نیایش یکم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
== مقدمه ==
 
==مقدمه==
این [[نیایش]] در [[سپاس]] و [[ستایش خداوند]] است.
این [[نیایش]] در [[سپاس]] و [[ستایش خداوند]] است.
وقتی کسی [[لطف]] می‌کند و به ما هدیه‌ای می‌دهد از او تشکر می‌کنیم. آن‌گاه که با [[زیبایی]] و [[عظمت]] روبه‌رو می‌شویم، آن را می‌ستاییم و [[مدح]] می‌کنیم. ترکیب این دو [[احساس]] در [[زبان عربی]] [[حمد]] نام دارد. از این‌رو بسیاری از مترجمان در ترجمه حمد می‌نویسند سپاس و [[ستایش]]. اولین [[سوره]] [[قرآن کریم]] [[سوره حمد]] است و [[مسلمانان]] روزی ده بار با [[خواندن]] این سوره در [[نمازها]] خدای خود را سپاس می‌گویند و [[پروردگار]] خویش را می‌ستایند. [[امام زین‌العابدین]]{{ع}} در این [[دعا]] ۲۴ بار [[آفریدگار]] خود را حمد کرده است. او دعای خود را با بیان [[صفات خدا]] آغاز می‌کند: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ‏ كَانَ‏ قَبْلَهُ‏، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ...}}؛ «حمد و سپاس خدای را، آن نخستین بی‌پیشین را و آن آخرین بی‌پسین را؛ خداوندی که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و [[اندیشه]] واصفان از نعت او فروماند. [[آفریدگان]] را به [[قدرت]] خود [[ابداع]] کرد و به مقتضای [[مشیت]] خویش [[جامه]] هستی پوشید و به همان [[راه]] که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق [[محبت]] خویش گردانید».
وقتی کسی [[لطف]] می‌کند و به ما هدیه‌ای می‌دهد از او تشکر می‌کنیم. آن‌گاه که با [[زیبایی]] و [[عظمت]] روبه‌رو می‌شویم، آن را می‌ستاییم و [[مدح]] می‌کنیم. ترکیب این دو [[احساس]] در [[زبان عربی]] [[حمد]] نام دارد. از این‌رو بسیاری از مترجمان در ترجمه حمد می‌نویسند سپاس و [[ستایش]]. اولین [[سوره]] [[قرآن کریم]] [[سوره حمد]] است و [[مسلمانان]] روزی ده بار با [[خواندن]] این سوره در [[نمازها]] خدای خود را سپاس می‌گویند و [[پروردگار]] خویش را می‌ستایند. [[امام زین‌العابدین]] {{ع}} در این [[دعا]] ۲۴ بار [[آفریدگار]] خود را حمد کرده است. او دعای خود را با بیان [[صفات خدا]] آغاز می‌کند: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ‏ كَانَ‏ قَبْلَهُ‏، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ...}}؛ «حمد و سپاس خدای را، آن نخستین بی‌پیشین را و آن آخرین بی‌پسین را؛ خداوندی که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و [[اندیشه]] واصفان از نعت او فروماند. [[آفریدگان]] را به [[قدرت]] خود [[ابداع]] کرد و به مقتضای [[مشیت]] خویش [[جامه]] هستی پوشید و به همان [[راه]] که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق [[محبت]] خویش گردانید».


آن‌گاه برخی از نعمت‌های بیکران [[خدا]] را این‌گونه بر می‌شمارد: «هر زنده جانی را از [[رزق]] مقسوم خویش توشه‌ای معلوم نهاد، آن‌سان که کس نتواند از آنکه افزونش داده اندکی بکاهد و بر آنکه اندکش [[عنایت]] کرد چیزی بیفزاید سپس هر یک از [[آدمیان]] را عمری معین مقرر کرد و مدتی محدود، که وی آن را با گام‌های روزها و سال‌هایش می‌پیماید، تا آن‌گاه که به سر آرَدَش؛ آن‌سان که چون آخرین گام‌ها را بردارد و پیمانه عمرش لبریز شود، او را فرو گیرد: یا به [[ثواب]] فراوانش بنوازد، یا به ورطه عقابی خوفناکش اندازد، تا بدکاران را به [[کیفر]] عمل خویش برساند و [[نیکوکاران]] را به [[پاداش]] [[کردار نیک]] خویش، و این خود عین [[عدالت]] اوست».
آن‌گاه برخی از نعمت‌های بیکران [[خدا]] را این‌گونه بر می‌شمارد: «هر زنده جانی را از [[رزق]] مقسوم خویش توشه‌ای معلوم نهاد، آن‌سان که کس نتواند از آنکه افزونش داده اندکی بکاهد و بر آنکه اندکش [[عنایت]] کرد چیزی بیفزاید سپس هر یک از [[آدمیان]] را عمری معین مقرر کرد و مدتی محدود، که وی آن را با گام‌های روزها و سال‌هایش می‌پیماید، تا آن‌گاه که به سر آرَدَش؛ آن‌سان که چون آخرین گام‌ها را بردارد و پیمانه عمرش لبریز شود، او را فرو گیرد: یا به [[ثواب]] فراوانش بنوازد، یا به ورطه عقابی خوفناکش اندازد، تا بدکاران را به [[کیفر]] عمل خویش برساند و [[نیکوکاران]] را به [[پاداش]] [[کردار نیک]] خویش، و این خود عین [[عدالت]] اوست».
خط ۱۱: خط ۹:
«حمد و سپاس خداوندی را که خود را به ما شناسانید و شیوه سپاسگزاری‌اش را به ما [[الهام]] کرد و ابواب [[علم]] [[ربوبیّت]] خویش را به روی ما بگشاد و ما را به [[اخلاص]] در توحیدش [[راه]] نمود و از [[الحاد]] و تردید در امر خویش به دور داشت».
«حمد و سپاس خداوندی را که خود را به ما شناسانید و شیوه سپاسگزاری‌اش را به ما [[الهام]] کرد و ابواب [[علم]] [[ربوبیّت]] خویش را به روی ما بگشاد و ما را به [[اخلاص]] در توحیدش [[راه]] نمود و از [[الحاد]] و تردید در امر خویش به دور داشت».


این قسمت از [[مناجات]] [[امام سجاد]]{{ع}} ما را متوجه مطلب مهمی می‌کند و آن اینکه [[معرفت خدا]] و حمد او، کار او و [[لطف]] وی در [[حق]] ما است. و اگر [[نیک]] بنگریم، همین [[توفیق]] نیز مستلزم حمدی مضاعف است. سپس [[امام]] به بیانات گوناگون به حمد و [[ثنای الهی]] می‌پردازد و راه و رسم [[سخن گفتن]] با [[خدا]] و [[سپاسگزاری]] را ما می‌آموزد:
این قسمت از [[مناجات]] [[امام سجاد]] {{ع}} ما را متوجه مطلب مهمی می‌کند و آن اینکه [[معرفت خدا]] و حمد او، کار او و [[لطف]] وی در [[حق]] ما است. و اگر [[نیک]] بنگریم، همین [[توفیق]] نیز مستلزم حمدی مضاعف است. سپس [[امام]] به بیانات گوناگون به حمد و [[ثنای الهی]] می‌پردازد و راه و رسم [[سخن گفتن]] با [[خدا]] و [[سپاسگزاری]] را ما می‌آموزد:
«او را سپاس گوییم، چنان سپاسی که چون در میان سپاسگزارانش زیستن گیریم. همواره با ما باشد و به [[یاری]] آن از همه آنان که خواستار [[خشنودی]] و [[بخشایش]] او هستند گوی [[سبقت]] برباییم؛ آن‌چنان سپاسی که تابشش [[تاریکی]] وحشت‌افزای [[گور]] بر ما روشن گرداند و راه [[رستاخیز]] برای ما هموار سازد و در آن [[روز]] که هرکس به جزای عمل خویش رسد و بر کس [[ستم]] نرود و هیچ [[دوستی]] از [[دوست]] خویش دفع مضرت نتواند و کس به کس [[یاری]] نرساند. چون در موقف بازخواست ایستیم [[منزلت]] ما برافرازد و بر [[مرتبت]] ما بیفزاید».
«او را سپاس گوییم، چنان سپاسی که چون در میان سپاسگزارانش زیستن گیریم. همواره با ما باشد و به [[یاری]] آن از همه آنان که خواستار [[خشنودی]] و [[بخشایش]] او هستند گوی [[سبقت]] برباییم؛ آن‌چنان سپاسی که تابشش [[تاریکی]] وحشت‌افزای [[گور]] بر ما روشن گرداند و راه [[رستاخیز]] برای ما هموار سازد و در آن [[روز]] که هرکس به جزای عمل خویش رسد و بر کس [[ستم]] نرود و هیچ [[دوستی]] از [[دوست]] خویش دفع مضرت نتواند و کس به کس [[یاری]] نرساند. چون در موقف بازخواست ایستیم [[منزلت]] ما برافرازد و بر [[مرتبت]] ما بیفزاید».
«[[حمد]] و سپاسی آن‌چنان که نوشته در [[نامه عمل]] ما به [[اعلی علیین]] فرا رود و [[فرشتگان مقرّب]] بر آن [[گواهی]] دهند».
«[[حمد]] و سپاسی آن‌چنان که نوشته در [[نامه عمل]] ما به [[اعلی علیین]] فرا رود و [[فرشتگان مقرّب]] بر آن [[گواهی]] دهند».

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۱

مقدمه

این نیایش در سپاس و ستایش خداوند است. وقتی کسی لطف می‌کند و به ما هدیه‌ای می‌دهد از او تشکر می‌کنیم. آن‌گاه که با زیبایی و عظمت روبه‌رو می‌شویم، آن را می‌ستاییم و مدح می‌کنیم. ترکیب این دو احساس در زبان عربی حمد نام دارد. از این‌رو بسیاری از مترجمان در ترجمه حمد می‌نویسند سپاس و ستایش. اولین سوره قرآن کریم سوره حمد است و مسلمانان روزی ده بار با خواندن این سوره در نمازها خدای خود را سپاس می‌گویند و پروردگار خویش را می‌ستایند. امام زین‌العابدین (ع) در این دعا ۲۴ بار آفریدگار خود را حمد کرده است. او دعای خود را با بیان صفات خدا آغاز می‌کند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ‏ كَانَ‏ قَبْلَهُ‏، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ...»؛ «حمد و سپاس خدای را، آن نخستین بی‌پیشین را و آن آخرین بی‌پسین را؛ خداوندی که دیده بینایان از دیدارش قاصر آید و اندیشه واصفان از نعت او فروماند. آفریدگان را به قدرت خود ابداع کرد و به مقتضای مشیت خویش جامه هستی پوشید و به همان راه که ارادت او بود روان داشت و رهسپار طریق محبت خویش گردانید».

آن‌گاه برخی از نعمت‌های بیکران خدا را این‌گونه بر می‌شمارد: «هر زنده جانی را از رزق مقسوم خویش توشه‌ای معلوم نهاد، آن‌سان که کس نتواند از آنکه افزونش داده اندکی بکاهد و بر آنکه اندکش عنایت کرد چیزی بیفزاید سپس هر یک از آدمیان را عمری معین مقرر کرد و مدتی محدود، که وی آن را با گام‌های روزها و سال‌هایش می‌پیماید، تا آن‌گاه که به سر آرَدَش؛ آن‌سان که چون آخرین گام‌ها را بردارد و پیمانه عمرش لبریز شود، او را فرو گیرد: یا به ثواب فراوانش بنوازد، یا به ورطه عقابی خوفناکش اندازد، تا بدکاران را به کیفر عمل خویش برساند و نیکوکاران را به پاداش کردار نیک خویش، و این خود عین عدالت اوست».

امام آن‌گاه عاشقانه و با تکرار حمد و سپاس می‌گوید: «حمد و سپاس خداوندی را که اگر معرفتِ حمد خویش را از بندگان خود دریغ می‌داشت، در برابر آن همه نعمت‌ها که از پس یکدیگر بر آنان فرو می‌فرستاد،، آن نعمت‌ها به کار می‌داشتند و لب به سپاسش نمی‌گشادند، به رزق او فراخ روزی می‌جستند و شکرش نمی‌گفتند. و اگر چنین می‌بودند از دایره انسانیت برون می‌‌افتادند و در زمره چارپایان در می‌آمدند. چنان می‌شدند که خدای تعالی در محکم تنزیل خود گفته است: "چون چارپایان‌اند، بل از چارپایان هم گمراه‌تر»[۱]. «حمد و سپاس خداوندی را که خود را به ما شناسانید و شیوه سپاسگزاری‌اش را به ما الهام کرد و ابواب علم ربوبیّت خویش را به روی ما بگشاد و ما را به اخلاص در توحیدش راه نمود و از الحاد و تردید در امر خویش به دور داشت».

این قسمت از مناجات امام سجاد (ع) ما را متوجه مطلب مهمی می‌کند و آن اینکه معرفت خدا و حمد او، کار او و لطف وی در حق ما است. و اگر نیک بنگریم، همین توفیق نیز مستلزم حمدی مضاعف است. سپس امام به بیانات گوناگون به حمد و ثنای الهی می‌پردازد و راه و رسم سخن گفتن با خدا و سپاسگزاری را ما می‌آموزد: «او را سپاس گوییم، چنان سپاسی که چون در میان سپاسگزارانش زیستن گیریم. همواره با ما باشد و به یاری آن از همه آنان که خواستار خشنودی و بخشایش او هستند گوی سبقت برباییم؛ آن‌چنان سپاسی که تابشش تاریکی وحشت‌افزای گور بر ما روشن گرداند و راه رستاخیز برای ما هموار سازد و در آن روز که هرکس به جزای عمل خویش رسد و بر کس ستم نرود و هیچ دوستی از دوست خویش دفع مضرت نتواند و کس به کس یاری نرساند. چون در موقف بازخواست ایستیم منزلت ما برافرازد و بر مرتبت ما بیفزاید». «حمد و سپاسی آن‌چنان که نوشته در نامه عمل ما به اعلی علیین فرا رود و فرشتگان مقرّب بر آن گواهی دهند». «حمد و سپاسی آن‌چنان که در آن روز که دیدگان را پرده حیرت فروگیرد، دیدگان ما بدان روشنی گیرد و در آن روز که گروهی سیه‌روی شوند ما سپیدروی گردیم». «حمد و سپاسی آن‌چنان که ما را از آتش دردناک خداوندی برهاند و در جوار کرمش بنشاند». «حمد و سپاسی آن‌چنان که ما را با فرشتگان مقرّب او همنشین سازد و در آن سرای جاوید که جایگاه کرامت همیشگی اوست با پیامبران مرسل همدوش گرداند».

سپس امام متذکر می‌شود که هرگز و هیچ‌گاه ما می‌توانیم آن‌طور که درخور عظمت و الطاف خداوندی است سپاس وی را به‌جا آوریم: چگونه از حمد او برآییم؟ کی سپاسش توانیم گفت؟ نمی‌توانیم، کی توانیم؟ «حمد خداوندی را که در پیکر ما ابزارهایی نهاد که توان بست و گشادمان باشد و به نعمت روح، زندگی‌مان عنایت فرمود و اندام‌هایی داد که به نیروی آنها کارها توانیم ساخت و ما را از هر چه خوش و گوارنده است روزی داد و به فضل خویش بی‌نیاز گردانید و به منّ و کرم خود سرمایه بخشید و تا فرمانبرداری و سپاسگزاریمان بیازماید، به کارهایی فرمان داد و از کارهایی نهی فرمود. چون از فرمانش سر برتافتیم و بر مرکب عصیان برنشستیم، به عقوبت ما نشتافت و در انتقام از ما تعجیل روا نداشت، بلکه به رحمت و کرامت خویش ما را زمان داد و به رأفت و حلم خود مهلت عطا فرمود؛ باشد که بازگردیم».

در ادامه باز زبان به حمد الهی می‌گشاید و به نتایج پربرکت آن اشاره می‌نماید: «حمد و سپاس خدای را بدان‌سان که مقرّب‌ترین فرشتگانش و گرامی‌ترین آفریدگانش و ستوده‌ترین ستایندگانش می‌ستایند». «حمدی برتر از هر حمد دیگر، آن‌سان که پروردگار ما از همه آفریدگان خود برتر است».

«حمد باد او را به جای هر نعمتی که بر ما و بر دیگر بندگان در گذشته و زنده خود دارد، به شمار همه چیزها که در علم بی‌انتهای او گنجد و چند برابر نعمت‌هایش، حمدی بی‌آغاز و بی‌انجام و تا روز رستاخیز، حمدی که حدّی و مرزی نشناسد و حسابش به شمار در نیاید و پایانش نبوَد و زمانش در نگسلد».

«حمدی که ما را به فرمانبرداری و بخشایش او رسانَد و خشنودی‌اش را سبب گردد و آمرزش او را وسیله باشد و راهی بوَد به بهشت او، پناهگاهی بوَد از عذاب او، آسایشی بوَد از خشم او، یاوری بوَد بر طاعت او، مانعی بوَد از معصیت او و مددی بوَد بر ادای حق و تکالیف او؛ حمدی که ما را در میان دوستان سعادتمندش کامروا کند و به زمره آنان که به شمشیر دشمنانش به فوز شهادت رسیده‌اند در آورد. «إنّه ولیٌ حمید»».[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. ﴿أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا «آیا گمان می‌کنی که بیشتر آنان می‌شنوند یا خرد می‌ورزند؟ آنها جز همگون چارپایان نیستند بلکه گمراه‌ترند» سوره فرقان، آیه ۴۴.
  2. صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶.
  3. بهشتی، سید جواد، مقاله «نیایش یکم»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۳۵.