جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تقیه | | موضوع مرتبط = تقیه | ||
خط ۱۸: | خط ۱۷: | ||
توریه، یعنی انتقال مفهومی از [[کلام]] به مخاطب که مراد [[متکلم]] نیست <ref> مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۸؛ کلمة التقوی، ج ۴، ص۲۳. </ref> نیز در [[متون دینی]] در شمار شیوههای [[تقیه]] آمده است. <ref>بحارالانوار، ج ۷۵، ص۴۰۲ - ۴۰۶. </ref> | توریه، یعنی انتقال مفهومی از [[کلام]] به مخاطب که مراد [[متکلم]] نیست <ref> مسالک الافهام، ج ۹، ص۲۰۸؛ کلمة التقوی، ج ۴، ص۲۳. </ref> نیز در [[متون دینی]] در شمار شیوههای [[تقیه]] آمده است. <ref>بحارالانوار، ج ۷۵، ص۴۰۲ - ۴۰۶. </ref> | ||
در یک [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] از تقیه یاد شده است: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> و در آیاتی دیگر مفهوم تقیه با تعابیری دیگر آمده است؛ مانند [[کتمان]] [[ایمان]]: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> و اظهار [[کفر]] همراه با [[ایمان قلبی]]:{{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شدهاند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> در برخی [[آیات]] نیز تعابیری به کار رفته که در [[احادیث]] به تقیه [[تفسیر]] شده است؛ مانند {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref><ref> المحاسن، ج ۱، ص۲۵۷؛ الکافی، ج ۲، ص۲۱۸؛ معانی الاخبار، ص۳۸۶. </ref> و {{متن قرآن|وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ}}<ref> | در یک [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] از تقیه یاد شده است: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> و در آیاتی دیگر مفهوم تقیه با تعابیری دیگر آمده است؛ مانند [[کتمان]] [[ایمان]]: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> و اظهار [[کفر]] همراه با [[ایمان قلبی]]:{{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شدهاند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> در برخی [[آیات]] نیز تعابیری به کار رفته که در [[احادیث]] به تقیه [[تفسیر]] شده است؛ مانند {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref><ref> المحاسن، ج ۱، ص۲۵۷؛ الکافی، ج ۲، ص۲۱۸؛ معانی الاخبار، ص۳۸۶. </ref> و {{متن قرآن|وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ}}<ref>«و به نیکی، بدی را دور میدارند» سوره رعد، آیه ۲۲.</ref>.<ref>الکافی، ج ۲، ص۲۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۰۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۳۰۳. </ref> افزون بر این، مصادیقی از تقیه نیز در قرآن بازگو شده است؛ مانند {{متن قرآن|فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ}}<ref>«و گفت: من بیمارم» سوره صافات، آیه ۸۹.</ref><ref> التنقیح، ج ۴، ص۲۹۶ - ۲۹۷، «الطهارة»؛ القواعد الفقهیه، مکارم، ج ۱، ص۴۰۲ - ۴۰۳؛ المحاسن،ج ۱، ص۲۵۸. </ref>.<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==اغراض و اهداف تقیه== | ==اغراض و اهداف تقیه== | ||
خط ۶۰: | خط ۵۹: | ||
=== [[شریعت اسلام]]=== | === [[شریعت اسلام]]=== | ||
افزون بر [[ادله]] گذشته که بر [[مشروعیت تقیه]] در [[اسلام]] نیز دلالت دارد ادله و شواهد دیگری نیز مشروعیت تقیه را در اسلام[[ثابت]] میکند که عبارتاند از: | افزون بر [[ادله]] گذشته که بر [[مشروعیت تقیه]] در [[اسلام]] نیز دلالت دارد ادله و شواهد دیگری نیز مشروعیت تقیه را در اسلام[[ثابت]] میکند که عبارتاند از: | ||
#[[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> که پس از منع [[مسلمانان]] از [[دوستی]] و [[پذیرش ولایت کافران]]، موارد تقیه را از این [[حکم]] استثنا میکند. بسیاری از [[مفسران]] و [[فقهای شیعه]] <ref>التبیان، ج ۲، ص۴۳۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۷۳؛ الحدائق، ج ۲، ص۴۱۵. </ref> و [[اهل سنت]] <ref>جامع البیان، ج ۳، ص۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۵۷؛ المبسوط، ج ۲۴، ص۴۵. </ref> این آیه را دلیل بر مشروعیت تقیه دانستهاند. | # [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> که پس از منع [[مسلمانان]] از [[دوستی]] و [[پذیرش ولایت کافران]]، موارد تقیه را از این [[حکم]] استثنا میکند. بسیاری از [[مفسران]] و [[فقهای شیعه]] <ref>التبیان، ج ۲، ص۴۳۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۷۳؛ الحدائق، ج ۲، ص۴۱۵. </ref> و [[اهل سنت]] <ref>جامع البیان، ج ۳، ص۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۵۷؛ المبسوط، ج ۲۴، ص۴۵. </ref> این آیه را دلیل بر مشروعیت تقیه دانستهاند. | ||
#در آیه {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شدهاند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> بر زبان راندن سخنان [[کفرآمیز]] در صورت [[اکراه]] تجویز شده است. این آیه درباره گروهی از مسلمانان [[صدر اسلام]] نازل شد که برای رها کردن [[دین اسلام]] مورد [[آزار مشرکان]] قرار گرفتند. در این میان، [[عمار]] به ظاهر خواسته آنان را برآورد و با گفتن سخنان [[کفرآمیز]] [[جان]] خود را [[نجات]] داد. <ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۲۰۳؛ الصافی، ج ۳، ص۱۵۷. </ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ضمن [[تأیید]] کار عمار به وی فرمود که اگر باز هم در چنین وضعی قرار گرفت، این کار را تکرار کند. <ref> الکافی، ج ۲، ص۲۱۹؛ جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷. </ref> | #در آیه {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شدهاند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> بر زبان راندن سخنان [[کفرآمیز]] در صورت [[اکراه]] تجویز شده است. این آیه درباره گروهی از مسلمانان [[صدر اسلام]] نازل شد که برای رها کردن [[دین اسلام]] مورد [[آزار مشرکان]] قرار گرفتند. در این میان، [[عمار]] به ظاهر خواسته آنان را برآورد و با گفتن سخنان [[کفرآمیز]] [[جان]] خود را [[نجات]] داد. <ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۲۰۳؛ الصافی، ج ۳، ص۱۵۷. </ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ضمن [[تأیید]] کار عمار به وی فرمود که اگر باز هم در چنین وضعی قرار گرفت، این کار را تکرار کند. <ref> الکافی، ج ۲، ص۲۱۹؛ جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷. </ref> | ||
#[[آیه]] {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم میرود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را میدادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا میبودند ، کافران از آنان را عذابی دردناک میکردیم» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref> که برخی از [[مؤمنان]] [[مکه]] را چنین [[وصف]] کرده که برای [[حفظ جان]] خود ایمانشان را مخفی میکردند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۸۵. </ref> | # [[آیه]] {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«آنانند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام باز داشتند و نگذاشتند قربانی بازداشته به قربانگاه خود برسد و اگر مردان و زنان مؤمنی که آنان را نمیشناسید (در میان آنان) نبودند- که بیم میرود پایمالشان کنید و ندانسته خونبهایی از ایشان به گردن شما افتد- (فرمان حمله به مکّه را میدادیم) تا خداوند هر که را خواهد در بخشایش خویش درآورد؛ اگر (مؤمنان و کافران) از هم جدا میبودند ، کافران از آنان را عذابی دردناک میکردیم» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref> که برخی از [[مؤمنان]] [[مکه]] را چنین [[وصف]] کرده که برای [[حفظ جان]] خود ایمانشان را مخفی میکردند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۰۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۸۵. </ref> | ||
#افزون بر [[آیات]] مذکور، آیاتی که [[حَرَج]] و [[دشواری]] را در [[دین]] [[نفی]] میکند؛ مانند آیه {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> و آیه{{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}<ref>«و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>، آیاتی که افراد را به اندازه توان آنها [[مکلف]] دانسته است؛ مانند {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> و آیاتی که در حالت [[اضطرار]]، ارتکاب برخی [[محرمات]] را جایز میشمرند؛ مانند آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref> و آیات {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref> نیز بر جواز [[تقیه]] در حالات خاص دلالت دارند؛ زیرا یکی از مصادیق حرج یا اضطرار آن است که جان، [[آبرو]] یا [[مال]] شخص یا دیگران در معرض خطر باشد. <ref>التقیة عند اهل البیت{{ع}}، ص۱۸ - ۱۹؛ اجوبة مسائل، ص۶۱، ۸۱. </ref> | #افزون بر [[آیات]] مذکور، آیاتی که [[حَرَج]] و [[دشواری]] را در [[دین]] [[نفی]] میکند؛ مانند آیه {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> و آیه{{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}<ref>«و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>، آیاتی که افراد را به اندازه توان آنها [[مکلف]] دانسته است؛ مانند {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> و آیاتی که در حالت [[اضطرار]]، ارتکاب برخی [[محرمات]] را جایز میشمرند؛ مانند آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref> و آیات {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref> نیز بر جواز [[تقیه]] در حالات خاص دلالت دارند؛ زیرا یکی از مصادیق حرج یا اضطرار آن است که جان، [[آبرو]] یا [[مال]] شخص یا دیگران در معرض خطر باشد. <ref>التقیة عند اهل البیت{{ع}}، ص۱۸ - ۱۹؛ اجوبة مسائل، ص۶۱، ۸۱. </ref> | ||
#در [[احادیث اهل بیت]]{{ع}} برخی تعابیر [[قرآنی]] هم به تقیه [[تفسیر]] شده یا [[تقیه]] مصداق آن به شمار آمده است، مانند {{متن قرآن|الْحَسَنَةُ}} و {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref>«نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار ، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref> و {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ}}<ref>«بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.</ref>؛<ref> الکافی، ج ۲، ص۲۱۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۰۴ - ۲۰۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۳۰۳. </ref> همچنین «[[صبر]]» در آیات {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۱۳؛ الصافی، ج ۱، ص۴۱۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶،ص ۲۰۸. </ref> و {{متن قرآن|أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.</ref><ref>الکافی، ج ۲، ص۲۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۰۳؛ مشکاة الانوار، ص۸۸. </ref> و {{متن قرآن|أَتْقَاكُمْ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> که مراد کسانیاند که بیشتر تقیه میکنند. <ref> الامالی، ۶۶۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۲۵۴. </ref> برخی [[احادیث]] مصداق {{متن قرآن|سَدًّا}} و {{متن قرآن|رَدْمًا}} در آیات {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا}}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم» سوره کهف، آیه ۹۵.</ref> را تقیه شمردهاند. <ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۳۵۱؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۳۰۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۳. </ref> در [[حدیثی]] دیگر، یکی از مصادیق «انداختن خود در [[هلاکت]]» که آیه {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> از آن [[نهی]] کرده رها کردن تقیه به شمار رفته است. <ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۸۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۲۶۰. </ref> | #در [[احادیث اهل بیت]]{{ع}} برخی تعابیر [[قرآنی]] هم به تقیه [[تفسیر]] شده یا [[تقیه]] مصداق آن به شمار آمده است، مانند {{متن قرآن|الْحَسَنَةُ}} و {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref>«نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار ، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref> و {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ}}<ref>«بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.</ref>؛<ref> الکافی، ج ۲، ص۲۱۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۰۴ - ۲۰۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۳۰۳. </ref> همچنین «[[صبر]]» در آیات {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۱۳؛ الصافی، ج ۱، ص۴۱۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶،ص ۲۰۸. </ref> و {{متن قرآن|أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.</ref><ref>الکافی، ج ۲، ص۲۱۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۰۳؛ مشکاة الانوار، ص۸۸. </ref> و {{متن قرآن|أَتْقَاكُمْ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> که مراد کسانیاند که بیشتر تقیه میکنند. <ref> الامالی، ۶۶۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۲۵۴. </ref> برخی [[احادیث]] مصداق {{متن قرآن|سَدًّا}} و {{متن قرآن|رَدْمًا}} در آیات {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا}}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم» سوره کهف، آیه ۹۵.</ref> را تقیه شمردهاند. <ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۳۵۱؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۳۰۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۳. </ref> در [[حدیثی]] دیگر، یکی از مصادیق «انداختن خود در [[هلاکت]]» که آیه {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> از آن [[نهی]] کرده رها کردن تقیه به شمار رفته است. <ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۸۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۲۶۰. </ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۶: | ||
