عالم ذر: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عالم ذر در قرآن]] - [[عالم ذر در حدیث]] - [[عالم ذر در نهج البلاغه]] - [[عالم ذر در معارف دعا و زیارات]] - [[عالم ذر در کلام اسلامی]] - [[عالم ذر در اخلاق اسلامی]] - [[عالم ذر در عرفان اسلامی]]| پرسش مرتبط = عالم ذر (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عالم ذر در قرآن]] - [[عالم ذر در حدیث]] - [[عالم ذر در نهج البلاغه]] - [[عالم ذر در معارف دعا و زیارات]] - [[عالم ذر در کلام اسلامی]] - [[عالم ذر در اخلاق اسلامی]] - [[عالم ذر در عرفان اسلامی]]| پرسش مرتبط = عالم ذر (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*بحث عالم ذر، از جمله مسائلی است که در گستره مباحث [[توحید]] و [[فطرت]] توسط [[مفسران]] و [[متکلمان]] طرح و بررسی میشود. عالم ذر بدان معناست که همه [[انسانها]] در مرحله قبل از حضور در عالم خاکی، در عالم دیگری به وجود [[خدا]] و حتی برخی دیگر از [[اصول اعتقادی]] [[گواهی]] دادهاند. | * بحث عالم ذر، از جمله مسائلی است که در گستره مباحث [[توحید]] و [[فطرت]] توسط [[مفسران]] و [[متکلمان]] طرح و بررسی میشود. عالم ذر بدان معناست که همه [[انسانها]] در مرحله قبل از حضور در عالم خاکی، در عالم دیگری به وجود [[خدا]] و حتی برخی دیگر از [[اصول اعتقادی]] [[گواهی]] دادهاند. | ||
*اصل [[حقیقت]] عالم ذر با توجه به مستندات [[قوی]] و متقن [[قرآنی]] و [[روایی]]، امری قطعی و غیر قابل و [[انکار]] است؛ به گونهای که تنها [[علامه مجلسی]] نزدیک به هفتاد [[روایت]] را فقط در کتاب الطینة المیثاق دراینباره [[نقل]] کرده است<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۵، ص۲۲۵ به بعد.</ref>. [[ملاصدرا]] نیز [[روایات]] این موضوع را غیر قابل شمارش دانسته و آن را از ضروریات [[مذهب امامیه]] دانسته است<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة العرشیه، قاعده ۸ از مشرق دوم، ص۲۳.</ref>. اما در [[تفسیر]] و برداشت از عالم ذر، دیدگاههای مختلف و حتی متبایتی ارائه شده است که به نظر میرسد گاه اجتماع میان آنها ممکن نباشد<ref>دراینباره بنگرید به: سبحانی، مفاهیم القرآن، فصل دوم با عنوان الله و عالم الذر. ایشان در این کتاب دیدگاههای مهم و مطرح مفسران و اندیشمندان اسلامی را به تفصیل به نقد و بررسی کشانده است.</ref>. | * اصل [[حقیقت]] عالم ذر با توجه به مستندات [[قوی]] و متقن [[قرآنی]] و [[روایی]]، امری قطعی و غیر قابل و [[انکار]] است؛ به گونهای که تنها [[علامه مجلسی]] نزدیک به هفتاد [[روایت]] را فقط در کتاب الطینة المیثاق دراینباره [[نقل]] کرده است<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۵، ص۲۲۵ به بعد.</ref>. [[ملاصدرا]] نیز [[روایات]] این موضوع را غیر قابل شمارش دانسته و آن را از ضروریات [[مذهب امامیه]] دانسته است<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة العرشیه، قاعده ۸ از مشرق دوم، ص۲۳.</ref>. اما در [[تفسیر]] و برداشت از عالم ذر، دیدگاههای مختلف و حتی متبایتی ارائه شده است که به نظر میرسد گاه اجتماع میان آنها ممکن نباشد<ref>دراینباره بنگرید به: سبحانی، مفاهیم القرآن، فصل دوم با عنوان الله و عالم الذر. ایشان در این کتاب دیدگاههای مهم و مطرح مفسران و اندیشمندان اسلامی را به تفصیل به نقد و بررسی کشانده است.</ref>. | ||
*با توجه به اینکه [[رسالت]] تعریفشده این کتاب تبیینی و توصیفی بوده و در صدد طرح مباحث اختلافی و چالشی میان [[اندیشمندان]] نیست، همچنین از آنجا که طرح نظریات [[استاد مطهری]] از اولویتهای این اثر است، صرفاً به گزارش مختصری از دیدگاه ایشان دراینباره میپردازیم<ref>این به منزله مطرح تأیید و موافقت کامل با نظریه استاد نیست و صرفاً به جهت خوف طولانی شدن غیر ضروری بحث به این اندازه بسنده شده است.</ref>. | * با توجه به اینکه [[رسالت]] تعریفشده این کتاب تبیینی و توصیفی بوده و در صدد طرح مباحث اختلافی و چالشی میان [[اندیشمندان]] نیست، همچنین از آنجا که طرح نظریات [[استاد مطهری]] از اولویتهای این اثر است، صرفاً به گزارش مختصری از دیدگاه ایشان دراینباره میپردازیم<ref>این به منزله مطرح تأیید و موافقت کامل با نظریه استاد نیست و صرفاً به جهت خوف طولانی شدن غیر ضروری بحث به این اندازه بسنده شده است.</ref>. | ||
*'''معنای عالم ذر:''' عالم ذر یعنی [[انسان]] قبل از ورود به این [[دنیا]]، در جهانی دیگر بهنام عالم ذر، حیاتی مخصوص داشته و در آنجا به وجود [[خداوند]] [[اقرار]] کرده است که به نظر میرسد با توجه به [[آیات قرآن]]، این [[جهان]] همان "عالم [[فطرت]]" است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۳۸.</ref>. | * '''معنای عالم ذر:''' عالم ذر یعنی [[انسان]] قبل از ورود به این [[دنیا]]، در جهانی دیگر بهنام عالم ذر، حیاتی مخصوص داشته و در آنجا به وجود [[خداوند]] [[اقرار]] کرده است که به نظر میرسد با توجه به [[آیات قرآن]]، این [[جهان]] همان "عالم [[فطرت]]" است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۳۸.</ref>. | ||
*آیهای که در این خصوص بیشترین استناد به آن صورت میگیرد، به [[آیه]] عالم ذر [[معروف]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>. | * آیهای که در این خصوص بیشترین استناد به آن صورت میگیرد، به [[آیه]] عالم ذر [[معروف]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref>. | ||
*از [[آیه]] مذکور این نکته به دست نمیآید که [[خداوند]] ذریه [[آدم]] را از پشت [[آدم]] آفرید، بلکه این نکته حاصل میشود که [[خداوند]] ذریه همه [[مردم]] را در پشت همه [[مردم]] قرار داد واژه {{متن قرآن|ظُهُورِهِمْ}} غیر از ظهر [[آدم]] است. در واقع این [[آیه]] در [[مقام]] اشاره به [[آدم]] و [[حوا]] نیست؛ زیرا گفته است {{متن قرآن|ظُهُورِهِمْ}}، نه "ظهورهما". ضمن اینکه نسبت به [[حوا]] "ظهر" [[صادق]] نیست، بلکه نسبت به او "بطن" [[صادق]] است؛ زیرا "ظهر" را نسبت به مرد میگویند. | * از [[آیه]] مذکور این نکته به دست نمیآید که [[خداوند]] ذریه [[آدم]] را از پشت [[آدم]] آفرید، بلکه این نکته حاصل میشود که [[خداوند]] ذریه همه [[مردم]] را در پشت همه [[مردم]] قرار داد واژه {{متن قرآن|ظُهُورِهِمْ}} غیر از ظهر [[آدم]] است. در واقع این [[آیه]] در [[مقام]] اشاره به [[آدم]] و [[حوا]] نیست؛ زیرا گفته است {{متن قرآن|ظُهُورِهِمْ}}، نه "ظهورهما". ضمن اینکه نسبت به [[حوا]] "ظهر" [[صادق]] نیست، بلکه نسبت به او "بطن" [[صادق]] است؛ زیرا "ظهر" را نسبت به مرد میگویند. | ||
*براساس این [[آیه]]، [[انسان]] قبل از آنکه در این [[دنیا]] پای بگذارد، در خمیرهاش [[اقرار]] به وجود [[خداوند]] صورت گرفته است. خود [[آیه]] گویای آن است که زمانی که [[مردم]] هنوز در اصلاب [[پدران]] بودند، یعنی در عالم ذر قرار داشتند، به وجود [[خدا]] [[اقرار]] کردهاند. | * براساس این [[آیه]]، [[انسان]] قبل از آنکه در این [[دنیا]] پای بگذارد، در خمیرهاش [[اقرار]] به وجود [[خداوند]] صورت گرفته است. خود [[آیه]] گویای آن است که زمانی که [[مردم]] هنوز در اصلاب [[پدران]] بودند، یعنی در عالم ذر قرار داشتند، به وجود [[خدا]] [[اقرار]] کردهاند. | ||
*قبل از آنکه نطفهای حتی در رحم به وجود بیاید و هنوز که [[انسانها]] در مرحله استعداد بودهاند، استعداد [[درک]] [[پروردگار]] در وجود [[انسان]] قرار گرفته و [[خداوند]] افراد را بر وجود خود [[گواه]] گرفت و وجود خود را از آنان [[اقرار]] گرفت. آنجا [[خداوند]] به زبان [[تکوین]] از [[انسانها]] پرسیدند: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}<ref>«آیا من پروردگارتان نیستم؟» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> همه به همان زبان [[تکوین]] [[شهادت]] دادند: {{متن قرآن|قَالُوا بَلَى}}<ref>«گفتند: چرا، گواهی میدهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref><ref>مطهری، توحید، ص۳۴ - ۳۳ و ۵۱ - ۵۰.</ref>. | * قبل از آنکه نطفهای حتی در رحم به وجود بیاید و هنوز که [[انسانها]] در مرحله استعداد بودهاند، استعداد [[درک]] [[پروردگار]] در وجود [[انسان]] قرار گرفته و [[خداوند]] افراد را بر وجود خود [[گواه]] گرفت و وجود خود را از آنان [[اقرار]] گرفت. آنجا [[خداوند]] به زبان [[تکوین]] از [[انسانها]] پرسیدند: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}<ref>«آیا من پروردگارتان نیستم؟» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> همه به همان زبان [[تکوین]] [[شهادت]] دادند: {{متن قرآن|قَالُوا بَلَى}}<ref>«گفتند: چرا، گواهی میدهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref><ref>مطهری، توحید، ص۳۴ - ۳۳ و ۵۱ - ۵۰.</ref>. | ||
*در پایان شایان ذکر است که اگر بخواهیم در مقابل دیدگاه فوق که نظر [[استاد مطهری]] و برخی دیگر از [[اندیشمندان اسلامی]] است، یک مورد از نظریات مطرح درباره عالم ذر را نام ببریم، دیدگاهی است که عدول از ظاهر [[آیات]] و [[روایات]] را [[اجتهاد در مقابل نص]] میداند و [[معتقد]] به وجود [[حقیقی]] عالم پیشینی به نام عالم ذر بوده، و آن با توجه به توصیفاتی است که در [[آیه]] فوق و [[روایات]] مربوطه آمده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۳۹.</ref>. | * در پایان شایان ذکر است که اگر بخواهیم در مقابل دیدگاه فوق که نظر [[استاد مطهری]] و برخی دیگر از [[اندیشمندان اسلامی]] است، یک مورد از نظریات مطرح درباره عالم ذر را نام ببریم، دیدگاهی است که عدول از ظاهر [[آیات]] و [[روایات]] را [[اجتهاد در مقابل نص]] میداند و [[معتقد]] به وجود [[حقیقی]] عالم پیشینی به نام عالم ذر بوده، و آن با توجه به توصیفاتی است که در [[آیه]] فوق و [[روایات]] مربوطه آمده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۳۹.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۴
مقدمه
- بحث عالم ذر، از جمله مسائلی است که در گستره مباحث توحید و فطرت توسط مفسران و متکلمان طرح و بررسی میشود. عالم ذر بدان معناست که همه انسانها در مرحله قبل از حضور در عالم خاکی، در عالم دیگری به وجود خدا و حتی برخی دیگر از اصول اعتقادی گواهی دادهاند.
- اصل حقیقت عالم ذر با توجه به مستندات قوی و متقن قرآنی و روایی، امری قطعی و غیر قابل و انکار است؛ به گونهای که تنها علامه مجلسی نزدیک به هفتاد روایت را فقط در کتاب الطینة المیثاق دراینباره نقل کرده است[۱]. ملاصدرا نیز روایات این موضوع را غیر قابل شمارش دانسته و آن را از ضروریات مذهب امامیه دانسته است[۲]. اما در تفسیر و برداشت از عالم ذر، دیدگاههای مختلف و حتی متبایتی ارائه شده است که به نظر میرسد گاه اجتماع میان آنها ممکن نباشد[۳].
- با توجه به اینکه رسالت تعریفشده این کتاب تبیینی و توصیفی بوده و در صدد طرح مباحث اختلافی و چالشی میان اندیشمندان نیست، همچنین از آنجا که طرح نظریات استاد مطهری از اولویتهای این اثر است، صرفاً به گزارش مختصری از دیدگاه ایشان دراینباره میپردازیم[۴].
- معنای عالم ذر: عالم ذر یعنی انسان قبل از ورود به این دنیا، در جهانی دیگر بهنام عالم ذر، حیاتی مخصوص داشته و در آنجا به وجود خداوند اقرار کرده است که به نظر میرسد با توجه به آیات قرآن، این جهان همان "عالم فطرت" است[۵].
- آیهای که در این خصوص بیشترین استناد به آن صورت میگیرد، به آیه عالم ذر معروف است: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى﴾[۶].
- از آیه مذکور این نکته به دست نمیآید که خداوند ذریه آدم را از پشت آدم آفرید، بلکه این نکته حاصل میشود که خداوند ذریه همه مردم را در پشت همه مردم قرار داد واژه ﴿ظُهُورِهِمْ﴾ غیر از ظهر آدم است. در واقع این آیه در مقام اشاره به آدم و حوا نیست؛ زیرا گفته است ﴿ظُهُورِهِمْ﴾، نه "ظهورهما". ضمن اینکه نسبت به حوا "ظهر" صادق نیست، بلکه نسبت به او "بطن" صادق است؛ زیرا "ظهر" را نسبت به مرد میگویند.
- براساس این آیه، انسان قبل از آنکه در این دنیا پای بگذارد، در خمیرهاش اقرار به وجود خداوند صورت گرفته است. خود آیه گویای آن است که زمانی که مردم هنوز در اصلاب پدران بودند، یعنی در عالم ذر قرار داشتند، به وجود خدا اقرار کردهاند.
- قبل از آنکه نطفهای حتی در رحم به وجود بیاید و هنوز که انسانها در مرحله استعداد بودهاند، استعداد درک پروردگار در وجود انسان قرار گرفته و خداوند افراد را بر وجود خود گواه گرفت و وجود خود را از آنان اقرار گرفت. آنجا خداوند به زبان تکوین از انسانها پرسیدند: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ﴾[۷] همه به همان زبان تکوین شهادت دادند: ﴿قَالُوا بَلَى﴾[۸][۹].
- در پایان شایان ذکر است که اگر بخواهیم در مقابل دیدگاه فوق که نظر استاد مطهری و برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی است، یک مورد از نظریات مطرح درباره عالم ذر را نام ببریم، دیدگاهی است که عدول از ظاهر آیات و روایات را اجتهاد در مقابل نص میداند و معتقد به وجود حقیقی عالم پیشینی به نام عالم ذر بوده، و آن با توجه به توصیفاتی است که در آیه فوق و روایات مربوطه آمده است[۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج۵، ص۲۲۵ به بعد.
- ↑ صدرالدین شیرازی، الحکمة العرشیه، قاعده ۸ از مشرق دوم، ص۲۳.
- ↑ دراینباره بنگرید به: سبحانی، مفاهیم القرآن، فصل دوم با عنوان الله و عالم الذر. ایشان در این کتاب دیدگاههای مهم و مطرح مفسران و اندیشمندان اسلامی را به تفصیل به نقد و بررسی کشانده است.
- ↑ این به منزله مطرح تأیید و موافقت کامل با نظریه استاد نیست و صرفاً به جهت خوف طولانی شدن غیر ضروری بحث به این اندازه بسنده شده است.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۳۸.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ «آیا من پروردگارتان نیستم؟» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ «گفتند: چرا، گواهی میدهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ مطهری، توحید، ص۳۴ - ۳۳ و ۵۱ - ۵۰.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۳۹.