روضه‌خوانی در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
}}
}}


'''روضه''' و '''روضه‌خوانی''' به معنای ذکر [[مصیبت سید الشهدا]] و [[مرثیه خوانی]] برای [[ائمّه]] و [[معصومین]]{{عم}} است که مورد [[تشویق]] [[امامان]] و یکی از عوامل زنده ماندن [[نهضت حسینی]] و پیوند [[روحی]] و [[عاطفی]] [[شیعه]] با [[اولیاء]] [[دین]] است. [[اشک]] ریختن و [[گریستن]] در [[مصائب اهل بیت]]{{عم}} نشانۀ [[عشق]] به آنان است و علاوه بر سازندگیهای [[تربیتی]] برای سوگوار، موجب [[اجر]] و [[پاداش الهی]] در [[آخرت]] و بهره‌مندی از [[شفاعت]] [[ابا عبد الله]] الحسین است.
'''روضه''' و '''روضه‌خوانی''' به معنای ذکر [[مصیبت سید الشهدا]] و [[مرثیه خوانی]] برای [[ائمّه]] و [[معصومین]] {{عم}} است که مورد [[تشویق]] [[امامان]] و یکی از عوامل زنده ماندن [[نهضت حسینی]] و پیوند [[روحی]] و [[عاطفی]] [[شیعه]] با [[اولیاء]] [[دین]] است. [[اشک]] ریختن و [[گریستن]] در [[مصائب اهل بیت]] {{عم}} نشانۀ [[عشق]] به آنان است و علاوه بر سازندگیهای [[تربیتی]] برای سوگوار، موجب [[اجر]] و [[پاداش الهی]] در [[آخرت]] و بهره‌مندی از [[شفاعت]] [[ابا عبد الله]] الحسین است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
معنای [[روضه]] در اصل، باغ و بوستان است، امّا سبب اشتهار مرثیه‌خوانی به “روضه” آن است که مرثیه خوانان در گذشته، حوادث [[کربلا]] را از روی کتابی به نام “روضة الشهداء” می‌خواندند که تألیف [[ملا حسین کاشفی]] است. “[[ملا حسین کاشفی]] (متوفای ۹۱۰ [[هجری]]) یکی از [[دانشمندان]] و خطبای با قریحه و خوش آواز سبزوار در [[قرن نهم]] [[هجری]] بود، در زمان [[سلطنت]] [[سلطان حسین بایقرا]] (۸۷۵-۹۱۱ ه) به هرات، مرکز [[حکمرانی]] این [[پادشاه]] رفت و چون حافظه‌ای توانا و قریحه‌ای سرشار و آوازی گیرنده و مطبوع داشت و خطیبی دانشمند بود، بزودی [[شهرت]] یافت و مجالس [[وعظ]] و ذکر او بسیاری را به خود جلب کرد و مورد توجّه [[پادشاه]] و شاهزادگان و اعیان و اکابر [[دولت]] و [[وزیر]] [[فاضل]] و هنرمند هنرپرور او “[[امیر علی شیرنوایی]]” قرار گرفت. کاشفی دانشمندی [[فصیح]] و [[بلیغ]] و شاعر پرکار بود و بیش از [[چهل]] کتاب و رساله تألیف کرد. از جملۀ آنها “روضة الشهداء” بود. کاشفی [[کتاب]] [[روضة الشهدا]] را در واقعۀ [[کربلا]] به [[فارسی]] نوشت و چون مطالب این کتاب را در مجالس [[عزاداری]] از روی کتاب بر سر [[منبر]] می‌خواندند، خوانندگان این کتاب به “روضه خوان” معروف شدند و بتدریج [[خواندن]] [[روضه]] از روی [[کتاب]] [[منسوخ]] شد و [[روضه]] خوان‌ها مطالب کتاب را [[حفظ]] کرده و در مجالس [[عزاداری]] می‌خواندند. در زمان صفویّه اقامۀ [[عزاداری]] بسیار رواج گرفت<ref>موسیقی مذهبی ایران، ص۸.</ref>. [[کتاب]] [[روضة الشهدا]] که حاوی ذکر [[مقتل]] و حوادث [[کربلا]] بود، در [[قرن دهم]] توسّط [[محمد بن سلیمان فضولی]] به ترکی ترجمه شد، با نام “حدیقة السعداء”<ref>فصلنامۀ هنر (وزارت ارشاد اسلامی) ج۲، ص۱۵۷. این مأخذ، مقالۀ مبسوطی دربارۀ تاریخچۀ تعزیه‌خوانی دارد، ص۱۵۶ تا ۱۷۳.</ref>. در اینجا نمونه ای از متن روضة الشهدای [[واعظ]] کاشفی را جهت آشنایی می‌آوریم، که نثری [[زیبا]] و ادبی است: “...آخر نظری کن به [[حسرت]] [[آدم]] [[صفی]] و نوحۀ [[نوح]] نجی و در [[آتش]] انداختن [[ابراهیم خلیل]] و [[قربانی]] کردن [[یعقوب]] در [[بیت]] الأحزان و بلیّت [[یوسف]] در [[چاه]] و زندان و [[شبانی]] و [[سرگردانی]] [[موسی]] کلیم و [[بیماری]] و بی‌تیماری [[ایّوب]] و ارّۀ شکافندۀ بر فرق زکریّای [[مظلوم]] و تیغ زهر آبداده بر حلق [[یحیی]] [[معصوم]] و [[الم]] [[لب و دندان]] [[سرور]] [[انبیاء]]، و جگر پاره پارۀ حمزۀ [[سید الشهدا]] و [[محنت]] [[اهل بیت]] [[رسالت]] و [[مصیبت]] خانوادۀ [[عصمت]] و سرشک دردآلود [[بتول]] [[عذرا]] و فرق [[خون]] آلودۀ [[امام علی|علی مرتضی]]{{ع}} و لب زهر چشیدۀ [[نور]] دیدۀ [[زهرا]] و رخ به [[خون]] آغشتۀ [[شهید]] [[کربلا]] و دیگر احوال بلاکشان این [[امّت]] و [[محنت]] رسیدگان عالی [[همّت]] همه با [[جان]] [[غم]] اندوخته در کانون [[غم]] و [[الم]] سر تا پای سوخته.  
معنای [[روضه]] در اصل، باغ و بوستان است، امّا سبب اشتهار مرثیه‌خوانی به “روضه” آن است که مرثیه خوانان در گذشته، حوادث [[کربلا]] را از روی کتابی به نام “روضة الشهداء” می‌خواندند که تألیف [[ملا حسین کاشفی]] است. “[[ملا حسین کاشفی]] (متوفای ۹۱۰ [[هجری]]) یکی از [[دانشمندان]] و خطبای با قریحه و خوش آواز سبزوار در [[قرن نهم]] [[هجری]] بود، در زمان [[سلطنت]] [[سلطان حسین بایقرا]] (۸۷۵-۹۱۱ ه) به هرات، مرکز [[حکمرانی]] این [[پادشاه]] رفت و چون حافظه‌ای توانا و قریحه‌ای سرشار و آوازی گیرنده و مطبوع داشت و خطیبی دانشمند بود، بزودی [[شهرت]] یافت و مجالس [[وعظ]] و ذکر او بسیاری را به خود جلب کرد و مورد توجّه [[پادشاه]] و شاهزادگان و اعیان و اکابر [[دولت]] و [[وزیر]] [[فاضل]] و هنرمند هنرپرور او “[[امیر علی شیرنوایی]]” قرار گرفت. کاشفی دانشمندی [[فصیح]] و [[بلیغ]] و شاعر پرکار بود و بیش از [[چهل]] کتاب و رساله تألیف کرد. از جملۀ آنها “روضة الشهداء” بود. کاشفی [[کتاب]] [[روضة الشهدا]] را در واقعۀ [[کربلا]] به [[فارسی]] نوشت و چون مطالب این کتاب را در مجالس [[عزاداری]] از روی کتاب بر سر [[منبر]] می‌خواندند، خوانندگان این کتاب به “روضه خوان” معروف شدند و بتدریج [[خواندن]] [[روضه]] از روی [[کتاب]] [[منسوخ]] شد و [[روضه]] خوان‌ها مطالب کتاب را [[حفظ]] کرده و در مجالس [[عزاداری]] می‌خواندند. در زمان صفویّه اقامۀ [[عزاداری]] بسیار رواج گرفت<ref>موسیقی مذهبی ایران، ص۸.</ref>. [[کتاب]] [[روضة الشهدا]] که حاوی ذکر [[مقتل]] و حوادث [[کربلا]] بود، در [[قرن دهم]] توسّط [[محمد بن سلیمان فضولی]] به ترکی ترجمه شد، با نام “حدیقة السعداء”<ref>فصلنامۀ هنر (وزارت ارشاد اسلامی) ج۲، ص۱۵۷. این مأخذ، مقالۀ مبسوطی دربارۀ تاریخچۀ تعزیه‌خوانی دارد، ص۱۵۶ تا ۱۷۳.</ref>. در اینجا نمونه ای از متن روضة الشهدای [[واعظ]] کاشفی را جهت آشنایی می‌آوریم، که نثری [[زیبا]] و ادبی است: “...آخر نظری کن به [[حسرت]] [[آدم]] [[صفی]] و نوحۀ [[نوح]] نجی و در [[آتش]] انداختن [[ابراهیم خلیل]] و [[قربانی]] کردن [[یعقوب]] در [[بیت]] الأحزان و بلیّت [[یوسف]] در [[چاه]] و زندان و [[شبانی]] و [[سرگردانی]] [[موسی]] کلیم و [[بیماری]] و بی‌تیماری [[ایّوب]] و ارّۀ شکافندۀ بر فرق زکریّای [[مظلوم]] و تیغ زهر آبداده بر حلق [[یحیی]] [[معصوم]] و [[الم]] [[لب و دندان]] [[سرور]] [[انبیاء]]، و جگر پاره پارۀ حمزۀ [[سید الشهدا]] و [[محنت]] [[اهل بیت]] [[رسالت]] و [[مصیبت]] خانوادۀ [[عصمت]] و سرشک دردآلود [[بتول]] [[عذرا]] و فرق [[خون]] آلودۀ [[امام علی|علی مرتضی]] {{ع}} و لب زهر چشیدۀ [[نور]] دیدۀ [[زهرا]] و رخ به [[خون]] آغشتۀ [[شهید]] [[کربلا]] و دیگر احوال بلاکشان این [[امّت]] و [[محنت]] رسیدگان عالی [[همّت]] همه با [[جان]] [[غم]] اندوخته در کانون [[غم]] و [[الم]] سر تا پای سوخته.  
[[نثر]] شیوا و ادیبانۀ “روضة الشهدا” ستودنی است، هر چند از نظر [[نقل]]، حاوی برخی مطالب [[ضعیف]] و بی مأخذ است. بعلاوه این کتاب، در تحلیل [[حادثۀ عاشورا]] دیدگاهی صوفیانه دارد و حوادث را بیشتر به منشأ [[غیبی]] و مسائل [[آزمایش]] و [[ابتلاء]] [[اولیاء]] نسبت میدهد، تا بعد حماسی و [[اجتماعی]] و قابل اسوه‌گیری در [[مبارزات]] ضدّ [[ظلم]].
[[نثر]] شیوا و ادیبانۀ “روضة الشهدا” ستودنی است، هر چند از نظر [[نقل]]، حاوی برخی مطالب [[ضعیف]] و بی مأخذ است. بعلاوه این کتاب، در تحلیل [[حادثۀ عاشورا]] دیدگاهی صوفیانه دارد و حوادث را بیشتر به منشأ [[غیبی]] و مسائل [[آزمایش]] و [[ابتلاء]] [[اولیاء]] نسبت میدهد، تا بعد حماسی و [[اجتماعی]] و قابل اسوه‌گیری در [[مبارزات]] ضدّ [[ظلم]].


از آنجا که مرثیه‌خوانی و ذکر [[مصیبت]]، [[سنت]] پسندیدۀ [[دینی]] در [[احیاء]] خاطره و نام و [[فضایل]] [[اهل بیت پیامبر]] است، بجاست که [[اهل]] [[منبر]] و مدّاحان و ذاکران، با توجّه به اهمیت و نقش بسزای [[روضه]] خوانی، در ارائۀ الگوهای [[شایسته]] بکوشند و چهرۀ خوبی از [[ائمّه]] و [[معصومین]] ارائه کنند. در این زمینه، به [[درستی]] و صحّت مطالب [[نقل]] شده، اعتبار منابع مورد استفاده، [[استواری]] و [[زیبایی]] اشعار انتخابی و دوری کردن از هر حرف و [[روضه]] و شعری که با [[مقام]] والای [[اولیاء]] [[خدا]] ناسازگار است توجه داشته باشند<ref>در زمینۀ آداب اهل وعظ و منبر، از جمله ر.ک: «لؤلؤ و مرجان»، مرحوم میرزا حسین نوری.</ref>. در [[فضیلت]] گریست و گریاندن افراد برای [[امام حسین]]{{ع}} به این [[حدیث]] توجه کنید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ{{ع}} بَيْتَ شِعْرٍ فَبَكَى وَ أَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۰۵.</ref>. هر کس دربارۀ [[حسین]]{{ع}} شعری بگوید و [[گریه]] کند و ده نفر را بگریاند، برای او و آنان [[بهشت]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۰۴.</ref>.
از آنجا که مرثیه‌خوانی و ذکر [[مصیبت]]، [[سنت]] پسندیدۀ [[دینی]] در [[احیاء]] خاطره و نام و [[فضایل]] [[اهل بیت پیامبر]] است، بجاست که [[اهل]] [[منبر]] و مدّاحان و ذاکران، با توجّه به اهمیت و نقش بسزای [[روضه]] خوانی، در ارائۀ الگوهای [[شایسته]] بکوشند و چهرۀ خوبی از [[ائمّه]] و [[معصومین]] ارائه کنند. در این زمینه، به [[درستی]] و صحّت مطالب [[نقل]] شده، اعتبار منابع مورد استفاده، [[استواری]] و [[زیبایی]] اشعار انتخابی و دوری کردن از هر حرف و [[روضه]] و شعری که با [[مقام]] والای [[اولیاء]] [[خدا]] ناسازگار است توجه داشته باشند<ref>در زمینۀ آداب اهل وعظ و منبر، از جمله ر. ک: «لؤلؤ و مرجان»، مرحوم میرزا حسین نوری.</ref>. در [[فضیلت]] گریست و گریاندن افراد برای [[امام حسین]] {{ع}} به این [[حدیث]] توجه کنید: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ {{ع}} بَيْتَ شِعْرٍ فَبَكَى وَ أَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ}}<ref>کامل الزیارات، ص۱۰۵.</ref>. هر کس دربارۀ [[حسین]] {{ع}} شعری بگوید و [[گریه]] کند و ده نفر را بگریاند، برای او و آنان [[بهشت]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۰۴.</ref>.


==بیان و شرح [[مصائب اهل بیت]] به [[قصاد]] [[گریاندن]] دیگران در [[مجالس عزاداری]]==
== بیان و شرح [[مصائب اهل بیت]] به [[قصاد]] [[گریاندن]] دیگران در [[مجالس عزاداری]] ==
«روضه‌خوانی» از رایج‌ترین آیین‌های [[عزاداری]] [[شیعیان]] و گزارش حزن‌انگیز [[واقعه کربلا]] و سرگذشت و [[شهادت]]/ [[رحلت]] [[امامان شیعه]] و [[منسوبان]] نزدیک ایشان است که در مجامع [[سوگواری]] به قصد [[برانگیختن]] [[عواطف]] حاضران و گریاندن آنها انجام می‌شود. [[روضه]] در لغت به معنی باغ است و [[نامگذاری]] مجالس عزاداری به این نام، به سبب کتاب [[روضة الشهدا]] است. این کتاب، مقتلی به [[فارسی]] اثر [[واعظ]] کاشفی است که در دوره تیموری نگاشته شد. استقبال از این کتاب، در همان [[زمان]] به اندازه‌ای بود که کسانی آن را در مجامع عمومی برای [[مردم]] می‌خواندند. به تدریج و با گسترش این مجالس، عنوان روضه و روضه‌خوانی، به عنوانی عمومی برای همه مجالس عزاداری تبدیل شد و [[راویان]] مصائب اهل بیت هم به «روضه خوان» [[شهرت]] یافتند.
«روضه‌خوانی» از رایج‌ترین آیین‌های [[عزاداری]] [[شیعیان]] و گزارش حزن‌انگیز [[واقعه کربلا]] و سرگذشت و [[شهادت]]/ [[رحلت]] [[امامان شیعه]] و [[منسوبان]] نزدیک ایشان است که در مجامع [[سوگواری]] به قصد [[برانگیختن]] [[عواطف]] حاضران و گریاندن آنها انجام می‌شود. [[روضه]] در لغت به معنی باغ است و [[نامگذاری]] مجالس عزاداری به این نام، به سبب کتاب [[روضة الشهدا]] است. این کتاب، مقتلی به [[فارسی]] اثر [[واعظ]] کاشفی است که در دوره تیموری نگاشته شد. استقبال از این کتاب، در همان [[زمان]] به اندازه‌ای بود که کسانی آن را در مجامع عمومی برای [[مردم]] می‌خواندند. به تدریج و با گسترش این مجالس، عنوان روضه و روضه‌خوانی، به عنوانی عمومی برای همه مجالس عزاداری تبدیل شد و [[راویان]] مصائب اهل بیت هم به «روضه خوان» [[شهرت]] یافتند.


خط ۲۶: خط ۲۶:
این احتمال وجود دارد که روضه‌خوانی ادامه سنت‌هایی نظیر منقبت‌خوانی و نقالی، یا آمیزه‌ای از آنها باشد که سابقه‌شان به قبل از [[صفویه]] برمی‌گردد. همچنین با توجه به گسترش نقالی مذهبی در دوره صفوی و به خصوص دوره قاجار، برخی [[پژوهشگران]] روضه‌خوانی را شکلی از نقالی مذهبی دانسته‌اند. با [[قدرت]] یافتن شاهان صفوی و از آنجاکه توسعه [[عزاداری]] از سیاست‌های آنان بود، روضه‌خوانی هم در [[ایران]] گسترش یافت. از جمله ابزارهای این گسترش، سنت [[وقف]] بوده است. تکایا و موقوفه‌های متعددی از جمله در [[شهر]] [[اصفهان]] از آن دوره باقی مانده است که ناظر به برگزاری مجلس روضه‌اند. برخی گزارش‌های [[تاریخی]] نشان می‌دهد روضه‌خوانی در آن دوره، همراه با اجرای نمایشی و بازسازی صحنه‌های [[واقعه کربلا]] بوده است. در تذکره‌های دوره صفوی از برپایی مجالس روضه‌خوانی در ایام [[محرم]] یاد شده و از برخی روضه‌خوانان مشهور آن دوره از جمله [[حافظ]] [[محمد]] [[جان]] کاشی، حافظ [[سلطان]] محمد هروی، ملاعلی تن ادواری و کاظما نام برده شده است.
این احتمال وجود دارد که روضه‌خوانی ادامه سنت‌هایی نظیر منقبت‌خوانی و نقالی، یا آمیزه‌ای از آنها باشد که سابقه‌شان به قبل از [[صفویه]] برمی‌گردد. همچنین با توجه به گسترش نقالی مذهبی در دوره صفوی و به خصوص دوره قاجار، برخی [[پژوهشگران]] روضه‌خوانی را شکلی از نقالی مذهبی دانسته‌اند. با [[قدرت]] یافتن شاهان صفوی و از آنجاکه توسعه [[عزاداری]] از سیاست‌های آنان بود، روضه‌خوانی هم در [[ایران]] گسترش یافت. از جمله ابزارهای این گسترش، سنت [[وقف]] بوده است. تکایا و موقوفه‌های متعددی از جمله در [[شهر]] [[اصفهان]] از آن دوره باقی مانده است که ناظر به برگزاری مجلس روضه‌اند. برخی گزارش‌های [[تاریخی]] نشان می‌دهد روضه‌خوانی در آن دوره، همراه با اجرای نمایشی و بازسازی صحنه‌های [[واقعه کربلا]] بوده است. در تذکره‌های دوره صفوی از برپایی مجالس روضه‌خوانی در ایام [[محرم]] یاد شده و از برخی روضه‌خوانان مشهور آن دوره از جمله [[حافظ]] [[محمد]] [[جان]] کاشی، حافظ [[سلطان]] محمد هروی، ملاعلی تن ادواری و کاظما نام برده شده است.


در دوره قاجار هم روضه‌خوانی از ارکان اصلی عزاداری محرم بوده است. [[عبدالله مستوفی]] در خاطراتش به رونق روضه‌خوانی در [[تهران]] و برپایی صدها مجلس [[روضه]] در ایام محرم و صفر، به ویژه دهه اول محرم در منازل و تکایا اشاره می‌کند. در کتاب جغرافیای اصفهان (ت ۱۲۹۴ق) نیز در فهرست اصناف موجود در اصفهان، به روضه‌خوانی به عنوان یک [[شغل]] اشاره شده است. مؤلف این کتاب، روضه‌خوانان را «طبیبان [[روحانی]]» در مقابل «اطباء [[جسمانی]]» قلمداد کرده است که تعدادشان از گذشته بسیار بیشتر شده و فقط در اصفهان از ۱۵ نفر به بیش از ۱۰۰ نفر رسیده است. وی از حاج [[علی]] کلیشادی و [[درویش]] کاظم به عنوان بزرگان درگذشته و از سیدحسن روضه‌خوان [[واعظ]] کاشانی، ملازین‌العابدین، ملاابوطالب، [[حاجی]] ملامحمد، میرزا [[ابوالقاسم]]، آقاسیدرضا، شیخ [[عرب]] و ملالطف [[الله]] هم به عنوان روضه‌خوانان مشهور در قید [[حیات]] و معاصر خود در [[اصفهان]] نام برده است. در دوره قاجار، همچنین روضه‌خوانی از جمله اشتغالات آیینی درویشان بوده است. [[فرقه]] [[عجم]]، ۱۷ صنف داشته و چنان‌که در رساله وسیلة النجات - با موضوع [[اعتقادات]] و [[آداب و رسوم]] درویشان عجم - ذکر شده، یکی از این اصناف، روضه‌خوان بوده است. یکی از اجازه‌نامه‌های درویشی برجامانده- که اوژن اوبن آن را نقل کرده است - نشان می‌دهد که عنوان روضه‌خوان رفته‌رفته جایگزین نقال شده است؛ زیرا در این اجازه‌نامه، نقالان با صفت «ناقلان [[مصائب]] [[اولاد]] [[پیغمبر]]» مخاطب واقع شده‌اند. در این رساله حتی عملکرد اصلی و آیینی [[مقام]] «[[اختیار]]» - که بالاترین مقام [[دوازده‌گانه]] دراویش است.- هم خواندن در مجالس [[عزاداری امام حسین]]{{ع}} دانسته شده است. در توصیف [[مصیبت‌خوانی]] نقالان فرقه عجم آمده است که علَمی مشکی به دست راست گرفته و به [[زمین]] می‌کوبیده و پس از آن به ذکر [[مصیبت]] [[واقعه کربلا]] می‌پرداختند. دراویش، روضه‌خوان‌های سیار دشت‌ها و آبادی‌ها بودند و به هر آبادی که وارد می‌شدند به مسجدها رفته و در پای [[منابر]] نشسته و از همانجا با ذکر مصیبت [[شهیدان کربلا]]، روستاییان را به [[گریه]] می‌انداختند. اوین در سفرنامه‌اش به این موضوع اشاره کرده و می‌نویسد: «روضه‌خوان‌ها در [[شهرها]] [[اکثریت]] ملاها هستند. [اما] در روستاها و آبادی‌های کوچک‌تر، نقش آنها را درویشان نقال به عهده می‌گیرند». گرترود بل نیز ضمن توصیف یک مجلس [[عزاداری]] در یکی از آبادی‌های [[ایران]] به درویشی اشاره می‌کند که بی‌درنگ وارد محل عزاداری شده و پس از روضه‌خوانی به سرعت آنجا را به قصد [[مجلسی]] دیگر ترک کرده است. به تدریج و با گسترش روضه‌خوانی و رواج آن در میان [[روحانیون]]، دیگر انحصار دراویش از بین رفته و روضه‌خوانی به حرفه‌ای عمومی تبدیل شد که ویژه روحانیون است.
در دوره قاجار هم روضه‌خوانی از ارکان اصلی عزاداری محرم بوده است. [[عبدالله مستوفی]] در خاطراتش به رونق روضه‌خوانی در [[تهران]] و برپایی صدها مجلس [[روضه]] در ایام محرم و صفر، به ویژه دهه اول محرم در منازل و تکایا اشاره می‌کند. در کتاب جغرافیای اصفهان (ت ۱۲۹۴ق) نیز در فهرست اصناف موجود در اصفهان، به روضه‌خوانی به عنوان یک [[شغل]] اشاره شده است. مؤلف این کتاب، روضه‌خوانان را «طبیبان [[روحانی]]» در مقابل «اطباء [[جسمانی]]» قلمداد کرده است که تعدادشان از گذشته بسیار بیشتر شده و فقط در اصفهان از ۱۵ نفر به بیش از ۱۰۰ نفر رسیده است. وی از حاج [[علی]] کلیشادی و [[درویش]] کاظم به عنوان بزرگان درگذشته و از سیدحسن روضه‌خوان [[واعظ]] کاشانی، ملازین‌العابدین، ملاابوطالب، [[حاجی]] ملامحمد، میرزا [[ابوالقاسم]]، آقاسیدرضا، شیخ [[عرب]] و ملالطف [[الله]] هم به عنوان روضه‌خوانان مشهور در قید [[حیات]] و معاصر خود در [[اصفهان]] نام برده است. در دوره قاجار، همچنین روضه‌خوانی از جمله اشتغالات آیینی درویشان بوده است. [[فرقه]] [[عجم]]، ۱۷ صنف داشته و چنان‌که در رساله وسیلة النجات - با موضوع [[اعتقادات]] و [[آداب و رسوم]] درویشان عجم - ذکر شده، یکی از این اصناف، روضه‌خوان بوده است. یکی از اجازه‌نامه‌های درویشی برجامانده- که اوژن اوبن آن را نقل کرده است - نشان می‌دهد که عنوان روضه‌خوان رفته‌رفته جایگزین نقال شده است؛ زیرا در این اجازه‌نامه، نقالان با صفت «ناقلان [[مصائب]] [[اولاد]] [[پیغمبر]]» مخاطب واقع شده‌اند. در این رساله حتی عملکرد اصلی و آیینی [[مقام]] «[[اختیار]]» - که بالاترین مقام [[دوازده‌گانه]] دراویش است. - هم خواندن در مجالس [[عزاداری امام حسین]] {{ع}} دانسته شده است. در توصیف [[مصیبت‌خوانی]] نقالان فرقه عجم آمده است که علَمی مشکی به دست راست گرفته و به [[زمین]] می‌کوبیده و پس از آن به ذکر [[مصیبت]] [[واقعه کربلا]] می‌پرداختند. دراویش، روضه‌خوان‌های سیار دشت‌ها و آبادی‌ها بودند و به هر آبادی که وارد می‌شدند به مسجدها رفته و در پای [[منابر]] نشسته و از همانجا با ذکر مصیبت [[شهیدان کربلا]]، روستاییان را به [[گریه]] می‌انداختند. اوین در سفرنامه‌اش به این موضوع اشاره کرده و می‌نویسد: «روضه‌خوان‌ها در [[شهرها]] [[اکثریت]] ملاها هستند. [اما] در روستاها و آبادی‌های کوچک‌تر، نقش آنها را درویشان نقال به عهده می‌گیرند». گرترود بل نیز ضمن توصیف یک مجلس [[عزاداری]] در یکی از آبادی‌های [[ایران]] به درویشی اشاره می‌کند که بی‌درنگ وارد محل عزاداری شده و پس از روضه‌خوانی به سرعت آنجا را به قصد [[مجلسی]] دیگر ترک کرده است. به تدریج و با گسترش روضه‌خوانی و رواج آن در میان [[روحانیون]]، دیگر انحصار دراویش از بین رفته و روضه‌خوانی به حرفه‌ای عمومی تبدیل شد که ویژه روحانیون است.


روضه‌خوانان با [[هدف]] تحریک [[عواطف]] و [[گریاندن]] مستمعان، معمولاً گزارش‌های [[تاریخی]] را در قالب روایت‌های عامیانه و با شاخ و برگ‌های داستانی و گاه مطالبی [[دروغ]] نقل می‌کنند. همین رویکرد سبب شده است [[تحریفات]] و پیرایه‌هایی به متن روضه‌ها وارد شود. گسترش این تحریفات، به ویژه در دوره قاجار، عکس‌العمل برخی از [[علما]] را در پی داشت. از جمله [[محدث نوری]] - از علمای دوره قاجار - کتاب لؤلؤ و مرجان را با هدف تقبیح و مقابله با روضه‌های دروغ نوشت و در آن به [[انتقاد]] صریح از برخی روضه‌خوان‌ها و نیز [[مقاتل]] حاوی مطالب غیر معتبر و نویسندگان آنها پرداخت.<ref>[[محمد مشهدی نوش‌آبادی|مشهدی نوش‌آبادی، محمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «روضه‌خوانی»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۲۴۳.</ref>.
روضه‌خوانان با [[هدف]] تحریک [[عواطف]] و [[گریاندن]] مستمعان، معمولاً گزارش‌های [[تاریخی]] را در قالب روایت‌های عامیانه و با شاخ و برگ‌های داستانی و گاه مطالبی [[دروغ]] نقل می‌کنند. همین رویکرد سبب شده است [[تحریفات]] و پیرایه‌هایی به متن روضه‌ها وارد شود. گسترش این تحریفات، به ویژه در دوره قاجار، عکس‌العمل برخی از [[علما]] را در پی داشت. از جمله [[محدث نوری]] - از علمای دوره قاجار - کتاب لؤلؤ و مرجان را با هدف تقبیح و مقابله با روضه‌های دروغ نوشت و در آن به [[انتقاد]] صریح از برخی روضه‌خوان‌ها و نیز [[مقاتل]] حاوی مطالب غیر معتبر و نویسندگان آنها پرداخت.<ref>[[محمد مشهدی نوش‌آبادی|مشهدی نوش‌آبادی، محمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «روضه‌خوانی»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۲۴۳.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش