برهان حفظ دین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷: خط ۷:
'''[[امام]] [[حافظ شریعت]]''' است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد زیرا اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با [[حقیقت]] آسمانی آن فاصله می‌یابد، پس باید متولّی و حافظ و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد.
'''[[امام]] [[حافظ شریعت]]''' است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد زیرا اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با [[حقیقت]] آسمانی آن فاصله می‌یابد، پس باید متولّی و حافظ و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد.


==اثبات ضرورت امامت==
== اثبات ضرورت امامت ==
{{اصلی|اثبات ضرورت امامت}}
{{اصلی|اثبات ضرورت امامت}}
یکی از [[براهین]] مشهور که از دیر باز در کتاب‌های کلامی مطرح و برای [[ضرورت وجود امام]] به آن [[تمسک]] می‌شده است، «[[برهان حفظ شریعت]]» است<ref>به این برهان هم «برهان لطف» و هم «برهان حفظ شریعت» گفته می‌شود. نکته‌ای که لازم است بدان توجه شود این است که در اصطلاح متکلمین، برهان لطف ناظر به اصل نیازمندی بشر به هدایت آسمانی و الهی است؛ در حالی که آنچه در اینجا به عنوان برهان حفظ شریعت مطرح می‌باشد، ناظر به استمرار هدایت و بقاء آن است. چرا که در برهان لطف در حقیقت عدم کارایی ابزارهای موجود در بین بشر مانند عقل و تجربه و غیره برای سعادت انسان و نیز وجود زمینه‌های انحراف و ضلالت مدّ نظر است؛ ولی حفظ شریعت در مرحله دوم و بعد از تحقق لطف الهی در هدایت انسان و برای حفظ و نگهداری و بهره‌برداری همه انسان‌ها از این هدایت است. به عبارت دیگر حفظ شریعت لطفی بعد از لطف است؛ لطف اول فراهم نمودن بستر هدایت برای بشر و لطف دوم محافظت و نگهداری از لطف اول است. آنچه باید تداوم و استمرار داشته باشد حفظ دین و معارف هدایت‌آمیز است نه اصل دریافت احکام و شرایع آسمانی. (...) لذا به نظر می‌رسد برهان لطف اصطلاحی - لطف اول - نمی‌تواند استمرار امامت را اثبات نماید و رسالت آن همان اثبات لطف خداوند در ارسال انبیاء است. بنابراین آنچه در این بخش می‌توان مطرح و مورد کنکاش قرار داد لطف دوم، یعنی «حفظ شریعت» است.</ref>. حاصل [[برهان]] این است که مقتضای [[خاتمیت]] این است که [[شریعت اسلام]] تا [[قیامت]] در میان افراد [[بشر]] محفوظ بماند و این محفوظ ماندن، در گرو وجود انسانی است که [[شریعت]] را به طور جامع و کامل می‌داند و افراد [[بشر]] بتوانند [[شریعت اسلام]] را به صورت صحیح از او بیاموزند؛ بنابراین وجود پیشوای [[معصوم]] در هر زمان [[واجب]] است<ref>تفصیل این مقدمه در مباحث نبوت عامه مطرح می‌گردد. ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تعالیم اسلام، ص۳۳ و ۸۳.</ref>.
یکی از [[براهین]] مشهور که از دیر باز در کتاب‌های کلامی مطرح و برای [[ضرورت وجود امام]] به آن [[تمسک]] می‌شده است، «[[برهان حفظ شریعت]]» است<ref>به این برهان هم «برهان لطف» و هم «برهان حفظ شریعت» گفته می‌شود. نکته‌ای که لازم است بدان توجه شود این است که در اصطلاح متکلمین، برهان لطف ناظر به اصل نیازمندی بشر به هدایت آسمانی و الهی است؛ در حالی که آنچه در اینجا به عنوان برهان حفظ شریعت مطرح می‌باشد، ناظر به استمرار هدایت و بقاء آن است. چرا که در برهان لطف در حقیقت عدم کارایی ابزارهای موجود در بین بشر مانند عقل و تجربه و غیره برای سعادت انسان و نیز وجود زمینه‌های انحراف و ضلالت مدّ نظر است؛ ولی حفظ شریعت در مرحله دوم و بعد از تحقق لطف الهی در هدایت انسان و برای حفظ و نگهداری و بهره‌برداری همه انسان‌ها از این هدایت است. به عبارت دیگر حفظ شریعت لطفی بعد از لطف است؛ لطف اول فراهم نمودن بستر هدایت برای بشر و لطف دوم محافظت و نگهداری از لطف اول است. آنچه باید تداوم و استمرار داشته باشد حفظ دین و معارف هدایت‌آمیز است نه اصل دریافت احکام و شرایع آسمانی. (...) لذا به نظر می‌رسد برهان لطف اصطلاحی - لطف اول - نمی‌تواند استمرار امامت را اثبات نماید و رسالت آن همان اثبات لطف خداوند در ارسال انبیاء است. بنابراین آنچه در این بخش می‌توان مطرح و مورد کنکاش قرار داد لطف دوم، یعنی «حفظ شریعت» است.</ref>. حاصل [[برهان]] این است که مقتضای [[خاتمیت]] این است که [[شریعت اسلام]] تا [[قیامت]] در میان افراد [[بشر]] محفوظ بماند و این محفوظ ماندن، در گرو وجود انسانی است که [[شریعت]] را به طور جامع و کامل می‌داند و افراد [[بشر]] بتوانند [[شریعت اسلام]] را به صورت صحیح از او بیاموزند؛ بنابراین وجود پیشوای [[معصوم]] در هر زمان [[واجب]] است<ref>تفصیل این مقدمه در مباحث نبوت عامه مطرح می‌گردد. ر. ک: تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تعالیم اسلام، ص۳۳ و ۸۳.</ref>.


کسی که متصدی حفظ و [[نگهداری دین]] آسمانی است و از جانب [[خدا]] به این سمت اختصاص یافته، «[[امام]]» نامیده می‌شود، چنان که کسی که حامل [[روح]] [[وحی]] و [[نبوت]] و متصدی اخذ و دریافت احکام و [[شرایع آسمانی]] از جانب [[خدا]]ست «[[نبی]]» نام دارد و ممکن است [[نبوت]] و [[امامت]] در یک جا جمع شوند و ممکن است از هم جدا باشند<ref>تعالیم اسلام، ص ۱۵۰؛ شیعه در اسلام (طبع قدیم)، ص ۱۸۹.</ref>.
کسی که متصدی حفظ و [[نگهداری دین]] آسمانی است و از جانب [[خدا]] به این سمت اختصاص یافته، «[[امام]]» نامیده می‌شود، چنان که کسی که حامل [[روح]] [[وحی]] و [[نبوت]] و متصدی اخذ و دریافت احکام و [[شرایع آسمانی]] از جانب [[خدا]]ست «[[نبی]]» نام دارد و ممکن است [[نبوت]] و [[امامت]] در یک جا جمع شوند و ممکن است از هم جدا باشند<ref>تعالیم اسلام، ص ۱۵۰؛ شیعه در اسلام (طبع قدیم)، ص ۱۸۹.</ref>.
خط ۱۸: خط ۱۸:
{{اصلی|اثبات عصمت امام}}
{{اصلی|اثبات عصمت امام}}


[[شریعت اسلام]] پس از [[پیامبر]] باید حفظ گردد و به دست [[مکلفان]] برسد؛ [[مسؤولیت]] مهم [[امام]]، [[حفاظت]] از [[شرع]] و [[معارف دینی]] از زیاده و نقصان و [[انحرافات]] است و کسی که [[معصوم]] نیست نمی‌تواند چنین وظیفه‌ای را به درستی انجام دهد. [[محقق طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی| و لانه حافظ للشرع}}<ref>ر.ک: وحی و نبوت، ص۴۰-۴۴ و خاتمیت، ص ۲۷-۶۰.</ref>. در این رابطه چند فرض وجود دارد:
[[شریعت اسلام]] پس از [[پیامبر]] باید حفظ گردد و به دست [[مکلفان]] برسد؛ [[مسؤولیت]] مهم [[امام]]، [[حفاظت]] از [[شرع]] و [[معارف دینی]] از زیاده و نقصان و [[انحرافات]] است و کسی که [[معصوم]] نیست نمی‌تواند چنین وظیفه‌ای را به درستی انجام دهد. [[محقق طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی| و لانه حافظ للشرع}}<ref>ر. ک: وحی و نبوت، ص۴۰-۴۴ و خاتمیت، ص ۲۷-۶۰.</ref>. در این رابطه چند فرض وجود دارد:
#'''از طریق کتاب و [[سنت نبوی]]:''' حفظ و تبیین گردد که تفاصیل [[احکام]] در این نیامده و این دو در بردارنده مجمل و مفصل، [[ناسخ و منسوخ]]، محکم [[متشابه]] است و خود [[نیازمند]] مفسری معصوم است، لذا [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] نمی‌تواند [[حافظ شرع]] باشد زیرا [[تفسیر]] و برداشت از قرآن و [[سنت]]، متفاوت است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۰؛ جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>.
# '''از طریق کتاب و [[سنت نبوی]]:''' حفظ و تبیین گردد که تفاصیل [[احکام]] در این نیامده و این دو در بردارنده مجمل و مفصل، [[ناسخ و منسوخ]]، محکم [[متشابه]] است و خود [[نیازمند]] مفسری معصوم است، لذا [[مسلمانان]] اتفاق دارند که [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] نمی‌تواند [[حافظ شرع]] باشد زیرا [[تفسیر]] و برداشت از قرآن و [[سنت]]، متفاوت است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۰؛ جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>.
#'''از طریق [[اجماع]]:''' اولاً، [[احکام]] مورد اجماع، غیر از کلیات [[دین]]، بسیار اندک است. ثانیاً، اگر اجماع [[حجت]] باشد، به [[دلیل]] [[وجود امام]] است و این هم [[اثبات]] مدعای [[شیعه]] است و اگر حجتش به دلیل کتاب<ref>سوره نساء، آیه۱۱۵.</ref> و سنت باشد<ref>لا تجمع امتی علی الخطاء.</ref>. پس باید احتمال [[نسخ]] و اضمار و تخصیص، در این [[ادله]] منتفی گردد، یعنی باید گفته شود: اگر مثلاً تخصیصی بود، برای ما [[نقل]] می‌شد و [[پذیرش]] این مطلب مشروط به پذیرش [[عصمت امت]] است و این مستلزم دور است<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳.</ref>.
# '''از طریق [[اجماع]]:''' اولاً، [[احکام]] مورد اجماع، غیر از کلیات [[دین]]، بسیار اندک است. ثانیاً، اگر اجماع [[حجت]] باشد، به [[دلیل]] [[وجود امام]] است و این هم [[اثبات]] مدعای [[شیعه]] است و اگر حجتش به دلیل کتاب<ref>سوره نساء، آیه۱۱۵.</ref> و سنت باشد<ref>لا تجمع امتی علی الخطاء.</ref>. پس باید احتمال [[نسخ]] و اضمار و تخصیص، در این [[ادله]] منتفی گردد، یعنی باید گفته شود: اگر مثلاً تخصیصی بود، برای ما [[نقل]] می‌شد و [[پذیرش]] این مطلب مشروط به پذیرش [[عصمت امت]] است و این مستلزم دور است<ref>ر. ک. [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۳.</ref>.
#'''از طریق [[اجتهاد مبتنی بر قیاس]]:''' '''اولاً:''' قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز [[ظن]] [[ضعیف]]، فایده دیگری ندارد. '''ثانیاً:''' مبنای قیاس بر [[تمثیل]] امور متماثل است در حالی که بسیاری از احکام، از باب جمع میان امور متفاوت می‌باشد مثلاً: [[روزه]] گرفتن در ایام [[ماه رمضان]]، [[واجب]] و در اول [[شوال]]، [[حرام]] است<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۷؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴.</ref>.
# '''از طریق [[اجتهاد مبتنی بر قیاس]]:''' '''اولاً:''' قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز [[ظن]] [[ضعیف]]، فایده دیگری ندارد. '''ثانیاً:''' مبنای قیاس بر [[تمثیل]] امور متماثل است در حالی که بسیاری از احکام، از باب جمع میان امور متفاوت می‌باشد مثلاً: [[روزه]] گرفتن در ایام [[ماه رمضان]]، [[واجب]] و در اول [[شوال]]، [[حرام]] است<ref>ر. ک: جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۷؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴.</ref>.
# [[برائت]] نیز نمی‌تواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به [[بعثت]] [[انبیاء]] نبود و به همان [[عقل انسان]] اکتفا می‌شد<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>.
# [[برائت]] نیز نمی‌تواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به [[بعثت]] [[انبیاء]] نبود و به همان [[عقل انسان]] اکتفا می‌شد<ref>ر. ک. جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۷.</ref>.


با بطلان فرض‌های مذکور، یگانه فرض متعین و درست، [[حفظ شریعت]] توسط [[امام]] [[معصوم]] است تا دین از خطر [[سقوط]] و [[انحراف]]، مصون بماند؛ زیرا اگر چنین نباشد لازم می‌آید [[مردم]] تنها به بخشی از [[شریعت]] عمل کنند و به [[هدایت]] کامل دست نیابند و این امری [[قبیح]] است بر [[خداوند]] لطیف و [[نقض غرض]] [[شارع]] [[حکیم]] است<ref>ر.ک. جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۸؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱.</ref>.
با بطلان فرض‌های مذکور، یگانه فرض متعین و درست، [[حفظ شریعت]] توسط [[امام]] [[معصوم]] است تا دین از خطر [[سقوط]] و [[انحراف]]، مصون بماند؛ زیرا اگر چنین نباشد لازم می‌آید [[مردم]] تنها به بخشی از [[شریعت]] عمل کنند و به [[هدایت]] کامل دست نیابند و این امری [[قبیح]] است بر [[خداوند]] لطیف و [[نقض غرض]] [[شارع]] [[حکیم]] است<ref>ر. ک. جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۸؛ [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۲۳۴؛ [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۷۱.</ref>.


به صورت خلاصه می‌توان گفت: [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد. صغرای [[قیاس]] روشن است و محتاج بیان نیست. ولی کبرا نیاز به شرح مختصری دارد. اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] در [[بینش]] و نظر و یا [[خطاکاری]] در عمل باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با [[حقیقت]] آسمانی آن از [[زمین]] تا [[آسمان]] فاصله می‌یابد و دیگر شریعتی باقی نمانده است، پس باید متولّی و [[حافظ]] و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد، تا هم در [[فهم]] و [[ابلاغ]] و شرح حقیقت شریعت اشتباه نکند و هم در [[اجرا]] و عمل و پیاده کردن آن از [[انحراف]] مبرّا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۹.</ref>.
به صورت خلاصه می‌توان گفت: [[امام]] [[حافظ شریعت]] است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد. صغرای [[قیاس]] روشن است و محتاج بیان نیست. ولی کبرا نیاز به شرح مختصری دارد. اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار [[اشتباه]] در [[بینش]] و نظر و یا [[خطاکاری]] در عمل باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای [[شریعت]] دچار [[انحراف]] و [[تحریف]] گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با [[حقیقت]] آسمانی آن از [[زمین]] تا [[آسمان]] فاصله می‌یابد و دیگر شریعتی باقی نمانده است، پس باید متولّی و [[حافظ]] و مبین و [[مفسر]] شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد، تا هم در [[فهم]] و [[ابلاغ]] و شرح حقیقت شریعت اشتباه نکند و هم در [[اجرا]] و عمل و پیاده کردن آن از [[انحراف]] مبرّا باشد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۹.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۸

امام حافظ شریعت است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد زیرا اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار اشتباه باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای شریعت دچار انحراف و تحریف گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با حقیقت آسمانی آن فاصله می‌یابد، پس باید متولّی و حافظ و مبین و مفسر شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد.

اثبات ضرورت امامت

یکی از براهین مشهور که از دیر باز در کتاب‌های کلامی مطرح و برای ضرورت وجود امام به آن تمسک می‌شده است، «برهان حفظ شریعت» است[۱]. حاصل برهان این است که مقتضای خاتمیت این است که شریعت اسلام تا قیامت در میان افراد بشر محفوظ بماند و این محفوظ ماندن، در گرو وجود انسانی است که شریعت را به طور جامع و کامل می‌داند و افراد بشر بتوانند شریعت اسلام را به صورت صحیح از او بیاموزند؛ بنابراین وجود پیشوای معصوم در هر زمان واجب است[۲].

کسی که متصدی حفظ و نگهداری دین آسمانی است و از جانب خدا به این سمت اختصاص یافته، «امام» نامیده می‌شود، چنان که کسی که حامل روح وحی و نبوت و متصدی اخذ و دریافت احکام و شرایع آسمانی از جانب خداست «نبی» نام دارد و ممکن است نبوت و امامت در یک جا جمع شوند و ممکن است از هم جدا باشند[۳].

پس در هر حال، وجود امامی لازم است که معارف و قوانین حقیقی دین خدا پیش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پیدا کردند، بتوانند از راهنمایی وی استفاده نمایند[۴].[۵]

اثبات عصمت امام

شریعت اسلام پس از پیامبر باید حفظ گردد و به دست مکلفان برسد؛ مسؤولیت مهم امام، حفاظت از شرع و معارف دینی از زیاده و نقصان و انحرافات است و کسی که معصوم نیست نمی‌تواند چنین وظیفه‌ای را به درستی انجام دهد. محقق طوسی می‌‌گوید: و لانه حافظ للشرع[۶]. در این رابطه چند فرض وجود دارد:

  1. از طریق کتاب و سنت نبوی: حفظ و تبیین گردد که تفاصیل احکام در این نیامده و این دو در بردارنده مجمل و مفصل، ناسخ و منسوخ، محکم متشابه است و خود نیازمند مفسری معصوم است، لذا مسلمانان اتفاق دارند که قرآن و سنت نبوی نمی‌تواند حافظ شرع باشد زیرا تفسیر و برداشت از قرآن و سنت، متفاوت است[۷].
  2. از طریق اجماع: اولاً، احکام مورد اجماع، غیر از کلیات دین، بسیار اندک است. ثانیاً، اگر اجماع حجت باشد، به دلیل وجود امام است و این هم اثبات مدعای شیعه است و اگر حجتش به دلیل کتاب[۸] و سنت باشد[۹]. پس باید احتمال نسخ و اضمار و تخصیص، در این ادله منتفی گردد، یعنی باید گفته شود: اگر مثلاً تخصیصی بود، برای ما نقل می‌شد و پذیرش این مطلب مشروط به پذیرش عصمت امت است و این مستلزم دور است[۱۰].
  3. از طریق اجتهاد مبتنی بر قیاس: اولاً: قیاس، حجت ذاتی ندارد زیرا جز ظن ضعیف، فایده دیگری ندارد. ثانیاً: مبنای قیاس بر تمثیل امور متماثل است در حالی که بسیاری از احکام، از باب جمع میان امور متفاوت می‌باشد مثلاً: روزه گرفتن در ایام ماه رمضان، واجب و در اول شوال، حرام است[۱۱].
  4. برائت نیز نمی‌تواند حافظ شرع باشد و إلّا نیازی به بعثت انبیاء نبود و به همان عقل انسان اکتفا می‌شد[۱۲].

با بطلان فرض‌های مذکور، یگانه فرض متعین و درست، حفظ شریعت توسط امام معصوم است تا دین از خطر سقوط و انحراف، مصون بماند؛ زیرا اگر چنین نباشد لازم می‌آید مردم تنها به بخشی از شریعت عمل کنند و به هدایت کامل دست نیابند و این امری قبیح است بر خداوند لطیف و نقض غرض شارع حکیم است[۱۳].

به صورت خلاصه می‌توان گفت: امام حافظ شریعت است، حافظ شریعت باید معصوم باشد، پس امام باید معصوم باشد. صغرای قیاس روشن است و محتاج بیان نیست. ولی کبرا نیاز به شرح مختصری دارد. اگر حافظ شریعت معصوم نباشد و دچار اشتباه در بینش و نظر و یا خطاکاری در عمل باشد، لازم می‌آید کم‌کم محتوای شریعت دچار انحراف و تحریف گردد و طولی نمی‌کشد که آنچه از شریعت باقی می‌ماند با حقیقت آسمانی آن از زمین تا آسمان فاصله می‌یابد و دیگر شریعتی باقی نمانده است، پس باید متولّی و حافظ و مبین و مفسر شریعت (امام) به هرحال معصوم باشد، تا هم در فهم و ابلاغ و شرح حقیقت شریعت اشتباه نکند و هم در اجرا و عمل و پیاده کردن آن از انحراف مبرّا باشد[۱۴].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. به این برهان هم «برهان لطف» و هم «برهان حفظ شریعت» گفته می‌شود. نکته‌ای که لازم است بدان توجه شود این است که در اصطلاح متکلمین، برهان لطف ناظر به اصل نیازمندی بشر به هدایت آسمانی و الهی است؛ در حالی که آنچه در اینجا به عنوان برهان حفظ شریعت مطرح می‌باشد، ناظر به استمرار هدایت و بقاء آن است. چرا که در برهان لطف در حقیقت عدم کارایی ابزارهای موجود در بین بشر مانند عقل و تجربه و غیره برای سعادت انسان و نیز وجود زمینه‌های انحراف و ضلالت مدّ نظر است؛ ولی حفظ شریعت در مرحله دوم و بعد از تحقق لطف الهی در هدایت انسان و برای حفظ و نگهداری و بهره‌برداری همه انسان‌ها از این هدایت است. به عبارت دیگر حفظ شریعت لطفی بعد از لطف است؛ لطف اول فراهم نمودن بستر هدایت برای بشر و لطف دوم محافظت و نگهداری از لطف اول است. آنچه باید تداوم و استمرار داشته باشد حفظ دین و معارف هدایت‌آمیز است نه اصل دریافت احکام و شرایع آسمانی. (...) لذا به نظر می‌رسد برهان لطف اصطلاحی - لطف اول - نمی‌تواند استمرار امامت را اثبات نماید و رسالت آن همان اثبات لطف خداوند در ارسال انبیاء است. بنابراین آنچه در این بخش می‌توان مطرح و مورد کنکاش قرار داد لطف دوم، یعنی «حفظ شریعت» است.
  2. تفصیل این مقدمه در مباحث نبوت عامه مطرح می‌گردد. ر. ک: تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۴۶؛ تعالیم اسلام، ص۳۳ و ۸۳.
  3. تعالیم اسلام، ص ۱۵۰؛ شیعه در اسلام (طبع قدیم)، ص ۱۸۹.
  4. از جمله شواهد قرآنی و روایی این برهان، آیه ﴿فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ، سوره انعام، آیه ۸۹ و روایات ناظر به آن است.
  5. امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ٤٠- ٤٤.
  6. ر. ک: وحی و نبوت، ص۴۰-۴۴ و خاتمیت، ص ۲۷-۶۰.
  7. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۳؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۰؛ جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ص۱۵۷.
  8. سوره نساء، آیه۱۱۵.
  9. لا تجمع امتی علی الخطاء.
  10. ر. ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۳.
  11. ر. ک: جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ص۱۵۷؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۱؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۴.
  12. ر. ک. جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ص۱۵۷.
  13. ر. ک. جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ص۱۵۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۳۴؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۱.
  14. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۳۹.