رافضه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = رافضه در تاریخ اسلامی - رافضه در کلام اسلامی - رافضه در فرق و مذاهب - رافضه در گفتگوهای بین‌المذاهب | پرسش مرتبط = شیعه (پرسش) }} '''رفض''' به معنای ترک‌کردن و ردّکردن است. مراد کسانی ک...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۸: خط ۸:
'''رفض''' به معنای ترک‌کردن و ردّکردن است. مراد کسانی که نام «رافضه» و «رافضی» را به‌کار می‌برند، «[[مذهب شیعه]]» است.
'''رفض''' به معنای ترک‌کردن و ردّکردن است. مراد کسانی که نام «رافضه» و «رافضی» را به‌کار می‌برند، «[[مذهب شیعه]]» است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*در مباحث [[کلامی]] [[رافضیه]] به [[شیعه]] اطلاق شده است، آن هم از سوی [[اهل سنت]] و به قصد [[طعن]] و [[نکوهش]]. [[اهل سنت]] و [[دشمنان]] [[شیعه]] با به‌کار بردن این تعبیر، قصد [[اهانت]] و [[تحقیر]] داشتند و [[اثبات]] اینکه [[شیعیان]] [[مسلمان]] نیستند! از دید آنان [[اسلام]] در رویّه و سیرۀ [[شیخین]] ([[ابو بکر]] و [[عمر]]) متبلور است و چون [[شیعه]] [[سنّت]] آن دو را قبول ندارد و مردود می‌شمرد به عنوان رافضی از آنان یاد می‌شود. [[شیعه]]، چون [[خلافت]] را منوط به [[نصّ]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} می‌داند و قائل به [[مشروعیت]] [[خلافت]] آن سه نفر پیش از [[امام علی|علی]]{{ع}} نیست و [[امام علی|علی]]{{ع}} را [[افضل]] از خلفای پیشین می‌داند، به این تعبیر از آنان یاد می‌کنند و در کتب [[کلامی]] و [[شناخت]] [[فرقه‌های اسلامی]] مقصودشان از یرافضیّهی، معتقدان به [[امامت]] و [[خلافت بلافصل]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} است. رافضه در عصر [[ائمه]] به کسانی هم که با [[حکومت]] وقت [[مخالف]] بودند گفته می‌شد، ولی دربارۀ [[شیعه]] [[دلیل]] خاصّ داشت. یاطلاق اصطلاح رافضه در مورد [[شیعیان]] اوّلا به صورت عام به‌کار رفته و همۀ گروه‌ها و فرقه‌های [[شیعی]] را دربر می‌گیرد و اختصاص به گروه خاصّی ندارد، ثانیا: اطلاق این اصطلاح در مورد [[شیعیان]] از جانب حکومت‌های [[جابر]] و [[مستبد]] وقت و بعضی از بزرگان [[اهل سنت]] انجام می‌گرفته تا دستشان در مورد [[شکنجه]] و [[آزار]] آنان باز باشد... وقتی [[شیعیان]] را به این [[لقب]] می‌خواندند، منظورشان آن بوده است که [[شیعیان]] عموما از [[دین]] [[اسلام]] خارج هستند و [[افکار]] و [[عقاید]] [[انحرافی]] دارند. ازاین‌رو می‌بینیم در کتاب‌های [[ملل و نحل]] و [[منابع تاریخی]] [[اهل سنت]] آشکارا [[عقاید]] [[شیعیان]] و [[افکار]] و اندیشه‌های آنان را با [[اندیشه‌ها]] و [[افکار]] [[باطل]] [[غالیان]]، [[خوارج]] و [[مخالفان]] [[اسلام]] درهم‌آمیخته‌اند و سپس به عنوان [[اعتقادات]] [[شیعه]] به خود [[مسلمانان]] عرضه کرده‌اند.