چگونه روایات دال بر تام بودن علم غیب معصوم با روایات دال بر محدود بودن علم غیب او قابل جمع هستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
::::::«در مجموع میتوان این گونه نتیجه گرفت که علم با واسطه به غیب و خبر از آن، ممکن بوده و محقق شده است. [[رسول خدا]]{{صل}} در موارد متعددی از این حقایق سخن گفته است، بلکه اکثر تعالیم دینی را میتوان مصادیقی از خبر دادن از حقایق غیبی دانست. خداوند به ایشان علومی عطا کرده بود که دیگران از آن آگاه نبودند <ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۶ ،ص۵۴ و ج۷ ،ص۳۵ و ج۸ ،صص۱۰۲؛ نیسابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۱۸.</ref>؛ بنابراین میتوان این قانون کلی را مطرح کرد که{{عربی|« و یقْضی اللَّه علَی لسانِ رسوله ما شَاء»}}<ref>خداوند به زبان رسولش هرچه را بخواهد جاری میکند؛ بخاری، صحیح البخاری، ج۹، ص۱۳۹ و ج۸ ، ص۱۲.</ref> | ::::::«در مجموع میتوان این گونه نتیجه گرفت که علم با واسطه به غیب و خبر از آن، ممکن بوده و محقق شده است. [[رسول خدا]]{{صل}} در موارد متعددی از این حقایق سخن گفته است، بلکه اکثر تعالیم دینی را میتوان مصادیقی از خبر دادن از حقایق غیبی دانست. خداوند به ایشان علومی عطا کرده بود که دیگران از آن آگاه نبودند <ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۶ ،ص۵۴ و ج۷ ،ص۳۵ و ج۸ ،صص۱۰۲؛ نیسابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۱۸.</ref>؛ بنابراین میتوان این قانون کلی را مطرح کرد که{{عربی|« و یقْضی اللَّه علَی لسانِ رسوله ما شَاء»}}<ref>خداوند به زبان رسولش هرچه را بخواهد جاری میکند؛ بخاری، صحیح البخاری، ج۹، ص۱۳۹ و ج۸ ، ص۱۲.</ref> | ||
::::::روایات دلالت کننده بر عدم علم یا محدودیت آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} از غیب، به معنای نفی هرگونه دانش ایشان به غیب نیستند؛ هرچند پارهای از آنها محدودیتهایی را در قلمرو این علوم میرسانند. این دو دسته روایات قابل جمع بوده و با هم منافاتی ندارند. وجه جمع این دو دسته آن است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} علم مطلق، فعلی و استقلالی به همه حقایق پنهان نداشتند. خداوند هر آنچه را صلاح میدید برای آن حضرت آشکار میکرد؛ بنابراین اولاً، ممکن است خداوند در مواردی برحسب شرایط و مصالح، [[پیامبر]]{{صل}} خود را از حقایق غیبی آگاه نسازد. خداوند متعال بر حسب مصلحت، گاهی درهای غیب را بر پیامبرش باز کرده و گاهی میبندد؛ ثانیاً، در همین موارد که [[پیامبر]] از حقایق غیبی آگاه شده است، ممکن است گاهی مأمور به عمل مطابق علوم عادی و ظاهری باشند. بعید نیست که آن حضرت در مواردی موظف بوده باشند که همانند دیگر افراد به زندگی و کسب علم بپردازند؛ مثلاً به روش عادی از احوال اصحاب خود خبردار شوند یا به طریق عادی به قضاوت بپردازند»<ref>[[قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت (مقاله)|قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت]]؛ [[پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی (نشریه)|پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی]]؛ شماره۳. ص۴۸.</ref>. | ::::::روایات دلالت کننده بر عدم علم یا محدودیت آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} از غیب، به معنای نفی هرگونه دانش ایشان به غیب نیستند؛ هرچند پارهای از آنها محدودیتهایی را در قلمرو این علوم میرسانند. این دو دسته روایات قابل جمع بوده و با هم منافاتی ندارند. وجه جمع این دو دسته آن است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} علم مطلق، فعلی و استقلالی به همه حقایق پنهان نداشتند. خداوند هر آنچه را صلاح میدید برای آن حضرت آشکار میکرد؛ بنابراین اولاً، ممکن است خداوند در مواردی برحسب شرایط و مصالح، [[پیامبر]]{{صل}} خود را از حقایق غیبی آگاه نسازد. خداوند متعال بر حسب مصلحت، گاهی درهای غیب را بر پیامبرش باز کرده و گاهی میبندد؛ ثانیاً، در همین موارد که [[پیامبر]] از حقایق غیبی آگاه شده است، ممکن است گاهی مأمور به عمل مطابق علوم عادی و ظاهری باشند. بعید نیست که آن حضرت در مواردی موظف بوده باشند که همانند دیگر افراد به زندگی و کسب علم بپردازند؛ مثلاً به روش عادی از احوال اصحاب خود خبردار شوند یا به طریق عادی به قضاوت بپردازند»<ref>[[قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت (مقاله)|قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت]]؛ [[پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی (نشریه)|پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی]]؛ شماره۳. ص۴۸.</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |