معصوم: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[معصوم در قرآن]] - [[معصوم در حدیث]] - [[معصوم در اخلاق اسلامی]] - [[معصوم در معارف دعا و زیارات]] - [[معصوم در معارف و سیره سجادی]] - [[معصوم در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = معصوم (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[معصوم در قرآن]] - [[معصوم در حدیث]] - [[معصوم در اخلاق اسلامی]] - [[معصوم در معارف دعا و زیارات]] - [[معصوم در معارف و سیره سجادی]] - [[معصوم در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = معصوم (پرسش)}} | ||
==معصومین کیانند؟== | == معصومین کیانند؟ == | ||
از نظر [[قرآن کریم]]، چهار گروه دارای [[عصمت]] میباشند که عبارتند از: [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[ائمه]] و بعضی افراد خاص، مانند: [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[حضرت مریم]]{{س}} در مورد دو دسته از [[معصومین]]، یعنی پیامبران و [[امامان]] علاوه بر [[قرآن]] و سایر [[دلایل نقلی]]، [[براهین عقلی]] و روشن و متقنی نیز میتوان اقامه کرد. البته بر [[عصمت ملائکه]] نیز میتوان [[دلیل عقلی]] اقامه کرد، که [[نیازمند]] طرح مقدمات [[عقلی]] و [[فلسفی]] - طولانی است و این مقال گنجایش آن را ندارد، زیرا، جهتگیری کلی این نوشتار عصمت در قرآن است. در ذیل به بررسی [[دلایل عصمت]] گروههای فوق میپردازیم: | از نظر [[قرآن کریم]]، چهار گروه دارای [[عصمت]] میباشند که عبارتند از: [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[ائمه]] و بعضی افراد خاص، مانند: [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[حضرت مریم]] {{س}} در مورد دو دسته از [[معصومین]]، یعنی پیامبران و [[امامان]] علاوه بر [[قرآن]] و سایر [[دلایل نقلی]]، [[براهین عقلی]] و روشن و متقنی نیز میتوان اقامه کرد. البته بر [[عصمت ملائکه]] نیز میتوان [[دلیل عقلی]] اقامه کرد، که [[نیازمند]] طرح مقدمات [[عقلی]] و [[فلسفی]] - طولانی است و این مقال گنجایش آن را ندارد، زیرا، جهتگیری کلی این نوشتار عصمت در قرآن است. در ذیل به بررسی [[دلایل عصمت]] گروههای فوق میپردازیم: | ||
===ملائکه=== | === ملائکه === | ||
از نظر قرآن کریم، [[ایمان به ملائکه]] [[الهی]] از ارکان [[ایمان]] به غییب بوده و از شرایط ایمان [[مؤمن]] محسوب میشود. حدود ۲۰۰ [[آیه]] در قرآن در مورد ملائکه، ایمان به آنها، صفات، [[وظایف]] و تکالیفشان آمده است. یکی از صفاتی که قرآن برای [[فرشتگان]] معرّفی مینماید، عصمت است، میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> | از نظر قرآن کریم، [[ایمان به ملائکه]] [[الهی]] از ارکان [[ایمان]] به غییب بوده و از شرایط ایمان [[مؤمن]] محسوب میشود. حدود ۲۰۰ [[آیه]] در قرآن در مورد ملائکه، ایمان به آنها، صفات، [[وظایف]] و تکالیفشان آمده است. یکی از صفاتی که قرآن برای [[فرشتگان]] معرّفی مینماید، عصمت است، میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> | ||
در مورد این آیه به دو نکته باید توجه کرد: اولاً آیه بر [[اطاعت محض]] و عدم [[عصیان]] ملائکه صراحت دارد. ثانیاً فرشتگان [[عذاب]] خصوصیّتی ندارند؛ بلکه نفس [[فرشته]] بودن چنین خصوصیتی را لازم میآورد و به اصطلاح باید از ملائکه عذاب بودن، الغاء خصوصیت کرد. | در مورد این آیه به دو نکته باید توجه کرد: اولاً آیه بر [[اطاعت محض]] و عدم [[عصیان]] ملائکه صراحت دارد. ثانیاً فرشتگان [[عذاب]] خصوصیّتی ندارند؛ بلکه نفس [[فرشته]] بودن چنین خصوصیتی را لازم میآورد و به اصطلاح باید از ملائکه عذاب بودن، الغاء خصوصیت کرد. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
{{متن قرآن|وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ }}<ref>«و هر کس که در آسمانها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمیزنند و خسته نمیشوند * شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش میکنند در حالی که سستی نمیورزند» سوره انبیاء، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. که در این آیات نیز اشاره به [[قدس]] و [[پاکی]] و [[عبودیّت]] فرشتگان شده است. | {{متن قرآن|وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ }}<ref>«و هر کس که در آسمانها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمیزنند و خسته نمیشوند * شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش میکنند در حالی که سستی نمیورزند» سوره انبیاء، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. که در این آیات نیز اشاره به [[قدس]] و [[پاکی]] و [[عبودیّت]] فرشتگان شده است. | ||
در جای دیگر بعد از بیان این که هریک از فرشتگان مقامی مخصوص دارند که هیچ گاه از آن [[مقام]] و [[جایگاه]] خود تخطّی نمیکنند، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ }}<ref>«و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد * و ماییم که صفزدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی میستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۴-۱۶۶.</ref>. در مجموع آنچه از [[روح]] [[قرآن]] به طور عام به دست میآید این است که، فرشتگان - موجوداتی [[پاک]] و معصوم هستند - امکان [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[نافرمانی]] در آنها نیست، مراتب و مسئولیتهای متفاوتی دارند؛ ولی به هرحال، [[کارگزاران]] [[خدای تعالی]] در [[ربوبیت]] و [[تدبیر]] و [[اراده]] عالم میباشند. هیچ یک به اندازه ذرهای از [[وظیفه]] خود تخطّی نمیکنند، بعضی مقرّبتر و به اصطلاح «[[مطاع]]» هستند که فرشتگان دیگری را تحت امر خود دارند، چنان که درباره [[جبرئیل]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ }}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد* آنجا فرمانگزاری امین است» سوره تکویر، آیه۱۹- ۲۱.</ref>. | در جای دیگر بعد از بیان این که هریک از فرشتگان مقامی مخصوص دارند که هیچ گاه از آن [[مقام]] و [[جایگاه]] خود تخطّی نمیکنند، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ }}<ref>«و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد * و ماییم که صفزدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی میستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۴-۱۶۶.</ref>. در مجموع آنچه از [[روح]] [[قرآن]] به طور عام به دست میآید این است که، فرشتگان - موجوداتی [[پاک]] و معصوم هستند - امکان [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[نافرمانی]] در آنها نیست، مراتب و مسئولیتهای متفاوتی دارند؛ ولی به هرحال، [[کارگزاران]] [[خدای تعالی]] در [[ربوبیت]] و [[تدبیر]] و [[اراده]] عالم میباشند. هیچ یک به اندازه ذرهای از [[وظیفه]] خود تخطّی نمیکنند، بعضی مقرّبتر و به اصطلاح «[[مطاع]]» هستند که فرشتگان دیگری را تحت امر خود دارند، چنان که درباره [[جبرئیل]] {{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ }}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد* آنجا فرمانگزاری امین است» سوره تکویر، آیه۱۹- ۲۱.</ref>. | ||
فرشتگان اقسامی دارند. گروهی [[فرشته]] رحمتاند و گروهی [[مسئول]] [[عذاب]] و دستهای [[حافظ]] [[انسانها]] و سایر موجودات، تمام امور عالم توسط آنها به انجام میرسد، تا جایی که حتّی یک قطره [[باران]] نیز از این قاعده مستثنی نیست. دستهای نیز تنها به [[عبادت]] [[حق تعالی]] مشغولاند. | فرشتگان اقسامی دارند. گروهی [[فرشته]] رحمتاند و گروهی [[مسئول]] [[عذاب]] و دستهای [[حافظ]] [[انسانها]] و سایر موجودات، تمام امور عالم توسط آنها به انجام میرسد، تا جایی که حتّی یک قطره [[باران]] نیز از این قاعده مستثنی نیست. دستهای نیز تنها به [[عبادت]] [[حق تعالی]] مشغولاند. | ||
[[ملائکه]] از [[زبان]] [[روایات]]: | [[ملائکه]] از [[زبان]] [[روایات]]: | ||
بحث بیشتر درباره ملائکه و [[عصمت]] آنها را از طریق روایات - که خود [[تفسیر]] قرآنند و [[ائمه]] [[عدل]] [[قرآن]] - پی میگیریم. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَةِ الصَّفِيحِ الْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ... جَعَلَهُمُ اللَّهُ فِيمَا هُنَالِكَ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى الْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ الشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلًا إِلَى تَمَاجِيدِهِ وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلَامِ تَوْحِيدِهِ لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُؤْصِرَاتُ الْآثَامِ وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَمْ تَرْمِ الشُّكُوكُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهِمْ وَ لَمْ تَعْتَرِكِ الظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينِهِمْ وَ لَا قَدَحَتْ قَادِحَةُ الْإِحَنِ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ لَا سَلَبَتْهُمُ الْحَيْرَةُ مَا لَاقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ وَ مَا سَكَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ الْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَيْنِهَا عَلَى فِكْرِهِمْ...}}<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۹۱ (اشباح).</ref>. یعنی آنگاه [[خداوند سبحان]] برای سکونت در [[آسمانها]] و آباد ساختن بالاترین قسمت از [[ملکوت]] خویش، [[مخلوقات]] بدیعی از [[فرشتگان]] آفرید... آنان را در آنجا [[امین وحی]] خود قرار داد و به رساندن ودایع [[امر و نهی]] خود واداشت و آنها را از تردید [[شبهات]] [[مصونیت]] بخشید، پس هیچ یک از آنان از [[راه]] [[خشنودی]] او [[منحرف]] نمیشوند. و آنها را با کمک خود بهرهمند ساخت و دلهایشان را با [[فروتنی]] و [[خشوع]] و [[آرامش]] [[آگاهی]] بخشید، راههای همواری برای [[ستایش]] و عبادت خویش به رویشان گشود، و علامتها و چراغهای روشنی به نشانههای [[توحید]] [[حق]] برایشان [[نصب]] کرد. [[گناهان]] سنگین بار آنها را سنگین نکرده است. ([[مرتکب گناه]] نشدهاند و یا [[گناهان]] سنگین [[مردم]] آنان را در کار خود دلسرد نکرده است، آمد و رفت [[شب]] و [[روز]] آنان را به سوی [[مرگ]] کوچ نداده است، تیرهای [[شک و تردید]] در [[ایمان]] محکم آنان خللی ایجاد نکرد، و پندارهای واهی بر پایگاه [[یقینی]] آنها [[راه]] نیافت، و [[آتش]] [[کینه]] بین آنها برافروخته نشد، [[حیرت]] و [[سرگردانی]] (در [[فهم]] کُنه ذات [[حق]]) آنان را از [[ایمانی]] که دارند و [[عظمت]] و [[هیبت]] و جلال [[خدا]] که در [[رسول]] خود نهفتهاند، جدا نساخت، وسوسهها در آنها راه نیافت تا که شک و تردید بر [[فکر]] آنها مسلط شود.... | بحث بیشتر درباره ملائکه و [[عصمت]] آنها را از طریق روایات - که خود [[تفسیر]] قرآنند و [[ائمه]] [[عدل]] [[قرآن]] - پی میگیریم. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَةِ الصَّفِيحِ الْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ... جَعَلَهُمُ اللَّهُ فِيمَا هُنَالِكَ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى الْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ الشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلًا إِلَى تَمَاجِيدِهِ وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلَامِ تَوْحِيدِهِ لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُؤْصِرَاتُ الْآثَامِ وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَمْ تَرْمِ الشُّكُوكُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهِمْ وَ لَمْ تَعْتَرِكِ الظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينِهِمْ وَ لَا قَدَحَتْ قَادِحَةُ الْإِحَنِ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ لَا سَلَبَتْهُمُ الْحَيْرَةُ مَا لَاقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ وَ مَا سَكَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ الْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَيْنِهَا عَلَى فِكْرِهِمْ...}}<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۹۱ (اشباح).</ref>. یعنی آنگاه [[خداوند سبحان]] برای سکونت در [[آسمانها]] و آباد ساختن بالاترین قسمت از [[ملکوت]] خویش، [[مخلوقات]] بدیعی از [[فرشتگان]] آفرید... آنان را در آنجا [[امین وحی]] خود قرار داد و به رساندن ودایع [[امر و نهی]] خود واداشت و آنها را از تردید [[شبهات]] [[مصونیت]] بخشید، پس هیچ یک از آنان از [[راه]] [[خشنودی]] او [[منحرف]] نمیشوند. و آنها را با کمک خود بهرهمند ساخت و دلهایشان را با [[فروتنی]] و [[خشوع]] و [[آرامش]] [[آگاهی]] بخشید، راههای همواری برای [[ستایش]] و عبادت خویش به رویشان گشود، و علامتها و چراغهای روشنی به نشانههای [[توحید]] [[حق]] برایشان [[نصب]] کرد. [[گناهان]] سنگین بار آنها را سنگین نکرده است. ([[مرتکب گناه]] نشدهاند و یا [[گناهان]] سنگین [[مردم]] آنان را در کار خود دلسرد نکرده است، آمد و رفت [[شب]] و [[روز]] آنان را به سوی [[مرگ]] کوچ نداده است، تیرهای [[شک و تردید]] در [[ایمان]] محکم آنان خللی ایجاد نکرد، و پندارهای واهی بر پایگاه [[یقینی]] آنها [[راه]] نیافت، و [[آتش]] [[کینه]] بین آنها برافروخته نشد، [[حیرت]] و [[سرگردانی]] (در [[فهم]] کُنه ذات [[حق]]) آنان را از [[ایمانی]] که دارند و [[عظمت]] و [[هیبت]] و جلال [[خدا]] که در [[رسول]] خود نهفتهاند، جدا نساخت، وسوسهها در آنها راه نیافت تا که شک و تردید بر [[فکر]] آنها مسلط شود.... | ||
در ادامه این [[خطبه]]، [[حضرت]] مطالب جالبی درباره ایمان، [[عبادت]]، خوب، [[محبت]]، [[خشوع]] و [[خضوع]]، مناجاتهای طولانی، [[حدیث]] و... [[فرشتگان]] بیان میفرماید؛ که همگی مربوط به بحث ما است و برای رعایت اختصار از [[نقل]] آنها خودداری شد. | در ادامه این [[خطبه]]، [[حضرت]] مطالب جالبی درباره ایمان، [[عبادت]]، خوب، [[محبت]]، [[خشوع]] و [[خضوع]]، مناجاتهای طولانی، [[حدیث]] و... [[فرشتگان]] بیان میفرماید؛ که همگی مربوط به بحث ما است و برای رعایت اختصار از [[نقل]] آنها خودداری شد. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
از [[آیات]] و [[روایات]] گذشته هم [[عصمت علمی]] فرشتگان [[ثابت]] میشود و هم [[عصمت عملی]] آنان. لازم به ذکر نیست که فرشتگان نیز بر حسب [[مقام]] و [[منزلت]] خود نسبت به عدم انجام [[ترک اولی]] و انجام آن و [[میزان]] ارتکاب متفاوت هستند.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۱۴.</ref> | از [[آیات]] و [[روایات]] گذشته هم [[عصمت علمی]] فرشتگان [[ثابت]] میشود و هم [[عصمت عملی]] آنان. لازم به ذکر نیست که فرشتگان نیز بر حسب [[مقام]] و [[منزلت]] خود نسبت به عدم انجام [[ترک اولی]] و انجام آن و [[میزان]] ارتکاب متفاوت هستند.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۱۴.</ref> | ||
===[[پیامبران]]=== | === [[پیامبران]] === | ||
در مورد [[عصمت انبیا]] بین متکلّمین [[اختلاف]] نظر فراوانی وجود دارد، گروهی مطلقاً عصمت انبیا را قبول ندارند و ارتکاب هرنوع گناهی را بر [[انبیا]] جایز میدانند. گروه دیگری [[ارتکاب گناه]] را [[قبل از بعثت]] جایز میدانند و بعد از آن خیر، و گروهی تنها [[ارتکاب گناهان]] [[صغیره]] را جایز میدانند، نه [[کبیره]] و عدهای ارتکاب عمدی [[گناه]] توسّط پیامبران را جایز نمیدانند. ولی [[سهوی]] را بیاشکال میدانند و... ولی [[شیعه امامیه]] به [[عصمت]] مطلق پیامبران قائل است، چه [[قبل از بعثت]] و چه بعد از آن، چه از صغائر و چه از کبائر، از [[گناهان]] عمدی و از گناهان [[سهوی]].(...)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۱۹.</ref> | در مورد [[عصمت انبیا]] بین متکلّمین [[اختلاف]] نظر فراوانی وجود دارد، گروهی مطلقاً عصمت انبیا را قبول ندارند و ارتکاب هرنوع گناهی را بر [[انبیا]] جایز میدانند. گروه دیگری [[ارتکاب گناه]] را [[قبل از بعثت]] جایز میدانند و بعد از آن خیر، و گروهی تنها [[ارتکاب گناهان]] [[صغیره]] را جایز میدانند، نه [[کبیره]] و عدهای ارتکاب عمدی [[گناه]] توسّط پیامبران را جایز نمیدانند. ولی [[سهوی]] را بیاشکال میدانند و... ولی [[شیعه امامیه]] به [[عصمت]] مطلق پیامبران قائل است، چه [[قبل از بعثت]] و چه بعد از آن، چه از صغائر و چه از کبائر، از [[گناهان]] عمدی و از گناهان [[سهوی]]. (...)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۱۹.</ref> | ||
===[[امامان]]{{عم}}=== | === [[امامان]] {{عم}} === | ||
سومین دسته که [[قرآن]] [[عصمت]] آنان را [[اثبات]] فرموده است و [[عقل]] و [[وجدان]] نیز آن را [[تأیید]] میکنند [[ائمه]]{{عم}} هستند. | سومین دسته که [[قرآن]] [[عصمت]] آنان را [[اثبات]] فرموده است و [[عقل]] و [[وجدان]] نیز آن را [[تأیید]] میکنند [[ائمه]] {{عم}} هستند. | ||
مقدمتاً باید متذکر شد که [[امام]] در [[فرهنگ شیعی]] (به معنای خاصِّ آن) به شخصی اطلاق میشود که به [[نیابت]] از [[رسول]] بزرگوار [[اسلام]] عهدهدار [[اداره امور]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[جامعه مسلمین]] میباشد، و با دارا بودن [[علم لدنّی]] عصمت، [[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]] و [[هدایت به امر]] از دیگران ممتاز میشود. و این امور پنجگانه را میتوان از قرآن استفاده کرد، ولیکن در این جا، موضوع بحث [[عصمت امام]] میباشد.(...)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۸.</ref> | مقدمتاً باید متذکر شد که [[امام]] در [[فرهنگ شیعی]] (به معنای خاصِّ آن) به شخصی اطلاق میشود که به [[نیابت]] از [[رسول]] بزرگوار [[اسلام]] عهدهدار [[اداره امور]] [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[جامعه مسلمین]] میباشد، و با دارا بودن [[علم لدنّی]] عصمت، [[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]] و [[هدایت به امر]] از دیگران ممتاز میشود. و این امور پنجگانه را میتوان از قرآن استفاده کرد، ولیکن در این جا، موضوع بحث [[عصمت امام]] میباشد. (...)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۳۸.</ref> | ||
===عصمت سایرین=== | === عصمت سایرین === | ||
چهارمین گروهی که در قرآن به عنوان معصوم معرّفی شدهاند، بعد از [[ملائکه]]، [[انبیا]] و ائمه، افرادی همچون [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[حضرت مریم]]{{س}} میباشند، هر چند این افراد هیچ یک از عناوین سابق را ندارند ولیکن در قرآن عصمت آنان تضمین شده است. اینک به برخی از [[آیات]] که بیانگر [[عصمت حضرت مریم]] است اشاره میکنیم: | چهارمین گروهی که در قرآن به عنوان معصوم معرّفی شدهاند، بعد از [[ملائکه]]، [[انبیا]] و ائمه، افرادی همچون [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[حضرت مریم]] {{س}} میباشند، هر چند این افراد هیچ یک از عناوین سابق را ندارند ولیکن در قرآن عصمت آنان تضمین شده است. اینک به برخی از [[آیات]] که بیانگر [[عصمت حضرت مریم]] است اشاره میکنیم: | ||
{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. | {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. | ||
فعل {{متن قرآن|طَهَّرَكِ}} که فاعل آن [[خداوند]] است، بر [[عصمت مریم]]{{س}} دلالت دارد. چنان که واژه {{متن قرآن|اصْطَفَاكِ}} نیز خالی از اشاره نیست. هم چنین [[سخن گفتن]] [[فرشتگان]] با [[مریم]] و سخن گفتن خداوند با او، [[دلیل]] بر [[پاکی]] و [[صفای نفس]] او است و شاهدی بر عصمت او در [[آیه]] دیگر او را در کنار فرزند معصومش به عنوان دو آیه [[الهی]] بر [[مردم]] معرّفی میکند. میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>. | فعل {{متن قرآن|طَهَّرَكِ}} که فاعل آن [[خداوند]] است، بر [[عصمت مریم]] {{س}} دلالت دارد. چنان که واژه {{متن قرآن|اصْطَفَاكِ}} نیز خالی از اشاره نیست. هم چنین [[سخن گفتن]] [[فرشتگان]] با [[مریم]] و سخن گفتن خداوند با او، [[دلیل]] بر [[پاکی]] و [[صفای نفس]] او است و شاهدی بر عصمت او در [[آیه]] دیگر او را در کنار فرزند معصومش به عنوان دو آیه [[الهی]] بر [[مردم]] معرّفی میکند. میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>. | ||
و در مورد [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[آیه تطهیر]] که قبلاً بحث آن گذشت بر [[عصمت]] [[حضرت]] دلالت دارد، البته [[آیات]] اوائل [[سوره انسان]] نیز خالی از اشاره نیست<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۶۵.</ref> | و در مورد [[حضرت زهرا]] {{س}}، [[آیه تطهیر]] که قبلاً بحث آن گذشت بر [[عصمت]] [[حضرت]] دلالت دارد، البته [[آیات]] اوائل [[سوره انسان]] نیز خالی از اشاره نیست<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص ۶۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۰
معصومین کیانند؟
از نظر قرآن کریم، چهار گروه دارای عصمت میباشند که عبارتند از: ملائکه، پیامبران، ائمه و بعضی افراد خاص، مانند: حضرت زهرا (س) و حضرت مریم (س) در مورد دو دسته از معصومین، یعنی پیامبران و امامان علاوه بر قرآن و سایر دلایل نقلی، براهین عقلی و روشن و متقنی نیز میتوان اقامه کرد. البته بر عصمت ملائکه نیز میتوان دلیل عقلی اقامه کرد، که نیازمند طرح مقدمات عقلی و فلسفی - طولانی است و این مقال گنجایش آن را ندارد، زیرا، جهتگیری کلی این نوشتار عصمت در قرآن است. در ذیل به بررسی دلایل عصمت گروههای فوق میپردازیم:
ملائکه
از نظر قرآن کریم، ایمان به ملائکه الهی از ارکان ایمان به غییب بوده و از شرایط ایمان مؤمن محسوب میشود. حدود ۲۰۰ آیه در قرآن در مورد ملائکه، ایمان به آنها، صفات، وظایف و تکالیفشان آمده است. یکی از صفاتی که قرآن برای فرشتگان معرّفی مینماید، عصمت است، میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۱] در مورد این آیه به دو نکته باید توجه کرد: اولاً آیه بر اطاعت محض و عدم عصیان ملائکه صراحت دارد. ثانیاً فرشتگان عذاب خصوصیّتی ندارند؛ بلکه نفس فرشته بودن چنین خصوصیتی را لازم میآورد و به اصطلاح باید از ملائکه عذاب بودن، الغاء خصوصیت کرد. در جای دیگر میفرماید: وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ [۲].
این آیات نیز بر فرشتگان دلالت دارد. در چند آیه قبل میفرماید: وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ [۳]. که در این آیات نیز اشاره به قدس و پاکی و عبودیّت فرشتگان شده است.
در جای دیگر بعد از بیان این که هریک از فرشتگان مقامی مخصوص دارند که هیچ گاه از آن مقام و جایگاه خود تخطّی نمیکنند، میفرماید: وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ [۴]. در مجموع آنچه از روح قرآن به طور عام به دست میآید این است که، فرشتگان - موجوداتی پاک و معصوم هستند - امکان خطا و اشتباه و نافرمانی در آنها نیست، مراتب و مسئولیتهای متفاوتی دارند؛ ولی به هرحال، کارگزاران خدای تعالی در ربوبیت و تدبیر و اراده عالم میباشند. هیچ یک به اندازه ذرهای از وظیفه خود تخطّی نمیکنند، بعضی مقرّبتر و به اصطلاح «مطاع» هستند که فرشتگان دیگری را تحت امر خود دارند، چنان که درباره جبرئیل S میفرماید: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ [۵].
فرشتگان اقسامی دارند. گروهی فرشته رحمتاند و گروهی مسئول عذاب و دستهای حافظ انسانها و سایر موجودات، تمام امور عالم توسط آنها به انجام میرسد، تا جایی که حتّی یک قطره باران نیز از این قاعده مستثنی نیست. دستهای نیز تنها به عبادت حق تعالی مشغولاند.
ملائکه از زبان روایات: بحث بیشتر درباره ملائکه و عصمت آنها را از طریق روایات - که خود تفسیر قرآنند و ائمه عدل قرآن - پی میگیریم. امیرالمؤمنین S میفرماید: «ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَةِ الصَّفِيحِ الْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ... جَعَلَهُمُ اللَّهُ فِيمَا هُنَالِكَ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى الْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ الشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلًا إِلَى تَمَاجِيدِهِ وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلَامِ تَوْحِيدِهِ لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُؤْصِرَاتُ الْآثَامِ وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَمْ تَرْمِ الشُّكُوكُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهِمْ وَ لَمْ تَعْتَرِكِ الظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينِهِمْ وَ لَا قَدَحَتْ قَادِحَةُ الْإِحَنِ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ لَا سَلَبَتْهُمُ الْحَيْرَةُ مَا لَاقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ وَ مَا سَكَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ الْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَيْنِهَا عَلَى فِكْرِهِمْ...»[۶]. یعنی آنگاه خداوند سبحان برای سکونت در آسمانها و آباد ساختن بالاترین قسمت از ملکوت خویش، مخلوقات بدیعی از فرشتگان آفرید... آنان را در آنجا امین وحی خود قرار داد و به رساندن ودایع امر و نهی خود واداشت و آنها را از تردید شبهات مصونیت بخشید، پس هیچ یک از آنان از راه خشنودی او منحرف نمیشوند. و آنها را با کمک خود بهرهمند ساخت و دلهایشان را با فروتنی و خشوع و آرامش آگاهی بخشید، راههای همواری برای ستایش و عبادت خویش به رویشان گشود، و علامتها و چراغهای روشنی به نشانههای توحید حق برایشان نصب کرد. گناهان سنگین بار آنها را سنگین نکرده است. (مرتکب گناه نشدهاند و یا گناهان سنگین مردم آنان را در کار خود دلسرد نکرده است، آمد و رفت شب و روز آنان را به سوی مرگ کوچ نداده است، تیرهای شک و تردید در ایمان محکم آنان خللی ایجاد نکرد، و پندارهای واهی بر پایگاه یقینی آنها راه نیافت، و آتش کینه بین آنها برافروخته نشد، حیرت و سرگردانی (در فهم کُنه ذات حق) آنان را از ایمانی که دارند و عظمت و هیبت و جلال خدا که در رسول خود نهفتهاند، جدا نساخت، وسوسهها در آنها راه نیافت تا که شک و تردید بر فکر آنها مسلط شود....
در ادامه این خطبه، حضرت مطالب جالبی درباره ایمان، عبادت، خوب، محبت، خشوع و خضوع، مناجاتهای طولانی، حدیث و... فرشتگان بیان میفرماید؛ که همگی مربوط به بحث ما است و برای رعایت اختصار از نقل آنها خودداری شد. در یک فراز از خطبه دیگری میفرماید: «... هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بِكَ وَ أَخْوَفُهُمْ لَكَ وَ أَقْرَبُهُمْ مِنْكَ...» آنها (ملائکه) داناترین مخلوقات به تو هستند، و بیشتر از همه از تو خوف دارند، و از همه به تو نزدیکترند... از آیات و روایات گذشته هم عصمت علمی فرشتگان ثابت میشود و هم عصمت عملی آنان. لازم به ذکر نیست که فرشتگان نیز بر حسب مقام و منزلت خود نسبت به عدم انجام ترک اولی و انجام آن و میزان ارتکاب متفاوت هستند.[۷]
پیامبران
در مورد عصمت انبیا بین متکلّمین اختلاف نظر فراوانی وجود دارد، گروهی مطلقاً عصمت انبیا را قبول ندارند و ارتکاب هرنوع گناهی را بر انبیا جایز میدانند. گروه دیگری ارتکاب گناه را قبل از بعثت جایز میدانند و بعد از آن خیر، و گروهی تنها ارتکاب گناهان صغیره را جایز میدانند، نه کبیره و عدهای ارتکاب عمدی گناه توسّط پیامبران را جایز نمیدانند. ولی سهوی را بیاشکال میدانند و... ولی شیعه امامیه به عصمت مطلق پیامبران قائل است، چه قبل از بعثت و چه بعد از آن، چه از صغائر و چه از کبائر، از گناهان عمدی و از گناهان سهوی. (...)[۸]
امامان (ع)
سومین دسته که قرآن عصمت آنان را اثبات فرموده است و عقل و وجدان نیز آن را تأیید میکنند ائمه (ع) هستند. مقدمتاً باید متذکر شد که امام در فرهنگ شیعی (به معنای خاصِّ آن) به شخصی اطلاق میشود که به نیابت از رسول بزرگوار اسلام عهدهدار اداره امور دنیوی و اخروی جامعه مسلمین میباشد، و با دارا بودن علم لدنّی عصمت، ولایت تکوینی و تشریعی و هدایت به امر از دیگران ممتاز میشود. و این امور پنجگانه را میتوان از قرآن استفاده کرد، ولیکن در این جا، موضوع بحث عصمت امام میباشد. (...)[۹]
عصمت سایرین
چهارمین گروهی که در قرآن به عنوان معصوم معرّفی شدهاند، بعد از ملائکه، انبیا و ائمه، افرادی همچون حضرت زهرا (س) و حضرت مریم (س) میباشند، هر چند این افراد هیچ یک از عناوین سابق را ندارند ولیکن در قرآن عصمت آنان تضمین شده است. اینک به برخی از آیات که بیانگر عصمت حضرت مریم است اشاره میکنیم: وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۱۰].
فعل طَهَّرَكِ که فاعل آن خداوند است، بر عصمت مریم (س) دلالت دارد. چنان که واژه اصْطَفَاكِ نیز خالی از اشاره نیست. هم چنین سخن گفتن فرشتگان با مریم و سخن گفتن خداوند با او، دلیل بر پاکی و صفای نفس او است و شاهدی بر عصمت او در آیه دیگر او را در کنار فرزند معصومش به عنوان دو آیه الهی بر مردم معرّفی میکند. میفرماید: وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ[۱۱]. و در مورد حضرت زهرا (س)، آیه تطهیر که قبلاً بحث آن گذشت بر عصمت حضرت دلالت دارد، البته آیات اوائل سوره انسان نیز خالی از اشاره نیست[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ «و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ «و هر کس که در آسمانها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمیزنند و خسته نمیشوند * شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش میکنند در حالی که سستی نمیورزند» سوره انبیاء، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد * و ماییم که صفزدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی میستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۴-۱۶۶.
- ↑ «که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد* آنجا فرمانگزاری امین است» سوره تکویر، آیه۱۹- ۲۱.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۹۱ (اشباح).
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۱۴.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۱۹.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۳۸.
- ↑ «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ «و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۵.