جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
=== سادگی الفاظ و پرهیز از سجع پردازی=== | === سادگی الفاظ و پرهیز از سجع پردازی=== | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} [[مسلمانان]] را از پرداختن به سجع گویی و [[انتخاب]] الفاظ درشت در [[دعا]] برحذر داشته<ref>ملا محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۲، ص۲۹۲ و ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۶ ص ۱۹۶.</ref>، فرمودهاند: "کافی است که هر یک از شما بگوید: خدایا! [[بهشت]] را و هر گفتار و کرداری را که مرا بدان نزدیک میگرداند، از تو میخواهم و از [[آتش]] و هر گفتار و کرداری که سبب نزدیک شدن من به آن میشود، به تو [[پناه]] میبرم"<ref>شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۹۶.</ref> | [[رسول خدا]] {{صل}} [[مسلمانان]] را از پرداختن به سجع گویی و [[انتخاب]] الفاظ درشت در [[دعا]] برحذر داشته<ref>ملا محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۲، ص۲۹۲ و ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۶ ص ۱۹۶.</ref>، فرمودهاند: "کافی است که هر یک از شما بگوید: خدایا! [[بهشت]] را و هر گفتار و کرداری را که مرا بدان نزدیک میگرداند، از تو میخواهم و از [[آتش]] و هر گفتار و کرداری که سبب نزدیک شدن من به آن میشود، به تو [[پناه]] میبرم"<ref>شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۹۶.</ref> | ||
بررسی دعاهایی که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} و نیز [[اهل بیت]] گرامی اش{{عم}} به ما رسیده است، نشان میدهد که این [[دعاها]] با آنکه از نظر محتوا بلندترین مفاهیم معرفتی را دربردارند؛ ولی از نظر سادگی و روانی الفاظ نیز غالبا در شمار روانترین و سادهترین [[دعاها]] هستند. | بررسی دعاهایی که از [[پیامبر خدا]] {{صل}} و نیز [[اهل بیت]] گرامی اش {{عم}} به ما رسیده است، نشان میدهد که این [[دعاها]] با آنکه از نظر محتوا بلندترین مفاهیم معرفتی را دربردارند؛ ولی از نظر سادگی و روانی الفاظ نیز غالبا در شمار روانترین و سادهترین [[دعاها]] هستند. | ||
=== حال دعا=== | === حال دعا=== | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[غنیمت]] دانستن حال [[دعا]] سفارش میکرد و میفرمود: "برای هیچ کس در دعایی گشوده نشد؛ مگر آنکه [[خداوند]] در اجابتی را هم در آن [[دعا]] برایش گشوده است. پس هرگاه برای یکی از شما در دعایی باز شد (حال [[دعا]] برای دعاکننده پدید آمد) در [[دعا کردن]] بکوشد؛ زیرا [[خداوند عزوجل]] خسته نمیشود تا آنکه شما خسته شوید"<ref>امالی طوسی، ص۶ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۸.</ref>. از این فرصتهایی که به فرموده [[پیامبر خدا]]{{صل}} باید مغتنم شمرده شود، هنگام [[رقت قلب]] است و ایشان در این باره فرمودهاند: "[[دعا]] هنگام [[رقت قلب]] را [[غنیمت]] بدانید که [[رقت قلب]]، سبب [[رحمت]] است" <ref>{{متن حدیث| اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ الرِّقَّةِ فَإِنَّهَا رَحْمَة}}؛ مسند الشهاب، ج۱، ص ۴۰۲؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۳؛ کنز العمال، ج ۲، ص ۱۰۲ و الدعوات، ص ۳۰.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} [[مسلمانان]] را به [[غنیمت]] دانستن حال [[دعا]] سفارش میکرد و میفرمود: "برای هیچ کس در دعایی گشوده نشد؛ مگر آنکه [[خداوند]] در اجابتی را هم در آن [[دعا]] برایش گشوده است. پس هرگاه برای یکی از شما در دعایی باز شد (حال [[دعا]] برای دعاکننده پدید آمد) در [[دعا کردن]] بکوشد؛ زیرا [[خداوند عزوجل]] خسته نمیشود تا آنکه شما خسته شوید"<ref>امالی طوسی، ص۶ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۸.</ref>. از این فرصتهایی که به فرموده [[پیامبر خدا]] {{صل}} باید مغتنم شمرده شود، هنگام [[رقت قلب]] است و ایشان در این باره فرمودهاند: "[[دعا]] هنگام [[رقت قلب]] را [[غنیمت]] بدانید که [[رقت قلب]]، سبب [[رحمت]] است" <ref>{{متن حدیث| اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ الرِّقَّةِ فَإِنَّهَا رَحْمَة}}؛ مسند الشهاب، ج۱، ص ۴۰۲؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۳؛ کنز العمال، ج ۲، ص ۱۰۲ و الدعوات، ص ۳۰.</ref>. | ||
=== خاکسار بودن در درگاه الهی=== | === خاکسار بودن در درگاه الهی=== | ||
از اموری که در [[سیره]] و [[کلام]] [[نبی اکرم]]{{صل}} جزو [[آداب]] [[دعا]] دانسته شده، [[فروتنی]] در درگاه [[خدا]] است. خاکساری و [[فروتنی]] سائلان در درگاه [[الهی]] در [[احادیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} مصادیقی دارد که در ادامه به مواردی از آنها اشاره میشود: | از اموری که در [[سیره]] و [[کلام]] [[نبی اکرم]] {{صل}} جزو [[آداب]] [[دعا]] دانسته شده، [[فروتنی]] در درگاه [[خدا]] است. خاکساری و [[فروتنی]] سائلان در درگاه [[الهی]] در [[احادیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} مصادیقی دارد که در ادامه به مواردی از آنها اشاره میشود: | ||
#'''بلند کردن دستها:''' از سفارشهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]] خود، بلند کردن دستها در زمان دعاست و آن بزرگوار، بلند کردن دستها هنگام [[دعا]] را نشان [[فروتنی]] در درگاه [[الهی]] بر شمرده <ref>پیامبر خدا{{صل}} فرمود: بلند کردن دستها [هنگام دعا]، نشان همان خاکساری است که خداوند عزوجل فرموده است: «ولی نسبت به پروردگارشان، خاکساری نکردند و به و زاری در نیآمدند». (المستدرک، ج۲، ص ۵۳۸: البیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۷۶؛ کنزالعمال، ج۲، ص۸۵ و عوالی اللآلی، ج۲، ص۴۷).</ref>، میفرمود: "[[پروردگار]] شما با [[حیا]] و بزرگوار است و [[حیا]] میکند از اینکه کسی دستهای خود را به سوی او بلند کند و او آنها را خالی و [[ناامید]] بازگرداند"<ref>ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۳۳۴؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۲۱۷؛ السنن الکبری، ج ۲، ص ۲۱۱ و صحیح ابن حبان، ج۳، ص۱۶۱.</ref>. [[روایت]] شده است: [[رسول خدا]]{{صل}} هنگام [[نیایش]] و درخواست از [[خداوند]]، دستانش را همچون مستمندی که [[غذا]] میخواست، بالا میآورد<ref>تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۶۲؛ اعلام الدین، ص ۲۱۳؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۷۴ و الدعوات، ص۲۲.</ref>؛ آن [[قدر]] بالا که سپیدی زیرِ بغل هایش دیده میشد<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۱۸۲ صحیح بخاری، ج۲، ص۲۱؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۶، ص۱۲ و المستدرک، ج۲، ص۶۱۲.</ref>. همچنین به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} سفارش میفرمود: "بر تو [[باد]] بلند کردن دستها به سوی [[پروردگار]] و بسیار پشت و رو کردن آنها"<ref>المحاسن، ج ۱، ص ۱۷ و بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۳۹۲.</ref>. و میفرمود: "هرگاه از [[خداوند عزوجل]] چیزی خواستید، با نشان دادن کف دستانتان از او درخواست کنید و هر گاه از او [[پناه]] جستید، با نشان دادن پشت دستانتان از او [[پناه]] جویید"<ref>الجعفریات، ص ۲۲۶ و المستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۷.</ref>. از دیگر روشهای [[پیامبر خدا]]{{صل}} در ابراز و اظهار خاکساری در برابر درگاه [[الهی]] این بود که هنگام [[دعا]] دو انگشتش را نزدیک شانههایش [رو به [[آسمان]]] میگرفت و [[دعا]] میکرد<ref>المستدرک، ج۴، ص۳۲۰</ref> و گاه با انگشتش اشاره میکرد؛ ولی آن را تکان نمیداد<ref>بیهقی، السنن الکبری ج ۲، ص ۱۳۲ و النسائی، السنن الکبری، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. | # '''بلند کردن دستها:''' از سفارشهای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]] خود، بلند کردن دستها در زمان دعاست و آن بزرگوار، بلند کردن دستها هنگام [[دعا]] را نشان [[فروتنی]] در درگاه [[الهی]] بر شمرده <ref>پیامبر خدا {{صل}} فرمود: بلند کردن دستها [هنگام دعا]، نشان همان خاکساری است که خداوند عزوجل فرموده است: «ولی نسبت به پروردگارشان، خاکساری نکردند و به و زاری در نیآمدند». (المستدرک، ج۲، ص ۵۳۸: البیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۷۶؛ کنزالعمال، ج۲، ص۸۵ و عوالی اللآلی، ج۲، ص۴۷).</ref>، میفرمود: "[[پروردگار]] شما با [[حیا]] و بزرگوار است و [[حیا]] میکند از اینکه کسی دستهای خود را به سوی او بلند کند و او آنها را خالی و [[ناامید]] بازگرداند"<ref>ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۳۳۴؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۲۱۷؛ السنن الکبری، ج ۲، ص ۲۱۱ و صحیح ابن حبان، ج۳، ص۱۶۱.</ref>. [[روایت]] شده است: [[رسول خدا]] {{صل}} هنگام [[نیایش]] و درخواست از [[خداوند]]، دستانش را همچون مستمندی که [[غذا]] میخواست، بالا میآورد<ref>تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۶۲؛ اعلام الدین، ص ۲۱۳؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۷۴ و الدعوات، ص۲۲.</ref>؛ آن [[قدر]] بالا که سپیدی زیرِ بغل هایش دیده میشد<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۱۸۲ صحیح بخاری، ج۲، ص۲۱؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۶، ص۱۲ و المستدرک، ج۲، ص۶۱۲.</ref>. همچنین به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} سفارش میفرمود: "بر تو [[باد]] بلند کردن دستها به سوی [[پروردگار]] و بسیار پشت و رو کردن آنها"<ref>المحاسن، ج ۱، ص ۱۷ و بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۳۹۲.</ref>. و میفرمود: "هرگاه از [[خداوند عزوجل]] چیزی خواستید، با نشان دادن کف دستانتان از او درخواست کنید و هر گاه از او [[پناه]] جستید، با نشان دادن پشت دستانتان از او [[پناه]] جویید"<ref>الجعفریات، ص ۲۲۶ و المستدرک الوسائل، ج۵، ص۱۸۷.</ref>. از دیگر روشهای [[پیامبر خدا]] {{صل}} در ابراز و اظهار خاکساری در برابر درگاه [[الهی]] این بود که هنگام [[دعا]] دو انگشتش را نزدیک شانههایش [رو به [[آسمان]]] میگرفت و [[دعا]] میکرد<ref>المستدرک، ج۴، ص۳۲۰</ref> و گاه با انگشتش اشاره میکرد؛ ولی آن را تکان نمیداد<ref>بیهقی، السنن الکبری ج ۲، ص ۱۳۲ و النسائی، السنن الکبری، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. | ||
#'''[[گریستن]] یا حالت [[گریه]] به خود گرفتن:''' [[تضرع]] و [[زاری]] در درگاه [[الهی]] هم از دیگر مصادیق خاکساری در هنگام [[دعا]] به شمار میرود. در روایاتی که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به دست ما رسیده، از [[گریستن]] [[بنده]] از [[ترس]] [[خدا]]، با عنوان "کلید [[رحمت]] و نشانه پذیرش و در [[استجابت دعا]] یاد شده است<ref>ارشاد القلوب، ج۱، ص۹۸ و مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۷.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} خود نیز هنگام [[دعا]] و درخواست از [[خداوند]]، بسیار میگریست<ref>سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۲۰. </ref> چندان که از شدت [[تضرع]] و [[زاری]]، نزدیک بود عبا از دوشش بیفتد<ref>الدعوات، ص ۲۲ و بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۳۹.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[پیامبر]]{{صل}} شبی در منزل [[ام سلمه]] بود. پس امّ سلمه متوجه شد که [[پیامبر]]{{صل}} در بستر نیست و از این رو، بنا به [[خصلت]] زنانه، اندکی [[بددل]] شد. پس برخاست و در اطراف خانه به جستجوی ایشان پرداخت و ناگاه دید که [[پیامبر خدا]]{{صل}} در گوشهای از اتاق [[ایستاده]] و دستهایش را به طرف [[آسمان]] برده است و [[گریه]] میکند و میگوید: "خدایا! خوبیهایی را که به من ارزانی داشتهای، هرگز از من نگیر... ! خدایا! هرگز مرا [به اندازه] چشم بر هم زدنی، به خودم وا نگذار!" [[ام سلمه]] برگشت و به [[گریستن]] پرداخت تا جایی که از صدای [[گریه]] او، [[پیامبر خدا]]{{صل}} به سوی او برگشت و فرمود: "ای امّ سلمه! چرا میگریی؟" گفت: "[[پدر]] و مادرم به فدایت ای [[رسول خدا]]{{صل}}! چرا [[گریه]] نکنم، در حالی که شما با آن مقامی که نزد [[خدا]] دارید و [[خداوند]]، همه [[گناهان]] قبل و بعد تو را آمرزیده است [این گونهای]... ؟!" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "ای امّ سلمه! چه چیز مرا در [[امان]] میدارد؟ [[خداوند]]، [[یونس]] بن متّی را یک چشم بر هم زدن، به خودش واگذاشت و در نتیجه، آن شد که شد"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۷۵ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۷ - ۲۱۸.</ref>. | # '''[[گریستن]] یا حالت [[گریه]] به خود گرفتن:''' [[تضرع]] و [[زاری]] در درگاه [[الهی]] هم از دیگر مصادیق خاکساری در هنگام [[دعا]] به شمار میرود. در روایاتی که از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به دست ما رسیده، از [[گریستن]] [[بنده]] از [[ترس]] [[خدا]]، با عنوان "کلید [[رحمت]] و نشانه پذیرش و در [[استجابت دعا]] یاد شده است<ref>ارشاد القلوب، ج۱، ص۹۸ و مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۷.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} خود نیز هنگام [[دعا]] و درخواست از [[خداوند]]، بسیار میگریست<ref>سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۲۰. </ref> چندان که از شدت [[تضرع]] و [[زاری]]، نزدیک بود عبا از دوشش بیفتد<ref>الدعوات، ص ۲۲ و بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۳۹.</ref>. از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که [[پیامبر]] {{صل}} شبی در منزل [[ام سلمه]] بود. پس امّ سلمه متوجه شد که [[پیامبر]] {{صل}} در بستر نیست و از این رو، بنا به [[خصلت]] زنانه، اندکی [[بددل]] شد. پس برخاست و در اطراف خانه به جستجوی ایشان پرداخت و ناگاه دید که [[پیامبر خدا]] {{صل}} در گوشهای از اتاق [[ایستاده]] و دستهایش را به طرف [[آسمان]] برده است و [[گریه]] میکند و میگوید: "خدایا! خوبیهایی را که به من ارزانی داشتهای، هرگز از من نگیر... ! خدایا! هرگز مرا [به اندازه] چشم بر هم زدنی، به خودم وا نگذار!" [[ام سلمه]] برگشت و به [[گریستن]] پرداخت تا جایی که از صدای [[گریه]] او، [[پیامبر خدا]] {{صل}} به سوی او برگشت و فرمود: "ای امّ سلمه! چرا میگریی؟" گفت: "[[پدر]] و مادرم به فدایت ای [[رسول خدا]] {{صل}}! چرا [[گریه]] نکنم، در حالی که شما با آن مقامی که نزد [[خدا]] دارید و [[خداوند]]، همه [[گناهان]] قبل و بعد تو را آمرزیده است [این گونهای]... ؟!" [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "ای امّ سلمه! چه چیز مرا در [[امان]] میدارد؟ [[خداوند]]، [[یونس]] بن متّی را یک چشم بر هم زدن، به خودش واگذاشت و در نتیجه، آن شد که شد"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۷۵ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۷ - ۲۱۸.</ref>. | ||
از [[عایشه]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}}، نیز [[نقل]] شده است: "شبی [[رسول خدا]]{{صل}} به [[نماز]] ایستاد و [[قرآن]] خواند و گریست. سپس نشست و [[قرآن]] خواند و [[دعا]] کرد و گریست؛ باز، نشست و [[قرآن]] خواند و [[دعا]] کرد و گریست و سپس به بستر رفت؛ باز [[قرآن]] خواند و گریست؛ چندان که گونهها و محاسنش از [[اشک]]، تر شد. پس به ایشان گفتم: "ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}! آیا [[خداوند]]، [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] تو را نیامرزیده است؟" فرمود: "آری؛ امّا آیا بندهای سپاسگزار نباشم؟"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۹۱.</ref>. | از [[عایشه]]، [[همسر پیامبر]] {{صل}}، نیز [[نقل]] شده است: "شبی [[رسول خدا]] {{صل}} به [[نماز]] ایستاد و [[قرآن]] خواند و گریست. سپس نشست و [[قرآن]] خواند و [[دعا]] کرد و گریست؛ باز، نشست و [[قرآن]] خواند و [[دعا]] کرد و گریست و سپس به بستر رفت؛ باز [[قرآن]] خواند و گریست؛ چندان که گونهها و محاسنش از [[اشک]]، تر شد. پس به ایشان گفتم: "ای [[پیامبر خدا]] {{صل}}! آیا [[خداوند]]، [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] تو را نیامرزیده است؟" فرمود: "آری؛ امّا آیا بندهای سپاسگزار نباشم؟"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۹۱.</ref>. | ||
=== آهستگی صدا === | === آهستگی صدا === | ||
از دیگر آدابی که [[رسول خدا]]{{صل}} [[مسلمانان]] را بدان سفارش میفرمود، آهسته [[خواندن]] [[خدا]] به وقت دعاست. ایشان بلند کردن صدا در [[دعا]] را از جمله اموری میدانست که [[خداوند]] آن را خوش ندارد<ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۲، ص۲۷۵؛ ۳۹۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۷۱ و کنزالعمال، ج۱۶، ص۳۸.</ref> و میفرمود: "صدایتان را پایین بیاورید؛ چرا که شما [[ناشنوا]] یا غایبی را صدا نمیزنید؛ بلکه شنوای نزدیکی را صدا میزنید که همواره با شماست"<ref>{{متن حدیث| أَرْبِعُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ إِنَّكُمْ لَا تَدْعُونَ أَصَمَّ وَ لَا غَائِباً إِنَّكُمْ تَدْعُونَ سَمِيعاً قَرِيباً وَ هُوَ مَعَكُم}}؛مسند احمد، ج۴، ص۳۹۴؛ صحیح بخاری، ج۴، ص۱۶ و سنن ابی داوود، ج۱، ص۳۴۱.</ref>. | از دیگر آدابی که [[رسول خدا]] {{صل}} [[مسلمانان]] را بدان سفارش میفرمود، آهسته [[خواندن]] [[خدا]] به وقت دعاست. ایشان بلند کردن صدا در [[دعا]] را از جمله اموری میدانست که [[خداوند]] آن را خوش ندارد<ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۲، ص۲۷۵؛ ۳۹۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۷۱ و کنزالعمال، ج۱۶، ص۳۸.</ref> و میفرمود: "صدایتان را پایین بیاورید؛ چرا که شما [[ناشنوا]] یا غایبی را صدا نمیزنید؛ بلکه شنوای نزدیکی را صدا میزنید که همواره با شماست"<ref>{{متن حدیث| أَرْبِعُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ إِنَّكُمْ لَا تَدْعُونَ أَصَمَّ وَ لَا غَائِباً إِنَّكُمْ تَدْعُونَ سَمِيعاً قَرِيباً وَ هُوَ مَعَكُم}}؛مسند احمد، ج۴، ص۳۹۴؛ صحیح بخاری، ج۴، ص۱۶ و سنن ابی داوود، ج۱، ص۳۴۱.</ref>. | ||
برخی [[مفسران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] از [[قرآن]] که [[خداوند]] میفرماید: "و نمازت را با صدای بلند و یا با صدای بسیار آهسته نخوان"<ref>سوره اسراء، آیه ۱۱۰.</ref> به [[حدیثی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} استناد جسته، منظور از صلاة را در این [[آیه]] [[دعا]] دانسته<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۱۲۳؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۳، ص ۱۶۹ و قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۱، ص۲۲۴.</ref> و گفتهاند: "هنگام [[دعا کردن]]، صدایت را بلند نکن که چون گناهانت را یاد کنی، دیگران آنها را میشنوند و به خاطر آنها تو را [[سرزنش]] میکنند"<ref>فخر الدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۱، ص۴۱۹.</ref>. | برخی [[مفسران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] از [[قرآن]] که [[خداوند]] میفرماید: "و نمازت را با صدای بلند و یا با صدای بسیار آهسته نخوان"<ref>سوره اسراء، آیه ۱۱۰.</ref> به [[حدیثی]] از [[رسول خدا]] {{صل}} استناد جسته، منظور از صلاة را در این [[آیه]] [[دعا]] دانسته<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۱۲۳؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۳، ص ۱۶۹ و قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۱، ص۲۲۴.</ref> و گفتهاند: "هنگام [[دعا کردن]]، صدایت را بلند نکن که چون گناهانت را یاد کنی، دیگران آنها را میشنوند و به خاطر آنها تو را [[سرزنش]] میکنند"<ref>فخر الدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۱، ص۴۱۹.</ref>. | ||
=== پافشاری در دعا=== | === پافشاری در دعا=== | ||
پافشاری در [[دعا]] از دیگر [[آداب]] دعاست که [[رسول خدا]]{{صل}} به آن اشاره کرده است. آن [[حضرت]] از [[مسلمانان]] میخواست که اگر خواهان [[اجابت]] دعایشان هستند خواسته خود را قاطعانه از [[خدا]] بخواهند و میفرمود: "هرگاه یکی از شما [[دعا]] کرد، در [[دعا]] [[قاطع]] باشد و نگوید: خدایا! اگر میخواهی، بده؛ چرا که [[خداوند]]، وادار کنندهای ندارد"<ref>مسند احمد، ج ۳، ص۱۰۱؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۶۳ - ۶۴؛ کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۲۳ و الأدب المفرد، ص ۱۳۴.</ref>. | پافشاری در [[دعا]] از دیگر [[آداب]] دعاست که [[رسول خدا]] {{صل}} به آن اشاره کرده است. آن [[حضرت]] از [[مسلمانان]] میخواست که اگر خواهان [[اجابت]] دعایشان هستند خواسته خود را قاطعانه از [[خدا]] بخواهند و میفرمود: "هرگاه یکی از شما [[دعا]] کرد، در [[دعا]] [[قاطع]] باشد و نگوید: خدایا! اگر میخواهی، بده؛ چرا که [[خداوند]]، وادار کنندهای ندارد"<ref>مسند احمد، ج ۳، ص۱۰۱؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۶۳ - ۶۴؛ کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۲۳ و الأدب المفرد، ص ۱۳۴.</ref>. | ||
همچنین ایشان [[اصرار]] کردن در [[دعا]] را هم از دیگر [[آداب]] [[دعا]] برشمرده و سماجت کنندگان در [[دعا]] را [[محبوب]] [[خداوند]] دانسته است<ref>عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۲۲۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۳۱؛ الدعوات، ص ۲۰؛ کتاب الدعاء، ص ۲۸ و مسند الشهاب، ج ۲، ص ۱۴۵.</ref>. روزی فرمود: "[[خداوند]] [[رحمت]] کند بندهای را که از [[خداوند عزوجل]] حاجتی بخواهد و در دعایش پافشاری ورزد! دعایش [[مستجاب]] بشود، یا نشود". و سپس این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد: "پروردگارم را میخوانم؛ امیدوارم که در [[خواندن]] پروردگارم، [[محروم]] نباشم<ref>الکافی، ج ۲، ص ۴۷۵ و عدة الداعی، ص ۲۰۲. </ref>"<ref>سوره مریم، آیه ۴۸.</ref>. | همچنین ایشان [[اصرار]] کردن در [[دعا]] را هم از دیگر [[آداب]] [[دعا]] برشمرده و سماجت کنندگان در [[دعا]] را [[محبوب]] [[خداوند]] دانسته است<ref>عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۲۲۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۳۱؛ الدعوات، ص ۲۰؛ کتاب الدعاء، ص ۲۸ و مسند الشهاب، ج ۲، ص ۱۴۵.</ref>. روزی فرمود: "[[خداوند]] [[رحمت]] کند بندهای را که از [[خداوند عزوجل]] حاجتی بخواهد و در دعایش پافشاری ورزد! دعایش [[مستجاب]] بشود، یا نشود". و سپس این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد: "پروردگارم را میخوانم؛ امیدوارم که در [[خواندن]] پروردگارم، [[محروم]] نباشم<ref>الکافی، ج ۲، ص ۴۷۵ و عدة الداعی، ص ۲۰۲. </ref>"<ref>سوره مریم، آیه ۴۸.</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=== [[بلندهمتی]] در [[دعا]] === | === [[بلندهمتی]] در [[دعا]] === | ||
[[بلندهمتی]] و داشتن طبع بلند در [[دعا]] هم از دیگر آدابی است که [[رسول خدا]]{{صل}} در برخی [[روایات]] خود بدان پرداختهاند. [[پیامبر خدا]]{{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]] خود سفارش میفرمود: "از [[خدا]] بخواهید و [در این خواستن از [[خداوند]]] فراوان<ref>عدة الداعی، ص ۴۲ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۵. </ref> و بزرگ بخواهید؛ چرا که هیچ چیز برای او سنگین نیست"<ref>عدة الداعی، ص ۴۲ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۵.</ref>. | [[بلندهمتی]] و داشتن طبع بلند در [[دعا]] هم از دیگر آدابی است که [[رسول خدا]] {{صل}} در برخی [[روایات]] خود بدان پرداختهاند. [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[اصحاب]] و [[یاران]] خود سفارش میفرمود: "از [[خدا]] بخواهید و [در این خواستن از [[خداوند]]] فراوان<ref>عدة الداعی، ص ۴۲ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۵. </ref> و بزرگ بخواهید؛ چرا که هیچ چیز برای او سنگین نیست"<ref>عدة الداعی، ص ۴۲ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۵.</ref>. | ||
در روایتی از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "عادت [[پیامبر]]{{صل}} این بود که هرگاه چیزی از او خواسته میشد، اگر میخواست آن را انجام دهد، میفرمود: "باشد" و اگر نمیخواست آن را انجام دهد، [[سکوت]] میکرد و هرگز پاسخ "نه" نمیداد. روزی، بادیهنشینی نزد ایشان آمد و چیزی خواست. [[پیامبر]]{{صل}} [[سکوت]] کرد؛ دوباره خواست؛ باز هم [[سکوت]] کرد؛ بار سوم خواست؛ پس [[پیامبر]]{{صل}} با حالت تَشَر به او فرمود " ای [[اعرابی]]! هرچه میخواهی، بخواه!". ما به حال او [[غبطه]] خوردیم و گفتیم: الآن، [[بهشت]] را تقاضا میکند، اما بادیه نشین گفت: " از تو مرکبی میخواهم. " [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "باشد"؛ سپس فرمود: "باز هم بخواه"! گفت: "توشه هم میخواهم"؛ فرمود: "باشد"؛ ما از این درخواستها تعجب کردیم. اما [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "چقدر فرق است میان درخواست این بادیهنشین و درخواست آن پیر [[زن]] [[بنی اسرائیل]]!"؛ آن گاه فرمود که [[موسی]]{{ع}} از [[خدا]] [[فرمان]] یافت تا از دریا بگذرد؛ پس چون به دریا رسید، مرکبها باز میگشتند و از رفتن خودداری میکردند. پس [[موسی]]{{ع}} گفت: "پروردگارا! مرا چه شده است؟" [[خدا]] بدو فرمود: "تو نزدیک [[قبر]] [[یوسف]] هستی؛ استخوانهای او را هم با خودت ببر!" اما [[قبر]] با [[زمین]]، یکسان شده بود و [[موسی]]{{ع}} نمیدانست که آن کجاست؛ عدهای گفتند: " اگر کسی باشد که جای [[قبر]] را بداند، آن کس، پیرزنی از [[بنی اسرائیل]] است. شاید او بداند که [[قبر]] کجاست"؛ [[موسی]]{{ع}} او را احضار کرد و فرمود: "تو میدانی [[قبر]] [[یوسف]] کجاست؟"؛ گفت: " آری"؛ فرمود: " آن را به من نشان بده!" گفت: "نه به [[خدا]]! مگر آنکه آنچه از تو میخواهم، به من بدهی"؛ فرمود: "باشد"؛ گفت: "از تو میخواهم که در [[بهشت]] با تو در یک درجه باشم"؛ فرمود: "[فقط] [[بهشت]] را بخواه"؛ گفت: "نه، فقط با تو باشم"؛ [[موسی]]{{ع}} سعی داشت او را از نظرش منصرف کند که [[خداوند]] تبارک و تعالی به او [[وحی]] فرمود: "هرچه میخواهد به او عطا کن؛ زیرا از [درجه] تو چیزی کم نخواهد کرد"؛ پس [[موسی]]{{ع}} به آن پیرزن قول داد و او جای [[قبر]] را به ایشان نشان داد و [[موسی]]{{ع}} استخوانها را بیرون آورد و از دریا گذشت"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۵۵؛ الدعوات، ص ۴۰ - ۴۱؛ المعجم الاوسط، ج ۷، ص ۳۷۵ و کنز العمال، ج ۲، ص ۶۱۶ - ۶۱۷، و با اندکی تغییر در: من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۹۳ - ۱۹۴؛ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۲۸ و المستدرک، ج ۲، ص ۴۰۴ - ۴۰۵.</ref>. | در روایتی از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده است: "عادت [[پیامبر]] {{صل}} این بود که هرگاه چیزی از او خواسته میشد، اگر میخواست آن را انجام دهد، میفرمود: "باشد" و اگر نمیخواست آن را انجام دهد، [[سکوت]] میکرد و هرگز پاسخ "نه" نمیداد. روزی، بادیهنشینی نزد ایشان آمد و چیزی خواست. [[پیامبر]] {{صل}} [[سکوت]] کرد؛ دوباره خواست؛ باز هم [[سکوت]] کرد؛ بار سوم خواست؛ پس [[پیامبر]] {{صل}} با حالت تَشَر به او فرمود " ای [[اعرابی]]! هرچه میخواهی، بخواه!". ما به حال او [[غبطه]] خوردیم و گفتیم: الآن، [[بهشت]] را تقاضا میکند، اما بادیه نشین گفت: " از تو مرکبی میخواهم. " [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "باشد"؛ سپس فرمود: "باز هم بخواه"! گفت: "توشه هم میخواهم"؛ فرمود: "باشد"؛ ما از این درخواستها تعجب کردیم. اما [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "چقدر فرق است میان درخواست این بادیهنشین و درخواست آن پیر [[زن]] [[بنی اسرائیل]]!"؛ آن گاه فرمود که [[موسی]] {{ع}} از [[خدا]] [[فرمان]] یافت تا از دریا بگذرد؛ پس چون به دریا رسید، مرکبها باز میگشتند و از رفتن خودداری میکردند. پس [[موسی]] {{ع}} گفت: "پروردگارا! مرا چه شده است؟" [[خدا]] بدو فرمود: "تو نزدیک [[قبر]] [[یوسف]] هستی؛ استخوانهای او را هم با خودت ببر!" اما [[قبر]] با [[زمین]]، یکسان شده بود و [[موسی]] {{ع}} نمیدانست که آن کجاست؛ عدهای گفتند: " اگر کسی باشد که جای [[قبر]] را بداند، آن کس، پیرزنی از [[بنی اسرائیل]] است. شاید او بداند که [[قبر]] کجاست"؛ [[موسی]] {{ع}} او را احضار کرد و فرمود: "تو میدانی [[قبر]] [[یوسف]] کجاست؟"؛ گفت: " آری"؛ فرمود: " آن را به من نشان بده!" گفت: "نه به [[خدا]]! مگر آنکه آنچه از تو میخواهم، به من بدهی"؛ فرمود: "باشد"؛ گفت: "از تو میخواهم که در [[بهشت]] با تو در یک درجه باشم"؛ فرمود: "[فقط] [[بهشت]] را بخواه"؛ گفت: "نه، فقط با تو باشم"؛ [[موسی]] {{ع}} سعی داشت او را از نظرش منصرف کند که [[خداوند]] تبارک و تعالی به او [[وحی]] فرمود: "هرچه میخواهد به او عطا کن؛ زیرا از [درجه] تو چیزی کم نخواهد کرد"؛ پس [[موسی]] {{ع}} به آن پیرزن قول داد و او جای [[قبر]] را به ایشان نشان داد و [[موسی]] {{ع}} استخوانها را بیرون آورد و از دریا گذشت"<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۵۵؛ الدعوات، ص ۴۰ - ۴۱؛ المعجم الاوسط، ج ۷، ص ۳۷۵ و کنز العمال، ج ۲، ص ۶۱۶ - ۶۱۷، و با اندکی تغییر در: من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۹۳ - ۱۹۴؛ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۲۸ و المستدرک، ج ۲، ص ۴۰۴ - ۴۰۵.</ref>. | ||
=== [[دعا]] برای عموم === | === [[دعا]] برای عموم === | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[مسلمانان]] توصیه میفرمود که "هرگاه دعایی میکنید، دایره دعایتان را وسیع بگیرید و در آن همه مردان و [[زنان]] [[مؤمن]] را در نظر بگیرید؛ زیرا چنین دعایی به [[اجابت]]، نزدیکتر است"<ref>بیهقی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۱۳۰ و کنزالعمال، ج ۲، ص ۸۵.</ref>. [[روایت]] شده است، روزی مردی در حضور [[رسول خدا]]{{صل}} در حال [[دعا]] گفت: "خدایا! [[پیامبر]]{{صل}} را بیامرز! مرا نیز بیامرز!" آن [[حضرت]]{{صل}} به او فرمود: "چرا دور [[رحمت خدا]] را سنگچین کردی؟ چرا فقط من و تو؟ هرگاه [[دعا]] میکنید دعای شما عمومی باشد که احتمال [[اجابت]] آن بیشتر است"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۴۸۷؛ اعلام الدین، ص ۳۹۴ و شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۱۶۲.</ref>. | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مسلمانان]] توصیه میفرمود که "هرگاه دعایی میکنید، دایره دعایتان را وسیع بگیرید و در آن همه مردان و [[زنان]] [[مؤمن]] را در نظر بگیرید؛ زیرا چنین دعایی به [[اجابت]]، نزدیکتر است"<ref>بیهقی، السنن الکبری، ج ۳، ص ۱۳۰ و کنزالعمال، ج ۲، ص ۸۵.</ref>. [[روایت]] شده است، روزی مردی در حضور [[رسول خدا]] {{صل}} در حال [[دعا]] گفت: "خدایا! [[پیامبر]] {{صل}} را بیامرز! مرا نیز بیامرز!" آن [[حضرت]] {{صل}} به او فرمود: "چرا دور [[رحمت خدا]] را سنگچین کردی؟ چرا فقط من و تو؟ هرگاه [[دعا]] میکنید دعای شما عمومی باشد که احتمال [[اجابت]] آن بیشتر است"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۴۸۷؛ اعلام الدین، ص ۳۹۴ و شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۱۶۲.</ref>. | ||
=== شتاب نورزیدن در [[استجابت دعا]] === | === شتاب نورزیدن در [[استجابت دعا]] === | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} در این باره فرموده است: "هیچ کس نیست که از [[خدا]] چیزی بخواهد، مگر آنکه [[خدا]] خواستهاش را [[اجابت]] میکند و آن را یا در همین [[دنیا]] به او میدهد، یا گناهانش را به اندازه آنچه [[دعا]] کرده است، از او میزداید، به شرط آنکه برای گناهی یا بریدن پیوند [[خویشاوندی]] [[دعا]] نکند و یا [برای برآورده شدن دعایش] شتاب نورزیده باشد"؛ گفته شد: "ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}! شتاب کردن چیست؟" فرمود: "بگوید: "بارها پروردگارم را خواندم؛ اما مرا [[اجابت]] نکرد، پس خسته شود و [[دعا کردن]] را رها کند"<ref>صحیح مسلم، ج ۸، ص ۸۷؛ السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۵۳ و صحیح ابن حبان، ج ۳، ص ۲۵۷.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} در این باره فرموده است: "هیچ کس نیست که از [[خدا]] چیزی بخواهد، مگر آنکه [[خدا]] خواستهاش را [[اجابت]] میکند و آن را یا در همین [[دنیا]] به او میدهد، یا گناهانش را به اندازه آنچه [[دعا]] کرده است، از او میزداید، به شرط آنکه برای گناهی یا بریدن پیوند [[خویشاوندی]] [[دعا]] نکند و یا [برای برآورده شدن دعایش] شتاب نورزیده باشد"؛ گفته شد: "ای [[پیامبر خدا]] {{صل}}! شتاب کردن چیست؟" فرمود: "بگوید: "بارها پروردگارم را خواندم؛ اما مرا [[اجابت]] نکرد، پس خسته شود و [[دعا کردن]] را رها کند"<ref>صحیح مسلم، ج ۸، ص ۸۷؛ السنن الکبری، ج ۳، ص ۳۵۳ و صحیح ابن حبان، ج ۳، ص ۲۵۷.</ref>. | ||
=== خوشبین بودن به [[اجابت]] === | === خوشبین بودن به [[اجابت]] === | ||
از دیگر [[آداب]] [[دعا]]، خوش بین بودن به [[اجابت]] آن، است؛ از این رو، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[مسلمانان]] چنین توصیه میفرمود: "در محضر [[خدا]] با [[یقین]] داشتن به [[اجابت دعا]] کنید و بدانید که [[خداوند]]، دعای برخاسته از [[دل]] غافل و بیتوجّه را [[مستجاب]] نمیکند"<ref>اعلام الدین، ص ۲۹۵؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۳۷؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۱۷۷ و المستدرک، ج ۱، ص ۴۹۳.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر نیز از آن بزرگوار آمده است: "به هر که [[[توفیق]]] [[دعا]] داده شود، از [[اجابت]]، [[محروم]] نمیشود؛ چرا که [[خداوند عزوجل]] میفرماید: "مرا بخوانید تا شما را [[اجابت]] کنم<ref>سوره غافر، آیه ۶۰. </ref>"<ref>امالی طوسی، ص ۴۵۲؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۲۰۲؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۸۴ - ۸۵ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۸۷۳.</ref>. | از دیگر [[آداب]] [[دعا]]، خوش بین بودن به [[اجابت]] آن، است؛ از این رو، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مسلمانان]] چنین توصیه میفرمود: "در محضر [[خدا]] با [[یقین]] داشتن به [[اجابت دعا]] کنید و بدانید که [[خداوند]]، دعای برخاسته از [[دل]] غافل و بیتوجّه را [[مستجاب]] نمیکند"<ref>اعلام الدین، ص ۲۹۵؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۳۷؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۱۷۷ و المستدرک، ج ۱، ص ۴۹۳.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر نیز از آن بزرگوار آمده است: "به هر که [[[توفیق]]] [[دعا]] داده شود، از [[اجابت]]، [[محروم]] نمیشود؛ چرا که [[خداوند عزوجل]] میفرماید: "مرا بخوانید تا شما را [[اجابت]] کنم<ref>سوره غافر، آیه ۶۰. </ref>"<ref>امالی طوسی، ص ۴۵۲؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۲۰۲؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۸۴ - ۸۵ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۸۷۳.</ref>. | ||
=== آمین گفتن پس از [[دعا]] === | === آمین گفتن پس از [[دعا]] === | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} به آمین گفتن پس از [[دعا]] نیز تأکید داشتند<ref>جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۷؛ سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۲۱۳ و الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۳، ص ۱۱۹</ref> و آمین را "مُهر [[پروردگار]] جهانیان بر [دعای] [[بندگان]] مؤمنش" دانستهاند<ref>کتاب الدعاء، ص ۸۹؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۸ و کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۵۹.</ref>. همچنین، آن [[حضرت]] دعاکننده و آمین گو را در مُزد، شریک یکدیگر دانسته و فرمودهاند: {{متن حدیث| الدَّاعِي وَ الْمُؤَمِّنُ فِي الْأَجْرِ شَرِيكَان}}<ref>مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۲۴۰: الجعفریات، ص ۳۱: الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۵۳ و کنزالعمال، ج ۲، ص ۷۵.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۴۹۶ ـ ۵۰۴.</ref> | [[رسول خدا]] {{صل}} به آمین گفتن پس از [[دعا]] نیز تأکید داشتند<ref>جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۷؛ سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۲۱۳ و الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۳، ص ۱۱۹</ref> و آمین را "مُهر [[پروردگار]] جهانیان بر [دعای] [[بندگان]] مؤمنش" دانستهاند<ref>کتاب الدعاء، ص ۸۹؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۸ و کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۵۹.</ref>. همچنین، آن [[حضرت]] دعاکننده و آمین گو را در مُزد، شریک یکدیگر دانسته و فرمودهاند: {{متن حدیث| الدَّاعِي وَ الْمُؤَمِّنُ فِي الْأَجْرِ شَرِيكَان}}<ref>مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۲۴۰: الجعفریات، ص ۳۱: الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۵۳ و کنزالعمال، ج ۲، ص ۷۵.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۴۹۶ ـ ۵۰۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |