جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عباس بن ربیعه بن حارث در تاریخ اسلامی]] - [[عباس بن ربیعه بن حارث در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* او فرزند [[ربیعه بن حارث بن عبدالمطلب]]، از [[تابعین]] [[اصحاب]] و از [[یاران]] [[مخلص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۴۷، ش۱۲.</ref>. او در [[جنگ صفین]] در حالی که [[غرق]] در [[سلاح]] بود آن [[حضرت]] را [[یاری]] کرد و [[حضرت]] هم به او [[عنایت]] بسیار داشت، لذا به خاطر همین علاقه زیادی که [[امام]]{{ع}} به او داشت، در [[جنگ صفین]] به او فرمود: "تا به تو اجازه ندادم با [[دشمن]] [[جنگ]] نکن". | * او فرزند [[ربیعه بن حارث بن عبدالمطلب]]، از [[تابعین]] [[اصحاب]] و از [[یاران]] [[مخلص]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۴۷، ش۱۲.</ref>. او در [[جنگ صفین]] در حالی که [[غرق]] در [[سلاح]] بود آن [[حضرت]] را [[یاری]] کرد و [[حضرت]] هم به او [[عنایت]] بسیار داشت، لذا به خاطر همین علاقه زیادی که [[امام]] {{ع}} به او داشت، در [[جنگ صفین]] به او فرمود: "تا به تو اجازه ندادم با [[دشمن]] [[جنگ]] نکن". | ||
* عباس گفت: قبول دارم، اما اگر کسی مرا به [[جنگ]] فراخواند، باز هم نروم؟ [[امام]] فرمود: "نه، به [[مبارزه]] با وی نرو؛ زیرا برای تو [[اطاعت امام]] بر [[اجابت]] دشمنت اولی است و بدان که [[معاویه]] [[دوست]] دارد تمامی [[بنیهاشم]] را از بین ببرد تا کسی از آنان باقی نماند و [[نور]] [[خدا]] را خاموش کند"<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۶؛ و ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۶.</ref>. | * عباس گفت: قبول دارم، اما اگر کسی مرا به [[جنگ]] فراخواند، باز هم نروم؟ [[امام]] فرمود: "نه، به [[مبارزه]] با وی نرو؛ زیرا برای تو [[اطاعت امام]] بر [[اجابت]] دشمنت اولی است و بدان که [[معاویه]] [[دوست]] دارد تمامی [[بنیهاشم]] را از بین ببرد تا کسی از آنان باقی نماند و [[نور]] [[خدا]] را خاموش کند"<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۶؛ و ر. ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۷۶.</ref>. | ||
*به خاطر همین علاقه، وقتی [[امام]]{{ع}} شنید که [[معاویه]] برای کشتن عباس این [[یار]] با وفایش جایزه [[تعیین]] کرده است، و به [[دستور]] او دو تن از نیروهای رزمندهاش برای کشتن عباس به میدان فرستاده تا با او به [[مبارزه]] بپردازند، بیفاصله [[امام]]{{ع}} از عباس خواست از رفتن به میدان خودداری کند و [[حضرت]]{{ع}} خود به طور ناشناس و با [[لباس]] و [[سلاح]] عباس به میدان رفت و آن دو را به [[هلاکت]] رساند و عباس را از خطر [[مرگ]] [[نجات]] داد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۶. </ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۱۳.</ref> | * به خاطر همین علاقه، وقتی [[امام]] {{ع}} شنید که [[معاویه]] برای کشتن عباس این [[یار]] با وفایش جایزه [[تعیین]] کرده است، و به [[دستور]] او دو تن از نیروهای رزمندهاش برای کشتن عباس به میدان فرستاده تا با او به [[مبارزه]] بپردازند، بیفاصله [[امام]] {{ع}} از عباس خواست از رفتن به میدان خودداری کند و [[حضرت]] {{ع}} خود به طور ناشناس و با [[لباس]] و [[سلاح]] عباس به میدان رفت و آن دو را به [[هلاکت]] رساند و عباس را از خطر [[مرگ]] [[نجات]] داد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۶. </ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۱۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |