جهانبینی فلسفی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| موضوع مرتبط = جهانبینی | | موضوع مرتبط = جهانبینی | ||
| عنوان مدخل = [[جهانبینی]] | | عنوان مدخل = [[جهانبینی]] | ||
| مداخل مرتبط = [[جهانبینی | | مداخل مرتبط = [[جهانبینی در قرآن]] - [[جهانبینی در حدیث]] - [[جهانبینی در نهج البلاغه]] - [[جهانبینی در معارف دعا و زیارات]] - [[جهانبینی در کلام اسلامی]] - [[جهانبینی در فلسفه اسلامی]] - [[جهانبینی در عرفان اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = جهانبینی | | پرسش مرتبط = جهانبینی (پرسش) | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* [[جهانبینی]] [[فلسفی]]، از آن نظر که به یک سلسله اصول متکی است و آن اصول اولاً، بدیهی و برای ذهن غیرقابل انکارند و با روش [[برهان]] و [[استدلال]] پیش میروند؛ و ثانیاً، عام و دربرگیرندهاند و در اصطلاح [[فلسفی]]، از [[احکام]] موجود بما هو موجودند، طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن تزلزل و [[بیثباتی]] که در [[جهانبینی]] [[علمی]] دیده میشود، در [[جهانبینی]] [[فلسفی]] ملاحظه نمیشود و محدودیت [[جهانبینی]] [[علمی]] را نیز ندارد. | * [[جهانبینی]] [[فلسفی]]، از آن نظر که به یک سلسله اصول متکی است و آن اصول اولاً، بدیهی و برای ذهن غیرقابل انکارند و با روش [[برهان]] و [[استدلال]] پیش میروند؛ و ثانیاً، عام و دربرگیرندهاند و در اصطلاح [[فلسفی]]، از [[احکام]] موجود بما هو موجودند، طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن تزلزل و [[بیثباتی]] که در [[جهانبینی]] [[علمی]] دیده میشود، در [[جهانبینی]] [[فلسفی]] ملاحظه نمیشود و محدودیت [[جهانبینی]] [[علمی]] را نیز ندارد. | ||
* [[جهانبینی]] [[فلسفی]]، ارکان و پایههای [[ایدئولوژی]] [[انسان]] را [[استوار]] میسازد، یا از بیخ و بن ویران مینماید. [[تفکر]] [[فلسفی]]، چهره و قیافه [[جهان]] را در کل خود مشخص میکند. | * [[جهانبینی]] [[فلسفی]]، ارکان و پایههای [[ایدئولوژی]] [[انسان]] را [[استوار]] میسازد، یا از بیخ و بن ویران مینماید. [[تفکر]] [[فلسفی]]، چهره و قیافه [[جهان]] را در کل خود مشخص میکند. |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۷
مقدمه
- جهانبینی فلسفی، از آن نظر که به یک سلسله اصول متکی است و آن اصول اولاً، بدیهی و برای ذهن غیرقابل انکارند و با روش برهان و استدلال پیش میروند؛ و ثانیاً، عام و دربرگیرندهاند و در اصطلاح فلسفی، از احکام موجود بما هو موجودند، طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن تزلزل و بیثباتی که در جهانبینی علمی دیده میشود، در جهانبینی فلسفی ملاحظه نمیشود و محدودیت جهانبینی علمی را نیز ندارد.
- جهانبینی فلسفی، ارکان و پایههای ایدئولوژی انسان را استوار میسازد، یا از بیخ و بن ویران مینماید. تفکر فلسفی، چهره و قیافه جهان را در کل خود مشخص میکند.
- جهانبینی فلسفی، مقدمه عمل و مؤثر در عمل است؛ چرا که جهت عمل و راه انتخاب زندگی انسان را مشخص میکند. جهانبینی فلسفی، طرز برخورد و عکسالعمل انسان را در برابر جهان تحتتأثیر قرار میدهد؛ موضع او را در برابر جهان و جامعه معین میکند؛ نگرش او را به هستی و جهان شکل خاص میدهد؛ به انسان ایده میبخشد، یا ایده او را از او میگیرد؛ به حیات او معنی میدهد، یا او را به پوچی و هیچی میکشاند. بر این مبناست که علم قادر نیست تا به انسان نوعی جهانبینی بدهد که پایه و مبنای یک ایدئولوژی قرار گیرد؛ ولی فلسفه از عهده این مهم برمیآید[۱][۲].
منابع
پانویس
- ↑ مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۲: همو، شش مقاله (جهانبینی الهی و جهانبینی مادی)، ص۲۸۴ - ۲۸۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۷-۹۸.