جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = زندقه | | موضوع مرتبط = زندقه | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
==زنادقه در عصر عباسی== | ==زنادقه در عصر عباسی== | ||
{{همچنین|عباسیان}} | {{همچنین|عباسیان}} | ||
[[زندیق]] معرب «زندیک»، کلمهای [[فارسی]] و به معنای [[پیروان]] زند است؛ اما در [[زبان عربی]] به کسانی گفته میشود که در [[باطن]] [[ایمان]] ندارند و به داشتن ایمان و [[اعتقاد]] [[تظاهر]] میکنند<ref>نک: معلوف، لویس، المنجد فی اللغه، ذیل ماده مذکور.</ref>. ظاهراً این کلمه در دوره ساسانی نیز به معنای افراد بد دین به کار رفته است. در [[دوره عباسی]] هر [[منحرف]] از [[دین]] را زندیق مینامیدند. زندقه که از مبانی [[عقلی]] و [[فلسفی]] برخوردار بود تا حدی از [[مواریث]] مانویه و دهریه و [[فیلسوفان]] یونان به شمار میرفت؛ زیرا زنادقه نیز مانند دهریون [[معتقد]] بودند که [[جهان]] همواره بوده و فناناپذیر است و [[زندگی]] [[انسان]] در همین جهان به پایان میرسد. از این گذشته، زنادقه منکر [[نبوت]] بودند و [[پیامبران]] را [[طعن]] میزدند و [[اعتقادات]] آنها را به [[تمسخر]] میگرفتند؛ از اینرو [[فقیهان]] چنین افرادی را [[کافر]] و زندیق خواندند<ref>برای اطلاع بیشتر، نک: غزالی، محمد، فصل التفرقة بین الاسلام و الزندقة؛ معین، محمد، مانی و دین او، ص۳۰۶- ۳۱۵.</ref>. | [[زندیق]] معرب «زندیک»، کلمهای [[فارسی]] و به معنای [[پیروان]] زند است؛ اما در [[زبان عربی]] به کسانی گفته میشود که در [[باطن]] [[ایمان]] ندارند و به داشتن ایمان و [[اعتقاد]] [[تظاهر]] میکنند<ref>نک: معلوف، لویس، المنجد فی اللغه، ذیل ماده مذکور.</ref>. ظاهراً این کلمه در دوره ساسانی نیز به معنای افراد بد دین به کار رفته است. در [[دوره عباسی]] هر [[منحرف]] از [[دین]] را زندیق مینامیدند. زندقه که از مبانی [[عقلی]] و [[فلسفی]] برخوردار بود تا حدی از [[مواریث]] مانویه و دهریه و [[فیلسوفان]] یونان به شمار میرفت؛ زیرا زنادقه نیز مانند دهریون [[معتقد]] بودند که [[جهان]] همواره بوده و فناناپذیر است و [[زندگی]] [[انسان]] در همین جهان به پایان میرسد. از این گذشته، زنادقه منکر [[نبوت]] بودند و [[پیامبران]] را [[طعن]] میزدند و [[اعتقادات]] آنها را به [[تمسخر]] میگرفتند؛ از اینرو [[فقیهان]] چنین افرادی را [[کافر]] و زندیق خواندند<ref>برای اطلاع بیشتر، نک: غزالی، محمد، فصل التفرقة بین الاسلام و الزندقة؛ معین، محمد، مانی و دین او، ص۳۰۶- ۳۱۵.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
===سرکوب زنادقه در عصر مهدی عباسی=== | ===سرکوب زنادقه در عصر مهدی عباسی=== | ||
{{همچنین|ابوعبدالله مهدی}} | {{همچنین|ابوعبدالله مهدی}} | ||
[[خلفای عباسی]] دریافتند که خطر انتشار [[افکار]] و اصول مانوی، [[دین]] و [[حکومت]] آنان را [[تهدید]] میکند؛ از این رو برای [[پیروزی]] بر این [[دعوت]] [[انحرافی]] کوشیدند؛ [[منصور]] فرزندش مهدی را به [[جنگ]] با ایشان توصیه کرد. در [[حقیقت]] [[خلیفه]] مهدی به مسأله زنادقه توجه کرد و از طریق حملات [[سازمان]] دهی شده، در همه جا به تعقیب آنان پرداخت؛ آنان را احضار کرده با [[شکنجه]] به [[قتل]] رساند<ref>تاریخ ابنکثیر، ج۱۰، ص۱۴۹.</ref>. [[دیوان]] اختصاصی برای آنان تأسیس کرد و آن را «دیوان زنادقه» نامید و فردی ویژه را به عنوان «صاحب زنادقه» عهدهدار آن کرد<ref>جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۶۵. </ref>، همچنین به [[متکلمان]] دستور داد کتابهایی را که در برگیرنده [[خطوط فکری]] برای [[کشف]] شیوههای [[فکری]] ایشان باشد<ref>فاروق، عمر، التاریخ الاسلامی و فکر القرن العشرین، ص۱۱۹ - ۱۲۳.</ref>، در پاسخ به آنان بنویسند. | [[خلفای عباسی]] دریافتند که خطر انتشار [[افکار]] و اصول مانوی، [[دین]] و [[حکومت]] آنان را [[تهدید]] میکند؛ از این رو برای [[پیروزی]] بر این [[دعوت]] [[انحرافی]] کوشیدند؛ [[منصور]] فرزندش مهدی را به [[جنگ]] با ایشان توصیه کرد. در [[حقیقت]] [[خلیفه]] مهدی به مسأله زنادقه توجه کرد و از طریق حملات [[سازمان]] دهی شده، در همه جا به تعقیب آنان پرداخت؛ آنان را احضار کرده با [[شکنجه]] به [[قتل]] رساند<ref>تاریخ ابنکثیر، ج۱۰، ص۱۴۹.</ref>. [[دیوان]] اختصاصی برای آنان تأسیس کرد و آن را «دیوان زنادقه» نامید و فردی ویژه را به عنوان «صاحب زنادقه» عهدهدار آن کرد<ref>جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۶۵. </ref>، همچنین به [[متکلمان]] دستور داد کتابهایی را که در برگیرنده [[خطوط فکری]] برای [[کشف]] شیوههای [[فکری]] ایشان باشد<ref>فاروق، عمر، التاریخ الاسلامی و فکر القرن العشرین، ص۱۱۹ - ۱۲۳.</ref>، در پاسخ به آنان بنویسند. | ||
[[شدت عمل]] مهدی، علاقه و [[سختگیری]] وی در پیگرد آنان، از خلال توصیه او به فرزندش، هادی، آشکار میشود<ref>برای ملاحظه متن وصیت، ر.ک: طبری، ج۸، ص۲۲۰.</ref>. | [[شدت عمل]] مهدی، علاقه و [[سختگیری]] وی در پیگرد آنان، از خلال توصیه او به فرزندش، هادی، آشکار میشود<ref>برای ملاحظه متن وصیت، ر.ک: طبری، ج۸، ص۲۲۰.</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
[[رده:زندقه]] | [[رده:زندقه]] | ||