آیا مسأله غیبت مختص به امام مهدی است؟ انبیاء و پیشوایان قبل از او نیز چنین سرنوشتی نداشته‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فرزند من' به 'فرزند من'
جز (جایگزینی متن - 'فرزند من' به 'فرزند من')
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[حضرت صالح|صالح]] {{ع}} نخست به دسته‌‏ای که درباره وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من [[صالح]] هستم، ولی [[مردم]] او را [[تکذیب]] کرده دشنامش داده و [[آزار]] رسانده گفتند: ما از تو به [[خدا]] [[پناه]] می‌بریم، [[صالح]] [[پیغمبر]] شکل تو نبود. سپس به نزد دسته منکرین آمد، آنها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند! آنگاه از کنار گروه سوم که اهل [[یقین]] بودند گذشت، و به آنها گفت: من [[صالح]] هستم، آنها گفتند: راست می‌گویی خبری به ما ده که بدان وسیله درباره‌ات [[شک]] نکنیم! و بدانیم تو [[صالح]] هستی، چه ما [[تردید]] داریم که [[خالق]] متعال قادر است [[انسان]] را در هر صورتی که می‌خواهد تغییر دهد! [[صالح]] گفت: من همان [[صالح]] هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست می‌گویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علائمی داشت؟! [[صالح]] گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن [[آب]] به آبشخور می‌رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می‌گذاشت. گفتند درست گفتی، ما به [[خدا]] و آن چه تو از نزد او آوردی [[ایمان]] داریم...<ref>بحار الانوار، پیشین، ج ۵۱، ص ۲۱۵، باب ۱۳، ح ۱.</ref>.
[[حضرت صالح|صالح]] {{ع}} نخست به دسته‌‏ای که درباره وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من [[صالح]] هستم، ولی [[مردم]] او را [[تکذیب]] کرده دشنامش داده و [[آزار]] رسانده گفتند: ما از تو به [[خدا]] [[پناه]] می‌بریم، [[صالح]] [[پیغمبر]] شکل تو نبود. سپس به نزد دسته منکرین آمد، آنها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند! آنگاه از کنار گروه سوم که اهل [[یقین]] بودند گذشت، و به آنها گفت: من [[صالح]] هستم، آنها گفتند: راست می‌گویی خبری به ما ده که بدان وسیله درباره‌ات [[شک]] نکنیم! و بدانیم تو [[صالح]] هستی، چه ما [[تردید]] داریم که [[خالق]] متعال قادر است [[انسان]] را در هر صورتی که می‌خواهد تغییر دهد! [[صالح]] گفت: من همان [[صالح]] هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست می‌گویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علائمی داشت؟! [[صالح]] گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن [[آب]] به آبشخور می‌رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می‌گذاشت. گفتند درست گفتی، ما به [[خدا]] و آن چه تو از نزد او آوردی [[ایمان]] داریم...<ref>بحار الانوار، پیشین، ج ۵۱، ص ۲۱۵، باب ۱۳، ح ۱.</ref>.


۶. '''داستان [[غیبت]] لاوی بن برخیا:''' داستان مشروحی درباره نعثل [[یهودی]] در [[تشرف]] به خدمت [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده که تفصیل آن چنین می‌باشد: نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] عظیم الشأن [[اسلام]] دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در [[آخرالزمان]] [[پیغمبری]] می‌آید که نامش "[[پیامبر خاتم|احمد]]" و "[[پیامبر خاتم|محمد]]" است، و او [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]] بوده و اوصیای او [[دوازده نفر]] به عدد اسباطند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} به نعثل می‌فرماید: آیا [[اسباط]] را می‌شناسی؟ نعثل گفت: آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدّتی از [[بنی اسرائیل]] غایب شده، سپس به میان [[قوم]] خود برگشت، و [[دین خدا]] را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با [[پادشاه]] [[ستمگری]] به نام "قرسطیا" جنگید و او را کشت. [[حضرت]] فرمود: آنچه در میان [[بنی‌اسرائیل]] واقع شده در میان [[امت]] من نیز موبه‌مو واقع خواهد شد، دوازدهمین [[فرزند من]] غایب می‌شود به طوری که دیده نمی‌شود!
۶. '''داستان [[غیبت]] لاوی بن برخیا:''' داستان مشروحی درباره نعثل [[یهودی]] در [[تشرف]] به خدمت [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده که تفصیل آن چنین می‌باشد: نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] عظیم الشأن [[اسلام]] دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیای قبل دیدم که در [[آخرالزمان]] [[پیغمبری]] می‌آید که نامش "[[پیامبر خاتم|احمد]]" و "[[پیامبر خاتم|محمد]]" است، و او [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]] بوده و اوصیای او [[دوازده نفر]] به عدد اسباطند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} به نعثل می‌فرماید: آیا [[اسباط]] را می‌شناسی؟ نعثل گفت: آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدّتی از [[بنی اسرائیل]] غایب شده، سپس به میان [[قوم]] خود برگشت، و [[دین خدا]] را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با [[پادشاه]] [[ستمگری]] به نام "قرسطیا" جنگید و او را کشت. [[حضرت]] فرمود: آنچه در میان [[بنی‌اسرائیل]] واقع شده در میان [[امت]] من نیز موبه‌مو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب می‌شود به طوری که دیده نمی‌شود!
::::::وقتی به طرف امّت بازگشت می‌کند از [[اسلام]] اسمی و از [[قرآن]] جز [[رسوم]] و [[آداب]] ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی [[خدا]] به او اجازه خروج می‌دهد! و [[خدا]] [[اسلام]] را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید می‌نماید. خوشا به حال کسانی که او را [[دوست]] داشته و از او [[پیروی]] کنند، و [[بدا]] به حال کسانی که او را [[دشمن]] داشته و با او [[مخالفت]] نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامه‌های [[هدایت]] و [[راهنمایی]] او متمسّک شوند<ref>شیخ سلیمان قندوزى، ینابیع المودّة، ص ۹۷، فصل اول، باب ۸، ح ۱.</ref>.
::::::وقتی به طرف امّت بازگشت می‌کند از [[اسلام]] اسمی و از [[قرآن]] جز [[رسوم]] و [[آداب]] ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی [[خدا]] به او اجازه خروج می‌دهد! و [[خدا]] [[اسلام]] را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید می‌نماید. خوشا به حال کسانی که او را [[دوست]] داشته و از او [[پیروی]] کنند، و [[بدا]] به حال کسانی که او را [[دشمن]] داشته و با او [[مخالفت]] نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامه‌های [[هدایت]] و [[راهنمایی]] او متمسّک شوند<ref>شیخ سلیمان قندوزى، ینابیع المودّة، ص ۹۷، فصل اول، باب ۸، ح ۱.</ref>.


۲۱۸٬۶۲۱

ویرایش