جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نامش [[سماک بن خرشه]] است و [[سماک بن اوس بن خرشه]] هم گفتهاند. [[لقب]] او ذیالمشهره بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۷۰- ۷۱؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر، ج۶، ص۳۷۱؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۲-۶۵۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۹؛ ج۵، ص۹۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۰۰.</ref>، گرچه او به کنیهاش [[ابودجانه]] معروف است<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۲۵۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۹؛ ج۵، ص۹۵.</ref>. | نامش [[سماک بن خرشه]] است و [[سماک بن اوس بن خرشه]] هم گفتهاند. [[لقب]] او ذیالمشهره بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۷۰- ۷۱؛ البدایة والنهایه، ابن کثیر، ج۶، ص۳۷۱؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۲-۶۵۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۹؛ ج۵، ص۹۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۰۰.</ref>، گرچه او به کنیهاش [[ابودجانه]] معروف است<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۲۵۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۹؛ ج۵، ص۹۵.</ref>. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[ابودجانه]] مدتی [[والی]] [[ناحیه]] [[دشت]] [[قزوین]] بود<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۲۱۶.</ref> و در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و سایر [[جنگهای پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} حاضر بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۷۶؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. او در [[جنگ]] یمامه نیز حاضر بود و در کشتن مسیلمه [[کذاب]] شرکت داشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۴۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۹۶؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۰۰؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۷۰- ۷۱.</ref> و حرزی به نام [[حرز]] [[ابودجانه]] در کتابهای [[دعا]] معروف است<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۹۳۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۵۲؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و فرزندزادگان [[ابودجانه]]، تا [[قرن سوم هجری]] در [[مدینه]] و [[بغداد]] باقی بودند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۹۳.</ref>. | [[ابودجانه]] مدتی [[والی]] [[ناحیه]] [[دشت]] [[قزوین]] بود<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۲۱۶.</ref> و در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و سایر [[جنگهای پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} حاضر بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۷۶؛ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. او در [[جنگ]] یمامه نیز حاضر بود و در کشتن مسیلمه [[کذاب]] شرکت داشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۴۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۹۶؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۰۰؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۷۰- ۷۱.</ref> و حرزی به نام [[حرز]] [[ابودجانه]] در کتابهای [[دعا]] معروف است<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۹۳۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۶۵۲؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و فرزندزادگان [[ابودجانه]]، تا [[قرن سوم هجری]] در [[مدینه]] و [[بغداد]] باقی بودند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۹۳.</ref>. | ||
==[[ابودجانه]] و [[جنگ احد]]== | == [[ابودجانه]] و [[جنگ احد]] == | ||
[[ابودجانه]] در [[جنگ احد]] شرکت و همراه [[رسول خدا]]{{صل}} [[پایداری]] کرده<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۹۱.</ref> و به همراه سیزده تن دیگر از جمله [[علی ابن ابیطالب]]{{ع}}، [[ابوبکر]]، [[عبدالرحمان بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[ابوعبیدة بن جراح]] و [[زبیر بن عوام]] که از [[مهاجران]] بودند و [[حباب بن منذر]]، [[عاصم بن ثابت]]، [[حارث بن صمه]]، [[سهل بن حنیف]]، [[اسید بن حضیر]] و [[سعد بن معاذ]] که از [[انصار]] بودند، [[پیامبر]]{{صل}} را [[همراهی]] کرد<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۱۷۴.</ref>. | [[ابودجانه]] در [[جنگ احد]] شرکت و همراه [[رسول خدا]]{{صل}} [[پایداری]] کرده<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۹۱.</ref> و به همراه سیزده تن دیگر از جمله [[علی ابن ابیطالب]]{{ع}}، [[ابوبکر]]، [[عبدالرحمان بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، [[طلحة بن عبیدالله]]، [[ابوعبیدة بن جراح]] و [[زبیر بن عوام]] که از [[مهاجران]] بودند و [[حباب بن منذر]]، [[عاصم بن ثابت]]، [[حارث بن صمه]]، [[سهل بن حنیف]]، [[اسید بن حضیر]] و [[سعد بن معاذ]] که از [[انصار]] بودند، [[پیامبر]]{{صل}} را [[همراهی]] کرد<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۱۷۴.</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[ابودجانه]] [[عادت]] داشت که هرگاه میخواست [[جنگ]] [[سختی]] کند دستمال سرخی به سر میبست و همه این [[عادت]] او را میدانستند و نام آن دستمال را دستمال [[مرگ]] گذارده بودند<ref>السیرة النبویة، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۹۳؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. در [[جنگ بدر]] هم او آن دستمال سرخ را به سر بسته بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} شمشیری به او داد، او [[شمشیر]] را گرفت و همان دستمال را بیرون آورد و بر سر بست و متکبرانه به طرف [[دشمن]] رفت. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} او را با این حال [[مشاهده]] کرد، فرمود: "[[خدای متعال]] این سبک [[راه رفتن]] را نمیپسندد مگر در میدان [[جنگ]] (در مقابل [[دشمن]])"<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۶۷؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۱۰۲۴؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۷۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۹؛ ج۵، ص۹۶؛ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۱۷۱؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱، ص۴۱۷؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۷، ص۳۱۹.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۹۵.</ref>. | [[ابودجانه]] [[عادت]] داشت که هرگاه میخواست [[جنگ]] [[سختی]] کند دستمال سرخی به سر میبست و همه این [[عادت]] او را میدانستند و نام آن دستمال را دستمال [[مرگ]] گذارده بودند<ref>السیرة النبویة، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۹۳؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. در [[جنگ بدر]] هم او آن دستمال سرخ را به سر بسته بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} شمشیری به او داد، او [[شمشیر]] را گرفت و همان دستمال را بیرون آورد و بر سر بست و متکبرانه به طرف [[دشمن]] رفت. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} او را با این حال [[مشاهده]] کرد، فرمود: "[[خدای متعال]] این سبک [[راه رفتن]] را نمیپسندد مگر در میدان [[جنگ]] (در مقابل [[دشمن]])"<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۶۷؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۱۰۲۴؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۷۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۲۹۹؛ ج۵، ص۹۶؛ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۱۷۱؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱، ص۴۱۷؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۷، ص۳۱۹.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۹۵.</ref>. | ||
==[[ابودجانه]] و [[جنگ خیبر]]== | == [[ابودجانه]] و [[جنگ خیبر]] == | ||
در [[جنگ خیبر]] [[پیامبر]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[جنگ]] [[تشویق]] میفرمود. وقتی [[پیامبر]]{{صل}} به ناحیۀ شق که دارای قلعهای با ساز و برگ بود کوچیدند، اولین قلعهای که آن را محاصره کردند، قلعه ابیّ بود. [[پیامبر]]{{صل}} در دهکدهای که "سمران" نامیده میشد، اقامت فرمود و در آنجا با [[اهل]] قلعه ابیّ [[جنگ]] شدیدی کردند. در آغاز مردی از [[یهودیان]] به نام غزّال از قلعه بیرون آمد و هماورد خواست. | در [[جنگ خیبر]] [[پیامبر]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[جنگ]] [[تشویق]] میفرمود. وقتی [[پیامبر]]{{صل}} به ناحیۀ شق که دارای قلعهای با ساز و برگ بود کوچیدند، اولین قلعهای که آن را محاصره کردند، قلعه ابیّ بود. [[پیامبر]]{{صل}} در دهکدهای که "سمران" نامیده میشد، اقامت فرمود و در آنجا با [[اهل]] قلعه ابیّ [[جنگ]] شدیدی کردند. در آغاز مردی از [[یهودیان]] به نام غزّال از قلعه بیرون آمد و هماورد خواست. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
[[ابودجانه]] در حالی که بالای کلاهخودش دستمال سرخی بسته بود، به [[مبارزه]] مردی [[یهودی]] که هماورد میطلبید، رفت و با ضربتی هر دو پای او را قطع کرده سپس سرش را جدا کرد و [[زره]] و [[شمشیر]] او را برداشت و به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آورد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} نیز آنها را به خود [[ابودجانه]] بخشیدند. پس از مدتی، [[یهودیان]] گریختند و [[مسلمانان]]، تکبیرگویان به قلعه حمله کرده، وارد آن شدند، در حالی که [[ابودجانه]] پیشاپیش آنها حرکت میکرد<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۵۰۹.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۹۹.</ref>. | [[ابودجانه]] در حالی که بالای کلاهخودش دستمال سرخی بسته بود، به [[مبارزه]] مردی [[یهودی]] که هماورد میطلبید، رفت و با ضربتی هر دو پای او را قطع کرده سپس سرش را جدا کرد و [[زره]] و [[شمشیر]] او را برداشت و به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آورد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} نیز آنها را به خود [[ابودجانه]] بخشیدند. پس از مدتی، [[یهودیان]] گریختند و [[مسلمانان]]، تکبیرگویان به قلعه حمله کرده، وارد آن شدند، در حالی که [[ابودجانه]] پیشاپیش آنها حرکت میکرد<ref>المغازی، واقدی (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۵۰۹.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۹۹.</ref>. | ||
==[[ابودجانه]] و [[جنگ]] یمامه== | == [[ابودجانه]] و [[جنگ]] یمامه == | ||
او در [[جنگ]] یمامه نیز شرکت داشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۴۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۹۹.</ref>. در این [[جنگ]] [[لشکر اسلام]] به [[سرپرستی]] [[خالد بن ولید]] با مسیلمه [[کذاب]]، که مدعی [[پیغمبری]] بود، میجنگیدند. در این [[جنگ]]، [[مسلمانان]] حدود بیست مرتبه [[شکست]] خورده، عقبنشینی کردند، و شاید تا آن روز برای [[مسلمانان]] [[جنگی]] بدین [[سختی]] پیش نیامده بود. [[ابودجانه]] در این [[جنگ]] [[شهامت]] و [[شجاعت]] بسزایی را از خود نشان داد؛ او در همان دقایقی که [[شکست]] قطعی [[مسلمانان]] [[پیشبینی]] میشد، چون اژدهایی دمنده و شیری غرّنده از راست و چپ [[لشکر]] [[دشمن]] حمله میکرد و در هر حمله عدهای را به [[خاک]] میافکند و بدینگونه مدت زمان زیادی جنگید. او وقتی شرایط را آنگونه دید، به [[لشکر]] [[مسلمانان]] گفت: "ای مبارزان [[بدر]] و [[احد]]؛ و ای جنگجویان [[احزاب]]! [[دست]] به دست هم دهید و مرا [[یاری]] کنید تا [[سپاه]] [[دشمن]] را در هم شکنیم و [[کفر]] را از بیخ برکنیم". | او در [[جنگ]] یمامه نیز شرکت داشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶- ۵۵۷؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۴۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۹۹.</ref>. در این [[جنگ]] [[لشکر اسلام]] به [[سرپرستی]] [[خالد بن ولید]] با مسیلمه [[کذاب]]، که مدعی [[پیغمبری]] بود، میجنگیدند. در این [[جنگ]]، [[مسلمانان]] حدود بیست مرتبه [[شکست]] خورده، عقبنشینی کردند، و شاید تا آن روز برای [[مسلمانان]] [[جنگی]] بدین [[سختی]] پیش نیامده بود. [[ابودجانه]] در این [[جنگ]] [[شهامت]] و [[شجاعت]] بسزایی را از خود نشان داد؛ او در همان دقایقی که [[شکست]] قطعی [[مسلمانان]] [[پیشبینی]] میشد، چون اژدهایی دمنده و شیری غرّنده از راست و چپ [[لشکر]] [[دشمن]] حمله میکرد و در هر حمله عدهای را به [[خاک]] میافکند و بدینگونه مدت زمان زیادی جنگید. او وقتی شرایط را آنگونه دید، به [[لشکر]] [[مسلمانان]] گفت: "ای مبارزان [[بدر]] و [[احد]]؛ و ای جنگجویان [[احزاب]]! [[دست]] به دست هم دهید و مرا [[یاری]] کنید تا [[سپاه]] [[دشمن]] را در هم شکنیم و [[کفر]] را از بیخ برکنیم". | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
[[مسلمانان]] او را به این وسیله به داخل باغ افکندند. [[ابودجانه]] [[شمشیر]] کشید و از هر سو مردان را به [[خاک]] میافکند؛ مسیلمه [[کذاب]] نیز در این [[جنگ]] به دست [[ابودجانه انصاری]] کشته شد. در این [[جنگ]] بود که خود او نیز کشته شد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶-۵۵۷؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۷؛ الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۹۳۳؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۹۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۷، ص۳۱۹.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۱۰۰.</ref>. | [[مسلمانان]] او را به این وسیله به داخل باغ افکندند. [[ابودجانه]] [[شمشیر]] کشید و از هر سو مردان را به [[خاک]] میافکند؛ مسیلمه [[کذاب]] نیز در این [[جنگ]] به دست [[ابودجانه انصاری]] کشته شد. در این [[جنگ]] بود که خود او نیز کشته شد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۵۶-۵۵۷؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۲، ص۷؛ الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۹۳۳؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۹۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۷، ص۳۱۹.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۱۰۰.</ref>. | ||
==[[ابودجانه]] و [[رجعت]]== | == [[ابودجانه]] و [[رجعت]] == | ||
[[شیخ مفید]] در [[کتاب]] [[الارشاد]] آورده است: در [[هنگام ظهور]] [[قائم]]{{ع}} همراه آن [[حضرت]] بیست و هفت نفر از [[نسل]] [[کوفیان]] [[قیام]] میکنند که پانزده نفر آنها از [[قوم موسی]]{{ع}} هستند و آنها کسانی بودند که به [[حق]] و [[عدل]] [[هدایت]] میکردند و هفت نفر از [[اصحاب کهف]] هستند و دیگران [[یوشع بن نون]]، [[سلمان]]، [[ابودجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] هستند که پیشاپیش آن [[حضرت]] و در زمره [[انصار]] و [[حاکمان]] و [[والیان]] آن [[حضرت]] خواهند بود<ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۸، ص۳۰۴.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۱۰۲.</ref>. | [[شیخ مفید]] در [[کتاب]] [[الارشاد]] آورده است: در [[هنگام ظهور]] [[قائم]]{{ع}} همراه آن [[حضرت]] بیست و هفت نفر از [[نسل]] [[کوفیان]] [[قیام]] میکنند که پانزده نفر آنها از [[قوم موسی]]{{ع}} هستند و آنها کسانی بودند که به [[حق]] و [[عدل]] [[هدایت]] میکردند و هفت نفر از [[اصحاب کهف]] هستند و دیگران [[یوشع بن نون]]، [[سلمان]]، [[ابودجانه انصاری]]، [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] هستند که پیشاپیش آن [[حضرت]] و در زمره [[انصار]] و [[حاکمان]] و [[والیان]] آن [[حضرت]] خواهند بود<ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۸، ص۳۰۴.</ref><ref>[[مریم قدمی|قدمی، مریم]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۱۰۲.</ref>. | ||