جز
جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[معتمد]] پس از ۲۳ سال [[خلافت]] در [[رجب]] ۲۷۹ ق. درگذشت. وی مدتی پیش از [[مرگ]] و به دنبال مرگ [[برادر]] و سردار [[دلاور]] خویش، الموفق بالله، که [[ولیعهد]] او نیز بود فرزند او را با [[لقب]] المعتضد بالله به [[ولیعهدی]] دوم برگزید. [[معتضد]] مردی لایق و [[با کفایت]] بود و خیلی زود [[قدرت]] [[پدر]] را به دست آورد و مانند وی بر همه امور [[تسلط]] یافت؛ از اینرو، کار معتمد [[سستی]] گرفت و بهناچار مفوض، فرزند خود را از ولیعهدی اول برداشت و [[ابوالعباس]] معتضد را به جای او گماشت<ref>نک: الکامل، ج۷، ص۴۴۴ و ۴۵۲.</ref> و چندی بعد که معتمد درگذشت معتضد به خلافت رسید. وی مردی [[خردمند]] بود و با روشهای [[پسندیده]]، موفق شد که بسیاری از [[مشکلات]] داخلی [[دستگاه خلافت]] را از میان بردارد: [[سرداران]] [[جسور]] ترک را زیر کنترل خود در آورد؛ [[دیوان]] [[مواریث]] را که محملی برای [[غارت]] [[اموال]] [[مردگان]] بود از میان برداشت<ref>الکامل، ج۷، ص۴۸۲.</ref>؛ با [[شیعیان]] [[نرمی]] و [[ملایمت]] کرد و بر آن بود تا [[فرمان]] دهد در [[منابر]] [[فضایل علی]] {{ع}} را بیان کنند و [[معاویه]] و [[یزید]] و دیگر [[امویان]] را [[لعن]] و [[نفرین]] کنند<ref>الکامل، ج۷، ص۴۸۵.</ref>، اما چون کار [[قرامطه]] گسترش بسیار یافته بود، به توصیه [[یاران]] نزدیکش از این کار منصرف گردید. وی همچنین کتابفروشان را از [[خرید و فروش]] کتب [[فلسفی]] و قصه گویان و فالگیران را از نشستن بر سر راهها بازداشت. | [[معتمد]] پس از ۲۳ سال [[خلافت]] در [[رجب]] ۲۷۹ ق. درگذشت. وی مدتی پیش از [[مرگ]] و به دنبال مرگ [[برادر]] و سردار [[دلاور]] خویش، الموفق بالله، که [[ولیعهد]] او نیز بود فرزند او را با [[لقب]] المعتضد بالله به [[ولیعهدی]] دوم برگزید. [[معتضد]] مردی لایق و [[با کفایت]] بود و خیلی زود [[قدرت]] [[پدر]] را به دست آورد و مانند وی بر همه امور [[تسلط]] یافت؛ از اینرو، کار معتمد [[سستی]] گرفت و بهناچار مفوض، فرزند خود را از ولیعهدی اول برداشت و [[ابوالعباس]] معتضد را به جای او گماشت<ref>نک: الکامل، ج۷، ص۴۴۴ و ۴۵۲.</ref> و چندی بعد که معتمد درگذشت معتضد به خلافت رسید. وی مردی [[خردمند]] بود و با روشهای [[پسندیده]]، موفق شد که بسیاری از [[مشکلات]] داخلی [[دستگاه خلافت]] را از میان بردارد: [[سرداران]] [[جسور]] ترک را زیر کنترل خود در آورد؛ [[دیوان]] [[مواریث]] را که محملی برای [[غارت]] [[اموال]] [[مردگان]] بود از میان برداشت<ref>الکامل، ج۷، ص۴۸۲.</ref>؛ با [[شیعیان]] [[نرمی]] و [[ملایمت]] کرد و بر آن بود تا [[فرمان]] دهد در [[منابر]] [[فضایل علی]] {{ع}} را بیان کنند و [[معاویه]] و [[یزید]] و دیگر [[امویان]] را [[لعن]] و [[نفرین]] کنند<ref>الکامل، ج۷، ص۴۸۵.</ref>، اما چون کار [[قرامطه]] گسترش بسیار یافته بود، به توصیه [[یاران]] نزدیکش از این کار منصرف گردید. وی همچنین کتابفروشان را از [[خرید و فروش]] کتب [[فلسفی]] و قصه گویان و فالگیران را از نشستن بر سر راهها بازداشت. | ||
در واقع، [[اقدامات اصلاحی]] این [[خلیفه]] به منزله | در واقع، [[اقدامات اصلاحی]] این [[خلیفه]] به منزله تجدید [[حیات سیاسی]] و [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] [[دولت عباسی]] بود. هم از این روست که معتضد را [[سفاح]] دوم خواندهاند؛ زیرا چنین به نظر میرسد که او [[اقتدار]] [[خاندان عباسی]] را که در آستانه نابودی بود تا حدودی تجدید کرد و [[خلافت عباسی]] را از نابودی [[نجات]] داد<ref>الفخری، ص۳۵۱؛ امیر علی، تاریخ عرب و اسلام، ص۲۸۹؛ ظهر الاسلام، ج۱، ص۲۶. </ref>. با وجود این، در ایالات دوردست، شورشهای متعددی برپا بود و مدعیان [[قدرت]] از هر سو سربرآوردند؛ زیرا زمینه پدید آمدن آن [[شورشها]] در [[زمان]] خلفای [[ضعیف]] پیش از وی بهخوبی فراهم شده بود.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۳۵.</ref>. | ||
== [[تأسیس دولت سامانی]] (۲۶۱ - ۳۹۵ق.)== | == [[تأسیس دولت سامانی]] (۲۶۱ - ۳۹۵ق.)== |