ابن ام‌مکتوم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
'''عمرو''' یا '''[[عبدالله ابن ام مکتوم قرشی عامری]]'''، [[صحابی]]، [[مؤذن]] نابینای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و فرزند دایی یا خاله [[حضرت خدیجه]] بود. او از [[نخستین مسلمانان]] بود که قبل از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[دستور پیامبر|دستور ایشان]] برای [[ارشاد]] [[مردم]] به [[یثرب]] رفت. به گفته برخی [[مفسران]]، [[آیات]] آغازین [[سوره عبس]] درباره او نازل شده است. وی [[جانشین پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] در برخی [[غزوه‌ها]] برای [[اقامه نماز]] بود. او در [[جنگ قادسیه]] در زمان [[خلیفه دوم]] شرکت کرد و در سال چهاردهم پس از [[هجرت]] در همان [[جنگ]] کشته شد.
'''عمرو''' یا '''[[عبدالله ابن ام مکتوم قرشی عامری]]'''، [[صحابی]]، [[مؤذن]] نابینای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و فرزند دایی یا خاله [[حضرت خدیجه]] بود. او از [[نخستین مسلمانان]] بود که قبل از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به [[دستور پیامبر|دستور ایشان]] برای [[ارشاد]] [[مردم]] به [[یثرب]] رفت. به گفته برخی [[مفسران]]، [[آیات]] آغازین [[سوره عبس]] درباره او نازل شده است. وی [[جانشین پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] در برخی [[غزوه‌ها]] برای [[اقامه نماز]] بود. او در [[جنگ قادسیه]] در زمان [[خلیفه دوم]] شرکت کرد و در سال چهاردهم پس از [[هجرت]] در همان [[جنگ]] کشته شد.


==نام، نسب و کنیه==
== نام، نسب و کنیه ==
[[عمرو بن قیس بن زائدة بن جندب الأصم بن رواحة بن حجر بن عبد معیص بن عامر بن لؤی قرشی عامری]]، یا [[عمرو بن زائدة بن الأصم]] یا [[عمرو بن قیس بن شریح بن مالک]]، یا [[عمرو بن قیس بن شرحبیل‌]]، یا [[عبدالله بن عمرو]] یا [[عبدالله بن شریح]]، معروف به ابن ام‌مکتوم الأعمی المؤذن.
[[عمرو بن قیس بن زائدة بن جندب الأصم بن رواحة بن حجر بن عبد معیص بن عامر بن لؤی قرشی عامری]]، یا [[عمرو بن زائدة بن الأصم]] یا [[عمرو بن قیس بن شریح بن مالک]]، یا [[عمرو بن قیس بن شرحبیل‌]]، یا [[عبدالله بن عمرو]] یا [[عبدالله بن شریح]]، معروف به ابن ام‌مکتوم الأعمی المؤذن.


==تاریخچه و سرگذشت==
== تاریخچه و سرگذشت ==
او قبل از گرویدن به [[اسلام]]، حصین نام داشت و [[پیامبر]]{{صل}} او را [[عبدالله]] نام نهاد. گرچه درباره نام او نظرها یکسان نیست و منابع مختلف نام‌های متعددی را برای او ذکر کرده‌اند<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۱۰، ص۲۶۵؛ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲؛ سیرت رسول الله{{صل}}، قاضی ابرقوه، ج۲، ص۵۴۴؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱، ص۴۰۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۲۷۴.</ref>. درباره نام پدرش نیز نظرها یکسان نیست و در منابع موجود، نام‌های مختلفی یاد شده است که مشهورتر از همه [[قیس بن زائدة]] است<ref>سیرت رسول الله{{صل}}، قاضی ابرقوه، ج۲، ص۵۴۴.</ref>. کنیه‌اش را نیز ابا سراج گفته‌اند<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۱۰، ص۲۶۸.</ref>. او دایی [[خدیجه]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}} بود و [[کنیه]] مادرش عاتکه، دختر [[عبدالله بن عنکثه]]، ام‌مکتوم بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۹۸.</ref>.
او قبل از گرویدن به [[اسلام]]، حصین نام داشت و [[پیامبر]]{{صل}} او را [[عبدالله]] نام نهاد. گرچه درباره نام او نظرها یکسان نیست و منابع مختلف نام‌های متعددی را برای او ذکر کرده‌اند<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۱۰، ص۲۶۵؛ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲؛ سیرت رسول الله{{صل}}، قاضی ابرقوه، ج۲، ص۵۴۴؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱، ص۴۰۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۲۷۴.</ref>. درباره نام پدرش نیز نظرها یکسان نیست و در منابع موجود، نام‌های مختلفی یاد شده است که مشهورتر از همه [[قیس بن زائدة]] است<ref>سیرت رسول الله{{صل}}، قاضی ابرقوه، ج۲، ص۵۴۴.</ref>. کنیه‌اش را نیز ابا سراج گفته‌اند<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۱۰، ص۲۶۸.</ref>. او دایی [[خدیجه]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}} بود و [[کنیه]] مادرش عاتکه، دختر [[عبدالله بن عنکثه]]، ام‌مکتوم بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۹۸.</ref>.


