←خاستگاه و مواطن بنی ربیعه
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== خاستگاه و مواطن [[بنی ربیعه]] == | == خاستگاه و مواطن [[بنی ربیعه]] == | ||
بر اساس [[نقلی]] از متون [[تاریخی]]، [[ربیعة]] | بر اساس [[نقلی]] از متون [[تاریخی]]، [[ربیعة بن نزار]] پس از [[مرگ]] [[پدر]]، از [[برادران]] جدا شد و نزدیک بطن عراق در وادی [[فرات]] فرود آمد. [[فرزندان]] او همچنان در این منطقه بودند تا این که پس از افزایش افراد [[قبیله]]، ناگزیر در سرزمینهای مختلف پراکنده شدند. پس [[خاندان]] [[اسد بن ربیعه]] به [[رهبری]] [[عبدالعزی بن عمرو عنزی]] در پی مراتع و مناطق بارانخیز به یمامه، [[حجر]] و سپس [[بحرین]] رفتند و فرزندان [[عبدالقیس]] به خاطر شکستی که در [[جنگ]] با [[نمر بن قاسط]] متحمل شدند، به تهامه کوچ کردند و با بیرون کردن خاندان [[ایاد]] خود در آنجا ساکن شدند.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۶-۱۷؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۲۴؛ البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۹۳، ۲۷۳، ج۲، ص۴۷۳، ۵۶۸.</ref> دیگر [[روایات]] تاریخی هم، [[سرزمین]] اصلی [[ربیعه]] را [[منطقه نجد]] و تهامه<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه، ج۱، ص۳۴۷.</ref> در [[غرب]] [[عربستان]] معرفی کرده، منازلشان را قرن، حضن، [[عکاظ]]، رکبه، [[حنین]]، غمزة أوطاس، ذات العرق و عقیق و نیز نجد دانستهاند. <ref>کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۴۲۴</ref> تا این که افزایش [[جمعیت]] ربیعه و سایر قبیلهها در تهامه، به همراه کمبود چراگاه و زمینهای حاصلخیز و نیز [[خشکسالی]] به وجود آمده در [[مکه]]، [[قبایل]] [[همسایه]] را رو در روی هم قرار داد.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۶؛ البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ترجمه، ج۲، ص۵۲۸-۵۲۹.</ref> پس [[قتل]] [[ضَحیان بن سعد بن خزرج]]- از تیره بنی قاسط و متولی مراتع بنی ربیعه- بهدست [[بنی عامر بن حارث]]- از بطون [[بنیافصی بن عبد القیس]]-، بنی ربیعه را در آستانه [[جنگهای داخلی]] قرار داد و با [[سستی]] و تعلل [[بنی عبدالقیس]] در پرداخت دیه مقتول، و با به قتل رسیدن گروگانهای این قبیله از جانب بنی قاسط، [[آتش]] جنگ میان آنها شعلهور شد. ناامنیهایی که در پی این [[جنگ]]-که نخستین جنگ درون قبیلهای [[ربیعه]] دانسته شده- پدیدار شد، اسباب متفرق شدن [[قبایل]] ربیعه در مناطق مختلف [[جزیرة العرب]] را فراهم آورد.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۲۴؛ البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۲-۸۵.</ref> پس گروههایی از [[بنی ربیعه]] با سوق داده شدن به سوی سواحل جنوبی خلیج [[فارس]]،<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۳؛ دینوری، اخبار الطوال، ترجمه، ص۴۱.</ref> در [[بحرین]]<ref>بحرین پیش از اسلام و تا حدود قرن هفتم هجری، نام عامی بود برای سرزمینهای ساحل جنوبی خلیج فارس، بین بصره و عُمان«بحرین» اطلاق میشده است.(حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۰۶-۵۰۷؛ فراهیدی، کتاب العین، ج ۳، ص۲۲۰.) بنابراین، بحرین قدیم، شامل: کویت، احساء، قطر و در نهایت، مجمع الجزایر بحرین کنونی میشود. درباره مرزهای این ناحیه گفته شده که بحرین، از سمت مغرب، به سرزمین یمامه متصل است و از سمت شمال، به بصره و از جنوب، به عمان میرسد. (ابن رسته، الاعلاق النفیسة، ص.۲۱۳)</ref> و هجر و عمان رحل اقامت افکندند.<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۴.</ref> [[زمان]] این [[مهاجرت]]، که خود سرآغاز فصلی نوین در [[تاریخ]] [[روابط]] [[اعراب]] با حوزه [[تمدن]] [[ایرانی]] بود، را همزمان با [[ظهور اسلام]] یا اندکی قبل از آن و به [[نقلی]] به احتمال زیاد، مقارن با سالهای [[فروپاشی]] [[امپراتوری]] اشکانی و روی کار آمدن شاهنشاهی ساسانیان گفتهاند.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه، ج۱، ص۲۸۰؛ زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ص۴۲۵.</ref> اندک زمانی نگذشته بود که [[بنی عبدالقیس]]، به [[زعامت]] [[عَبدالعُزی بن عنزی]]<ref>دینوری، اخبار الطوال، ترجمه، ص۴۱.</ref> بر بحرین [[سلطه]] یافتند<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۴.</ref>و با برقراری روابط با [[قبیله ازد]] -از ساکنین کهن بحرین- آن دیار را میان خود تقسیم کردند.<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۳۱.</ref> [[جذیمه بن عوف]]، بر منطقه الخط<ref>شهری است ساحلی در بحرین با نخلستانهای انبوه. (حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۴۵۴)</ref> و اطراف آن مستقر شدند؛ [[شَن بن افصی]]، مناطق پیرامون [[بنی جذیمه]] تا [[عراق]] را فرو گرفتند و [[بنی نَکَره بن لُکَیز]]، نواحی [[قطیف]]،<ref>قطیف بفتح اوله و کسر الثانیه شهری است در بحرین که حموی آن را متعلق به بنی جذیمه از عبدالقیس میداند. (حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۳)</ref> شفار، ظهران تا نواحی بین هجر، قطر و بینونه را به تملک خود درآوردند. بعضی از [[بنی عمرو بن وَدیعِه]] و [[بنی عَوَقَه]] نیز رهسپار عمان شدند و به ازدیها و [[بنی ناجیه]] پیوستند.<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۷۴؛ این جابجایی عظیم جمعیتی، علاوه بر بعد سیاسی نوعی از تحول و پویایی فرهنگی میان آنان را موجب شد بهطوری که در میان عبدالقیسیهای بحرین، شاعران و خطیبان ظریفگو و چیره دستی پیدا شدند و بر اشتهار این قبیله افزودند. صعصعه، زید و سیحان پسران صوحان بن حجر بن حارث از خطبا و سخنوران برجسته آنان (ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۷۸۹) و مُثقَب عبدی، ثَعَلبه بن عمرو عبدی، مُمَزق عبدی، یزید بن حَذاق الشنی عبدی، عمرو بن دراک عبدی نمونههایی از این شاعران به شمار میآیند. فوال بابتی، معجم الشعراء الجاهلیین، ص۶۹. از دیگر پیامدهای مهاجرت بنی عبد القیس به سواحل خلیج فارس، نفوذ مسیحیت در میان آنان است. بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۳۱-۱۳۳.</ref> | ||
[[پس از ظهور]] [[اسلام]] و گسترش [[فتوحات]] در نواحی و شهرهای گوناگون سبب شد تا تیرههای ربیعه بیش از پیش در نواحی مختلف پراکنده شوند و با اجرای [[سیاست]] اسکان [[قبایل عرب]] در شهرهای مفتوحه، شهرهای توج و [[موصل]] سکونتگاه تیرههای مختلف [[عبدالقیس]] بهویژه اللبُوه گشت.<ref> | |||
[[قبایل]] [[ربیعه]] به خصوص [[بنو عبدالقیس]] پس از [[مهاجرت]] به [[بحرین]]، در بیشتر آبادیها و شهرهای آن ساکن شدند و به امور کشت و زرع بهویژه کشت خرما پرداختند.<ref>http: / / www. yahosein. com / vb / showthread. php ? t = ۴۳۵۰۷</ref> از مشهورترین قرای آنان در این منطقه میتوان از جار، قمادی، [[جبله]]، بیضاء، القلیعه، النجوه، [[فیاض]] ریمان، دبیره، دار، النبطاء و سوار یاد کرد.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب،ج۲، ص۷۲۶.</ref> گروهی از ربعیها هم به منطقه [[کور]] واقع بین جزیره و عراق (موسوم به دیار ربیعه) رفتند؛ بعضی هم در بلاد نجد و [[حجاز]] سکونت [[اختیار]] کردند.<ref>کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۴۲۵. نیز ر. ک. ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ص۱۰۷؛ اصطخری، مسالک و ممالک، ص۷۱،۷۷.</ref> منابع جغرافیایی و [[تاریخ نگاری]]، نصیبین، [[قرقیسیا]]، رأس عین، میّافارقین، آمد، قُردی، ماردین، [[سمیساط]]، بلد و حَوب را از سرزمینهای [[ربیعه]] گفتهاند و برخی تهامه، [[حمی]]، یمامه و نیز دیار بکر را هم به شمار دیار ربیعه افزودهاند.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۶-۱۷؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۲۴؛ حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۱-۲۲۳، ۴۹۴؛ البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۹۳، ۲۷۳، ج۲، ص۴۷۳، ۵۶۸.</ref> ضمن این که بعضی نیز [[سرزمین]] اقور که [[فرات]] گرد آن قرار یافته و دجله از آن سرچشمه گرفته، را از سرزمینهای مشترک ربیعه، بکر و [[مضر]] دانستهاند.<ref>محمد مقدسی، احسن التقاسیم، ص۱۳۶- ۱۳۸.</ref> بر اساس برخی روایات کردها -که بهسبب همجواری با [[ایرانیان]] زبانشان [[تغییر]] کرد- نیز از [[نسل]] ربیعه به شمار رفتهاند و طایفهای از آنان به نام شوهجان، که خود را از نسل ربیعه میدانستند، در دینور و [[همدان]] ساکن بودند.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۹۹-۱۰۱؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی ربیعه، لیلا خسروی.</ref> | |||
[[پس از ظهور]] [[اسلام]] و گسترش [[فتوحات]] در نواحی و شهرهای گوناگون سبب شد تا تیرههای ربیعه بیش از پیش در نواحی مختلف پراکنده شوند و با اجرای [[سیاست]] اسکان [[قبایل عرب]] در شهرهای مفتوحه، شهرهای توج و [[موصل]] سکونتگاه تیرههای مختلف [[عبدالقیس]] بهویژه اللبُوه گشت.<ref>ابن درید، الاشتقاق، ج۲، ص۳۲۴، ابن قتیبه، المعارف، ص۹۳</ref> علاوه بر آن با تأسیس [[کوفه]] و سپس [[بصره]]، [[اعراب]] از جمله عبدالقیس از سرتاسر شبه [[جزیره عربستان]]، به این دو [[شهر]] [[هجرت]] کردند. بصره به هنگام تأسیس بر چهار خطه بنا نهاده شد: | |||
#خطه [[اهل]] عالیه که بسیاری از [[قبایل]] که تعدادشان در بصره اندک بود از جمله: [[سلیم]]، [[ضبَّه]]، [[مزینه]]، [[باهله]]، [[ثقیف]]، [[خزاعه]]، [[هذیل]]، [[قشیر]]، [[نهد]]، [[نمیر]] و [[غنی]] را شامل میشد. | |||
#خطه [[تمیم]]. که تعدادی از بطون این [[قبیله]] همچون: سعد، [[صریم]]، [[نهشل]]، [[مجاشع]]، [[یربوع]]، [[قریع]] و... را در بر میگرفت. | |||
#خطه [[ربیعه]]؛ که بر دو قسم بودند. یکی خطه [[بکر بن وائل]] که شامل: [[بنی عجل بن لجیم]]، [[قیس بن ثعلبه]]، [[تیم بن ثعلبه]]، [[سدوس]] و [[یشکر]]، [[ذهل]]، [[حنیفه]]، [[عنزه]] و... میشد. و دیگری خطه [[عبدالقیس]] که شامل تیرههایی از بطون این قبیله مانند: [[بنی محارب بن عمرو]]، [[بنی عصر بن عوف]]، [[العمور]]، [[بنی عامر بن الحارث]]، [[بنی الصباح بن لکیز]] و... میگردید. | |||
#خطه [[ازد]] و دیگر [[قبایل یمنی]].<ref>http: / / www) ۳ nazh. com / vb / showthread. php ? t = ۲۶۰۲۳</ref> | |||
[[کوفه]] هم به هفت قسم موسوم به "اسباع" تقسیم شد: | [[کوفه]] هم به هفت قسم موسوم به "اسباع" تقسیم شد: | ||
#[[همدان]] وحمیَر | |||
#[[قیس عیلان]] و [[عبد القیس]] | |||
#[[مذحج]] و [[أشعریون]] | |||
#کنده، [[قضاعه]] و [[مهره]] | |||
#[[أزد]] و [[بجیله]] و [[خثعم]] و [[أنصار]] | |||
#قبائل بکر بن وائل و [[تغلب]] وسایر ربیعه غیر از عبد القیس | |||
#[[قریش]] و تمیم و [[أسد]] و [[ضبَّه]] و [[رباب]] و [[مزینه]]<ref>ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱؛ علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ج۳، ص۷-۸.</ref> | |||
در تقسیمبندیها، هر قسمتی دارای امیری بود که [[امیر]] قیس بن عیلان و عبدالقیس در آن [[زمان]]، | |||
علاوه بر [[عراق]]، [[خراسان]] نیز از دیگر مناطق محل [[اجتماع]] و [[مهاجرت]] مردمانی از [[قبیله ربیعه]] و [[خاندان]] [[بنو عبدالقیس]] به شمار رفته است. گفته شده که در [[سال ۹۶ هجری]] تعداد جنگجویان [[عبدالقیس]] در خراسان به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن علوان]] به چهار هزار تن میرسید.<ref> | در تقسیمبندیها، هر قسمتی دارای امیری بود که [[امیر]] قیس بن عیلان و عبدالقیس در آن [[زمان]]، [[سعد بن مسعود ثقفی]]- عموی [[مختار بن أبی عبید]]- بود. <ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفّین، ص۱۱۷؛ در تقسیمبندیهای دیگر نیز همدان وحمیَر به ریاست سعید بن قیس همدانی، مذحج و أشعریون به سرپرستی زیاد بن نظر حارثی، کنده، قضاعه و مهره به ریاست حجر بن عدی کندی، أزد و بجیله و خثعم و أنصار با مهتری مخنف بن سلیم، قبائل بکر بن وائل و تغلب وسایر ربیعه غیر از عبد القیس به ریاست وعلة بن مخدوج ذهلی و قریش و تمیم و أسد و ضبَّه و رباب و مزینه به سرپرستی معقل بن قیس ریاحی اداره میشدند. (ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱..)</ref> و [[ریاست]] سایر [[قبایل]] [[ربیعه]] را [[وعلة بن محدوح ذهلی]] بر عهده داشت. <ref>ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱.</ref> از آنجا که به گزارش [[بلاذری]]، قبایل نزاری در سمت [[غربی]] [[کوفه]] مستقر شدند و دیگران نیز این قبیلهها را نام بردهاند، میتوان [[اطمینان]] یافت که ربعیها در سمت غربی مستقر بودهاند.<ref>بلاذری؛ فتوح البلدان، ص۲۸۶.</ref> ساختار [[انسانی]] - قومی کوفه در مدت ۳۳ سال، سه بار [[تجدید]] [[سازمان]] یافت. به [[روزگار]] [[خلافت عمر بن خطاب]]، [[امام علی]]{{ع}} و [[حکمرانی]] [[زیاد بن سمیه]] بر [[عراق]]، بافت قبیلهای کوفه دگرگونیهایی یافت؛ اما با این وجود، [[قبیله عبدالقیس]]، جایگاه خویش را در این [[شهر]] [[حفظ]] نمود. به طوری که به روایتی، قبایل ربیعه و [[مضر]] در سال ۲۶۴ ق / ۸۷۸ م، ۵۰ هزار [[خانه]] در کوفه را به خود اختصاص داده بودند و ۲۴ هزار خانه خاص بقیۀ قبایل بوده است.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۲۴۱؛ حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۲.</ref> آنها همچنین، به حفظ موقعیت خود در شهر جدید التأسیس [[بصره]] [[همت]] گماشتند. [[خاندان]] [[آل]] [[جارود]]) [[عبدالقیس]]) به همراه [[خاندان مهلب]] و [[بنی مسلم بن عمر باهلی]] و خاندان [[بنی مسمع]]، از [[بنی بکر بن وائل]]، چهار خاندان معروف بصره را تشکیل میدادند که در [[زمان]] [[عثمان بن عفان]]، [[اذینه بن سلمه بن حارث عبدی]]، ریاست بر [[بنی عبدالقیس]] بصره را برعهده داشت و پسرش [[عبدالرحمان]]، عهده دار [[قضاوت]] [[شهر]] بود.<ref>المطیری، التاریخ و سیاسی و الحضاری لا قلیم البحرین منذ ظهور الاسلام حتی قیام الدوله الامویه، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref> تیرههای [[آل]] [[معذل بن عیلان]] و بنو عامره [[نخل]] از دیگر بطون صاحب نام عبدالقیس در بصره بودند. در عمان نیز، عشیرههای [[بنی نَکَره بن لُکَیز]] و [[بنی الدلیل]] [[منزل]] اختیار کردند.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۹۴؛ ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۱۴.</ref> این پراکندگی، [[اقتدار]] و [[نفوذ]] ایشان را در بسیاری از تحولات تضمین میکرد. <ref>بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۰.</ref> در ایام [[حاکمیت]] [[معاویة بن ابوسفیان]] در [[شام]] در دوران [[خلافت عمر]] و [[عثمان]] هم، بسیاری از [[اعراب]] [[مسلمان]] از جمله [[مردم]] [[ربیعه]] در دیار ربیعه اسکان داده شدند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۷۸؛ قدامة بن جعفر، الخرائج و صناعة الکتابه، ص۳۱۵.</ref> | ||
علاوه بر [[عراق]]، [[خراسان]] نیز از دیگر مناطق محل [[اجتماع]] و [[مهاجرت]] مردمانی از [[قبیله ربیعه]] و [[خاندان]] [[بنو عبدالقیس]] به شمار رفته است. گفته شده که در [[سال ۹۶ هجری]] تعداد جنگجویان [[عبدالقیس]] در خراسان به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن علوان]] به چهار هزار تن میرسید.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب،ج۲، ص۷۲۷؛ دائرة المعارف تشیع، مقاله بنی عبدالقیس، عبدالحسین شهیدی، ج۳، ص۴۷۹</ref> همچنین برخی دیگر از گزارشات از اسکان گروهی دیگر از ربیعه در شهرهای مختلف [[مصر]] همچون قلیوبیه، فیوم، اسوان، عَیذاب و نواحی نوبه و بُجَه و نیز شهرهای شمال افریقا حکایت دارند. اعیان [[اندلس]] را که شامل بنیعطیه، بنیعبدالبر، بنیحمدیس و بکریین میشدند را هم در شمار [[بنی ربیعه]] ذکر کردهاند. <ref>مقری، نفح الطیب، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۹۳، ۳۰۲؛ قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ص۱۱۳-۱۱۴، ۱۱۷-۱۱۸.</ref> ربعیها پس از سکونت در [[سرزمین]] [[قوم]] بُجَه (که دارای [[معادن]] طلا و زمرد بود)، پس از مدتی درگیری با دیگر [[قبایل]] و با مزاوجت با مردم آن منطقه، از [[همسایگان]] خود –اعم از [[قحطانی]] و مضری- نیرومندتر شدند؛ تا آنجاکه در سال ۳۳۲ هجری، [[مالکیت]] [[معدن]] طلای بجه را، مردی از ربعیها به نام [[ابومروان بشر بن اسحاق ربعی]] بر عهده داشت. <ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۳۸.</ref> وی لشکری با سه هزار تن از ربیعه و متحدان مضری و [[یمنی]] داشت.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۱۲۷؛ قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، ص۱۱۳-۱۱۴، ۱۱۷-۱۱۸؛ دانشنامه جهان اسلام، مقاله ربیعه و مضر، ستار عودی؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی ربیعه، لیلا خسروی.</ref> | |||
== ادیان و اعتقادات جاهلی ربیعه == | == ادیان و اعتقادات جاهلی ربیعه == |