انسان حکیم: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
حکیم بودن انسان به معنی این است که در هرکاری غایتی معقول دارد و در کارهای خود عالیترین و فاضلترین [[هدفها]] را، و [[بهترین]] وسیلهها را برای رسیدن به آن هدفها [[انتخاب]] میکند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۱۹۳.</ref>. | حکیم بودن انسان به معنی این است که در هرکاری غایتی معقول دارد و در کارهای خود عالیترین و فاضلترین [[هدفها]] را، و [[بهترین]] وسیلهها را برای رسیدن به آن هدفها [[انتخاب]] میکند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۱۹۳.</ref>. | ||
انسان حکیم، انسانی است که اولاً در کار خود، [[غایت]] و غرضی دارد، ثانیاً در میان هدفها و غرضها [[اصلح]] و ارجح را انتخاب میکند، ثالثاً برای وصول به غرض اصلح و ارجح بهترین وسیله و نزدیکترین [[راه]] را انتخاب میکند. به عبارت دیگر، [[حکمت]] یا حکیم بودن انسان عبارت است از اینکه انسان از روی کمال دانائی، برای بهترین هدفها، بهترین شرائط ممکن را انتخاب کند؛ و به تعبیر دیگر، حکمت یا حکیم بودن مستلزم این است که انسان در برابر همه چراها یک برای داشته باشد، خواه آن چراها به انتخاب [[هدف]] مربوط باشد یا به انتخاب وسیله<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۶.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۸.</ref> | انسان حکیم، انسانی است که اولاً در کار خود، [[غایت]] و غرضی دارد، ثانیاً در میان هدفها و غرضها [[اصلح]] و ارجح را انتخاب میکند، ثالثاً برای وصول به غرض اصلح و ارجح بهترین وسیله و نزدیکترین [[راه]] را انتخاب میکند. به عبارت دیگر، [[حکمت]] یا حکیم بودن انسان عبارت است از اینکه انسان از روی کمال دانائی، برای بهترین هدفها، بهترین شرائط ممکن را انتخاب کند؛ و به تعبیر دیگر، حکمت یا حکیم بودن مستلزم این است که انسان در برابر همه چراها یک برای داشته باشد، خواه آن چراها به انتخاب [[هدف]] مربوط باشد یا به انتخاب وسیله<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۶.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۸.</ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۴
مقدمه
حکیم بودن انسان به معنی این است که در هرکاری غایتی معقول دارد و در کارهای خود عالیترین و فاضلترین هدفها را، و بهترین وسیلهها را برای رسیدن به آن هدفها انتخاب میکند[۱]. انسان حکیم، انسانی است که اولاً در کار خود، غایت و غرضی دارد، ثانیاً در میان هدفها و غرضها اصلح و ارجح را انتخاب میکند، ثالثاً برای وصول به غرض اصلح و ارجح بهترین وسیله و نزدیکترین راه را انتخاب میکند. به عبارت دیگر، حکمت یا حکیم بودن انسان عبارت است از اینکه انسان از روی کمال دانائی، برای بهترین هدفها، بهترین شرائط ممکن را انتخاب کند؛ و به تعبیر دیگر، حکمت یا حکیم بودن مستلزم این است که انسان در برابر همه چراها یک برای داشته باشد، خواه آن چراها به انتخاب هدف مربوط باشد یا به انتخاب وسیله[۲][۳]
منابع
پانویس
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۴۶.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۵۸.