جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
*جناب [[حکیمه خاتون]] میگوید: یک بار وقتی دلم برای حضرت تنگ شده بود، به نزد گهوارهاش رفتم و او را بغل کردم و به دست و صورتش بوسه زدم. آنچنان عطر خوشی از او استشمام نمودم که هرگز عطری به آن خوشبویی استشمام نکرده بودم<ref>روزگار رهايی، ج ۱، ص ۱۵۲.</ref>. زهری میگوید حضرت بقیه الله را دیدم که جمال دلآرای او نیکوترین صورتها و عطر ساطع از وجود شریفش، خوشبوترین عطر در جهان بود"<ref>روزگار رهايی، ص ۱۶۸.</ref>. [[علی بن ابراهیم ازدی]] نیز میگوید: مشغول طواف خانه خدا بودم که در کنار حلقهای در طرف راست خانه خدا، جوان زیبارو، خوشبو، باوقار و با شکوهی را دیدم..."<ref>روزگار رهايی.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۸.</ref>. | *جناب [[حکیمه خاتون]] میگوید: یک بار وقتی دلم برای حضرت تنگ شده بود، به نزد گهوارهاش رفتم و او را بغل کردم و به دست و صورتش بوسه زدم. آنچنان عطر خوشی از او استشمام نمودم که هرگز عطری به آن خوشبویی استشمام نکرده بودم<ref>روزگار رهايی، ج ۱، ص ۱۵۲.</ref>. زهری میگوید حضرت بقیه الله را دیدم که جمال دلآرای او نیکوترین صورتها و عطر ساطع از وجود شریفش، خوشبوترین عطر در جهان بود"<ref>روزگار رهايی، ص ۱۶۸.</ref>. [[علی بن ابراهیم ازدی]] نیز میگوید: مشغول طواف خانه خدا بودم که در کنار حلقهای در طرف راست خانه خدا، جوان زیبارو، خوشبو، باوقار و با شکوهی را دیدم..."<ref>روزگار رهايی.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۸.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |