اخنس بن شریق: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اخنس بن شریق در قرآن]] - [[اخنس بن شریق در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اخنس بن شریق در قرآن]] - [[اخنس بن شریق در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[اخنس بن شریق بن عمرو بن وهب ثقفی]]، [[کنیه]] او را ابوثعلبه گفته‌اند.<ref> اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۶.</ref> وی از بنی‌علاج <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص‌۲۸۲.</ref> و هم‌پیمان [[بنی‌زهره]] بود. از بزرگان [[قوم]] به‌شمار می‌رفت و کلامش نافذ بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص‌۳۶۰.</ref> هنگامی که با سایر [[مشرکان]] [[مکه]] به بهانه [[تهدید]] کاروان تجارتی [[قریش]] از سوی [[مسلمانان]]، برای [[جنگ بدر]] رهسپار [[مدینه]] بود، با دریافت خبر [[نجات]] [[ابوسفیان]] و کاروان تجارتی قریش و [[مخرمة بن نوفل]] (از [[بنی‌زهره]])، در [[همراهی]] با [[سپاه]] [[مکّه]] تردید کرد و با نقشه او، همه بنی‌زهره که به نظر واقدی کم‌تر از صد نفر و به [[نقلی]]، صد یا سیصد نفر بودند، از [[سپاه قریش]] کناره گرفتند و بدون شرکت در جنگ بدر، به مکه بازگشتند؛<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۴۴‌ـ‌۴۵.</ref> از همین رو، به "[[اخنس]]" یعنی عقب مانده (از سپاه) [[شهرت]] یافت.<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۸۲.</ref> اخنس را می‌توان از سران [[مشرک]] مکّه برشمرد که دوشادوش [[ابوسفیان]] و [[ابوجهل]]، در [[مبارزه]] با [[اسلام]] نقش داشته است. این سه، بارها برای شنیدن [[آیات الهی]] از [[زبان]] [[رسول خدا]]{{صل}} به دور از چشم یک‌دیگر و قریش در [[شب]] تاریک کنار [[خانه]] ایشان می‌آمدند و تا [[طلوع فجر]] در مخفی‌گاه خود می‌ماندند.<ref>السیر والمغازی، ص‌۱۸۹.</ref> وی در جواب ابوسفیان که از حقّانیت [[پیامبر]] سؤال کرده بود، گفت: او را [[حق]] یافتم.<ref> الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.</ref> پیامبر، هنگام بازگشت از طایف، برای اخنس پیغام فرستاد تا او را برای [[ابلاغ رسالت]] خویش [[پناه]] دهد؛ امّا اخنس به بهانه‌ای نپذیرفت.<ref>تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۵۵.</ref> [[اخنس ‌بن شریق]] را از "مؤلّفة قلوبهم" برشمرده‌اند که در [[روز فتح مکه]] به اسلام گروید و همراه پیامبر{{صل}} در [[جنگ حنین]] شرکت کرد.<ref>اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۷؛ الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.</ref> شاید بتوان در [[صداقت]] وی در [[پذیرش اسلام]] [[تردید]] کرد و اظهار اسلام او را منافقانه دانست؛ چنان‌که از برخی [[آیات]] نازل شده در [[شأن]] وی نیز این مطلب برمی‌آید. به گفته [[ابن ‌عطیه]]، [[اسلام آوردن]] اخنس، هرگز [[ثابت]] نشد.<ref> الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.</ref> [[زندگی]] او در سال سیزدهم [[هجرت]]، در آغاز [[خلافت عمر]] پایان‌یافت.<ref> اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۷.</ref>
[[اخنس بن شریق بن عمرو بن وهب ثقفی]]، [[کنیه]] او را ابوثعلبه گفته‌اند.<ref> اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۶.</ref> وی از بنی‌علاج <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص‌۲۸۲.</ref> و هم‌پیمان [[بنی‌زهره]] بود. از بزرگان [[قوم]] به‌شمار می‌رفت و کلامش نافذ بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص‌۳۶۰.</ref> هنگامی که با سایر [[مشرکان]] [[مکه]] به بهانه [[تهدید]] کاروان تجارتی [[قریش]] از سوی [[مسلمانان]]، برای [[جنگ بدر]] رهسپار [[مدینه]] بود، با دریافت خبر [[نجات]] [[ابوسفیان]] و کاروان تجارتی قریش و [[مخرمة بن نوفل]] (از [[بنی‌زهره]])، در [[همراهی]] با [[سپاه]] [[مکّه]] تردید کرد و با نقشه او، همه بنی‌زهره که به نظر واقدی کم‌تر از صد نفر و به [[نقلی]]، صد یا سیصد نفر بودند، از [[سپاه قریش]] کناره گرفتند و بدون شرکت در جنگ بدر، به مکه بازگشتند؛<ref>المغازی، ج‌۱، ص‌۴۴‌ـ‌۴۵.</ref> از همین رو، به "[[اخنس]]" یعنی عقب مانده (از سپاه) [[شهرت]] یافت.<ref> السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۸۲.</ref> اخنس را می‌توان از سران [[مشرک]] مکّه برشمرد که دوشادوش [[ابوسفیان]] و [[ابوجهل]]، در [[مبارزه]] با [[اسلام]] نقش داشته است. این سه، بارها برای شنیدن [[آیات الهی]] از [[زبان]] [[رسول خدا]] {{صل}} به دور از چشم یک‌دیگر و قریش در [[شب]] تاریک کنار [[خانه]] ایشان می‌آمدند و تا [[طلوع فجر]] در مخفی‌گاه خود می‌ماندند.<ref>السیر والمغازی، ص‌۱۸۹.</ref> وی در جواب ابوسفیان که از حقّانیت [[پیامبر]] سؤال کرده بود، گفت: او را [[حق]] یافتم.<ref> الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.</ref> پیامبر، هنگام بازگشت از طایف، برای اخنس پیغام فرستاد تا او را برای [[ابلاغ رسالت]] خویش [[پناه]] دهد؛ امّا اخنس به بهانه‌ای نپذیرفت.<ref>تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۵۵.</ref> [[اخنس ‌بن شریق]] را از "مؤلّفة قلوبهم" برشمرده‌اند که در [[روز فتح مکه]] به اسلام گروید و همراه پیامبر {{صل}} در [[جنگ حنین]] شرکت کرد.<ref>اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۷؛ الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.</ref> شاید بتوان در [[صداقت]] وی در [[پذیرش اسلام]] [[تردید]] کرد و اظهار اسلام او را منافقانه دانست؛ چنان‌که از برخی [[آیات]] نازل شده در [[شأن]] وی نیز این مطلب برمی‌آید. به گفته [[ابن ‌عطیه]]، [[اسلام آوردن]] اخنس، هرگز [[ثابت]] نشد.<ref> الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.</ref> [[زندگی]] او در سال سیزدهم [[هجرت]]، در آغاز [[خلافت عمر]] پایان‌یافت.<ref> اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۷.</ref>


==[[اخنس]] در [[شأن نزول]]==
== [[اخنس]] در [[شأن نزول]] ==


==جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
* [[بنی‌ثقیف]] (قبیله)
* [[بنی‌ثقیف]] (قبیله)
* [[بنی‌زهره]] (قبیله)
* [[بنی‌زهره]] (قبیله)

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۰

مقدمه

اخنس بن شریق بن عمرو بن وهب ثقفی، کنیه او را ابوثعلبه گفته‌اند.[۱] وی از بنی‌علاج [۲] و هم‌پیمان بنی‌زهره بود. از بزرگان قوم به‌شمار می‌رفت و کلامش نافذ بود.[۳] هنگامی که با سایر مشرکان مکه به بهانه تهدید کاروان تجارتی قریش از سوی مسلمانان، برای جنگ بدر رهسپار مدینه بود، با دریافت خبر نجات ابوسفیان و کاروان تجارتی قریش و مخرمة بن نوفل (از بنی‌زهره)، در همراهی با سپاه مکّه تردید کرد و با نقشه او، همه بنی‌زهره که به نظر واقدی کم‌تر از صد نفر و به نقلی، صد یا سیصد نفر بودند، از سپاه قریش کناره گرفتند و بدون شرکت در جنگ بدر، به مکه بازگشتند؛[۴] از همین رو، به "اخنس" یعنی عقب مانده (از سپاه) شهرت یافت.[۵] اخنس را می‌توان از سران مشرک مکّه برشمرد که دوشادوش ابوسفیان و ابوجهل، در مبارزه با اسلام نقش داشته است. این سه، بارها برای شنیدن آیات الهی از زبان رسول خدا (ص) به دور از چشم یک‌دیگر و قریش در شب تاریک کنار خانه ایشان می‌آمدند و تا طلوع فجر در مخفی‌گاه خود می‌ماندند.[۶] وی در جواب ابوسفیان که از حقّانیت پیامبر سؤال کرده بود، گفت: او را حق یافتم.[۷] پیامبر، هنگام بازگشت از طایف، برای اخنس پیغام فرستاد تا او را برای ابلاغ رسالت خویش پناه دهد؛ امّا اخنس به بهانه‌ای نپذیرفت.[۸] اخنس ‌بن شریق را از "مؤلّفة قلوبهم" برشمرده‌اند که در روز فتح مکه به اسلام گروید و همراه پیامبر (ص) در جنگ حنین شرکت کرد.[۹] شاید بتوان در صداقت وی در پذیرش اسلام تردید کرد و اظهار اسلام او را منافقانه دانست؛ چنان‌که از برخی آیات نازل شده در شأن وی نیز این مطلب برمی‌آید. به گفته ابن ‌عطیه، اسلام آوردن اخنس، هرگز ثابت نشد.[۱۰] زندگی او در سال سیزدهم هجرت، در آغاز خلافت عمر پایان‌یافت.[۱۱]

اخنس در شأن نزول

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۶.
  2. السیرة النبویه، ج۱، ص‌۲۸۲.
  3. السیرة النبویه، ج۱، ص‌۳۶۰.
  4. المغازی، ج‌۱، ص‌۴۴‌ـ‌۴۵.
  5. السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۸۲.
  6. السیر والمغازی، ص‌۱۸۹.
  7. الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.
  8. تاریخ طبری، ج‌۱، ص‌۵۵۵.
  9. اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۷؛ الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.
  10. الاصابه، ج‌۱، ص‌۱۹۲.
  11. اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۷.