<ref>دائرة المعارف تشیّع، ج ۸ ص ۱۰۴</ref> البته جز این، دلیل‌های دیگری نیز بر این عنوان‌گذاری ذکر شده است.<ref>دائرة المعارف تشیّع، ج ۸ ص ۱۰۴ مدخل رافضی</ref> بار [[فکری]] و محتوایی این تعبیر از دید [[شیعه]]، مثبت است و از افتخارات [[پیروان]] [[مکتب]] [[اهل بیت]] به شمار می‌رود که چیزی را جز [[قرآن]] و [[عترت]] و خلافتی را جز [[خلافت]] [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} [[مشروع]] ندانستند. گاهی هم در [[تاریخ]]، [[دوستداران]] [[اهل بیت]] را به عنوان "روافض" و "رفضه" مورد [[نکوهش]] قرار می‌دادند و در مقابل، متّهمین به این علاقه و [[محبت]] به آن [[افتخار]] می‌کردند، مثل آنچه دربارۀ [[امام شافعی]] [[نقل]] شده است که چنین سروده است: به من گفتند: تو رافضی شده‌ای، گفتم: نه، رفض [[دین]] و اعتقادم نیست، لکن من بی‌شک [[بهترین]] [[امام]] و [[هادی]] را به [[دوستی]] برگزیده‌ام، اگر [[محبّت]] [[وصیّ]] رفض باشد، پس من رافضی‌ترین بندگانم. از [[روایات]] [[شیعه]] برمی‌آید که از این [[لقب]] به توصیۀ [[امامان]] استقبال می‌کردند. [[امام صادق]]{{ع}} به یکی از [[شیعیان]] به نام عیینه فرمود: به [[خدا]] قسم خوب نامی را [[خداوند]] به شما بخشیده است، تا وقتی‌که به سخنان ما پایبندید و بر ما [[دروغ]] نمی‌بندید. این را وقتی [[امام]] به او فرمود که وی به آن [[حضرت]] خبر داد که شخصی به من گفت: مبادا رافضی باشی!<ref>المحاسن، برقی، ص ۱۱۱</ref> در مورد دیگری وقتی در حضور [[امام باقر]]{{ع}} گفته شد که به فلانی نام "رافضه" نهاده‌اند، [[حضرت]] سه‌بار فرمود: من نیز از رافضیانم و او از من است.<ref>المحاسن، برقی، ص ۱۱۱ ح ۹۱</ref> [[ابو بصیر]] نیز می‌گوید: به [[امام باقر]]{{ع}} گفتم: فدایت شوم نامی بر ما نهاده‌اند که به سبب آن، [[حاکمان]] [[خون]] و [[مال]] ما و شکنجۀ ما را [[حلال]] می‌شمرند، [[امام]] پرسید: چه نامی؟ گفت: رافضه، [[حضرت]] فرمود: هفتاد مرد از [[لشکر]] [[فرعون]]، [[فرعون]] را رفض و ترک کردند و نزد [[حضرت موسی]]{{ع}} آمدند. در [[قوم موسی]] کسی همانند آنان کوشاتر و علاقه‌مندتر به [[حضرت هارون]] نبود. [[قوم موسی]] آن گروه را "رافضه" نامیدند. [[خداوند]] به [[موسی]] [[وحی]] کرد: این نام را بر آنان ثابت بگردان که من آن را بر ایشان داده‌ام. این نامی است که [[خدا]] به شما عطا کرده است.<ref>المحاسن، برقی، ص ۱۱۱ ح ۹۲؛ بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۴۹ و ۹۷ و ج ۴۷ ص ۳۹۱</ref> این نشان می‌دهد که [[ائمه]] نیز از این عنوان ناخرسند نبودند. روزی [[عمّار]] دهنی از [[شیعیان]] [[امام صادق]]{{عم}}، نزد [[قاضی کوفه]] شهادتی داد و [[شهادت]] او را به خاطر اینکه رافضی است نپذیرفتند. [[عمار]] دهنی نگران و ناراحت و با حالت [[گریه]] برخاست. [[قاضی]] که [[ابن ابی لیلی]] بود به او گفت: تو مردی