خط ۲۰: خط ۲۰:
ولی برخی نویسندگان [[نقل]] می‌کنند که ابن ام‌مکتوم اندکی بعد از [[غزوه بدر]] [[نابینا]] شد و به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۳۴.</ref>.
ولی برخی نویسندگان [[نقل]] می‌کنند که ابن ام‌مکتوم اندکی بعد از [[غزوه بدر]] [[نابینا]] شد و به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۳۴.</ref>.


==[[هجرت به مدینه]]==
== [[هجرت به مدینه]] ==
ابن ام‌مکتوم از [[اصحاب]] [[مهاجر]] بود<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲.</ref> که پس از وقوع [[جنگ بدر]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و در [[خانه]] [[مخرمة بن نوفل]] که به [[خانه]] [[قاریان]] [[قرآن]] معروف بود، [[منزل]] کرد<ref>سیرت رسول الله، قاضی ابرقوه، ج۲، ص۵۴۴؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۱۰، ص۱۳۳.</ref>. بعضی گفته‌اند که وی قبل از آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] [[هجرت]] کند، به [[دستور]] آن [[حضرت]] برای [[ارشاد]] [[مردم]] به همراه مصعب عمیر به [[مدینه]] آمد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۱۸۱.</ref>.
ابن ام‌مکتوم از [[اصحاب]] [[مهاجر]] بود<ref>ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲.</ref> که پس از وقوع [[جنگ بدر]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و در [[خانه]] [[مخرمة بن نوفل]] که به [[خانه]] [[قاریان]] [[قرآن]] معروف بود، [[منزل]] کرد<ref>سیرت رسول الله، قاضی ابرقوه، ج۲، ص۵۴۴؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۱۰، ص۱۳۳.</ref>. بعضی گفته‌اند که وی قبل از آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] [[هجرت]] کند، به [[دستور]] آن [[حضرت]] برای [[ارشاد]] [[مردم]] به همراه مصعب عمیر به [[مدینه]] آمد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۱۸۱.</ref>.
[[محمد بن سعد]] می‌گوید: "برای ما روایتی [[نقل]] شده که [[ابن ام مکتوم]] پیش از آن‌که [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] [[هجرت]] فرمایند، [[هجرت]] کرده و این مدت‌ها پیش از [[جنگ بدر]] بوده است"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۵؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۱۰، ص۱۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۴۹۵.</ref>.
[[محمد بن سعد]] می‌گوید: "برای ما روایتی [[نقل]] شده که [[ابن ام مکتوم]] پیش از آن‌که [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] [[هجرت]] فرمایند، [[هجرت]] کرده و این مدت‌ها پیش از [[جنگ بدر]] بوده است"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۵؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۱۰، ص۱۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۴۹۵.</ref>.
خط ۳۰: خط ۳۰:
[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "خدا او را از [[رحمت]] خویش دور دارد که خود [[خون]] خویش را تباه کرد"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۸.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص۳۵.</ref>.
[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "خدا او را از [[رحمت]] خویش دور دارد که خود [[خون]] خویش را تباه کرد"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۸.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص۳۵.</ref>.


==[[ابن ام مکتوم]]؛ مؤذن [[مدینه]]==
== [[ابن ام مکتوم]]؛ مؤذن [[مدینه]] ==
[[ابن ام مکتوم]] [[نابینا]] بود اما به او اجازه نیآمدن به [[نماز جماعت]] داده نشد؛ به طوری که [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[نقل]] می‌کند: [[ابن ام مکتوم]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آمد و گفت: "خانه من از [[مسجد]] دور است و من [[نابینا]] هستم ولی بانگ [[اذان]] را می‌شنوم". [[حضرت]] فرمودند: "چون بانگ [[اذان]] را شنیدی هرگونه که هست، هرچند افتان و خیزان، خود را به [[مسجد]] برسان"<ref>در این منابع نیز به این مضمون اشاره شده است: الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۳۶۷؛ سنن ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی، ج۱، ص۲۶۰؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۳۴.</ref>.
[[ابن ام مکتوم]] [[نابینا]] بود اما به او اجازه نیآمدن به [[نماز جماعت]] داده نشد؛ به طوری که [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[نقل]] می‌کند: [[ابن ام مکتوم]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آمد و گفت: "خانه من از [[مسجد]] دور است و من [[نابینا]] هستم ولی بانگ [[اذان]] را می‌شنوم". [[حضرت]] فرمودند: "چون بانگ [[اذان]] را شنیدی هرگونه که هست، هرچند افتان و خیزان، خود را به [[مسجد]] برسان"<ref>در این منابع نیز به این مضمون اشاره شده است: الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۳۶۷؛ سنن ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی، ج۱، ص۲۶۰؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۳۴.</ref>.


خط ۴۲: خط ۴۲:
اما روایاتی نیز وجود دارد که به نبودن فاصله بین دو [[اذان]] اشاره می‌کنند و گفته شده که می‌توان این اقوال را این‌گونه توجیه کرد که ابتدا یکی از آن دو و پس دیگری [[اذان]] می‌گفت<ref>السنن الکبری، نسائی، ج۲، ص۱۰؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۱، ص۳۸۲ و ۴۲۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۵، ص۵۴؛ ج۳، ص۲۵۷.</ref>. و این که کدام یک ابتدا [[اذان]] می‌گفت مهم نبود<ref>به این مضمون اشاره دارد: مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۳۳.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۳۶.</ref>.
اما روایاتی نیز وجود دارد که به نبودن فاصله بین دو [[اذان]] اشاره می‌کنند و گفته شده که می‌توان این اقوال را این‌گونه توجیه کرد که ابتدا یکی از آن دو و پس دیگری [[اذان]] می‌گفت<ref>السنن الکبری، نسائی، ج۲، ص۱۰؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۱، ص۳۸۲ و ۴۲۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۵، ص۵۴؛ ج۳، ص۲۵۷.</ref>. و این که کدام یک ابتدا [[اذان]] می‌گفت مهم نبود<ref>به این مضمون اشاره دارد: مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۳۳.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۳۶.</ref>.


==[[ابن ام مکتوم]] و [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]]==
== [[ابن ام مکتوم]] و [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] ==
چون [[ابن ام مکتوم]] [[نابینا]] و از رفتن به [[جنگ]] [[محروم]] بود، [[پیامبر]]{{صل}} هر گاه به [[جنگ]] می‌رفت وی را [[جانشین]] خود می‌کرد و وی [[امامت]] [[نماز]] [[مردم]] را نیز برعهده داشت، که مجموعاً سیزده بار ذکر شده است؛ از جمله، در [[غزوات]] [[احد]]، [[خندق]]، [[بنی‌نضیر]]، [[بنی‌قریظه]]، [[بحران]] ([[جنگ]] با [[بنی‌سلیم]] در منطقه [[بحران]])، قرع، [[حمراء‌الاسد]]، بنی لحیان، غابه، ذوقرد، [[عمره]] [[حدیبیه]] و [[تبوک]] و [[بدر]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۵- ۱۸۸.</ref>.
چون [[ابن ام مکتوم]] [[نابینا]] و از رفتن به [[جنگ]] [[محروم]] بود، [[پیامبر]]{{صل}} هر گاه به [[جنگ]] می‌رفت وی را [[جانشین]] خود می‌کرد و وی [[امامت]] [[نماز]] [[مردم]] را نیز برعهده داشت، که مجموعاً سیزده بار ذکر شده است؛ از جمله، در [[غزوات]] [[احد]]، [[خندق]]، [[بنی‌نضیر]]، [[بنی‌قریظه]]، [[بحران]] ([[جنگ]] با [[بنی‌سلیم]] در منطقه [[بحران]])، قرع، [[حمراء‌الاسد]]، بنی لحیان، غابه، ذوقرد، [[عمره]] [[حدیبیه]] و [[تبوک]] و [[بدر]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۵- ۱۸۸.</ref>.


خط ۶۱: خط ۶۱:
با این حال او در [[جنگ‌ها]] حاضر می‌شد و می‌گفت: مرا میان دو صف قرار دهید<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۹.</ref>، [[علم]] [[جنگ]] به من یاد دهید؛ چون نابینایم و نمی‌توانم بگریزم. گفته‌اند [[ابن ام مکتوم]] در [[جنگ قادسیه]] حاضر بود، [[علم]] سیاهی در دست داشت و زرهی که از خودش بود بر تن داشت و [[جنگ]] می‌کرد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۱۰، ص۲۶۶.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۳۹.</ref>.
با این حال او در [[جنگ‌ها]] حاضر می‌شد و می‌گفت: مرا میان دو صف قرار دهید<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۹.</ref>، [[علم]] [[جنگ]] به من یاد دهید؛ چون نابینایم و نمی‌توانم بگریزم. گفته‌اند [[ابن ام مکتوم]] در [[جنگ قادسیه]] حاضر بود، [[علم]] سیاهی در دست داشت و زرهی که از خودش بود بر تن داشت و [[جنگ]] می‌کرد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۱۰، ص۲۶۶.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۳۹.</ref>.


==[[ابن ام مکتوم]] و [[نزول]] [[سوره عبس]]==
== [[ابن ام مکتوم]] و [[نزول]] [[سوره عبس]] ==
{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * عَبَسَ وَتَوَلَّى * أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى * وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى * أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى * أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى * فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى * وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى...}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده * روی ترش کرد و رخ بگردانید * که آن نابینا نزد وی آمد * و تو چه دانی، بسا او پاکیزگی یابد * یا در یاد گیرد و آن یادکرد، او را سود رساند * اما آنکه بی‌نیازی نشان می‌دهد * تو به او می‌پردازی * و اگر پاکی نپذیرد، تو مسئول نیستی.».. سوره عبس، آیه ۱-۷.</ref>.
{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * عَبَسَ وَتَوَلَّى * أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى * وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى * أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى * أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى * فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى * وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى...}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده * روی ترش کرد و رخ بگردانید * که آن نابینا نزد وی آمد * و تو چه دانی، بسا او پاکیزگی یابد * یا در یاد گیرد و آن یادکرد، او را سود رساند * اما آنکه بی‌نیازی نشان می‌دهد * تو به او می‌پردازی * و اگر پاکی نپذیرد، تو مسئول نیستی.».. سوره عبس، آیه ۱-۷.</ref>.


خط ۷۴: خط ۷۴:
البته [[شأن]] نزولی که از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شد، در متن کتاب "التبیان" [[شیخ طوسی]] به این صورت آمده است: عده‌ای گفته‌اند این [[آیات]] در مورد مردی از [[بنی امیه]] که در کنار [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایستاده]] بود، نازل شد؛ یعنی هنگامی که ابن امّ مکتوم آمد این شخص از آمدن او متنفّر شد و خودش را جمع کرد و چهره‌اش را در هم کشید. پس [[خداوند]] این واقعه را بیان کرد و روی‌گردانی و چهره در هم کشیدن آن شخص را مورد [[سرزنش]] قرار داد<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۱، ص۲۶۹؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۱، ص۴۱۱- ۴۱۲.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۴۱.</ref>.
البته [[شأن]] نزولی که از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شد، در متن کتاب "التبیان" [[شیخ طوسی]] به این صورت آمده است: عده‌ای گفته‌اند این [[آیات]] در مورد مردی از [[بنی امیه]] که در کنار [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایستاده]] بود، نازل شد؛ یعنی هنگامی که ابن امّ مکتوم آمد این شخص از آمدن او متنفّر شد و خودش را جمع کرد و چهره‌اش را در هم کشید. پس [[خداوند]] این واقعه را بیان کرد و روی‌گردانی و چهره در هم کشیدن آن شخص را مورد [[سرزنش]] قرار داد<ref>التبیان، شیخ طوسی، ج۱، ص۲۶۹؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۱، ص۴۱۱- ۴۱۲.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۴۱.</ref>.


==ابن امّ مکتوم و [[نقل حدیث]]==
== ابن امّ مکتوم و [[نقل حدیث]] ==
به فرموده [[امام صادق]]{{ع}} روزی [[ابن ام مکتوم]] از [[پیامبر]]{{صل}} اجازه ورود خواست، در حالی که [[عایشه]] و [[حفصه]] نزد ایشان بودند. [[پیامبر]]{{صل}} به آن دو فرمودند: "بلند شوید و داخل [[خانه]] شوید". آن دو گفتند: او [[کور]] است، [[حضرت]] فرمود: "اگرچه او شما را نمی‌بیند اما شما او را می‌بینید"<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۵۳۴.</ref>.
به فرموده [[امام صادق]]{{ع}} روزی [[ابن ام مکتوم]] از [[پیامبر]]{{صل}} اجازه ورود خواست، در حالی که [[عایشه]] و [[حفصه]] نزد ایشان بودند. [[پیامبر]]{{صل}} به آن دو فرمودند: "بلند شوید و داخل [[خانه]] شوید". آن دو گفتند: او [[کور]] است، [[حضرت]] فرمود: "اگرچه او شما را نمی‌بیند اما شما او را می‌بینید"<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۵۳۴.</ref>.
کسانی که از امّ مکتوم [[روای
کسانی که از امّ مکتوم [[روای
ت]] [[نقل]] کرده‌اند، عبارتند از: [[عبدالله بن شداد بن الهاد]]، [[عبدالرحمن بن ابی لیلی]] و [[ابو رزین الاسدی]]<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۴۹۵.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۴۳.</ref>.
ت]] [[نقل]] کرده‌اند، عبارتند از: [[عبدالله بن شداد بن الهاد]]، [[عبدالرحمن بن ابی لیلی]] و [[ابو رزین الاسدی]]<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۴۹۵.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۴۳.</ref>.


==سرانجام [[ابن ام مکتوم]]==
== سرانجام [[ابن ام مکتوم]] ==
از [[محمد بن عمر واقدی]] [[نقل]] شده است که پس از [[جنگ قادسیه]] [[ابن ام مکتوم]] به [[مدینه]] بازگشت و همان جا درگذشت و به روایتی در همان [[جنگ]] به [[قتل]] رسید. [[نقل]] دیگر این است که به [[مدینه]] برگشت و در زمان [[عمر بن خطاب]] درگذشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۹؛ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲.</ref>؛ به هر حال درباره او پس از روزگار [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]] مطلبی شنیده نشده است<ref>الطبقات الکبری ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۹۰؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۹۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۷۶۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۴۹۵.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۴۳.</ref>.
از [[محمد بن عمر واقدی]] [[نقل]] شده است که پس از [[جنگ قادسیه]] [[ابن ام مکتوم]] به [[مدینه]] بازگشت و همان جا درگذشت و به روایتی در همان [[جنگ]] به [[قتل]] رسید. [[نقل]] دیگر این است که به [[مدینه]] برگشت و در زمان [[عمر بن خطاب]] درگذشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۸۹؛ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۲.</ref>؛ به هر حال درباره او پس از روزگار [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]] مطلبی شنیده نشده است<ref>الطبقات الکبری ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۴، ص۱۹۰؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۹۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۷۶۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۴۹۵.</ref><ref>[[پروین حبیبی|حبیبی، پروین]]، [[ابن ام مکتوم - حبیبی (مقاله)|مقاله «ابن ام مکتوم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۳، ص ۴۳.</ref>.


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش