تأویل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۰٬۵۶۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{علم معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:cen...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تأویل]] | [[تأویل در حدیث]] | [[تأویل در کلام اسلامی]] | [[تأویل در فلسفه اسلامی]] | [[تأویل در عرفان اسلامی]] | [[تأویل از دیدگاه برون‌دینی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تأویل در قرآن]] | [[تأویل در حدیث]] | [[تأویل در کلام اسلامی]] | [[تأویل در فلسفه اسلامی]] | [[تأویل در عرفان اسلامی]] | [[تأویل از دیدگاه برون‌دینی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[تأویل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[تأویل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
خط ۲۴: خط ۲۴:
*در مورد فعل نیز همین دو گونه غایت را می‌توان در نظر گرفت: گاهی فعلی را تأویل می‌کنیم؛ به این معنا که آن را تحلیل روانشناختی می‌کنیم. در اینجا نقطه آغازِ تحلیل، عملی است که از فاعل سرزده است و نقطه پایانِ صیرورت فکری مؤوِّل، انگیزه‌های روانی و درونی فاعلِ فعل است، بنابراین اغراضِ فاعل و حکمتهای مورد نظر او در انجام فعل، تأویل فعل است؛ امّا گاهی خودِ عمل در مسیر زمانْ صیرورت می‌یابد و به فرجامی متناسب با نوع عمل می‌رسد که آن فرجام، تأویلِ آن فعل به شمار می‌آید. معمولا کارهای خوب فرجامی نیکو و کارهای بد فرجامی بد دارند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص: ۹۱]</ref>.
*در مورد فعل نیز همین دو گونه غایت را می‌توان در نظر گرفت: گاهی فعلی را تأویل می‌کنیم؛ به این معنا که آن را تحلیل روانشناختی می‌کنیم. در اینجا نقطه آغازِ تحلیل، عملی است که از فاعل سرزده است و نقطه پایانِ صیرورت فکری مؤوِّل، انگیزه‌های روانی و درونی فاعلِ فعل است، بنابراین اغراضِ فاعل و حکمتهای مورد نظر او در انجام فعل، تأویل فعل است؛ امّا گاهی خودِ عمل در مسیر زمانْ صیرورت می‌یابد و به فرجامی متناسب با نوع عمل می‌رسد که آن فرجام، تأویلِ آن فعل به شمار می‌آید. معمولا کارهای خوب فرجامی نیکو و کارهای بد فرجامی بد دارند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/7/10.htm [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص: ۹۱]</ref>.
==کاربردهای واژه تأویل در قرآن‌ کریم==
==کاربردهای واژه تأویل در قرآن‌ کریم==
*در قرآن‌ کریم واژه تأویل ۱۷ بار به کار رفته است که با توجه به متعلق کاربردش می‌توان به سه نوع کاربرد طبقه‌بندی کرد:


===نخست: تأویل رؤیا===
===نخست: تأویل رؤیا===
* آیات قرآنی مرتبط: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}﴾}}<ref> و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ }}﴾}} <ref> و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند؛ سوره یوسف، آیه: ۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ }}﴾}} <ref> و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم. یوسف گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام؛ سوره یوسف، آیه: ۳۶-۳۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الأَحْلامِ بِعَالِمِينَ وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ }}﴾}} <ref> گفتند خواب‌هایی پریشان است و ما تعبیر خواب‌های پریشان را نمی‌دانیم. و از آن دو (زندانی) کسی که رهایی یافته و پس از مدّتی (یوسف را) به یاد آورده بود گفت: من شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم، مرا به زندان یوسف بفرستید!؛ سوره یوسف، آیه: ۴۴ - ۴۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ  }}﴾}} <ref> و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است.پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۰-۱۰۱.</ref>.
*در سوره یوسف ۸ بار واژه تأویل به کار رفته است. طبق یک نظر، همه این موارد به تأویلِ رؤیا مربوط می‌شوند <ref>التفسیر والمفسرون، ج‌۱، ص‌۲۰</ref>. در یک مورد {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ }}﴾}} <ref> و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۰.</ref>. غایت فعلی مراد است و از تحقق رؤیای یوسف، پس از گذشت سالها از آن، حکایت می‌کند. و در ۷ مورد دیگر، سخن از علمِ تأویل "غایت علمی" رؤیاست<ref>وجوه القرآن، ص‌۱۵۹</ref>. آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}﴾}}<ref> و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ }}﴾}} <ref> و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند؛ سوره یوسف، آیه: ۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ }}﴾}} <ref> پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۱.</ref>. بیانگر آن است که خداوند علم تأویل رؤیا را به [[حضرت یوسف]]{{ع}} آموخته بود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ}}﴾}} <ref> و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد؛ سوره یوسف، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ }}﴾}} <ref> و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم؛ سوره یوسف، آیه: ۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ }}﴾}} <ref> پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۱.</ref>؛ در آیات‌ ۳۶ ـ ۳۷ این سوره حکایت دو جوانی آمده که با یوسف در زندان بودند و از وی خواستند تأویل خوابشان را به آنها بگوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي  }}﴾}} <ref> ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم. (یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ سوره یوسف، آیه: ۳۶ - ۳۷.</ref>. و سرانجام در آیات ۴۳ ـ ۴۵ از ناتوانی خوابگزاران از تعبیر خواب عزیز مصر و فرستادن  خدمتگزار شاه نزد یوسف برای تعبیر آن سخن به میان آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الأَحْلامِ بِعَالِمِينَ وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ }}﴾}} <ref> گفتند خواب‌هایی پریشان است و ما تعبیر خواب‌های پریشان را نمی‌دانیم. و از آن دو (زندانی) کسی که رهایی یافته و پس از مدّتی (یوسف را) به یاد آورده بود گفت: من شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم، مرا به زندان یوسف بفرستید!؛ سوره یوسف، آیه: ۴۴ - ۴۵.</ref>.
*در این ۷ مورد، مراد از تأویلِ رؤیا، علم به حقایقی‌است که در ورای رؤیا وجود دارد و نقطه شروع‌ در تأویل، صورتهای نمادینی است که شخص خواب‌بیننده در رؤیای خود دیده است. تأویل کننده با اطلاعی که از حقایق ماورای نمادها دارد می‌تواند به آنچه در عالم غیب در آن باره مقدّر شده خبر دهد، بنابراین غایت علمی رؤیا که همان تأویل رؤیاست، تقدیری است که در عالم ماورای حس رقم خورده است، از همین روست که [[حضرت یوسف]]{{ع}} پس از بیان تأویل رؤیای دو رفیق زندانی خود گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ }}﴾}} <ref> کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است؛ سوره یوسف، آیه: ۴۱.</ref>. گفتنی است که مطابق برخی آیات قرآن، حوادثی که در این عالم اتفاق‌می‌افتد قبلا در کتابی نوشته شده است<ref>المیزان، ج۱۹، ص‌۱۶۷؛ مخزن العرفان، ج‌۱۳، ص‌۱۵۲</ref>.
*پس تأویل رؤیا ارجاع آن به حقایقی است در عالم غیب که نمادهای دیده شده در رؤیا نشان آن حقایق است. البته خوابهایی هم هستند که صرفاً از حدیث نفس ناشی می‌شوند و هیچ واقعیتی در ورای آنها نیست<ref>فتح القدیر، ج‌۳، ص‌۳۱</ref>.
*برخی مفسران احتمال داده‌اند که «احادیث» در آیات ۶، ۲۱ و ۱۰۱ سوره یوسف جمع حَدَث یا احداث به معنای وقایع باشد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۸، ص‌۸۹، ۹۰</ref>. مطابق این فرضیه، یوسف به تأویل وقایعْ عالِم بود؛ چه آنها که در رؤیا اتفاق می‌افتاد و چه آنها که در عالَم حس به وقوع می‌پیوست. خداوند به او علمی داده بود که ملکوت اشیا و حوادث را می‌دانست و به علل و اسباب وقوع آنها و فرجام و نهایتشان آگاه بود<ref>مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۳۲۰؛ الجوهر الثمین، ج‌۳، ص‌۲۶۱؛ المیزان، ج‌۱۱، ص‌۸۰</ref>. برخی از مفسران گفته‌اند که «احادیث» در این آیات جمعِ «حدیث» به معنای کلام است. مطابق این نظر، بر اساس این آیات یوسف به معانی کتب آسمانی آگاهی داشت<ref>مجمع البیان، ج۵، ص‌۳۲۰؛ الجوهرالثمین، ج۳، ص‌۲۶۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۸، ص‌۷۲</ref>.
*برخی مفسران نیز اظهار داشته‌اند که ممکن است کلمه «احادیث» در آیاتِ یاد شده بر هر سه مورد یعنی رؤیا، حوادث و سخن دلالت داشته باشد؛ به این معنا که یوسف تأویل هر سه را می‌دانسته است<ref>فتح القدیر، ج‌۳، ص‌۱۴؛ الکاشف، ج‌۴، ص‌۲۸۷</ref>. در مورد حرفِ «مِن» در عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ }}﴾}} که در هر سه آیه آمده گفته شده است که براساس آن، [[حضرت یوسف]]{{ع}} تنها به برخی از سطوح تأویل آگاه بوده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۸، ص‌۲۱۷؛ بیان السعاده، ج‌۲، ص‌۳۴۷</ref>.


===دوم: تأویل عمل===
===دوم: تأویل عمل===
* آیات قرآنی مرتبط: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا }}﴾}} <ref> و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید ؛ سوره نساء، آیه: ۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}﴾}} <ref> و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است؛ سوره اسراء، آیه: ۳۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} <ref> گفت: اینک (هنگام) جدایی میان من و توست؛ اکنون تو را از معنی آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی آگاه خواهم کرد؛ سوره کهف، آیه: ۷۸.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} <ref> و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش  اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه: ۸۲.</ref>
* در ۴ مورد تأویل به عمل نسبت داده شده است: در دو مورد، صیرورت خود عمل به سوی غایت فعلی آن را نشان می‌دهد و دو مورد دیگر مربوط به بازگشت فعل به سوی غایت علمی آن است. در سوره نساء ارجاع دعاوی و مرافعات به خدا و رسول را دارای تأویلی نیکو دانسته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً  }}﴾}} <ref> چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>؛ همچنین در سوره اسراء درستکاری و دقت در داد و ستد را دارای تأویلی نیکو برشمرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}﴾}} <ref> و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است؛ سوره اسراء، آیه: ۳۵.</ref>. مفسران {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}﴾}} را در آیات یاد شده به «اَحسنُ عاقبةً» یا «اَحسنُ جزاءً» تفسیر کرده‌اند<ref>جامع البیان، ج‌۵، ص‌۲۱۰؛ مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۶۳۹</ref>؛ یعنی این افعال در نظام الهی در مسیری قرار دارند که به فرجامی نیکو می‌انجامند.
*دو مورد دیگر، که بازگشت فعل به غایت علمی آن مورد نظر است، در داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} با [[حضرت خضر]]{{ع}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} <ref> گفت: اینک (هنگام) جدایی میان من و توست؛ اکنون تو را از معنی آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی آگاه خواهم کرد؛ سوره کهف، آیه: ۷۸.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} <ref> و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش  اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه: ۸۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۷۴۵؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۷۳۱.</ref>. آمده است. در آن داستان آمده است که او به موسی گفت: تأویل کارهایی را که درباره آنها از خودشکیبایی نشان نداده است به او خواهد گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} آنچه که او با عنوان تأویل آن کارها به موسی گفته است چیزی جز پرده برداشتن از حقیقتِ ماجرا و نیت و قصد او (غایت علمی) از انجام کارها نبوده است.


===سوم: تأویل کلام===
===سوم: تأویل کلام===
* آیات قرآنی مرتبط: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَن قَالُواْ إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ }}﴾}} <ref> هنگامی که عذاب ما به آنان رسید سخنشان جز این نبود که گفتند ما ستمگر بودیم؛ سوره اعراف، آیه: ۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ }}﴾}} <ref> بلکه آنچه را که به دانش آن چیرگی نداشتند و هنوز تأویل آن به آنان نرسیده است دروغ شمردند؛ پیشینیان اینان نیز همین‌گونه (کتاب آسمانی را) دروغ شمردند و بنگر که سرانجام ستمگران چگونه بود؛ سوره یونس، آیه: ۳۹.</ref><ref>روشهای تأویل قرآن، ص‌۳۴ ـ ۳۵</ref>. با توجه به سیر صیرورت در تأویل که در بخش نخست گذشت، در هر یک از موارد ممکن‌است غایت علمی یا فعلی مراد باشد. با‌توجه به سیاق آیات می‌توان این امر را به راحتی تشخیص داد.
* در ۴ مورد واژه تأویل به ضمیری اضافه شده که به قرآن یا بخشی از آن باز می‌گردد. در سوره آل عمران پس از تقسیم آیات قرآن به دو دسته محکم و متشابه، بیان شده که بیماردلان به جهت فتنه‌انگیزی و طلب تأویل متشابهات، این گونه آیات را دنبال می‌کنند. این در حالی است که تأویل متشابهات را کسی جز خدا و [[راسخان در علم]] نمی‌دانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> در این آیه، ضمیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَأْوِيلَهُ}}﴾}} در هر دو مورد به احتمال قوی به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا تَشَابَهَ مِنْهُ}}﴾}} بازمی‌گردد، گرچه در مورد دوم احتمال داده‌اند که به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْكِتَابَ}}﴾}} بازگردد. تأویل در این آیه همان غرض نهایی و مقصود گوینده از کلام است (غایت علمی) که با تحلیل کلام او و به ویژه با معیار قرار دادن آیات محکم به دست می‌آید، با این حال، استنباط بعضی مفسران آن بوده که مراد از تأویل در این آیه، غایت فعلی از آیات متشابه است نه غایت علمی، به هر حال اقوال ذیل در تفسیر آیه نقل شده‌است: ۱. مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ}}﴾}} آن است که یهود می‌خواستند با استفاده از حساب جُمَّل‌ درباره حروف مقطّعه، فرجام و پایان کار امّت پیامبر را بدانند. ۲. ‌مراد‌آن است که‌ می‌خواستند زمان نسخ احکام را بدانند. ۳. ‌مراد از  تأویل، پایان دنیا و وقوع قیامت‌است<ref>جامع البیان، ج‌۳، ص‌۲۴۷؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۰۰</ref>. کاربرد تأویل در این آیه، با توجه به تقارن آن با مفاهیم محکم و متشابه و نیز نفی علم تأویل از غیر خدا و راسخان در علم، معرکه‌ای از آراء را در حوزه معناشناسی و تفسیر قرآن‌کریم پدید آورده است؛ همچنین معانی اصطلاحی تأویل در حوزه‌های علم کلام، اصول فقه، تصوف، عرفان و باطنی‌گری همگی متأثر از بحث تأویل در این آیه است.
*در سه مورد دیگر معنای «کلام» اراده نشده است، بلکه مراد از آن استقرار کلام در غایت فعلی آن است. در آیات ۵۲ ـ ۵۳ سوره اعراف دوبار واژه تأویله آمده که ضمیر آن به کتاب (= قرآن) باز می‌گردد. در این آیات، روز قیامت، زمان فرا‌رسیدن تأویل قرآن معرفی شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ }}﴾}} <ref> و به راستی برای آنان کتابی آوردیم، آن را با دانشی (گسترده) روشن داشتیم که رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که ایمان دارند. آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند ، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجی‌هایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده می‌شویم تا جز آن کنیم که پیش‌تر می‌کردیم؟ بی‌گمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است؛ سوره اعراف، آیه: ۵۲ -۵۳.</ref>. گفتنی است که مراد از کتاب با توجه به آیات قبل و بعد که درباره قیامت است، وعده‌ها و وعیدهای قرآن است و مراد از تأویل آنها، تحقق و وقوع وعده‌ها و وعیدهای قرآن در روز جزاست<ref>جامع‌البیان، ج‌۸، ص‌۲۶۵؛ تفسیرابن کثیر، ج‌۲، ص‌۲۲۹</ref>.
*در سوره یونس نیز واژه تأویل کاربردی شبیه همین کاربرد دارد؛ در این سوره، پس از بیان و ردّ سخن مشرکان که قرآن را غیر الهی دانسته‌اند آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ }}﴾}} <ref> بلکه آنچه را که به دانش آن چیرگی نداشتند و هنوز تأویل آن به آنان نرسیده است دروغ شمردند؛ سوره یونس، آیه: ۳۹.</ref>. ضمیر در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَأْوِيلُهُ }}﴾}} به «ما» در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ}}﴾}} بازمی‌گردد که با توجه به سیاق، مفسّران مراد از آن را قرآن، اخبار قرآن از بهشت و جهنم و وعده‌ها و وعیدهای قرآن تفسیر کرده‌اند<ref>روح المعانی، ج‌۱۱، ۱۷۵</ref>. طبق این نظر، مراد از تأویل، تحقق مفاد آیات قرآن در مورد بهشت و جهنم یا تحقق مطلقِ پیشگوییهای قرآن درباره امور آینده است. البته طبق نظر دیگری، مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ}}﴾}} آیات قرآن است که در آن صورت می‌توان مراد از تأویل را معنای حقیقی این آیات دانست<ref>المیزان، ج‌۱۰، ص‌۶۶</ref>، از این رو برخی عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ }}﴾}} را به «لم یکن معهم علم تأویله» معنا کرده‌اند<ref>زادالمسیر، ج‌۴، ص‌۳۳</ref>. و با این معنا، تأویل را معادل تفسیر، یعنی غایت علمی آیات قرآن دانسته‌اند<ref>البحرالمحیط، ج‌۶، ص‌۵۹؛ تفسیرابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۳۳</ref>.
*در روایات نیز تأویل قرآن به معنای تحقق مفاد آیات و گزارشهای قرآن آمده است که مؤید کاربرد تأویل به معنای غایت فعلی کلام است. در روایتی آمده است که [[پیامبر‌ اکرم]]{{صل}} درباره آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا }}﴾}} <ref> بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد؛ سوره انعام، آیه: ۶۵.</ref>. فرمود: این امر به وقوع خواهد پیوست؛ ولی هنوز تأویل آن نیامده (واقع نشده) است<ref>سنن الترمذی، ج‌۴، ص‌۳۲۷</ref>. در سخنی از عایشه نیز آمده است که گفت:[[پیامبر]]{{صل}} فراوان در رکوع و سجودشان می‌گفتند: {{عربی|اندازه=150%|" سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَ بِحَمْدِك‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} و بدین وسیله اوامر قرآن را محقق می‌ساختند<ref>{{عربی|اندازه=120%|"کان رَسولُ اللّهِ یکثِرُ اَنْ یقُولَ فِی رُکوعِهِ و سُجُودِهِ: سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَ بِحَمْدِك، اللّهُمَّ اغْفِرلِی، یتَأوّل القرآن"}}؛ صحیح‌البخاری، ج۶، ص‌۵۰؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۲، ص‌۳۷۴</ref>. سخن عایشه: «یتأوّل القرآن» بدین معناست که [[رسول خدا]]{{صل}} به فرمان الهی در سوره نصر: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ }}﴾}} <ref> آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای؛ سوره نصر، آیه: ۳.</ref>. عمل کرده، آنها را تحقق می‌بخشیدند. [[نَوَوِی]] نیز در شرح این عبارت می‌گوید: [[پیامبر]]{{صل}} به آنچه در قرآن بدان مأمور شده بود عمل می‌کرد<ref>صحیح مسلم، نووی، ج‌۴، ص‌۲۰۱</ref>. [[شیخ صدوق]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده است که آن حضرت درباره آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ  }}﴾}} <ref> اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد؛ سوره فتح، آیه: ۲۸.</ref>. فرمود: به خدا سوگند هنوز تأویل این آیه واقع نشده است، و تأویل آن واقع نخواهد شد تا آنکه [[قائم آل‌ محمد]]{{ع}} ظهور کند<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِيلُهَا بَعْدُ وَ لَا يَنْزِلُ‏ تَأْوِيلُهَا حَتَّى‏ يَخْرُجَ‏ الْقَائِم‏ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین، ص‌۶۷۰.</ref>. روشن است که عبارت {{عربی|اندازه=120%|" مَا نَزَلَ تَأْوِيلُهَا بَعْدُ‏‏‏‏‏‏"}} به معنای این است که تأویل آن واقع نشده و پس از ظهور [[امام عصر]]{{ع}}  تحقق خواهد یافت.
*نتیجه‌ای که از بررسی همه موارد تأویل در قرآن به دست می‌آید آن است که واژه تأویل در همه موارد کاربرد در قرآن در معنای غیر مصدری (وصفی) به کار رفته است و مراد از آن، غایتی است که از موضوع مورد نظر اراده شده است. این غایت به حسب سیاق، گاهی غایتی علمی و گاهی غایتی فعلی است. غایت علمی در مورد کلام، مقصود متکلم و در مورد فعل، غرض و انگیزه فاعل، و در مورد رؤیا، حقیقت رؤیا در عالم غیب است. غایتِ فعلی در مورد کلام، تحقق در ظرفِ استقرار زمانی، و در مورد فعل، فرجام و عاقبتِ آن، و در مورد رؤیا تحققِ حقیقت رؤیا در عالم خارج‌است.
*درباره معنای تأویل در قرآن‌ کریم دیدگاههای دیگری نیز از سوی صاحب نظران بیان شده است؛ [[علامه طباطبایی]] با توجه به حوزه‌های مختلف کاربرد تأویل در قرآن، بر آن است که در عرف قرآن تأویل حقیقتی است که هر چیزی متضمن آن، و وجودش مبتنی بر آن و برگشتش به آن است؛ مانند تأویل خواب، که به معنای تعبیر آن در عالم خارج است و تأویل حکم، که همان ملاک آن است «مصلحت واقعی که حکم از آن ناشی شده و سپس بر عمل به آن حکم مترتب می‌شود»، و تأویل فعل، که عبارت از مصلحت و غایت حقیقی آن مانند رجوع ضرب به تأدیب و رجوع رگ زدن به معالجه و تأویل واقعه که علت واقعی آن است <ref>المیزان، ج‌۳، ص۲۳ ـ ۲۹؛ ج۱۳، ص‌۳۴۹</ref>.
*[[محمد هادی معرفت]] کاربردهای قرآنی تأویل را به سه قسم تأویل خواب به معنای تعبیر آن، تأویل فعل به معنای فرجام و حاصل کار و تأویل متشابه، به معنای توجیه ظاهر لفظ یا عملِ متشابه به گونه‌ای صحیح که مقبول عقل و مطابق با نقل باشد تقسیم کرده است<ref>التفسیر والمفسرون، ج‌۱، ص‌۲۰</ref>.


==[[تأویل قرآن]]==
==[[تأویل قرآن]]==
{{همچنین ببینید|تأویل قرآن}}
{{همچنین ببینید|تأویل قرآن}}
* بحثهای فراوانی را در مورد «تأویلِ قرآن» و چند‌و‌چون آن دامن زده و نظریه‌پردازیهای گوناگونی را‌در این باره باعث شده است. مجموع نظریات مطرح در این‌باره را می‌توان به طور کلی به دو محور قابل تقسیم دانست: ۱. تأویل قرآن از مقوله معناست. ۲. تأویل قرآن از مقوله واقعیت خارجی است. '''نظریه نخست'''، خود به سه نظریه تقسیم می‌شود: (۱): تأویل قرآن، معنا و مقصود خداوند از الفاظ و آیات قرآن است. (۲): تأویل قرآن، معنای خلاف ظاهر آیات قرآن است. (۳): تأویل قرآن، معانی باطنی قرآن است که در ورای معانی ظاهری قصد شده است. '''نظریه دوم''' نیز به دو نظریه قابل تقسیم است: (۱): مراد از تأویل قرآن، مصادیق عینی مفاهیم قرآنی است. (۲): تأویل قرآن، حقایق عینی عرشی است که مستندِ همه محتویات قرآن است. بنابراین، عمده‌ترین نظریات در مورد تأویل قرآن، ۵ نظریه است:
# '''مقصود خداوند از آیات قرآن:''' به نظر می‌رسد در برخی منابع کهن و روایات، تأویل مرادف با تفسیر به کار می‌رفته و به آیات متشابه نیز اختصاص نداشته است، چنان که در سده‌های نخستِ اسلامی، اصطلاح تأویل بیش از اصطلاح تفسیر به کار می‌رفته است؛ برای مثال، وقتی [[ابن عباس]] می‌گوید: من از زمره [[راسخان در علم]] هستم و تأویل قرآن را می‌دانم<ref>جامع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۴۹</ref>. یا مجاهد می‌گوید: علما به تأویل قرآن آگاه‌اند<ref>التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۲۰</ref>. مرادشان از تأویل، تفسیر قرآن‌است. روایات ذیل حاکی از آن است که در متون اولیه اسلامی تأویلِ کلام معادلِ معنا و مقصود گوینده به کار می‌رفته و گاهی به مفهوم و مدلول لفظ، اعم از مطابقی و التزامی، و گاهی نیز به مصادیق مورد نظر اطلاق می‌شده است.
# '''معنای خلاف ظاهر:''' کاربرد تأویل در سوره آل عمران در مورد آیات متشابه سبب شده است که مفسران و متکلمان مسلمان تأویل را تنها در حوزه آیات متشابه در نظر گرفته، تعریفی خاص از آن عرضه کنند. بعدها اصولیان، به ویژه اصولیان [[اهل سنت]] آن را تعمیم داده، آن را در مورد هر واژه‌ای که به دلیلی معنای ظاهرش مراد نباشد، به کار بردند، بر همین اساس، متکلمان در هر آیه اعتقادی و اصولیان در هر آیه فقهی که به نظر آنها معنای ظاهری آنها مورد نظر خداوند نیست گفته‌اند که این آیات نیاز به تأویل دارد؛ یعنی باید لفظ را از معنایش اعراض داد و بر معنای خلافِ ظاهرش حمل کرد. به گفته برخی مفسران این معنا از سایر معانی واژه تأویل شایع‌تر است، به طوری که نزد متأخران گویی لفظ مذکور حقیقتِ در همین معناست<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۴</ref>؛ گویا در میان منابع لغوی برای نخستین بار در قرن ششم [[ابن اثیر]] در کتاب نهایه می‌نویسد: مراد از تأویل، بازگرداندن ظاهر لفظ از معنای اصلی است به معنایی که دلیل بر آن قائم است که اگر دلیل نباشد نباید از معنای ظاهری لفظ دست کشید<ref>النهایه، ج‌۱، ص‌۸۰، «اول»</ref>. او این معنا را از قول افرادی چون سُبکی، ا[[بن کمال]] و [[ابن‌ جوزی]] می‌آورد که همگی در دانشهایی چون فقه، کلام و حدیث شهرت دارند.
#'''معنای باطنی قرآن:''' این نظریه آشکارا مرز تفسیر را از تأویل جدا می‌کند، در حالی که هر دو را مربوط به حوزه معناشناسی قرآن‌کریم دانسته، در همه آیات قرآن ساری و جاری می‌داند؛ به عبارت دیگر پیروان این نظریه غالباً معانی مقصود از آیات قرآن را به دو بخش معانی ظاهری و معانی باطنی تقسیم کرده، تفسیر را عهده‌دار کشف معانی ظاهری و تأویل را عهده‌دار کشف معانی باطنی قرآن می‌دانند. [[ابو طالب‌ تَغْلَبی]] در این باره می‌نویسد: تفسیر، بیان معنای وضعی لفظ است؛ حقیقی باشد یا مجازی؛ و تأویل، بیان باطن لفظ است، پس تأویل، خبر دادن از حقیقت مراد است، در حالی که تفسیر، خبر دادن از دلیل مراد است، زیرا لفظ، کاشف از مراد است و کاشف، دلیل است؛ مانند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ }}﴾}} <ref> بی‌گمان پروردگارت در کمینگاه است ؛ سوره فجر، آیه: ۱۴.</ref>. که تفسیرش این است که مرصاد از «رصد» است و وقتی گفته می‌شود: رَصَدْتُه یعنی او را تحت نظر و مراقبت گرفتم؛ و تأویلش این است که باید از سبک شمردن امر خداوند پرهیز کرد و برای حضور در محضر حق آماده شد<ref>الاتقان، ج‌۲، ص‌۳۸۱؛ مقدمه فی اصول التفسیر، ص‌۸ـ‌۹</ref>. [[جرجانی]] تعریفی دیگر عرضه کرده که معانی تأویلی را معانی محتمل در ورای معنای ظاهری دانسته است. وی می‌گوید: تفسیر، بیان شأن و سبب نزول همراه با معنای آیه است، به طوری که لفظ آیه به روشنی بر آن دلالت کند، در حالی که تأویل، بازگرداندن لفظ از معنای ظاهری آن به معنای محتمل است، در صورتی که آن معنا موافق کتاب و سنت باشد؛ مانند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ }}﴾}} <ref> زنده را از مرده بیرون می‌آورد؛ سوره انعام، آیه: ۹۵.</ref>. که اگر مراد از آن بیرون آوردن پرنده‌از تخم باشد، تفسیر و اگر مراد بیرون آوردن مؤمن  از کافر و عالم از جاهل باشد، تأویل است<ref>مقدمه فی اصول التفسیر، ص‌۱۱.</ref>.
# '''حقایق خارجی و مصادیق عینی مورد نظر:''' کاربرد واژه تأویل به معنای تحقق وعده‌ها و وعیدهای قرآن در برخی از آیات و نیز همین نوع کاربرد در برخی روایات سبب شده تا در نزد برخی این نظریه قوّت گیرد که اساساً تأویل در اصطلاح قرآن ناظر به حوزه معناشناسی گزاره‌های قرآنی نیست، بلکه در همه مواردی که تأویل به قرآن اضافه شده و از جمله آیه ۷ سوره آل‌عمران، حقیقت خارجی مفاهیمِ قرآنی اراده شده است. [[ابن تیمیه]] در آثار خود بر این نظریه تأکید ورزیده، معتقد است که تأویل، لفظِ مشترک بین سه معناست: ۱. حقیقت خارجی. ۲. تفسیر و بیان. ۳. ‌معنای خلاف ظاهر<ref>الاکلیل، ص‌۲۳</ref>. او می‌گوید که قرآن تأویل را صرفاً در معنای اول به کار برده است؛ ولی صحابه و بزرگان سَلَف، آن را در معنای دوم نیز به کار می‌برده‌اند و بالاخره معنای سوم از تأویل، اصطلاح متأخران است و اصلا در قرآن و کلام [[پیامبر]] و گفتار سَلَف به این معنا از تأویل اشاره نشده است<ref>الاکلیل، ص‌۱۰، ۱۲، ۱۶، ۲۸.</ref>.
# '''حقایق عرشی مستندِ محتویات قرآن:''' این نظریه نیز بر آن است که اصطلاح تأویل در قرآن اصلا در حوزه معناشناسی قرآن به کار نرفته است، بلکه قرآن مستند به حقایق خارجی و عرشی است که آن تأویل قرآن‌است. [[علامه طباطبایی]]، مبتکر این نظریه تصریح می‌کند که تأویل قرآن، نه از سنخ الفاظ است، و نه از سنخ معانی و مدلولهای الفاظ و نه از سنخ مصادیق خارجی مفاهیم و گزاره‌های قرآن، بلکه از امور خارجی است که قرآن از آن ناشی شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹، ۵۲، ۵۴، ۶۴</ref>. تأویل قرآن در دیدگاه ایشان، حقایقی خارجی است که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیاناتش، اعم از حکم، موعظه یا حکمت و نیز محکم و متشابه بدان مستند است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹</ref>. ایشان می‌گوید: از آیات شریفه قرآن به دست می‌آید که ماورای این قرآن، که آن را می‌خوانیم و معانی آن را می‌فهمیم، امر دیگری است که نسبت آن با قرآن، نسبت روح به جسد و مُمَثَّل با مَثَل است که خداوند آن را «کتاب حکیم» نامیده است و همه مضامین و معارف قرآن به آن مستند است<ref>الکلیل، ص‌۵۳ ـ ۵۴</ref>. یادکردِ این نکته لازم است که علاّمه طباطبایی تأویل را اوّلا و بالذات، وصف متعلّق خارجی آیات می‌داند نه وصف خود آیات. حال این سؤال پیش می‌آید که متعلق آیات چیست؟ پاسخ این است که آیات قرآن دو دسته‌اند: اِخبار و انشاء؛ اخبار، از امور خارجی حکایت می‌کند و انشاء، به افعال و امور خارجی تعلق می‌گیرد. آنچه که حقیقتاً تأویل دارد، آن امور خارجی است که اخبار از آنها حکایت می‌کند و انشاء به آنها تعلق می‌گیرد<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۴ ـ ۲۵، ۲۷</ref>؛ به طور مثال، وقتی کسی به خادمش می‌گوید: «آب بیاور»، اگر این جمله انشایی را در نَفْسِ گوینده‌اش تحلیل کنیم، به حقایق و در نهایت به حقیقتی می‌رسیم که باعث انشای این حکم شده است و تأویل این حکم به شمار می‌آید. مراحلی که نَفْس در انشای این حکم پیموده، بدین ترتیب است: ۱. انسان در ذات و فطرت خود کمالجوست. ۲. این حقیقت خارجی، یعنی کمال خواهی اقتضا می‌کند که انسان حفظ و بقای خود را بخواهد. ۳. میل به بقا باعث می‌شود که انسان آنچه را که از بدنش تحلیل می‌رود جایگزین کند. ۴. این امر نیز سبب می‌شود که انسان غذای لازم را مصرف کند. ۵. مصرف غذا باعث تشنگی می‌شود. ۶. تشنگی باعث می‌شود که فردِ تشنه آب را طلب کند و به خادمش بگوید: «آب بیاور»، بنابراین در این مثال، «تشنگی» که حقیقتی خارجی است و سبب انشای حکم «آب بیاور» شده دارای تأویل است و آن نیز حقیقتی خارجی است که همان «خصلتِ کمال خواهی» است که در طبیعت و فطرت انسان وجود دارد<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۵۲</ref>.
*نتیجه آنکه تحلیل علامه از تأویل قرآن، تحلیلی کاملا متین است، در صورتی که به کلام خدا به عنوان فعل خداوند نگریسته شود؛ اما سخن در این است که آیا آنچه در آیه ۷ سوره آل عمران به عنوان تأویل قرآن یا تأویل آیات متشابه آمده، این معنا از تأویل را قصد کرده است یا نه. با توجه به سیاق آیه و نیز روایات فراوانی که در مورد آن وارد شده، به نظر می‌رسد که تأویل در این آیه مربوط به حوزه معناشناختی قرآن‌کریم است. *آنچه در این بخش در مورد تأویل قرآن آمد از باب کاربردها و اصطلاحات مختلف است. همه موارد یاد شده از نظر زبانشناختی قابلیت آن را دارند که معنای لغوی تأویل بر آنها منطبق شود. مهم آن است که آیا اصطلاح «تأویل قرآن» در خود قرآن با کدام اصطلاح سازگاری بیشتری دارد. همان طور که در بخش کاربردها گذشت اصطلاح تأویل قرآن به دو معنا در قرآن‌کریم به کار رفته است: یکی مربوط به حوزه معناشناسی آیات قرآن است که در آنجا معانی و مصادیقِ مقصود از آیات را دربرمی‌گیرد، و دیگری مربوط به تحقق مفاد گزاره‌های قرآنی، اعم از وعده‌ها، وعیدها و اخبار در ظرف زمانی مورد نظر خودشان است.


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش