جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اخلاق اسلامی | | موضوع مرتبط = اخلاق اسلامی | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
==اقسام، مشربها و رویکردها در [[اخلاق اسلامی]]== | ==اقسام، مشربها و رویکردها در [[اخلاق اسلامی]]== | ||
*[[علم اخلاق اسلامی]] در بستر [[تاریخی]] خود چهار مرحله کلی را پشت سر نهاده و به چهار شیوه تدوین شده است که عبارتاند از: | * [[علم اخلاق اسلامی]] در بستر [[تاریخی]] خود چهار مرحله کلی را پشت سر نهاده و به چهار شیوه تدوین شده است که عبارتاند از: | ||
===روش [[نقلی]] ([[روایی]])=== | ===روش [[نقلی]] ([[روایی]])=== | ||
*[[تفکر]] [[اخلاقی]] [[مسلمانان]] پیش از [[نهضت]] ترجمه و آشنایی با [[فلسفه]] یونان، بیشتر از [[قرآن]] و [[حدیث]] متأثر بود؛ ولی مایههایی از فرهنگهای دیگر از قبیل [[تعالیم]] [[تورات]] و [[انجیل]]، [[آداب]] و [[حکم]] [[عربی]] و یونانی و به ویژه [[آداب]] و [[حکم]] [[فارسی]] و [[هندی]] نیز با آن در آمیخته بود. | * [[تفکر]] [[اخلاقی]] [[مسلمانان]] پیش از [[نهضت]] ترجمه و آشنایی با [[فلسفه]] یونان، بیشتر از [[قرآن]] و [[حدیث]] متأثر بود؛ ولی مایههایی از فرهنگهای دیگر از قبیل [[تعالیم]] [[تورات]] و [[انجیل]]، [[آداب]] و [[حکم]] [[عربی]] و یونانی و به ویژه [[آداب]] و [[حکم]] [[فارسی]] و [[هندی]] نیز با آن در آمیخته بود. | ||
*[[فرهنگ]] [[هند]] و [[ایرانی]] از این خصوصیت برخوردار بود که بیشتر در قالب [[کلمات قصار]] بیان میشد و برخلاف [[فلسفه]] پیچیده یونان، دریافت آن برای [[ذهن]] ساده [[اعراب]] آسانتر بود؛ به همین [[دلیل]] [[مسلمانان]] به [[تعالیم]] [[اخلاقی]] [[هند]] و [[ایران]] [[گرایش]] بیشتری نشان میدادند؛ البته تأثیر [[ارتباط]] و اختلاط [[اعراب]] [[مسلمان]] با [[ایرانیان]] را نیز نمیتوان ندیده گرفت. این [[ارتباط]]، بسیاری از [[آداب]] [[هند]] و [[ایرانی]] را به [[جوامع اسلامی]] منتقل میکرد. کتابهای [[ابن مقفع]] چون [[ادب]] کپیر، [[ادب]] صغیر و کلیله و دمنه در این انتقال، نقشی به سزا بر عهده داشت<ref>ر.ک: محمد یوسف موسی، فلسفة الاخلاق فی الاسلام، ص۴۳-۴۴.</ref>. | * [[فرهنگ]] [[هند]] و [[ایرانی]] از این خصوصیت برخوردار بود که بیشتر در قالب [[کلمات قصار]] بیان میشد و برخلاف [[فلسفه]] پیچیده یونان، دریافت آن برای [[ذهن]] ساده [[اعراب]] آسانتر بود؛ به همین [[دلیل]] [[مسلمانان]] به [[تعالیم]] [[اخلاقی]] [[هند]] و [[ایران]] [[گرایش]] بیشتری نشان میدادند؛ البته تأثیر [[ارتباط]] و اختلاط [[اعراب]] [[مسلمان]] با [[ایرانیان]] را نیز نمیتوان ندیده گرفت. این [[ارتباط]]، بسیاری از [[آداب]] [[هند]] و [[ایرانی]] را به [[جوامع اسلامی]] منتقل میکرد. کتابهای [[ابن مقفع]] چون [[ادب]] کپیر، [[ادب]] صغیر و کلیله و دمنه در این انتقال، نقشی به سزا بر عهده داشت<ref>ر.ک: محمد یوسف موسی، فلسفة الاخلاق فی الاسلام، ص۴۳-۴۴.</ref>. | ||
*توجه ویژه [[قرآن کریم]]، [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[ائمه اهل بیت]] به [[اخلاق]] که دستمایه اولیه [[اخلاق اسلامی]] را فراهم آورده بود، [[دانشمندان]] [[مسلمان]] را به تدوین کتابهای [[اخلاقی]] [[تشویق]] میکرد و از این رهگذر بود که مجموعههای نفیس [[اخلاق]] [[نقلی]] پدید آمد. عنوان [[اخلاق]] [[نقلی]] بر کتابهایی اطلاق میشود که جمع آوری [[آیات]] و [[روایات]] [[اخلاقی]] و حداکثر دستهبندی آنها را بر عهده دارند. کتابهایی مانند: [[محاسن برقی]]، کتاب [[زهد]] [[حسین بن سعید اهوازی]] از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} و [[امام جواد]]{{ع}}، [[اصول کافی]] تألیف [[کلینی]]، المواعظ و مصادقة الاخوان تألیف [[شیخ صدوق]]، مشکات الانوار و [[مکارم الاخلاق]] تألیف [[فضل بن حسن طبرسی]]، غررالحکم [[عبدالواحد آمدی]] و [[تنبیه]] الخواطر و نزهة النواظر (مجموعه ورام) تألیف [[ورام بن ابی فراس]]، از دانشیان [[امامیه]] و [[شعب]] الایمان [[بیهقی]]، الادب المفرد، [[محمد بن اسماعیل بخاری ]]، کتاب [[زهد]] [[عبدالله بن مبارک ]] و رسائل ابن ابی الدنیا از [[اهل سنت]]، برجستهترین نمونههای کهن این مجموعه سترک به شمار میروند<ref>جمعی از نویسندگان، کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص۵۴.</ref> و حتی کتاب السعادة والاسعاد تألیف [[ابوالحسن عامری نیشابوری]] که صبغة [[عقلی]] داشته و معمولا در عداد کتب [[اخلاق]] [[عقلی]] به شمار میرود، در [[حقیقت]] پیرو شیوه [[نقلی]] است، با این تفاوت که به جای [[آیات]] و [[روایات]]، از حکمای یونان [[نقل]] میکند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص ۵۸-۵۹.</ref>. | *توجه ویژه [[قرآن کریم]]، [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[ائمه اهل بیت]] به [[اخلاق]] که دستمایه اولیه [[اخلاق اسلامی]] را فراهم آورده بود، [[دانشمندان]] [[مسلمان]] را به تدوین کتابهای [[اخلاقی]] [[تشویق]] میکرد و از این رهگذر بود که مجموعههای نفیس [[اخلاق]] [[نقلی]] پدید آمد. عنوان [[اخلاق]] [[نقلی]] بر کتابهایی اطلاق میشود که جمع آوری [[آیات]] و [[روایات]] [[اخلاقی]] و حداکثر دستهبندی آنها را بر عهده دارند. کتابهایی مانند: [[محاسن برقی]]، کتاب [[زهد]] [[حسین بن سعید اهوازی]] از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} و [[امام جواد]]{{ع}}، [[اصول کافی]] تألیف [[کلینی]]، المواعظ و مصادقة الاخوان تألیف [[شیخ صدوق]]، مشکات الانوار و [[مکارم الاخلاق]] تألیف [[فضل بن حسن طبرسی]]، غررالحکم [[عبدالواحد آمدی]] و [[تنبیه]] الخواطر و نزهة النواظر (مجموعه ورام) تألیف [[ورام بن ابی فراس]]، از دانشیان [[امامیه]] و [[شعب]] الایمان [[بیهقی]]، الادب المفرد، [[محمد بن اسماعیل بخاری]]، کتاب [[زهد]] [[عبدالله بن مبارک]] و رسائل ابن ابی الدنیا از [[اهل سنت]]، برجستهترین نمونههای کهن این مجموعه سترک به شمار میروند<ref>جمعی از نویسندگان، کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص۵۴.</ref> و حتی کتاب السعادة والاسعاد تألیف [[ابوالحسن عامری نیشابوری]] که صبغة [[عقلی]] داشته و معمولا در عداد کتب [[اخلاق]] [[عقلی]] به شمار میرود، در [[حقیقت]] پیرو شیوه [[نقلی]] است، با این تفاوت که به جای [[آیات]] و [[روایات]]، از حکمای یونان [[نقل]] میکند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص ۵۸-۵۹.</ref>. | ||
====مزایای روش [[نقلی]]==== | ====مزایای روش [[نقلی]]==== | ||
#'''[[ارتباط با وحی]]:''' مهمترین مزیت روش [[نقلی]] به خصوص در [[اخلاق اسلامی]]، اتصال به منبع [[وحی]] است. کسانی که از این دریچه به [[اخلاق]] نگاه کردهاند در آثار خود به اقوال [[حکما]] به ویژه [[میراث]] [[یونانیان]] اعتنا نکرده و تنها به [[نقل]] از [[پیشوایان دین]] چون [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امامان اهل بیت]] پرداختهاند. آرای [[اخلاقی]] به دست آمده از [[احادیث]] [[پیشوایان]] در صورتی که با [[روایات معتبر]] [[نقل]] شده باشند، موجب سکون نفس و [[آرامش]] [[دل]] میشوند و با [[اطمینان]] کامل میتوان بر آنها [[اعتماد]] کرد. | #'''[[ارتباط با وحی]]:''' مهمترین مزیت روش [[نقلی]] به خصوص در [[اخلاق اسلامی]]، اتصال به منبع [[وحی]] است. کسانی که از این دریچه به [[اخلاق]] نگاه کردهاند در آثار خود به اقوال [[حکما]] به ویژه [[میراث]] [[یونانیان]] اعتنا نکرده و تنها به [[نقل]] از [[پیشوایان دین]] چون [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امامان اهل بیت]] پرداختهاند. آرای [[اخلاقی]] به دست آمده از [[احادیث]] [[پیشوایان]] در صورتی که با [[روایات معتبر]] [[نقل]] شده باشند، موجب سکون نفس و [[آرامش]] [[دل]] میشوند و با [[اطمینان]] کامل میتوان بر آنها [[اعتماد]] کرد. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۳: | ||
===روش [[عقلی]] ([[فلسفی]])=== | ===روش [[عقلی]] ([[فلسفی]])=== | ||
*[[اخلاق]] [[فلسفی]] یکی از سه شاخه [[حکمت عملی]] است. این رویکرد، هم زمان با [[نهضت]] ترجمه شکل گرفته است. با ترجمه متون یونانی مباحث [[عقلی]] و [[فلسفی]] از جمله نگاه [[عقلی]] به مقوله [[اخلاق]] به [[جهان اسلام]] آمد. در این زمینه باید حساب [[شیعه]] را از [[اهل سنت]] جداکرد؛ چون [[شیعیان]]، کاربرد [[عقل]] را در [[مکتب]] [[پیشوایان]] خود آموخته و از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} به آن [[تمسک]] کرده بودند، ولی در بین [[اهل سنت]]، معتزلیان نخستین کسانی بودند که [[عقل]] را به عنوان یکی از منابع مهم [[معرفت]] پذیرفتند و از آن در [[استنباط]] همه [[معارف دینی]] از جمله [[اخلاق]] بهره گرفتند، [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[معتزله]] با سه اصل [[کلامی]] ایشان رنگ [[عقلی]] به خود گرفت؛ نخست آنکه ایشان بر خلاف [[اشاعره]] برای [[وجوب]] أحکام از جمله [[احکام اخلاقی]] را [[عقلی]] میدانند<ref>احمد امین مصری، ظهور الاسلام، ج۴، ص۶۱۴-۶۱۵؛ محمد عبده، رسالة التوحید، ص۲۱؛ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ص۷؛ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ص۴۲؛ شهرستانی نوشته است: {{عربی|المعارف کلها معقولة بالعقل، واجبة بنظر العقل و شکر المنعم واجب قبل ورود السمع و الحسن و القبح ذاتیتان للحسن و القبیح}}.</ref>؛ و دیگر آنکه معتقدند [[عقل]]، [[حسن و قبح افعال]] - حتی به معنای تعلق [[مدح]] و [[ذم]] - را [[درک]] میکند و در این باب پیرو [[شرع]] نیست<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۰۲-۲۰۴.</ref>؛ به عبارت دیگر برای [[افعال]] به [[حسن و قبح ذاتی]] قائل شدند؛ و سوم آنکه همان طور که [[توحید]] مهمترین صفت ذات خداست، [[عدل]] را مهمترین صفت فعل [[حضرت حق]] شمردند و همین صفت را مبدأ و منشأ [[احکام عقلی]] قرار دادند<ref>قاضی عبدالجبار معتزلی، طبقات المعتزله، ص۱۳۹.</ref>. | * [[اخلاق]] [[فلسفی]] یکی از سه شاخه [[حکمت عملی]] است. این رویکرد، هم زمان با [[نهضت]] ترجمه شکل گرفته است. با ترجمه متون یونانی مباحث [[عقلی]] و [[فلسفی]] از جمله نگاه [[عقلی]] به مقوله [[اخلاق]] به [[جهان اسلام]] آمد. در این زمینه باید حساب [[شیعه]] را از [[اهل سنت]] جداکرد؛ چون [[شیعیان]]، کاربرد [[عقل]] را در [[مکتب]] [[پیشوایان]] خود آموخته و از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} به آن [[تمسک]] کرده بودند، ولی در بین [[اهل سنت]]، معتزلیان نخستین کسانی بودند که [[عقل]] را به عنوان یکی از منابع مهم [[معرفت]] پذیرفتند و از آن در [[استنباط]] همه [[معارف دینی]] از جمله [[اخلاق]] بهره گرفتند، [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[معتزله]] با سه اصل [[کلامی]] ایشان رنگ [[عقلی]] به خود گرفت؛ نخست آنکه ایشان بر خلاف [[اشاعره]] برای [[وجوب]] أحکام از جمله [[احکام اخلاقی]] را [[عقلی]] میدانند<ref>احمد امین مصری، ظهور الاسلام، ج۴، ص۶۱۴-۶۱۵؛ محمد عبده، رسالة التوحید، ص۲۱؛ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ص۷؛ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ص۴۲؛ شهرستانی نوشته است: {{عربی|المعارف کلها معقولة بالعقل، واجبة بنظر العقل و شکر المنعم واجب قبل ورود السمع و الحسن و القبح ذاتیتان للحسن و القبیح}}.</ref>؛ و دیگر آنکه معتقدند [[عقل]]، [[حسن و قبح افعال]] - حتی به معنای تعلق [[مدح]] و [[ذم]] - را [[درک]] میکند و در این باب پیرو [[شرع]] نیست<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۰۲-۲۰۴.</ref>؛ به عبارت دیگر برای [[افعال]] به [[حسن و قبح ذاتی]] قائل شدند؛ و سوم آنکه همان طور که [[توحید]] مهمترین صفت ذات خداست، [[عدل]] را مهمترین صفت فعل [[حضرت حق]] شمردند و همین صفت را مبدأ و منشأ [[احکام عقلی]] قرار دادند<ref>قاضی عبدالجبار معتزلی، طبقات المعتزله، ص۱۳۹.</ref>. | ||
*[[اخوان الصفا ]]- جماعتی که در [[قرن چهارم]] میزیستهاند و دارای مشرب [[فلسفی]] بودهاند. نیز در شمار کسانی هستند که [[نظام اخلاقی]] خود را بر [[عقل]] پایه گذاری کردهاند و از مایههایی از ذوق هم بهره بردهاند. رساله نهم از رسائل اخوان الصفا به [[اخلاق]] پرداخته است. این اثر در حوزه مبادی [[انسان]] شناختی [[علم اخلاق]] و تأکید بر [[جایگاه]] [[شریعت]] در دستگاه [[اخلاقی]]، اثری قابل اعتنا ارزیابی میشود، ولی در سرفصلهای متداول [[علم اخلاق]] چندان مایه ور نیست<ref>کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص۱۰۸-۹۹.</ref>. | * [[اخوان الصفا]]- جماعتی که در [[قرن چهارم]] میزیستهاند و دارای مشرب [[فلسفی]] بودهاند. نیز در شمار کسانی هستند که [[نظام اخلاقی]] خود را بر [[عقل]] پایه گذاری کردهاند و از مایههایی از ذوق هم بهره بردهاند. رساله نهم از رسائل اخوان الصفا به [[اخلاق]] پرداخته است. این اثر در حوزه مبادی [[انسان]] شناختی [[علم اخلاق]] و تأکید بر [[جایگاه]] [[شریعت]] در دستگاه [[اخلاقی]]، اثری قابل اعتنا ارزیابی میشود، ولی در سرفصلهای متداول [[علم اخلاق]] چندان مایه ور نیست<ref>کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص۱۰۸-۹۹.</ref>. | ||
*از آثاری که بر مشرب [[عقلی]] نگاشته شده است، به ذکر دو کتاب بسنده میکنیم: | *از آثاری که بر مشرب [[عقلی]] نگاشته شده است، به ذکر دو کتاب بسنده میکنیم: | ||
*'''۱. [[تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق (کتاب)|تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق]]، [[احمد بن یعقوب بن علی مسکویه]]؛''' | *'''۱. [[تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق (کتاب)|تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق]]، [[احمد بن یعقوب بن علی مسکویه]]؛''' | ||
*[[احمد بن یعقوب بن علی مسکویه|مسکویه]] در این کتاب به شیوه [[فلسفی]] بحث کرده است؛ چون به گفته خویش آن را برای [[فلسفه]] دانها نوشته است نه برای [[عوام]]. با این حال گاهی گوشه نظری به [[دین]] و [[شرع]] هم داشته است. این کتاب فقط به مباحث [[اخلاق فردی]] پرداخته و از دو بخش دیگر [[حکمت عملی]] یعنی [[سیاست]] مدن و [[تدبیر]] منزل بحثی نکرده است. باید توجه داشت که [[تهذیب]] الاخلاق به رغم شهرتی که از طرح [[بدیع]] و [[حسن]] تألیف آن نشئت گرفته است، اولین کتاب این مشرب نیست. پیش از مسکویه، [[کندی]] با کتاب الحلیة لدفع الاحزان، شاگردش، [[ابوزید]] بلخی با کتاب [[مصالح]] الابدان والانفس و [[محمد بن زکریای رازی]] با کتاب طب [[روحانی]] و... راه را هموار کرده بودند؛ با این حال، [[تهذیب]] الاخلاق از همان آغاز مورد توجه متفکران [[مسلمان]] قرار گرفت و حتی شهرتی جهانی یافت. | * [[احمد بن یعقوب بن علی مسکویه|مسکویه]] در این کتاب به شیوه [[فلسفی]] بحث کرده است؛ چون به گفته خویش آن را برای [[فلسفه]] دانها نوشته است نه برای [[عوام]]. با این حال گاهی گوشه نظری به [[دین]] و [[شرع]] هم داشته است. این کتاب فقط به مباحث [[اخلاق فردی]] پرداخته و از دو بخش دیگر [[حکمت عملی]] یعنی [[سیاست]] مدن و [[تدبیر]] منزل بحثی نکرده است. باید توجه داشت که [[تهذیب]] الاخلاق به رغم شهرتی که از طرح [[بدیع]] و [[حسن]] تألیف آن نشئت گرفته است، اولین کتاب این مشرب نیست. پیش از مسکویه، [[کندی]] با کتاب الحلیة لدفع الاحزان، شاگردش، [[ابوزید]] بلخی با کتاب [[مصالح]] الابدان والانفس و [[محمد بن زکریای رازی]] با کتاب طب [[روحانی]] و... راه را هموار کرده بودند؛ با این حال، [[تهذیب]] الاخلاق از همان آغاز مورد توجه متفکران [[مسلمان]] قرار گرفت و حتی شهرتی جهانی یافت. | ||
*این کتاب که گاه از آن به طهارة الأعراق نیز یاد میشود، سالیان متمادی در [[حوزههای علمیه]] [[شیعه]] رواج و رونق داشته و مدار [[تدریس]] و تدرس بوده است. مسکویه با آنکه در [[فلسفه]] [[اخلاق]] پیرو ارسطو و متأثر از [[افلاطون]] است، در [[اخلاق نظامی]] مستقل میشناسد. | *این کتاب که گاه از آن به طهارة الأعراق نیز یاد میشود، سالیان متمادی در [[حوزههای علمیه]] [[شیعه]] رواج و رونق داشته و مدار [[تدریس]] و تدرس بوده است. مسکویه با آنکه در [[فلسفه]] [[اخلاق]] پیرو ارسطو و متأثر از [[افلاطون]] است، در [[اخلاق نظامی]] مستقل میشناسد. | ||
*'''۲. [[اخلاق ناصری (کتاب)|اخلاق ناصری]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی]]''' | *'''۲. [[اخلاق ناصری (کتاب)|اخلاق ناصری]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی]]''' | ||
*[[کتاب]] [[اخلاق ناصری (کتاب)|اخلاق ناصری]] بر مبنای [[تهذیب]] الاخلاق شکل گرفته و در [[حقیقت]] [[نگارش]] جدیدی از آن به حساب میآید، تنها تفاوتش با [[تهذیب]] الاخلاق در این است که او، به [[زبان فارسی]] [[نگارش]] یافته و ثانیة، علاوه بر [[اخلاق فردی]] در بخش دیگر [[حکمت عملی]] را نیز مورد بحث و بررسی قرار داده است. [[خواجه نصیر]] خود در مقدمه کتاب ضمن [[ستایش]] مسکویه و کتاب او، بر این نکته تأکید میکند که در بخش نخست کتاب، از [[تهذیب]] الاخلاق بهره برده است<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، به تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، ج۲، ص۳۵-۳۷.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۶۱-۶۲.</ref>. | * [[کتاب]] [[اخلاق ناصری (کتاب)|اخلاق ناصری]] بر مبنای [[تهذیب]] الاخلاق شکل گرفته و در [[حقیقت]] [[نگارش]] جدیدی از آن به حساب میآید، تنها تفاوتش با [[تهذیب]] الاخلاق در این است که او، به [[زبان فارسی]] [[نگارش]] یافته و ثانیة، علاوه بر [[اخلاق فردی]] در بخش دیگر [[حکمت عملی]] را نیز مورد بحث و بررسی قرار داده است. [[خواجه نصیر]] خود در مقدمه کتاب ضمن [[ستایش]] مسکویه و کتاب او، بر این نکته تأکید میکند که در بخش نخست کتاب، از [[تهذیب]] الاخلاق بهره برده است<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، به تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، ج۲، ص۳۵-۳۷.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۶۱-۶۲.</ref>. | ||
====مبانی شیوه [[عقلی]]==== | ====مبانی شیوه [[عقلی]]==== | ||
*مشرب [[اخلاق]] [[فلسفی]] بر چهار مبنا [[استوار]] است: | *مشرب [[اخلاق]] [[فلسفی]] بر چهار مبنا [[استوار]] است: | ||
#[[انسان]] علاوه بر صورت ظاهری دارای صورتی [[باطنی]] است که ممکن است همانند صورت ظاهری [[زشت]] یا [[زیبا]] و [[بیمار]] یا سالم باشد؛ | # [[انسان]] علاوه بر صورت ظاهری دارای صورتی [[باطنی]] است که ممکن است همانند صورت ظاهری [[زشت]] یا [[زیبا]] و [[بیمار]] یا سالم باشد؛ | ||
#صورت [[باطنی]] [[انسان]] از قوای [[باطنی]] او ([[غضب]]، [[شهوت]] و [[عقل]]) تشکیل میشود؛ | #صورت [[باطنی]] [[انسان]] از قوای [[باطنی]] او ([[غضب]]، [[شهوت]] و [[عقل]]) تشکیل میشود؛ | ||
#هر [[قوه]] [[باطنی]] که عضوی از صورت [[باطنی]] [[انسان]] است دارای سه حالت [[اعتدال]] [[افراط]] و [[تفریط]] است؛ | #هر [[قوه]] [[باطنی]] که عضوی از صورت [[باطنی]] [[انسان]] است دارای سه حالت [[اعتدال]] [[افراط]] و [[تفریط]] است؛ | ||
خط ۴۰: | خط ۳۹: | ||
*در شیوه [[فلسفی]]، [[اخلاق]] به منزله طب [[روحانی]]، [[افراط]] و [[تفریط]] قوا، عامل بیماریهای [[نفسانی]] و رذیلتها به عنوان بیماریهای [[روح]] تلقی میشوند. [[اعتدال]] قوا [[سلامت روح]] [[آدمی]] است که با وجود ملکات فاضله شناخته میشود<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۶۲-۶۳.</ref>. | *در شیوه [[فلسفی]]، [[اخلاق]] به منزله طب [[روحانی]]، [[افراط]] و [[تفریط]] قوا، عامل بیماریهای [[نفسانی]] و رذیلتها به عنوان بیماریهای [[روح]] تلقی میشوند. [[اعتدال]] قوا [[سلامت روح]] [[آدمی]] است که با وجود ملکات فاضله شناخته میشود<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۶۲-۶۳.</ref>. | ||
====کاستیهای مشرب [[عقلی]]==== | ====کاستیهای مشرب [[عقلی]]==== | ||
*[[اخلاق]] [[فلسفی]] در مقایسه با [[اخلاق]] [[نقلی]] ساختارمندتر است و با [[رذیلتهای نفسانی]] مواجههای سازمان یافته تصویر کرده؛ چنان که پیش از برخورد با ملکات [[رذیله]] به [[معرفت نفس]] و قوای نفس میپردازد، [[فضیلتها]] و رذیلتها را طبقهبندی میکند و راه کسب هر [[فضیلت]] و درمان هر [[رذیله]] را با معیار [[علمی]] نشان میدهد. با این همه، [[کاستیها]] و کمبودهایی دارد که ما برخی از آنها را نام میبریم: | * [[اخلاق]] [[فلسفی]] در مقایسه با [[اخلاق]] [[نقلی]] ساختارمندتر است و با [[رذیلتهای نفسانی]] مواجههای سازمان یافته تصویر کرده؛ چنان که پیش از برخورد با ملکات [[رذیله]] به [[معرفت نفس]] و قوای نفس میپردازد، [[فضیلتها]] و رذیلتها را طبقهبندی میکند و راه کسب هر [[فضیلت]] و درمان هر [[رذیله]] را با معیار [[علمی]] نشان میدهد. با این همه، [[کاستیها]] و کمبودهایی دارد که ما برخی از آنها را نام میبریم: | ||
#[[اخلاق]] [[فلسفی]] برای عموم [[مردم]] کارآمد نیست و تنها برای [[دانش]] آموختگان مکتبهای [[فلسفی]] مفهوم و مفید است، به همین [[دلیل]] هرگز از محافل [[علمی]] خارج نشده و در سطح [[جامعه اسلامی]] و مخاطبان عام انتشار پیدا نکرده است. | # [[اخلاق]] [[فلسفی]] برای عموم [[مردم]] کارآمد نیست و تنها برای [[دانش]] آموختگان مکتبهای [[فلسفی]] مفهوم و مفید است، به همین [[دلیل]] هرگز از محافل [[علمی]] خارج نشده و در سطح [[جامعه اسلامی]] و مخاطبان عام انتشار پیدا نکرده است. | ||
#[[اخلاق]] [[فلسفی]]، چون از آثار یونانی متأثر است، با آموزههای [[شرعی]] و [[حکم]] و حیانی عجین نیست و از رابطه [[انسان]] و [[خدا]] سخنی ندارد و به همین [[دلیل]] فاقد دستورالعملهای تأثیرگذار است، در [[دلها]] [[نفوذ]] نمیکند و گیرایی لازم را ندارد. | # [[اخلاق]] [[فلسفی]]، چون از آثار یونانی متأثر است، با آموزههای [[شرعی]] و [[حکم]] و حیانی عجین نیست و از رابطه [[انسان]] و [[خدا]] سخنی ندارد و به همین [[دلیل]] فاقد دستورالعملهای تأثیرگذار است، در [[دلها]] [[نفوذ]] نمیکند و گیرایی لازم را ندارد. | ||
#در این [[مکتب]] [[اخلاقی]]، [[تخلق]] به [[اخلاق]] و کسب ملکات جز در حد توصیه و پیشنهاد هیچ [[نظم]] و ترتیب خاصی ندارد. کسب هیچ فضیلتی بر دیگری مقدم نیست و برای [[مبارزه]] با رذیلهای، دفع رذیلة دیگر شرط نشده و برای پیرایش و آرایش نفس به سجای خوب و بد، آغاز و انتهایی وجود ندارد. در این مشرب، [[روح انسان]] مسافری نیست که به طور طبیعی و در یک ترتیب منطقی در هر منزل چیزی مییابد، بلکه همانند خانهای فرض شده که باید با تعدادی [[زیور]] و [[زینت]] مزین شود و تفاوتی ندارد که کدام یک را زودتر و کدام یک را دیرتر بر در و دیوار آن بیفزاییم؛ به همین [[دلیل]] میتوان گفت مشرب [[فلسفی]] [[اخلاق]]، ساکن است و [[پویایی]] ندارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۶۳-۶۴.</ref>. | #در این [[مکتب]] [[اخلاقی]]، [[تخلق]] به [[اخلاق]] و کسب ملکات جز در حد توصیه و پیشنهاد هیچ [[نظم]] و ترتیب خاصی ندارد. کسب هیچ فضیلتی بر دیگری مقدم نیست و برای [[مبارزه]] با رذیلهای، دفع رذیلة دیگر شرط نشده و برای پیرایش و آرایش نفس به سجای خوب و بد، آغاز و انتهایی وجود ندارد. در این مشرب، [[روح انسان]] مسافری نیست که به طور طبیعی و در یک ترتیب منطقی در هر منزل چیزی مییابد، بلکه همانند خانهای فرض شده که باید با تعدادی [[زیور]] و [[زینت]] مزین شود و تفاوتی ندارد که کدام یک را زودتر و کدام یک را دیرتر بر در و دیوار آن بیفزاییم؛ به همین [[دلیل]] میتوان گفت مشرب [[فلسفی]] [[اخلاق]]، ساکن است و [[پویایی]] ندارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۶۳-۶۴.</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
#بخش عبادتها برای تنظیم رابطه [[انسان]] با [[خدا]] در [[رفتار]]؛ | #بخش عبادتها برای تنظیم رابطه [[انسان]] با [[خدا]] در [[رفتار]]؛ | ||
#بخش عادات، برای تنظیم رابطه [[رفتاری]] با غیر [[خدا]]؛ | #بخش عادات، برای تنظیم رابطه [[رفتاری]] با غیر [[خدا]]؛ | ||
*از کتابهایی که به این شیوه نگاشته شده، میتوان، [[احیاء]] [[علوم]] الدین و کیمیای [[سعادت]] تألیف [[امام]][[ابوحامد غزالی ]]، را نام برد که اولین آن دو [[شهرت]] جهانی دارد و دومین، خلاصهای است از آن، که به [[نثر]] دلکش برای [[فارسی]] [[تدارک]] دیده شده است. | *از کتابهایی که به این شیوه نگاشته شده، میتوان، [[احیاء]] [[علوم]] الدین و کیمیای [[سعادت]] تألیف [[امام]][[ابوحامد غزالی]]، را نام برد که اولین آن دو [[شهرت]] جهانی دارد و دومین، خلاصهای است از آن، که به [[نثر]] دلکش برای [[فارسی]] [[تدارک]] دیده شده است. | ||
*پس از آن دو کتاب دیگر [[محجة البیضاء]] فی [[تهذیب]] الاحیاء و الحقایق تألیف [[محمد بن مرتضی]] مشهور به [[فیض کاشانی]] که اولی را برای پاکسازی [[احیاء]] العلوم غزالی از آنچه خود بر آن [[عیب]] میگرفت، نگاشته است. | *پس از آن دو کتاب دیگر [[محجة البیضاء]] فی [[تهذیب]] الاحیاء و الحقایق تألیف [[محمد بن مرتضی]] مشهور به [[فیض کاشانی]] که اولی را برای پاکسازی [[احیاء]] العلوم غزالی از آنچه خود بر آن [[عیب]] میگرفت، نگاشته است. | ||
*اوج کمال این روش را میتوان در [[کتاب]] [[ارزشمند]] جامع السعادات تألیف یافت. | *اوج کمال این روش را میتوان در [[کتاب]] [[ارزشمند]] جامع السعادات تألیف یافت. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۳: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[مکارم اخلاق]] | * [[مکارم اخلاق]] | ||
* [[اخلاق فردی]] | * [[اخلاق فردی]] | ||
خط ۸۱: | خط ۸۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اخلاق]] | [[رده:اخلاق]] | ||
[[رده:دانش اخلاق]] | [[رده:دانش اخلاق]] |