او می‌باشد. انسان ذاتاً موجودی کمال‌جوست و دنبال [[کمال مطلق]] است؛ لذا هرگز در هیچ امری به حد اشباع و سیری نمی‌رسد. در واقع همه تلاش‌ها و دست و پا زدن‌های انسان در [[دنیا]] برای دست یافتن به کمال مطلق است، اما غالباً او در تشخیص کمال مطلق [[خطا]] می‌کند. برخی از [[انسان‌ها]] [[علم]] را کمال مطلق می‌دانند و دنبال آن می‌روند و برخی [[قدرت]] را و برخی دیگر نیز [[پول]] و [[ثروت]] را و... در حالی که کمال مطلق [[خداوند]] است و همه [[دل‌ها]] متوجه اوست، ولی غالب انسان‌ها از این مطلب [[غافل]] هستند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ص۳۳۸ - ۳۴۱؛ صحیفه امام، ج۱۲، ص۵۰۴ - ۵۰۵؛ ج۱۴، ص۲۰۵؛ ج۲۱، ص۲۲۳.</ref><ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۵۲.</ref>


==مبانی [[انسان]] [[شناختی]]==
==مبانی [[انسان]] [[شناختی]]==
۲۱۸٬۹۱۵

ویرایش