ابوشهم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابوشهم در تراجم و رجال]] - [[ابوشهم در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابوشهم در تراجم و رجال]] - [[ابوشهم در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref> می‌گوید: نام و [[نسب]] او شناخته شده نیست. اما ابن سکن نام او را [[زید]] و به قولی [[یزید بن ابی شیبه]] می‌داند و برخی نیز او را [[عبید بن کعب]] می‌خوانند<ref>مزی، ج۳۳، ص۴۰۷.</ref>. وی فردی [[شوخ طبع]]، [[فرومایه]]<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴.</ref> و از [[صحابه]] ساکن [[کوفه]] بود که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] دارد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>. تمام کسانی که نامی از وی برده‌اند، به داستان [[بیعت]] او با رسول خدا{{صل}} اشاره کرده‌اند. ابوشهم می‌گوید: روزی در یکی از کوچه‌های [[مدینه]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲.</ref>، کنیزکی از کنارم گذشت، [[دست]] به ران او زدم. فردای همان [[روز]] [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسیدم که مشغول بیعت با [[مردم]] بود. دست خود را برای بیعت به طرف ایشان دراز کردم، ولی دست خود را کشید و فرمود: "با کسی که دیروز چنان کرد، دست بدهم؟!"<ref>ر.ک: ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷؛ با کمی اختلاف در عبارت ر.ک: ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۳.</ref> عرض کردم: یا [[رسول الله]]! دیگر چنین نمی‌کنم. [[حضرت]] [[راضی]] شد و برای بیعت، دست داد<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴؛ ابویعلی، ص۵۷؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۴.</ref>. ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>، [[سند]] این روایت را [[قوی]] دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشهم»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷۶.</ref>
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref> می‌گوید: نام و [[نسب]] او شناخته شده نیست. اما ابن سکن نام او را [[زید]] و به قولی [[یزید بن ابی شیبه]] می‌داند و برخی نیز او را [[عبید بن کعب]] می‌خوانند<ref>مزی، ج۳۳، ص۴۰۷.</ref>. وی فردی [[شوخ طبع]]، [[فرومایه]]<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴.</ref> و از [[صحابه]] ساکن [[کوفه]] بود که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] دارد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>. تمام کسانی که نامی از وی برده‌اند، به داستان [[بیعت]] او با رسول خدا{{صل}} اشاره کرده‌اند. ابوشهم می‌گوید: روزی در یکی از کوچه‌های [[مدینه]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲.</ref>، کنیزکی از کنارم گذشت، [[دست]] به ران او زدم. فردای همان [[روز]] [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسیدم که مشغول بیعت با [[مردم]] بود. دست خود را برای بیعت به طرف ایشان دراز کردم، ولی دست خود را کشید و فرمود: "با کسی که دیروز چنان کرد، دست بدهم؟!"<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷؛ با کمی اختلاف در عبارت ر. ک: ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۳.</ref> عرض کردم: یا [[رسول الله]]! دیگر چنین نمی‌کنم. [[حضرت]] [[راضی]] شد و برای بیعت، دست داد<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴؛ ابویعلی، ص۵۷؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۴.</ref>. ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>، [[سند]] این روایت را [[قوی]] دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشهم»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۲

مقدمه

ابن حجر[۱] می‌گوید: نام و نسب او شناخته شده نیست. اما ابن سکن نام او را زید و به قولی یزید بن ابی شیبه می‌داند و برخی نیز او را عبید بن کعب می‌خوانند[۲]. وی فردی شوخ طبع، فرومایه[۳] و از صحابه ساکن کوفه بود که از رسول خدا(ص) روایت دارد[۴]. تمام کسانی که نامی از وی برده‌اند، به داستان بیعت او با رسول خدا(ص) اشاره کرده‌اند. ابوشهم می‌گوید: روزی در یکی از کوچه‌های مدینه[۵]، کنیزکی از کنارم گذشت، دست به ران او زدم. فردای همان روز خدمت رسول خدا(ص) رسیدم که مشغول بیعت با مردم بود. دست خود را برای بیعت به طرف ایشان دراز کردم، ولی دست خود را کشید و فرمود: "با کسی که دیروز چنان کرد، دست بدهم؟!"[۶] عرض کردم: یا رسول الله! دیگر چنین نمی‌کنم. حضرت راضی شد و برای بیعت، دست داد[۷]. ابن حجر[۸]، سند این روایت را قوی دانسته است.[۹]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.
  2. مزی، ج۳۳، ص۴۰۷.
  3. ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴.
  4. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.
  5. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲.
  6. ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷؛ با کمی اختلاف در عبارت ر. ک: ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۳.
  7. ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴؛ ابویعلی، ص۵۷؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۴.
  8. ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.
  9. محمدی، رمضان، مقاله «ابوشهم»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۷۶.