بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خرد}} | {{خرد}} | ||
{{نبوت}} | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[پیامبر خاتم در قرآن]] | [[پیامبر خاتم در حدیث]] | [[پیامبر خاتم در کلام اسلامی]] | [[پیامبر خاتم در فلسفه اسلامی]] | [[پیامبر خاتم در عرفان اسلامی]]</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[پیامبر خاتم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | |||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | |||
==نگاهی به شخصیت [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]{{صل}}== | |||
*بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز ۱۷ ربیع الاول برابر ۲۵ آوریل ۵۷۰ میلادی؛ کودکی مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله در بازگشت از شام در شهر یثرب چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش [[پیامبر|محمد]]{{صل}} نائل نشد. زن عبدالله، مادر [[پیامبر|محمد]]{{صل}}، [[آمنه]] دختر [[وهب بن عبدمناف]] بود. برابر رسم خانوادههای بزرگ مکه آمنه پسر عزیزش، [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را به دایهای به نام [[حلیمه]] سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیها پرورش یابد. [[حلیمه]] بر اثر علاقه و اصرار مادرش، [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را که به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه بازگردانید. دو سال بعد [[آمنه]] نیز جان به جان آفرین تسلیم کرد، و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} در دامان پدربزرگش [[عبدالمطلب]] پرورش یافت. دو سال بعد بر اثر درگذشت [[عبدالمطلب]]، به ناچار [[پیامبر|محمد]]{{صل}} در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش [[ابوطالب]] رفت و تحت سرپرستی وی قرار گرفت<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | |||
*[[پیامبر|محمد]]{{صل}} دوران نوجوانی و جوانی را همراه با پاکی، راستی، تفکر، وقار، شرافتمندی و امانتداری بیمانند سپری کرد، تا اندازهای که موجب شگفتی همگان شده بود و بین همگان به محمد امین مشهور گردید. وی در سن بیست سالگی به پیمان "حلف الفضول"<ref>حلف الفضول" پیمانی بود که پایه آن بر دفاع از حقوق افتادگان و بیچارگان بود و پایهگذاران آن کسانی بودند که اسمشان فضل یا از ریشه فضل بود. یکی از محورهای این پیمان، دفاع از مکه و مردم مکه بود در برابر دشمنان خارجی.</ref>پیوست، اما از پیشتر، وی به اشخاص فقیر و بینوا و کودکان یتیم و زنانی که شوهرانشان را در جنگها از دست داده بودند، محبت بسیار میکرد هر چه میتوانست از کمک نسبت به محرومان خودداری نمینمود. پیوستن به این پیمان نیز بخشی از برنامه ایشان در دستگیری بینوایان و رفع ستم از مظلومان بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | |||
*وقتی امانت و درستی [[پیامبر|محمد]]{{صل}} زبانزد همگان شد، زن ثروتمندی از مردم مکه به نام [[خدیجه]] دختر خویلد که ثروتی زیاد و عفت و تقوایی بینظیر داشت، خواست که [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را برای تجارت به شام بفرستد و از سود بازرگانی سهمی به ایشان بدهد. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} این پیشنهاد را پذیرفت. [[خدیجه]] شیفته امانت و صداقت [[پیامبر|محمد]]{{صل}} شد و چندی بعد خواستار ازدواج با او گردید. در این موقع [[خدیجه]] چهل ساله بود و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بیست و پنج سال داشت. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} امین با آنکه ثروت فراوان [[خدیجه]] را در اختیار داشت، ولی جز در کار خیر و کمک به بینوایان قدمی برنمیداشت و بیشتر اوقات فراغت را به خارج مکه میرفت و مدتها در دامنه کوهها و میان غار حرا مینشست و در آثار صنع خدا و شگفتیهای جهان خلقت به تفکر میپرداخت و با خدای جهان به راز و نیاز سرگرم میشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | |||
*سالها بدین منوال گذشت تا آنکه در ۲۷ رجب سال ۴۰ عام الفیل برابر با ۶۱۰ میلادی در حالی که [[پیامبر|محمد امین]]{{صل}} در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان مشغول بود، [[جبرئیل]] [[فرشته وحی]] مأمور شد آیاتی از قرآن را بر [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بخواند و او را به مقام [[پیامبری]] مفتخر سازد. سن ایشان در این هنگام چهل سال بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>. | |||
==منابع== | |||
{{ستون-شروع|2}} | |||
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]. | |||
{{پایان}} | |||
==پانویس== | |||
{{یادآوری پانویس}} | |||
{{پانویس2}} | |||
[[رده:مدخلهای اصلی دانشنامه]] | [[رده:مدخلهای اصلی دانشنامه]] | ||
[[رده:معصوم]] | [[رده:معصوم]] | ||
[[رده:نبوت]] | |||
[[رده:رسالت]] | |||
[[رده:پیامبر خاتم]] | [[رده:پیامبر خاتم]] |