متشیع: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
'''متشیع''' کسی که خود را به [[تشیع]] میچسباند و وانمود میکند که [[شیعه]] است، شیعهنما، شیعگی به معنای تبعیّت و [[پیروی]] از سخنان و [[رفتار]] و شیوۀ [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[ائمه]] [[هدی]] است و عمل میخواهد و به گفتن و [[شعار]] نیست. <ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۱.</ref>. | '''متشیع''' کسی که خود را به [[تشیع]] میچسباند و وانمود میکند که [[شیعه]] است، شیعهنما، شیعگی به معنای تبعیّت و [[پیروی]] از سخنان و [[رفتار]] و شیوۀ [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[ائمه]] [[هدی]] است و عمل میخواهد و به گفتن و [[شعار]] نیست. <ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۱.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*این [[حقیقت]] را [[امامان]] نیز یادآور شدهاند و معیار [[شیعه]] بودن را "عمل" دانستهاند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|... فو اللّه ما شیعتنا إلاّ من أطاع اللّه عزّ و جلّ}}<ref>«به خدا قسم شیعۀ ما نیست مگر آنکه فرمانبردار خداوند باشد». بحارالأنوار، ج ۶۷ ص ۹۵</ref> [[علامه مجلسی]] در بیان این [[حدیث]] میفرماید: [[بیراهه]] نروید و به اتّکای ادّعای [[تشیع]] و [[محبت]] و [[ولایت]]، جرأت بر [[گناه]] پیدا نکنید، چراکه [[شیعه]] آنان کسی است که در گفتار و [[کردار]]، پیرو آنان باشد، نهآنکه تنها به لفظ، ادعای [[تشیّع]] کند<ref>بحارالأنوار، ج ۶۷ ص ۹۶</ref> تعبیری که برای این "شیعهنمایی" در [[روایات]] آمده، "انتحال التشیّع" است، یعنی خود را به [[تشیّع]] نسبت دادن و اگر در کسی ویژگیهای [[شیعه]] نباشد ولی خود را به آنان ببندد، نوعی [[نفاق]] است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[آیات]] [[قرآن]] دربارۀ [[منافقین]] دربارۀ کسانی است که خود را به [[دروغ]] به [[تشیّع]] نسبت دهند: {{عربی|هی فی من ینتحل التّشیّع}}<ref>بحارالأنوار، ج ۶۵ ص ۱۶۶ح ۲۰</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است که وقتی ابن کوّاء (از سران [[خوارج]]) معنای {{عربی|و علی الأعراف رجال...}} را پرسید، [[حضرت]] فرمود: "[[اصحاب اعراف]]، ماییم که [[یاران]] خود را از چهرههاشان میشناسیم و هرکه ما را نشناسد و ما او را [[انکار]] کنیم [[اهل]] [[دوزخ]] است". در ادامه آمده است که [[حضرت امیر]] همیشه در خطابش به ابن کوّاء، میفرمود: وای بر تو! در حالی که ابن کوّاء ادعای شیعهگری داشت، امّا در روز [[جنگ نهروان|نهروان]] به [[جنگ]] [[امام علی|علی]]{{ع}} آمد!<ref>بحارالأنوار، ج ۴۲ ص ۱۷</ref>. [[شیعه راستین]]، هم در [[اخلاق]] و [[تقوا]] و [[ترک گناه]]، به امامانش شبیه است، هم در موضع ضدّ [[باطل]] و [[مبارزه با ظلم]] و [[سازشناپذیری]] با [[طاغوت]]. اینها همه در مواضع و عملکرد باید محسوس و ملموس باشد و ادعا و حرف، کافی نیست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۱.</ref> | * این [[حقیقت]] را [[امامان]] نیز یادآور شدهاند و معیار [[شیعه]] بودن را "عمل" دانستهاند. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|... فو اللّه ما شیعتنا إلاّ من أطاع اللّه عزّ و جلّ}}<ref>«به خدا قسم شیعۀ ما نیست مگر آنکه فرمانبردار خداوند باشد». بحارالأنوار، ج ۶۷ ص ۹۵</ref> [[علامه مجلسی]] در بیان این [[حدیث]] میفرماید: [[بیراهه]] نروید و به اتّکای ادّعای [[تشیع]] و [[محبت]] و [[ولایت]]، جرأت بر [[گناه]] پیدا نکنید، چراکه [[شیعه]] آنان کسی است که در گفتار و [[کردار]]، پیرو آنان باشد، نهآنکه تنها به لفظ، ادعای [[تشیّع]] کند<ref>بحارالأنوار، ج ۶۷ ص ۹۶</ref> تعبیری که برای این "شیعهنمایی" در [[روایات]] آمده، "انتحال التشیّع" است، یعنی خود را به [[تشیّع]] نسبت دادن و اگر در کسی ویژگیهای [[شیعه]] نباشد ولی خود را به آنان ببندد، نوعی [[نفاق]] است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[آیات]] [[قرآن]] دربارۀ [[منافقین]] دربارۀ کسانی است که خود را به [[دروغ]] به [[تشیّع]] نسبت دهند: {{عربی|هی فی من ینتحل التّشیّع}}<ref>بحارالأنوار، ج ۶۵ ص ۱۶۶ح ۲۰</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} آمده است که وقتی ابن کوّاء (از سران [[خوارج]]) معنای {{عربی|و علی الأعراف رجال...}} را پرسید، [[حضرت]] فرمود: "[[اصحاب اعراف]]، ماییم که [[یاران]] خود را از چهرههاشان میشناسیم و هرکه ما را نشناسد و ما او را [[انکار]] کنیم [[اهل]] [[دوزخ]] است". در ادامه آمده است که [[حضرت امیر]] همیشه در خطابش به ابن کوّاء، میفرمود: وای بر تو! در حالی که ابن کوّاء ادعای شیعهگری داشت، امّا در روز [[جنگ نهروان|نهروان]] به [[جنگ]] [[امام علی|علی]] {{ع}} آمد!<ref>بحارالأنوار، ج ۴۲ ص ۱۷</ref>. [[شیعه راستین]]، هم در [[اخلاق]] و [[تقوا]] و [[ترک گناه]]، به امامانش شبیه است، هم در موضع ضدّ [[باطل]] و [[مبارزه با ظلم]] و [[سازشناپذیری]] با [[طاغوت]]. اینها همه در مواضع و عملکرد باید محسوس و ملموس باشد و ادعا و حرف، کافی نیست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۱.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۹
شیعه |
---|
متشیع کسی که خود را به تشیع میچسباند و وانمود میکند که شیعه است، شیعهنما، شیعگی به معنای تبعیّت و پیروی از سخنان و رفتار و شیوۀ علی (ع) و ائمه هدی است و عمل میخواهد و به گفتن و شعار نیست. [۱].
مقدمه
- این حقیقت را امامان نیز یادآور شدهاند و معیار شیعه بودن را "عمل" دانستهاند. امام باقر (ع) فرمود: ... فو اللّه ما شیعتنا إلاّ من أطاع اللّه عزّ و جلّ[۲] علامه مجلسی در بیان این حدیث میفرماید: بیراهه نروید و به اتّکای ادّعای تشیع و محبت و ولایت، جرأت بر گناه پیدا نکنید، چراکه شیعه آنان کسی است که در گفتار و کردار، پیرو آنان باشد، نهآنکه تنها به لفظ، ادعای تشیّع کند[۳] تعبیری که برای این "شیعهنمایی" در روایات آمده، "انتحال التشیّع" است، یعنی خود را به تشیّع نسبت دادن و اگر در کسی ویژگیهای شیعه نباشد ولی خود را به آنان ببندد، نوعی نفاق است. امام صادق (ع) فرمود: آیات قرآن دربارۀ منافقین دربارۀ کسانی است که خود را به دروغ به تشیّع نسبت دهند: هی فی من ینتحل التّشیّع[۴]. در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است که وقتی ابن کوّاء (از سران خوارج) معنای و علی الأعراف رجال... را پرسید، حضرت فرمود: "اصحاب اعراف، ماییم که یاران خود را از چهرههاشان میشناسیم و هرکه ما را نشناسد و ما او را انکار کنیم اهل دوزخ است". در ادامه آمده است که حضرت امیر همیشه در خطابش به ابن کوّاء، میفرمود: وای بر تو! در حالی که ابن کوّاء ادعای شیعهگری داشت، امّا در روز نهروان به جنگ علی (ع) آمد![۵]. شیعه راستین، هم در اخلاق و تقوا و ترک گناه، به امامانش شبیه است، هم در موضع ضدّ باطل و مبارزه با ظلم و سازشناپذیری با طاغوت. اینها همه در مواضع و عملکرد باید محسوس و ملموس باشد و ادعا و حرف، کافی نیست[۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۱.
- ↑ «به خدا قسم شیعۀ ما نیست مگر آنکه فرمانبردار خداوند باشد». بحارالأنوار، ج ۶۷ ص ۹۵
- ↑ بحارالأنوار، ج ۶۷ ص ۹۶
- ↑ بحارالأنوار، ج ۶۵ ص ۱۶۶ح ۲۰
- ↑ بحارالأنوار، ج ۴۲ ص ۱۷
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۱.