دانشمند و [[اهل]] [[حدیثی]]، اگر از اینکه به تو رافضی گفته شود [[ناراحتی]]، از رافضیان [[تبرّی]] بجوی تا از [[برادران]] ما باشی، [[عمار]] گفت: گریه‌ام بر این است که مرا به مرتبه و درجۀ والایی نسبت دادی که شایستۀ آن نیستم. [[امام صادق]]{{ع}} به من فرموده است: اولین گروهی که به رافضه نامیده شدند، ساحران دربار [[فرعون]] بودند که با دیدن معجزۀ [[حضرت موسی]]{{ع}} به او [[ایمان]] آورده و پیرو او شدند و [[آیین]] و [[قدرت]] [[فرعونی]] را رها کردند و در برابر هرسختی که بر آنان وارد شود [[تسلیم]] گشتند، [[فرعون]] هم به آنان رافضه گفت. پس رافضی هرکسی است که کارهای ناپسندیدۀ از سوی [[خدا]] را ترک کند: {{عربی|فالرّافضیّ کلّ من رفض جمیع ما کره اللّه و فعل ما أمره اللّه}}، اکنون مگر چنین کسی پیدا می‌شود؟ وقتی این ماجرا به [[گوش]] [[امام صادق]]{{ع}} رسید، فرمود: [[گناهان]] [[عمّار]] هرچند هم بسیار باشد، به خاطر این سخنانش آمرزیده شد و حسناتش نزد [[خدا]] افزوده گشت.<ref>بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۱۵۷</ref> آن [[حضرت]] در سخنی دیگر فرمود: آیا از شما عیبجویی می‌کنند و می‌گویند رافضی هستید؟ آری به [[خدا]]، شما [[دروغ]] را ردّ کرده و پیرو [[حق]] شده‌اید: {{عربی|یقولون: ألرّافضة؟ نعم و اللّه رفضتم الکذب و اتّبعتم الحقّ...}}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۶ ح۶۶</ref> در داستان [[حضرت]] [[ادریس]] نیز آمده است که یارانی داشت که [[حاکم]] [[جبّار]] زمان خود را ترک کرده و دور [[ادریس]] [[نبی]] گرد آمده بودند {{عربی|کان لإدریس أصحاب من الرّافضة مؤمنون یجتمعون إلیه فی مجلس له}}،<ref>بحار الأنوار، ج ۱۱ ص ۲۷۳</ref> پس برای [[پیروان]] [[اهل بیت]]، [[افتخار]] است که رفض‌کنندۀ [[قدرت]] [[جور]] و [[فکر]] [[باطل]] و [[حکومت]] [[نامشروع]] باشند. [[امام صادق]]{{ع}} در [[دلداری]] دادن به [[شیعیان]] به اینکه از این نام و [[لقب]] ناراحت نباشند، می‌فرمود: اینها این نام را بر شما ننهاده‌اند، بلکه [[خداوند]] در [[تورات]] و [[انجیل]] به زبان [[موسی]] و [[عیسی]] شما را به این نام نامیده است. آنگاه داستان گروه جداشده از [[فرعون]] و پیوسته به [[موسی]] را [[نقل]] می‌کند و می‌فرماید: {{عربی|فرفضتم الشّرّ و استقمتم مع أهل بیت نبیّکم فذهبتم حیث ذهب نبیّکم و اخترتم ما اختار اللّه و رسوله...}}<ref>همان، ج ۶۵ ص ۹۷. نیز عنوان «باب فضل الرافضة و مدح التسمیة بها» و احادیث آن را بنگرید، ص ۹۶</ref>، شما [[شرّ]] را ترک کردید و همراه [[خاندان]] پیامبرتان بر راه درست [[استوار]] ماندید و به راهی رفتید که پیامبرتان رفت و چیزی را برگزیدید که [[خدا]] و پیامبرش برگزید.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۷۵.</ref>
* در مباحث [[کلامی]] [[رافضیه]] به [[شیعه]] اطلاق شده است، آن هم از سوی [[اهل سنت]] و به قصد [[طعن]] و [[نکوهش]]. [[اهل سنت]] و [[دشمنان]] [[شیعه]] با به‌کار بردن این تعبیر، قصد [[اهانت]] و [[تحقیر]] داشتند و [[اثبات]] اینکه [[شیعیان]] [[مسلمان]] نیستند! از دید آنان [[اسلام]] در رویّه و سیرۀ [[شیخین]] ([[ابو بکر]] و [[عمر]]) متبلور است و چون [[شیعه]] [[سنّت]] آن دو را قبول ندارد و مردود می‌شمرد به عنوان رافضی از آنان یاد می‌شود. [[شیعه]]، چون [[خلافت]] را منوط به [[نصّ]] [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} می‌داند و قائل به [[مشروعیت]] [[خلافت]] آن سه نفر پیش از [[امام علی|علی]] {{ع}} نیست و [[امام علی|علی]] {{ع}} را [[افضل]] از خلفای پیشین می‌داند، به این تعبیر از آنان یاد می‌کنند و در کتب [[کلامی]] و [[شناخت]] [[فرقه‌های اسلامی]] مقصودشان از یرافضیّهی، معتقدان به [[امامت]] و [[خلافت بلافصل]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} است. رافضه در عصر [[ائمه]] به کسانی هم که با [[حکومت]] وقت [[مخالف]] بودند گفته می‌شد، ولی دربارۀ [[شیعه]] [[دلیل]] خاصّ داشت. یاطلاق اصطلاح رافضه در مورد [[شیعیان]] اوّلا به صورت عام به‌کار رفته و همۀ گروه‌ها و فرقه‌های [[شیعی]] را دربر می‌گیرد و اختصاص به گروه خاصّی ندارد، ثانیا: اطلاق این اصطلاح در مورد [[شیعیان]] از جانب حکومت‌های [[جابر]] و [[مستبد]] وقت و بعضی از بزرگان [[اهل سنت]] انجام می‌گرفته تا دستشان در مورد [[شکنجه]] و [[آزار]] آنان باز باشد... وقتی [[شیعیان]] را به این [[لقب]] می‌خواندند، منظورشان آن بوده است که [[شیعیان]] عموما از [[دین]] [[اسلام]] خارج هستند و [[افکار]] و [[عقاید]] [[انحرافی]] دارند. ازاین‌رو می‌بینیم در کتاب‌های [[ملل و نحل]] و [[منابع تاریخی]] [[اهل سنت]] آشکارا [[عقاید]] [[شیعیان]] و [[افکار]] و اندیشه‌های آنان را با [[اندیشه‌ها]] و [[افکار]] [[باطل]] [[غالیان]]، [[خوارج]] و [[مخالفان]] [[اسلام]] درهم‌آمیخته‌اند و سپس به عنوان [[اعتقادات]] [[شیعه]] به خود [[مسلمانان]] عرضه کرده‌اند.<ref>دائرة المعارف تشیّع، ج ۸ ص ۱۰۴</ref> البته جز این، دلیل‌های دیگری نیز بر این عنوان‌گذاری ذکر شده است.<ref>دائرة المعارف تشیّع، ج ۸ ص ۱۰۴ مدخل رافضی</ref> بار [[فکری]] و محتوایی این تعبیر از دید [[شیعه]]، مثبت است و از افتخارات [[پیروان]] [[مکتب]] [[اهل بیت]] به شمار می‌رود که چیزی را جز [[قرآن]] و [[عترت]] و خلافتی را جز [[خلافت]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} [[مشروع]] ندانستند. گاهی هم در [[تاریخ]]، [[دوستداران]] [[اهل بیت]] را به عنوان "روافض" و "رفضه" مورد [[نکوهش]] قرار می‌دادند و در مقابل، متّهمین به این علاقه و [[محبت]] به آن [[افتخار]] می‌کردند، مثل آنچه دربارۀ [[امام شافعی]] [[نقل]] شده است که چنین سروده است: به من گفتند: تو رافضی شده‌ای، گفتم: نه، رفض [[دین]] و اعتقادم نیست، لکن من بی‌شک [[بهترین]] [[امام]] و [[هادی]] را به [[دوستی]] برگزیده‌ام، اگر [[محبّت]] [[وصیّ]] رفض باشد، پس من رافضی‌ترین بندگانم. از [[روایات]] [[شیعه]] برمی‌آید که از این [[لقب]] به توصیۀ [[امامان]] استقبال می‌کردند. [[امام صادق]] {{ع}} به یکی از [[شیعیان]] به نام عیینه فرمود: به [[خدا]] قسم خوب نامی را [[خداوند]] به شما بخشیده است، تا وقتی‌که به سخنان ما پایبندید و بر ما [[دروغ]] نمی‌بندید. این را وقتی [[امام]] به او فرمود که وی به آن [[حضرت]] خبر داد که شخصی به من گفت: مبادا رافضی باشی!<ref>المحاسن، برقی، ص ۱۱۱</ref> در مورد دیگری وقتی در حضور [[امام باقر]] {{ع}} گفته شد که به فلانی نام "رافضه" نهاده‌اند، [[حضرت]] سه‌بار فرمود: من نیز از رافضیانم و او از من است.<ref>المحاسن، برقی، ص ۱۱۱ ح ۹۱</ref> [[ابو بصیر]] نیز می‌گوید: به [[امام باقر]] {{ع}} گفتم: فدایت شوم نامی بر ما نهاده‌اند که به سبب آن، [[حاکمان]] [[خون]] و [[مال]] ما و شکنجۀ ما را [[حلال]] می‌شمرند، [[امام]] پرسید: چه نامی؟ گفت: رافضه، [[حضرت]] فرمود: هفتاد مرد از [[لشکر]] [[فرعون]]، [[فرعون]] را رفض و ترک کردند و نزد [[حضرت موسی]] {{ع}} آمدند. در [[قوم موسی]] کسی همانند آنان کوشاتر و علاقه‌مندتر به [[حضرت هارون]] نبود. [[قوم موسی]] آن گروه را "رافضه" نامیدند. [[خداوند]] به [[موسی]] [[وحی]] کرد: این نام را بر آنان ثابت بگردان که من آن را بر ایشان داده‌ام. این نامی است که [[خدا]] به شما عطا کرده است.<ref>المحاسن، برقی، ص ۱۱۱ ح ۹۲؛ بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۴۹ و ۹۷ و ج ۴۷ ص ۳۹۱</ref> این نشان می‌دهد که [[ائمه]] نیز از این عنوان ناخرسند نبودند. روزی [[عمّار]] دهنی از [[شیعیان]] [[امام صادق]] {{عم}}، نزد [[قاضی کوفه]] شهادتی داد و [[شهادت]] او را به خاطر اینکه رافضی است نپذیرفتند. [[عمار]] دهنی نگران و ناراحت و با حالت [[گریه]] برخاست. [[قاضی]] که [[ابن ابی لیلی]] بود به او گفت: تو مردی دانشمند و [[اهل]] [[حدیثی]]، اگر از اینکه به تو رافضی گفته شود [[ناراحتی]]، از رافضیان [[تبرّی]] بجوی تا از [[برادران]] ما باشی، [[عمار]] گفت: گریه‌ام بر این است که مرا به مرتبه و درجۀ والایی نسبت دادی که شایستۀ آن نیستم. [[امام صادق]] {{ع}} به من فرموده است: اولین گروهی که به رافضه نامیده شدند، ساحران دربار [[فرعون]] بودند که با دیدن معجزۀ [[حضرت موسی]] {{ع}} به او [[ایمان]] آورده و پیرو او شدند و [[آیین]] و [[قدرت]] [[فرعونی]] را رها کردند و در برابر هرسختی که بر آنان وارد شود [[تسلیم]] گشتند، [[فرعون]] هم به آنان رافضه گفت. پس رافضی هرکسی است که کارهای ناپسندیدۀ از سوی [[خدا]] را ترک کند: {{عربی|فالرّافضیّ کلّ من رفض جمیع ما کره اللّه و فعل ما أمره اللّه}}، اکنون مگر چنین کسی پیدا می‌شود؟ وقتی این ماجرا به [[گوش]] [[امام صادق]] {{ع}} رسید، فرمود: [[گناهان]] [[عمّار]] هرچند هم بسیار باشد، به خاطر این سخنانش آمرزیده شد و حسناتش نزد [[خدا]] افزوده گشت.<ref>بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۱۵۷</ref> آن [[حضرت]] در سخنی دیگر فرمود: آیا از شما عیبجویی می‌کنند و می‌گویند رافضی هستید؟ آری به [[خدا]]، شما [[دروغ]] را ردّ کرده و پیرو [[حق]] شده‌اید: {{عربی|یقولون: ألرّافضة؟ نعم و اللّه رفضتم الکذب و اتّبعتم الحقّ...}}<ref>بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۶ ح۶۶</ref> در داستان [[حضرت]] [[ادریس]] نیز آمده است که یارانی داشت که [[حاکم]] [[جبّار]] زمان خود را ترک کرده و دور [[ادریس]] [[نبی]] گرد آمده بودند {{عربی|کان لإدریس أصحاب من الرّافضة مؤمنون یجتمعون إلیه فی مجلس له}}،<ref>بحار الأنوار، ج ۱۱ ص ۲۷۳</ref> پس برای [[پیروان]] [[اهل بیت]]، [[افتخار]] است که رفض‌کنندۀ [[قدرت]] [[جور]] و [[فکر]] [[باطل]] و [[حکومت]] [[نامشروع]] باشند. [[امام صادق]] {{ع}} در [[دلداری]] دادن به [[شیعیان]] به اینکه از این نام و [[لقب]] ناراحت نباشند، می‌فرمود: اینها این نام را بر شما ننهاده‌اند، بلکه [[خداوند]] در [[تورات]] و [[انجیل]] به زبان [[موسی]] و [[عیسی]] شما را به این نام نامیده است. آنگاه داستان گروه جداشده از [[فرعون]] و پیوسته به [[موسی]] را [[نقل]] می‌کند و می‌فرماید: {{عربی|فرفضتم الشّرّ و استقمتم مع أهل بیت نبیّکم فذهبتم حیث ذهب نبیّکم و اخترتم ما اختار اللّه و رسوله...}}<ref>همان، ج ۶۵ ص ۹۷. نیز عنوان «باب فضل الرافضة و مدح التسمیة بها» و احادیث آن را بنگرید، ص ۹۶</ref>، شما [[شرّ]] را ترک کردید و همراه [[خاندان]] پیامبرتان بر راه درست [[استوار]] ماندید و به راهی رفتید که پیامبرتان رفت و چیزی را برگزیدید که [[خدا]] و پیامبرش برگزید.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۷۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۱۲

رفض به معنای ترک‌کردن و ردّکردن است. مراد کسانی که نام «رافضه» و «رافضی» را به‌کار می‌برند، «مذهب شیعه» است.

مقدمه

منابع

پانویس

  1. دائرة المعارف تشیّع، ج ۸ ص ۱۰۴
  2. دائرة المعارف تشیّع، ج ۸ ص ۱۰۴ مدخل رافضی
  3. المحاسن، برقی، ص ۱۱۱
  4. المحاسن، برقی، ص ۱۱۱ ح ۹۱
  5. المحاسن، برقی، ص ۱۱۱ ح ۹۲؛ بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۴۹ و ۹۷ و ج ۴۷ ص ۳۹۱
  6. بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۱۵۷
  7. بحار الأنوار، ج ۲۶ ص ۳۶ ح۶۶
  8. بحار الأنوار، ج ۱۱ ص ۲۷۳
  9. همان، ج ۶۵ ص ۹۷. نیز عنوان «باب فضل الرافضة و مدح التسمیة بها» و احادیث آن را بنگرید، ص ۹۶
  10. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۷۵.