آیا مسأله غیبت مختص به امام مهدی است؟ انبیاء و پیشوایان قبل از او نیز چنین سرنوشتی نداشتهاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ' به '') |
جز (جایگزینی متن - '↵::::::' به ' ') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
«مسأله [[غیبت]] مختص به [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} نیست، بلکه طبق بیان [[قرآن کریم]] و [[روایات]] فراوان تعدادی از [[پیشوایان]] گذشته نیز، از آن جمله: [[حضرت صالح|صالح]]، [[حضرت یونس|یونس]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[حضرت خضر|خضر]] {{عم}} و... به عللی و جهاتی از جمله [[امتحان]] امّتش [[غیبت]] [[اختیار]] کرده، و از انظار [[مردم]] پنهان میشدند! | «مسأله [[غیبت]] مختص به [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} نیست، بلکه طبق بیان [[قرآن کریم]] و [[روایات]] فراوان تعدادی از [[پیشوایان]] گذشته نیز، از آن جمله: [[حضرت صالح|صالح]]، [[حضرت یونس|یونس]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[حضرت خضر|خضر]] {{عم}} و... به عللی و جهاتی از جمله [[امتحان]] امّتش [[غیبت]] [[اختیار]] کرده، و از انظار [[مردم]] پنهان میشدند! | ||
[[ابو بصیر]] میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که میفرمود<ref>علامه مجلسى، بحارالانوار،(تهران، المکتبة الاسلامیة، ۱۳۸۴ ه.ش)، ج ۵۱، ص ۱۴۶، باب ۶، ح ۱۴. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، صححه و علق علیه على اکبر الغفارى(مؤسسة النشر الاسلامى التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة)، ۱۴۰۵ ه.ق، ۱۳۶۲ ه.ش، ج ۲، ص ۳۴۵، باب ۳۳، ح ۳۱.</ref>: تمام غیبتهای [[پیامبران]] در زندگی [[امام مهدی|قائم]] ما [[اهل بیت]] نیز مو به مو جاری است. [[ابو بصیر]] میگوید: عرض کردم، آیا [[امام مهدی|قائم]] از شما [[اهل بیت]] است؟ [[حضرت]] فرمود: ای [[ابو بصیر]] او پنجمین فرزندم پسر [[امام کاظم|موسی کاظم]] {{ع}} و [[فرزند]] [[بانوی کنیزان]] عالم است. غیبتش طولانی گردد که [[اهل باطل]] دچار [[تردید]] شوند، سپس [[خداوند]] او را ظاهر کرده و شرق و غرب [[جهان]] را به دست او بگشاید، و [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] از [[آسمان]] فرود آید و پشت سر او [[نماز]] گذارد، [[زمین]] با [[نور خداوند]] منوّر گردد، و جایی در روی [[زمین]] نمیماند که در آن غیر از [[خداوند]] [[پرستش]] شود، همه [[ادیان]] [[باطل]] از میان برود، و فقط [[دین خدا]] میماند، هرچند [[مشرکین]] نپسندند! | |||
'''نمونهای از غیبتهای [[پیشوایان]] گذشته''' | |||
۱. '''[[حضرت خضر]] {{ع}}:''' به تصریح [[قرآن کریم]]، [[حضرت موسی]] در زمان [[غیبت]] [[حضرت خضر]] {{ع}} از [[علم]] او بهرهمند میشد، او با اینکه از دیدگان پنهان بود، هرگز از حوادث و اوضاع زمان [[غفلت]] نداشت. [[ولایت]] و اختیاراتی که از جانب [[خداوند]] به او داده شده بود در [[اموال]] و [[نفوس]] تصرّف میکرد و اوضاع را طبق مصالحی [[رهبری]] مینمود. | |||
داستان وی با [[حضرت موسی]] {{ع}} در [[قرآن]] ([[آیات]] ۵۹ تا ۸۲ کهف) ذکر شده است. | داستان وی با [[حضرت موسی]] {{ع}} در [[قرآن]] ([[آیات]] ۵۹ تا ۸۲ کهف) ذکر شده است. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
۳. '''و همچنین داستان [[حضرت یونس|یونس]] {{ع}}:''' وقتی [[قوم]] او بر [[مخالفت]] خود افزودند و او را سرزنش کردند، [[حضرت یونس]] {{ع}} از میان آنها بیرون رفت به طوری که هیچکس نمیدانست او کجاست! طبق تصریح [[قرآن کریم]] [[حضرت یونس]] مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امّت خود پنهان بود<ref>داستان حضرت یونس در سوره انبیاء آیه ۸۷ و سوره صافّات آیه ۱۴۰ به بعد آمده است.</ref>. [[خداوند]] او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید! | ۳. '''و همچنین داستان [[حضرت یونس|یونس]] {{ع}}:''' وقتی [[قوم]] او بر [[مخالفت]] خود افزودند و او را سرزنش کردند، [[حضرت یونس]] {{ع}} از میان آنها بیرون رفت به طوری که هیچکس نمیدانست او کجاست! طبق تصریح [[قرآن کریم]] [[حضرت یونس]] مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امّت خود پنهان بود<ref>داستان حضرت یونس در سوره انبیاء آیه ۸۷ و سوره صافّات آیه ۱۴۰ به بعد آمده است.</ref>. [[خداوند]] او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش بازگردانید! | ||
۴. '''داستان [[غیبت]] [[حضرت عیسی|عیسی]] {{ع}}:''' [[یهود]] و [[نصاری]] بر کشته شدن وی اتفاق دارند، اما [[خداوند]] میفرماید: "و گفتارشان که ما [[مسیح]] [[عیسی بن مریم]] [[پیامبر خدا]] را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد و کسانی که در مورد (قتل) او [[اختلاف]] کردند از آن در [[شک]] هستند و [[علم]] به آن ندارند و تنها از گمان [[پیروی]] میکنند و قطعاً او را نکشتند"<ref>نساء، آیه ۱۵۶.</ref>. | |||
[[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] هم اکنون زنده و غایب است و طبق [[روایات]] در [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] روحی فداه از [[آسمان]] به [[زمین]] فرود میآید. | [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] هم اکنون زنده و غایب است و طبق [[روایات]] در [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] روحی فداه از [[آسمان]] به [[زمین]] فرود میآید. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
۶. '''داستان [[غیبت]] لاوی بن برخیا:''' داستان مشروحی درباره نعثل [[یهودی]] در [[تشرف]] به خدمت [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده که تفصیل آن چنین میباشد: نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] عظیم الشأن [[اسلام]] دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در [[آخرالزمان]] [[پیغمبری]] میآید که نامش "[[پیامبر خاتم|احمد]]" و "[[پیامبر خاتم|محمد]]" است، و او [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]] بوده و اوصیای او [[دوازده نفر]] به عدد اسباطند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} به نعثل میفرماید: آیا [[اسباط]] را میشناسی؟ نعثل گفت: آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدّتی از [[بنی اسرائیل]] غایب شده، سپس به میان [[قوم]] خود برگشت، و [[دین خدا]] را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با [[پادشاه]] [[ستمگری]] به نام "قرسطیا" جنگید و او را کشت. [[حضرت]] فرمود: آنچه در میان [[بنیاسرائیل]] واقع شده در میان [[امت]] من نیز موبهمو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب میشود به طوری که دیده نمیشود! | ۶. '''داستان [[غیبت]] لاوی بن برخیا:''' داستان مشروحی درباره نعثل [[یهودی]] در [[تشرف]] به خدمت [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده که تفصیل آن چنین میباشد: نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] عظیم الشأن [[اسلام]] دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در [[آخرالزمان]] [[پیغمبری]] میآید که نامش "[[پیامبر خاتم|احمد]]" و "[[پیامبر خاتم|محمد]]" است، و او [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]] بوده و اوصیای او [[دوازده نفر]] به عدد اسباطند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} به نعثل میفرماید: آیا [[اسباط]] را میشناسی؟ نعثل گفت: آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدّتی از [[بنی اسرائیل]] غایب شده، سپس به میان [[قوم]] خود برگشت، و [[دین خدا]] را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با [[پادشاه]] [[ستمگری]] به نام "قرسطیا" جنگید و او را کشت. [[حضرت]] فرمود: آنچه در میان [[بنیاسرائیل]] واقع شده در میان [[امت]] من نیز موبهمو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب میشود به طوری که دیده نمیشود! | ||
وقتی به طرف امّت بازگشت میکند از [[اسلام]] اسمی و از [[قرآن]] جز [[رسوم]] و [[آداب]] ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی [[خدا]] به او اجازه خروج میدهد! و [[خدا]] [[اسلام]] را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید مینماید. خوشا به حال کسانی که او را [[دوست]] داشته و از او [[پیروی]] کنند، و [[بدا]] به حال کسانی که او را [[دشمن]] داشته و با او [[مخالفت]] نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامههای [[هدایت]] و [[راهنمایی]] او متمسّک شوند<ref>شیخ سلیمان قندوزى، ینابیع المودّة، ص ۹۷، فصل اول، باب ۸، ح ۱.</ref>. | |||
۷. '''داستان [[غیبت]] [[ذو القرنین]]:''' [[قرآن کریم]] در [[سوره کهف]] [[آیات]] ۸۳-۹۶ داستان مشروحی درباره [[ذوالقرنین]] دارد و صفات ممتازی را برای او بیان میکند اما این که [[ذوالقرنین]] کیست بیان نشده است. و از بسیاری از [[روایات اسلامی]] که از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] و [[ائمه]] [[معصومین]] {{ع}} [[نقل]] شده میخوانیم که: او [[پیامبر]] نبود بلکه [[بنده]] صالحی بود<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۴۲ الى ۵۴۵ با تلخیص.</ref>. | ۷. '''داستان [[غیبت]] [[ذو القرنین]]:''' [[قرآن کریم]] در [[سوره کهف]] [[آیات]] ۸۳-۹۶ داستان مشروحی درباره [[ذوالقرنین]] دارد و صفات ممتازی را برای او بیان میکند اما این که [[ذوالقرنین]] کیست بیان نشده است. و از بسیاری از [[روایات اسلامی]] که از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] و [[ائمه]] [[معصومین]] {{ع}} [[نقل]] شده میخوانیم که: او [[پیامبر]] نبود بلکه [[بنده]] صالحی بود<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۴۲ الى ۵۴۵ با تلخیص.</ref>. |