ارث در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
{{متن قرآن|أَوْرَثْنَا}} یعنی «ما به [[ارث]] گذاشتیم». ارث و [[میراث]] به یک معنا هستند و مراد از آن چیزی مادی یا [[معنوی]] است که بدون اجرای صیغه [[عقد]]، از میّت به [[ورثه]] او منتقل می‌گردد<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم - الدارالشامیة، ۱۴۱۲ه.ق.)، ص۸۶۳؛ معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ ه.ق.)، ج۶، ص۱۰۵.</ref>. هرچند «ارث» در عرف معمولاً به [[مال]] اطلاق می‌شود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ه.ق.)، ج۱۴، ص۱۰.</ref>، اما در [[قرآن]] و کلمات [[اولیا]]{{عم}}، به اعمّ از مال گفته شده؛ مثلاً به [[علم]] و [[حکمت]] و یا صفات [[نفسانی]] نیز اطلاق گردیده است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه.ش.)، ج۱۳، ص۷۸.</ref>. در [[فرهنگ قرآن]]، [[مالکیت]] به معنای [[صاحب اختیار]] بودن چیزی است که به [[مالک]] اختصاص دارد. در [[فرهنگ]] [[اولیای الهی]]{{عم}}، مالکیت بر [[اموال]]، کمترین مرتبه مالکیت است؛ به حدّی که اولیای الهی{{عم}} دل‌نگران آن در چگونگی انتقال به غیر نبودند. اصل در مالکیت، مالکیت‌های [[حقیقی]] است؛ از قبیل مالکیت [[علوم الهی]]، [[کتاب آسمانی]] و [[معارف]] و [[فضائل]] [[توحیدی]] که صاحب آن بعد از [[مرگ]]، برای [[اوصیا]] و [[فرزندان]] لایق و [[مطهر]] خود به ارث می‌گذارد؛ چنان که در دعای [[حضرت زکریا]]{{ع}}این معنا به خوبی مشهود است: {{متن قرآن|وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا * يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا}}<ref>«و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! *(همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان» سوره مریم، آیه ۵-۶.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۸۳.</ref>
{{متن قرآن|أَوْرَثْنَا}} یعنی «ما به [[ارث]] گذاشتیم». ارث و [[میراث]] به یک معنا هستند و مراد از آن چیزی مادی یا [[معنوی]] است که بدون اجرای صیغه [[عقد]]، از میّت به [[ورثه]] او منتقل می‌گردد<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم - الدارالشامیة، ۱۴۱۲ه. ق.)، ص۸۶۳؛ معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ ه. ق.)، ج۶، ص۱۰۵.</ref>. هرچند «ارث» در عرف معمولاً به [[مال]] اطلاق می‌شود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ه. ق.)، ج۱۴، ص۱۰.</ref>، اما در [[قرآن]] و کلمات [[اولیا]]{{عم}}، به اعمّ از مال گفته شده؛ مثلاً به [[علم]] و [[حکمت]] و یا صفات [[نفسانی]] نیز اطلاق گردیده است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۷۸.</ref>. در [[فرهنگ قرآن]]، [[مالکیت]] به معنای [[صاحب اختیار]] بودن چیزی است که به [[مالک]] اختصاص دارد. در [[فرهنگ]] [[اولیای الهی]]{{عم}}، مالکیت بر [[اموال]]، کمترین مرتبه مالکیت است؛ به حدّی که اولیای الهی{{عم}} دل‌نگران آن در چگونگی انتقال به غیر نبودند. اصل در مالکیت، مالکیت‌های [[حقیقی]] است؛ از قبیل مالکیت [[علوم الهی]]، [[کتاب آسمانی]] و [[معارف]] و [[فضائل]] [[توحیدی]] که صاحب آن بعد از [[مرگ]]، برای [[اوصیا]] و [[فرزندان]] لایق و [[مطهر]] خود به ارث می‌گذارد؛ چنان که در دعای [[حضرت زکریا]]{{ع}}این معنا به خوبی مشهود است: {{متن قرآن|وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا * يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا}}<ref>«و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! *(همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان» سوره مریم، آیه ۵-۶.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۸۳.</ref>


==نکاتی پیرامون ارث در [[آیه]]==
== نکاتی پیرامون ارث در [[آیه]] ==
#چنان‌که ذیل معنای لغوی اشاره شد، هرچند در معنای ارث بر انتقال مال بعد از مرگ مورّث به [[وارث]] تأکید شده، ولی در [[امور معنوی]]، تکیه بر انتقال آن بدون اکتساب متعارف است؛ مثل انتقال [[مال]] در [[ارث]] که بدون اجرای صیغه [[عقد]] انجام می‌گیرد؛ لذا [[وارث]] به دلیل لیاقتی که در [[استعداد]] برخورداری از آن [[فضیلت]] دارد، [[وارث علم]] و یا آن [[وصف]] کمالی از موث خود خواهد بود.
# چنان‌که ذیل معنای لغوی اشاره شد، هرچند در معنای ارث بر انتقال مال بعد از مرگ مورّث به [[وارث]] تأکید شده، ولی در [[امور معنوی]]، تکیه بر انتقال آن بدون اکتساب متعارف است؛ مثل انتقال [[مال]] در [[ارث]] که بدون اجرای صیغه [[عقد]] انجام می‌گیرد؛ لذا [[وارث]] به دلیل لیاقتی که در [[استعداد]] برخورداری از آن [[فضیلت]] دارد، [[وارث علم]] و یا آن [[وصف]] کمالی از موث خود خواهد بود.
#در «ارث [[الهی]]»، دیگر انتقال ارث بعد از [[مرگ]] مورّث نیز معنا ندارد؛ زیرا در [[امور معنوی]]، [[موت]] و [[حیات]] جایی ندارد. بنابراین، ظرافت به کار بردن {{متن قرآن|أَوْرَثْنَا}} در [[آیه شریفه]] به جای کلمات مترادف دیگر، حاوی چند [[پیام]] است: اولاً، بیانگر شدت نزدیکی [[وارثان]] به [[خداوند]] است، چنان که [[ورثه]] هرکس نزدیک‌ترین افراد به او هستند؛ ثانیاً، [[مالکیت]] اصلی ارث، یعنی [[علم]] به [[حقیقت]] کتاب، از آن خداوند است و او به هرکس که لایق بداند [[تفویض]] می‌نماید و [[افاضه]] آن به عباد خاص بیانگر [[مقام]] آنان در نزد خداوند است؛ چنان‌که در باب [[رسالت]] فرمود: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}.
# در «ارث [[الهی]]»، دیگر انتقال ارث بعد از [[مرگ]] مورّث نیز معنا ندارد؛ زیرا در [[امور معنوی]]، [[موت]] و [[حیات]] جایی ندارد. بنابراین، ظرافت به کار بردن {{متن قرآن|أَوْرَثْنَا}} در [[آیه شریفه]] به جای کلمات مترادف دیگر، حاوی چند [[پیام]] است: اولاً، بیانگر شدت نزدیکی [[وارثان]] به [[خداوند]] است، چنان که [[ورثه]] هرکس نزدیک‌ترین افراد به او هستند؛ ثانیاً، [[مالکیت]] اصلی ارث، یعنی [[علم]] به [[حقیقت]] کتاب، از آن خداوند است و او به هرکس که لایق بداند [[تفویض]] می‌نماید و [[افاضه]] آن به عباد خاص بیانگر [[مقام]] آنان در نزد خداوند است؛ چنان‌که در باب [[رسالت]] فرمود: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}.
#در [[آیه]] از یک سو سخن از [[میراث]] امر مقدّسی است و از سوی دیگر، فعل {{متن قرآن|أَوْرَثْنَا}} از باب [[افعال]] بوده که در معنای آن تأکید بر انتساب و صدور فعل از فاعل است. در نتیجه، [[خداوند حکیم]] فاعلیت انتساب چنین امر مقدسی را به خود نسبت می‌دهد و از دو جهت مقام ارجمند ارث برندگان [[کتاب الهی]] را برای [[مردم]] معین نموده است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۸۴.</ref>
# در [[آیه]] از یک سو سخن از [[میراث]] امر مقدّسی است و از سوی دیگر، فعل {{متن قرآن|أَوْرَثْنَا}} از باب [[افعال]] بوده که در معنای آن تأکید بر انتساب و صدور فعل از فاعل است. در نتیجه، [[خداوند حکیم]] فاعلیت انتساب چنین امر مقدسی را به خود نسبت می‌دهد و از دو جهت مقام ارجمند ارث برندگان [[کتاب الهی]] را برای [[مردم]] معین نموده است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۸۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۲

مقدمه

﴿أَوْرَثْنَا یعنی «ما به ارث گذاشتیم». ارث و میراث به یک معنا هستند و مراد از آن چیزی مادی یا معنوی است که بدون اجرای صیغه عقد، از میّت به ورثه او منتقل می‌گردد[۱]. هرچند «ارث» در عرف معمولاً به مال اطلاق می‌شود[۲]، اما در قرآن و کلمات اولیا(ع)، به اعمّ از مال گفته شده؛ مثلاً به علم و حکمت و یا صفات نفسانی نیز اطلاق گردیده است[۳]. در فرهنگ قرآن، مالکیت به معنای صاحب اختیار بودن چیزی است که به مالک اختصاص دارد. در فرهنگ اولیای الهی(ع)، مالکیت بر اموال، کمترین مرتبه مالکیت است؛ به حدّی که اولیای الهی(ع) دل‌نگران آن در چگونگی انتقال به غیر نبودند. اصل در مالکیت، مالکیت‌های حقیقی است؛ از قبیل مالکیت علوم الهی، کتاب آسمانی و معارف و فضائل توحیدی که صاحب آن بعد از مرگ، برای اوصیا و فرزندان لایق و مطهر خود به ارث می‌گذارد؛ چنان که در دعای حضرت زکریا(ع)این معنا به خوبی مشهود است: ﴿وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا * يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا[۴][۵]

نکاتی پیرامون ارث در آیه

  1. چنان‌که ذیل معنای لغوی اشاره شد، هرچند در معنای ارث بر انتقال مال بعد از مرگ مورّث به وارث تأکید شده، ولی در امور معنوی، تکیه بر انتقال آن بدون اکتساب متعارف است؛ مثل انتقال مال در ارث که بدون اجرای صیغه عقد انجام می‌گیرد؛ لذا وارث به دلیل لیاقتی که در استعداد برخورداری از آن فضیلت دارد، وارث علم و یا آن وصف کمالی از موث خود خواهد بود.
  2. در «ارث الهی»، دیگر انتقال ارث بعد از مرگ مورّث نیز معنا ندارد؛ زیرا در امور معنوی، موت و حیات جایی ندارد. بنابراین، ظرافت به کار بردن ﴿أَوْرَثْنَا در آیه شریفه به جای کلمات مترادف دیگر، حاوی چند پیام است: اولاً، بیانگر شدت نزدیکی وارثان به خداوند است، چنان که ورثه هرکس نزدیک‌ترین افراد به او هستند؛ ثانیاً، مالکیت اصلی ارث، یعنی علم به حقیقت کتاب، از آن خداوند است و او به هرکس که لایق بداند تفویض می‌نماید و افاضه آن به عباد خاص بیانگر مقام آنان در نزد خداوند است؛ چنان‌که در باب رسالت فرمود: ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ.
  3. در آیه از یک سو سخن از میراث امر مقدّسی است و از سوی دیگر، فعل ﴿أَوْرَثْنَا از باب افعال بوده که در معنای آن تأکید بر انتساب و صدور فعل از فاعل است. در نتیجه، خداوند حکیم فاعلیت انتساب چنین امر مقدسی را به خود نسبت می‌دهد و از دو جهت مقام ارجمند ارث برندگان کتاب الهی را برای مردم معین نموده است.[۶]

منابع

پانویس

  1. مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم - الدارالشامیة، ۱۴۱۲ه. ق.)، ص۸۶۳؛ معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ ه. ق.)، ج۶، ص۱۰۵.
  2. المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ه. ق.)، ج۱۴، ص۱۰.
  3. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۱۳، ص۷۸.
  4. «و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! *(همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان» سوره مریم، آیه ۵-۶.
  5. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۳۸۳.
  6. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۳۸۴.