==پاسخ [[شبهات]] تقیه== | ==پاسخ [[شبهات]] تقیه== | ||
درباره تقیه شبهاتی مطرح است که مهمترین آنها عبارتاند از: | درباره تقیه شبهاتی مطرح است که مهمترین آنها عبارتاند از: | ||
#[[تقیه]] نوعی [[دروغگویی]] است؛ زیرا [[تقیه]] کننده برخلاف [[عقیده باطنی]] خود سخن میگوید و تردیدی نیست که [[دروغ]] گفتن [[قبیح]] و [[حرام]] است. <ref>منهاج السنه، ج ۱، ص۱۵۹؛ تدوین القرآن، ص۴۶. </ref> در پاسخ گفته شده: اولاً گاه تقیه در قالب رفتارهایی مانند توریه صورت میگیرد که دروغگویی به شمار نمیرود. ثانیاً حتی بر فرض توأم بودن تقیه با دروغ، از آنجا که در این گونه موارد [[مصلحت]] [[دروغ]] گفتن بیش از [[راستگویی]] است و موجب [[نجات]] [[جان]] یا [[دین]] [[مؤمنان]] میشود، قبیح و حرام نیست،<ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۶۳ - ۱۶۴. </ref> چنان که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتار دروغ [[عمار]] برای [[حفظ جان]] خود را [[تأیید]] فرمود. <ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷؛ احکام القرآن، ج ۲، ص۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۸۰. </ref> | # [[تقیه]] نوعی [[دروغگویی]] است؛ زیرا [[تقیه]] کننده برخلاف [[عقیده باطنی]] خود سخن میگوید و تردیدی نیست که [[دروغ]] گفتن [[قبیح]] و [[حرام]] است. <ref>منهاج السنه، ج ۱، ص۱۵۹؛ تدوین القرآن، ص۴۶. </ref> در پاسخ گفته شده: اولاً گاه تقیه در قالب رفتارهایی مانند توریه صورت میگیرد که دروغگویی به شمار نمیرود. ثانیاً حتی بر فرض توأم بودن تقیه با دروغ، از آنجا که در این گونه موارد [[مصلحت]] [[دروغ]] گفتن بیش از [[راستگویی]] است و موجب [[نجات]] [[جان]] یا [[دین]] [[مؤمنان]] میشود، قبیح و حرام نیست،<ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۶۳ - ۱۶۴. </ref> چنان که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتار دروغ [[عمار]] برای [[حفظ جان]] خود را [[تأیید]] فرمود. <ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۷؛ احکام القرآن، ج ۲، ص۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۸۰. </ref> | ||
#گفتار و [[کردار]] تقیه کننده بر خلاف عقیده باطنی اوست و چنین حالتی [[نفاق]] است: {{متن قرآن|سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی» سوره فتح، آیه ۱۱.</ref>.<ref>منهاج السنه، ج ۱، ص۱۵۹؛ الرد علی شبهات الوهابیه، ص۲۷. </ref> پاسخ این اشکال در گرو توجه به تفاوت اصولی تقیه با نفاق است و آن اینکه نفاق پنهان کردن [[کفر]] و آشکار ساختن [[ایمان]] با [[هدف]] دستیابی به مقاصد و [[منافع دنیوی]] است؛<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص۳۰۶. </ref> ولی تقیه [[کتمان]] ایمان و اظهار کفر است. <ref>التقیة فی الفکر الاسلامی، ص۱۲۲؛ الرد علی شبهات الوهابیه، ص۲۷. </ref> افزون براین، [[قرآن]] تقیه کنندگان را با آنکه ایمان خود را پنهان کرده و برخلاف آن [[رفتار]] میکنند، [[تمجید]] کرده و از آنان به عنوان [[مؤمن]] یاد میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>، در حالی که [[منافقان]] را [[نکوهیده]] و به مؤمن نبودن آنها تصریح کرده است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و برخی از مردم میگویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آوردهایم با آنکه آنان مؤمن نیستند» سوره بقره، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref>«به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت. و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید میگویند جز این نیست که ما مصلحیم. آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند. و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید میگویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمیدانند. و هرگاه با کسانی که ایمان آوردهاند دیدار کنند میگویند ایمان آوردهایم و چون با شیطانهای خود تنها شوند میگویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند میکنیم. خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد. آنان همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود خریدند و سوداشان سودی نکرد و رهیافته نبودند. داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشناییشان را ببرد و آنان را در تاریکیها که چیزی نمیبینند رها کند. کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمیگردند. یا چون (گرفتارانند زیر) رگبار بارانی از آسمان که در آن، تاریکیها و تندر و برقی است؛ از (نهیب) آذرخشها، به پرهیز از مرگ، سرانگشتان در گوشها مینهند- و خداوند، فراگیر کافران است- نزدیک است آن برق، بیناییهاشان را برباید؛ هرگاه برای آنان روشن شود در آن (روشنایی) راه میافتند و چون بر آنها تاریک گردد وا میمانند. و اگر خداوند میخواست، شنوایی و بیناییهاشان را از میان میبرد؛ بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰-۲۰.</ref> | #گفتار و [[کردار]] تقیه کننده بر خلاف عقیده باطنی اوست و چنین حالتی [[نفاق]] است: {{متن قرآن|سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«جهادگریزان از تازیهای بادیهنشین به زودی به تو خواهند گفت که داراییها و خانوادههای ما، ما را مشغول داشت (و همراه شما نیامدیم) پس برای ما (از خداوند) آمرزش بخواه! به زبان، چیزی را میگویند که در دل ندارند؛ بگو: اگر خداوند بر آن باشد که زیانی یا سودی» سوره فتح، آیه ۱۱.</ref>.<ref>منهاج السنه، ج ۱، ص۱۵۹؛ الرد علی شبهات الوهابیه، ص۲۷. </ref> پاسخ این اشکال در گرو توجه به تفاوت اصولی تقیه با نفاق است و آن اینکه نفاق پنهان کردن [[کفر]] و آشکار ساختن [[ایمان]] با [[هدف]] دستیابی به مقاصد و [[منافع دنیوی]] است؛<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص۳۰۶. </ref> ولی تقیه [[کتمان]] ایمان و اظهار کفر است. <ref>التقیة فی الفکر الاسلامی، ص۱۲۲؛ الرد علی شبهات الوهابیه، ص۲۷. </ref> افزون براین، [[قرآن]] تقیه کنندگان را با آنکه ایمان خود را پنهان کرده و برخلاف آن [[رفتار]] میکنند، [[تمجید]] کرده و از آنان به عنوان [[مؤمن]] یاد میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>، در حالی که [[منافقان]] را [[نکوهیده]] و به مؤمن نبودن آنها تصریح کرده است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و برخی از مردم میگویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آوردهایم با آنکه آنان مؤمن نیستند» سوره بقره، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref>«به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت. و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید میگویند جز این نیست که ما مصلحیم. آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند. و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید میگویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمیدانند. و هرگاه با کسانی که ایمان آوردهاند دیدار کنند میگویند ایمان آوردهایم و چون با شیطانهای خود تنها شوند میگویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند میکنیم. خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد. آنان همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود خریدند و سوداشان سودی نکرد و رهیافته نبودند. داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشناییشان را ببرد و آنان را در تاریکیها که چیزی نمیبینند رها کند. کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمیگردند. یا چون (گرفتارانند زیر) رگبار بارانی از آسمان که در آن، تاریکیها و تندر و برقی است؛ از (نهیب) آذرخشها، به پرهیز از مرگ، سرانگشتان در گوشها مینهند- و خداوند، فراگیر کافران است- نزدیک است آن برق، بیناییهاشان را برباید؛ هرگاه برای آنان روشن شود در آن (روشنایی) راه میافتند و چون بر آنها تاریک گردد وا میمانند. و اگر خداوند میخواست، شنوایی و بیناییهاشان را از میان میبرد؛ بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰-۲۰.</ref> | ||
#[[تقیه]] با آیاتی از [[قرآن]] که [[مسلمانان]] را به [[تبلیغ]] [[احکام]] و [[معارف الهی]] و پنهان نکردن آنها [[فرمان]] داده [[تعارض]] دارد؛<ref>روح المعانی، ج ۳، ص۱۲۵؛ نقش تقیه در استنباط، ص۱۷۰. </ref> مانند [[آیات]]: {{متن قرآن|اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ}}<ref>«آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است و خداوند میداند که چه انجام میدهید» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref> و {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ}}<ref>«خداوند و لعنتکنندگان، کسانی را لعنت میکنند که برهانها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref>؛ همچنین {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به [[ابلاغ]] آنچه بر او نازل شده امر کرده است و [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref> که [[مؤمنان]] را چنین [[وصف]] میکند که در تبلیغ [[رسالات]] [[الهی]] از هیچ کس نمیهراسند.<ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۷۱. </ref> در پاسخ گفته شده: تقیه به طور مطلق و در همه موارد جایز نیست تا با این آیات تعارض داشته باشد، بلکه هنگام عمل کردن به [[تقیه]] همواره [[مصالح]] مهمتر [[اسلام]] و مسلمانان در نظر گرفته میشوند؛<ref>اضواء علی عقائد الشیعه، ص۴۲۲ - ۴۲۳؛ محاضرات فی الالهیات، ص۶۹۵ - ۶۹۶. </ref> به تعبیر دیگر، تقیه در مواردی جایز یا [[واجب]] است که کاربرد آن [[مصلحت]] بیشتری نسبت به تبلیغ معارف الهی داشته باشد و در غیر این صورت تقیه لازم نیست و حتی [[حرام]] است، بر همین اساس، [[فقها]] تقیه را در مواردی مانند خطر [[تخریب]] [[خانه کعبه]]، تخریب [[مشاهد مشرفه]]، [[تحریف]] [[احکام الهی]] و [[تحریف]] [[اصول دین]] و [[مذهب]]، جایز ندانستهاند. <ref> اضواء علی عقائد الشیعه، ص۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ کتاب البیع، ج ۲، ص۶۹؛ فقه الصادق{{ع}}، ج ۱۱، ص۴۰۷. </ref> [[احادیث]] نیز تقیه ای را که به [[فساد]] در [[دین]] <ref>الکافی، ج ۲، ص۱۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۶؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۲۸. </ref> یا ریخته شدن [[خون]] بیگناهی بینجامد،<ref>تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۶، ص۱۷۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۳۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۲۷۴. </ref> ممنوع دانستهاند. افزون بر این، [[حکم تقیه]] نسبت به افراد مختلف، متفاوت است و ممکن است به لحاظ موقعیتهای گوناگون افراد، برای برخی جایز و نسبت به دیگران [[حرام]] باشد. <ref>التقیة فی الفکر الاسلامی، ص۱۰۳ - ۱۰۴؛ القواعد الفقهیه، مکارم، ج ۱، ص۴۳۷. </ref> | # [[تقیه]] با آیاتی از [[قرآن]] که [[مسلمانان]] را به [[تبلیغ]] [[احکام]] و [[معارف الهی]] و پنهان نکردن آنها [[فرمان]] داده [[تعارض]] دارد؛<ref>روح المعانی، ج ۳، ص۱۲۵؛ نقش تقیه در استنباط، ص۱۷۰. </ref> مانند [[آیات]]: {{متن قرآن|اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ}}<ref>«آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است و خداوند میداند که چه انجام میدهید» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref> و {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ}}<ref>«خداوند و لعنتکنندگان، کسانی را لعنت میکنند که برهانها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref>؛ همچنین {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به [[ابلاغ]] آنچه بر او نازل شده امر کرده است و [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref> که [[مؤمنان]] را چنین [[وصف]] میکند که در تبلیغ [[رسالات]] [[الهی]] از هیچ کس نمیهراسند.<ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۷۱. </ref> در پاسخ گفته شده: تقیه به طور مطلق و در همه موارد جایز نیست تا با این آیات تعارض داشته باشد، بلکه هنگام عمل کردن به [[تقیه]] همواره [[مصالح]] مهمتر [[اسلام]] و مسلمانان در نظر گرفته میشوند؛<ref>اضواء علی عقائد الشیعه، ص۴۲۲ - ۴۲۳؛ محاضرات فی الالهیات، ص۶۹۵ - ۶۹۶. </ref> به تعبیر دیگر، تقیه در مواردی جایز یا [[واجب]] است که کاربرد آن [[مصلحت]] بیشتری نسبت به تبلیغ معارف الهی داشته باشد و در غیر این صورت تقیه لازم نیست و حتی [[حرام]] است، بر همین اساس، [[فقها]] تقیه را در مواردی مانند خطر [[تخریب]] [[خانه کعبه]]، تخریب [[مشاهد مشرفه]]، [[تحریف]] [[احکام الهی]] و [[تحریف]] [[اصول دین]] و [[مذهب]]، جایز ندانستهاند. <ref> اضواء علی عقائد الشیعه، ص۴۲۲ ـ ۴۲۳؛ کتاب البیع، ج ۲، ص۶۹؛ فقه الصادق{{ع}}، ج ۱۱، ص۴۰۷. </ref> [[احادیث]] نیز تقیه ای را که به [[فساد]] در [[دین]] <ref>الکافی، ج ۲، ص۱۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۱۶؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۲۸. </ref> یا ریخته شدن [[خون]] بیگناهی بینجامد،<ref>تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۶، ص۱۷۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۳۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص۲۷۴. </ref> ممنوع دانستهاند. افزون بر این، [[حکم تقیه]] نسبت به افراد مختلف، متفاوت است و ممکن است به لحاظ موقعیتهای گوناگون افراد، برای برخی جایز و نسبت به دیگران [[حرام]] باشد. <ref>التقیة فی الفکر الاسلامی، ص۱۰۳ - ۱۰۴؛ القواعد الفقهیه، مکارم، ج ۱، ص۴۳۷. </ref> | ||
#[[تقیه]] از آن رو که در پیش گرفتن آن سبب [[سوءظن]] و عدم [[اعتماد]] [[مسلمانان]] به گفتار و [[کردار]] یکدیگر میشود، مانع [[تحقق وحدت]] [[جامعه اسلامی]] است. <ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۹۷ - ۱۹۸. </ref> پاسخ این است که اصولاً از مهمترین اغراض [[تقیه]] که چه بسا آن را ضروری میسازد، [[پیشگیری]] از [[اختلاف]] و تشتّت در جامعه اسلامی و تضمین [[وحدت]] راهبردیِ آن است. تقیه نه تنها مانع وحدت نیست، بلکه خود [[بهترین]] عامل [[وحدت اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] است. [[گواه]] آن، [[سیره عملی]] [[اهل بیت]]{{ع}} به ویژه [[رفتار]] [[حضرت علی]]{{ع}} با [[دستگاه خلافت]] [[زمان]] خود است؛ زیرا اگر آنها یاپیروانشان تقیه نمیکردند و به معارضه آشکار با [[خلفا]] برمی خاستند، [[اختلافات]] و درگیریهای [[فرقه]] ای پدید آمده و [[اساس اسلام]] را در معرض خطر قرار میداد. <ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۹۷ ـ ۱۹۸. </ref> | # [[تقیه]] از آن رو که در پیش گرفتن آن سبب [[سوءظن]] و عدم [[اعتماد]] [[مسلمانان]] به گفتار و [[کردار]] یکدیگر میشود، مانع [[تحقق وحدت]] [[جامعه اسلامی]] است. <ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۹۷ - ۱۹۸. </ref> پاسخ این است که اصولاً از مهمترین اغراض [[تقیه]] که چه بسا آن را ضروری میسازد، [[پیشگیری]] از [[اختلاف]] و تشتّت در جامعه اسلامی و تضمین [[وحدت]] راهبردیِ آن است. تقیه نه تنها مانع وحدت نیست، بلکه خود [[بهترین]] عامل [[وحدت اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] است. [[گواه]] آن، [[سیره عملی]] [[اهل بیت]]{{ع}} به ویژه [[رفتار]] [[حضرت علی]]{{ع}} با [[دستگاه خلافت]] [[زمان]] خود است؛ زیرا اگر آنها یاپیروانشان تقیه نمیکردند و به معارضه آشکار با [[خلفا]] برمی خاستند، [[اختلافات]] و درگیریهای [[فرقه]] ای پدید آمده و [[اساس اسلام]] را در معرض خطر قرار میداد. <ref>نقش تقیه در استنباط، ص۱۹۷ ـ ۱۹۸. </ref> | ||
#[[شیعیان]] به سبب [[التزام عملی]] بیشتر نسبت به رویه تقیه، گاه با این [[اتهام]] مواجهاند که در کاربرد تقیه [[زیاده روی]] میکنند تا آنجا که آن را از [[اصول دین]] به شمار آوردهاند. <ref>منهاج السنه، ج ۱، ص۱۵۹؛ تفسیر المنار، ج ۳، ص۲۸۱؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۹۷ - ۱۹۸. </ref> در پاسخ گفته شده: اولاً تقیه یکی از [[احکام دین]] در تمامی [[شرایع الهی]] و همه [[مذاهب اسلامی]] است و به [[مذهب شیعه]] اختصاص ندارد. گواه آن گزارش [[منابع حدیثی]] و [[فقهی]] [[اهل سنت]] از موارد پرشماری از کاربرد تقیه در [[سیره پیامبر اکرم]] و بسیاری از [[صحابیان]] و [[تابعین]] و فقهای متقدم است. ثانیاً [[راز]] اینکه شیعیان نسبت به سایر [[فرق اسلامی]] بیشتر ناگزیر از تقیه بودهاند، در این [[واقعیت]] تلخ [[تاریخی]] نهفته است که [[شیعه]] در [[طول حیات]] پرفراز و نشیب خود از جنبههای گوناگون [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]]، سخت در تنگنا و فشار بوده است. در [[عهد معاویه]] [[حضرت علی]]{{ع}} را بر فراز [[منابر]] [[دشنام]] میدادند. <ref>شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص۱۷؛ بحارالانوار، ج ۳۳، ص۱۷۶؛ ج ۳۹، ص۳۲۳؛ مواقف الشیعه، ج ۲، ص۳۷۸. </ref> پس از وی [[امویان]] و [[عباسیان]] نیز با [[شیعیان]] [[رفتاری]] [[خشونت]] آمیز داشتند. [[حادثه عاشورا]] در سال ۶۱ هجری،<ref> الناصریات، ص۹۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۲۴۵؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص۲۹۶. </ref> [[واقعه حَرّه]] و [[کشتار مردم مدینه]] از جمله ۷۰۰ نفر از [[اصحاب پیامبر]]،<ref>الامامة و السیاسه، ج ۱، ص۱۸۵؛ الغارات، ج ۲، ص۴۶۰. </ref> [[شهادت]] [[زید بن علی]] در [[زمان]] [[هشام بن عبدالملک]]،<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲،ص ۳۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۷؛ البدایة و النهایه، ج ۹، ص۳۵۸. </ref> کشته شدن بسیاری از شیعیان در [[واقعه فخ]] <ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۹؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص۱۶۰ - ۱۷۰؛ الامام جعفر الصادق{{ع}}، ص۱۰۹. </ref>و دوران وحشتانگیز [[حاکمیت]] [[حجاج]] و [[سختگیری]] شدید او نسبت به [[شیعه]]،<ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص۴۴؛ الشیعة فی المیزان، ص۳۴۵؛ النصائح الکافیه، ص۱۵۲ - ۱۵۴. </ref> [[گواه]] و نمونههایی از این رفتارند. بر این اساس، [[امامان شیعه]] برای [[حفظ جان]] خود و شیعیان و جلوگیری از پراکندگی و [[نابودی جامعه]] شیعه و ایجاد [[شقاق]] و [[تفرقه]] در [[جامعه اسلامی]]، [[تقیه]] را ضروری دانسته، گاه [[پیروان]] خود را بدان فرا میخواندند، نتیجه آنکه [[رفتار]] تقیه ای شیعیان و تأکید آنان بر این آموزه [[دینی]] بیشتر ناشی از ضرورتهای [[تاریخی]] و اوضاع و احوال [[واقعی]] بوده که از خارج بر آنان [[تحمیل]] شده است و [[تقیه]] در [[مذهب شیعه]] هرگز یک اصل مهم [[اعتقادی]] بسان [[اصول دین]] به شمار نمیرود<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | # [[شیعیان]] به سبب [[التزام عملی]] بیشتر نسبت به رویه تقیه، گاه با این [[اتهام]] مواجهاند که در کاربرد تقیه [[زیاده روی]] میکنند تا آنجا که آن را از [[اصول دین]] به شمار آوردهاند. <ref>منهاج السنه، ج ۱، ص۱۵۹؛ تفسیر المنار، ج ۳، ص۲۸۱؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۹۷ - ۱۹۸. </ref> در پاسخ گفته شده: اولاً تقیه یکی از [[احکام دین]] در تمامی [[شرایع الهی]] و همه [[مذاهب اسلامی]] است و به [[مذهب شیعه]] اختصاص ندارد. گواه آن گزارش [[منابع حدیثی]] و [[فقهی]] [[اهل سنت]] از موارد پرشماری از کاربرد تقیه در [[سیره پیامبر اکرم]] و بسیاری از [[صحابیان]] و [[تابعین]] و فقهای متقدم است. ثانیاً [[راز]] اینکه شیعیان نسبت به سایر [[فرق اسلامی]] بیشتر ناگزیر از تقیه بودهاند، در این [[واقعیت]] تلخ [[تاریخی]] نهفته است که [[شیعه]] در [[طول حیات]] پرفراز و نشیب خود از جنبههای گوناگون [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]]، سخت در تنگنا و فشار بوده است. در [[عهد معاویه]] [[حضرت علی]]{{ع}} را بر فراز [[منابر]] [[دشنام]] میدادند. <ref>شرح نهج البلاغه، ج ۲۰، ص۱۷؛ بحارالانوار، ج ۳۳، ص۱۷۶؛ ج ۳۹، ص۳۲۳؛ مواقف الشیعه، ج ۲، ص۳۷۸. </ref> پس از وی [[امویان]] و [[عباسیان]] نیز با [[شیعیان]] [[رفتاری]] [[خشونت]] آمیز داشتند. [[حادثه عاشورا]] در سال ۶۱ هجری،<ref> الناصریات، ص۹۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۲۴۵؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص۲۹۶. </ref> [[واقعه حَرّه]] و [[کشتار مردم مدینه]] از جمله ۷۰۰ نفر از [[اصحاب پیامبر]]،<ref>الامامة و السیاسه، ج ۱، ص۱۸۵؛ الغارات، ج ۲، ص۴۶۰. </ref> [[شهادت]] [[زید بن علی]] در [[زمان]] [[هشام بن عبدالملک]]،<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲،ص ۳۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۷؛ البدایة و النهایه، ج ۹، ص۳۵۸. </ref> کشته شدن بسیاری از شیعیان در [[واقعه فخ]] <ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۹؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص۱۶۰ - ۱۷۰؛ الامام جعفر الصادق{{ع}}، ص۱۰۹. </ref>و دوران وحشتانگیز [[حاکمیت]] [[حجاج]] و [[سختگیری]] شدید او نسبت به [[شیعه]]،<ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص۴۴؛ الشیعة فی المیزان، ص۳۴۵؛ النصائح الکافیه، ص۱۵۲ - ۱۵۴. </ref> [[گواه]] و نمونههایی از این رفتارند. بر این اساس، [[امامان شیعه]] برای [[حفظ جان]] خود و شیعیان و جلوگیری از پراکندگی و [[نابودی جامعه]] شیعه و ایجاد [[شقاق]] و [[تفرقه]] در [[جامعه اسلامی]]، [[تقیه]] را ضروری دانسته، گاه [[پیروان]] خود را بدان فرا میخواندند، نتیجه آنکه [[رفتار]] تقیه ای شیعیان و تأکید آنان بر این آموزه [[دینی]] بیشتر ناشی از ضرورتهای [[تاریخی]] و اوضاع و احوال [[واقعی]] بوده که از خارج بر آنان [[تحمیل]] شده است و [[تقیه]] در [[مذهب شیعه]] هرگز یک اصل مهم [[اعتقادی]] بسان [[اصول دین]] به شمار نمیرود<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.<ref>[[حسین رحیمیان|رحیمیان، حسین]]، [[تقیه - رحیمیان (مقاله)|مقاله «رحیمیان»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==تقیه در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ==تقیه در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۰: | ||
[[رده:اعتقادات شیعه]] | [[رده:اعتقادات شیعه]] | ||
[[رده:مفاهیم در قرآن]] | [[رده:مفاهیم در قرآن]] |