←نام حسین {{ع}} در معراج
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
== نام [[حسین]] {{ع}} در [[معراج]] == | == نام [[حسین]] {{ع}} در [[معراج]] == | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "زمانی که مرا به [[معراج]] بردند، دیدم بر در [[بهشت]] نوشتهاند: خدایی جز [[خداوند یکتا]] نیست؛ [[محمد]] فرستاده خداست؛ [[علی]] صاحب به امر [[خدا]] [[اختیار]] [[مردم]] است و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]، دو [[فرزند]] [[رسول]] خدایند و [[فاطمه زهرا]] ([[بنده]]) [[برگزیده]] خداست و بر [[منکران]] و [[کینهتوزان]] نسبت به آنان، [[لعنت خداوند]] باد"<ref>کتاب سلیم، سلیم بن قیس، ص۲۷۵-۲۷۶.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۴۳.</ref> | [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "زمانی که مرا به [[معراج]] بردند، دیدم بر در [[بهشت]] نوشتهاند: خدایی جز [[خداوند یکتا]] نیست؛ [[محمد]] فرستاده خداست؛ [[علی]] صاحب به امر [[خدا]] [[اختیار]] [[مردم]] است و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]، دو [[فرزند]] [[رسول]] خدایند و [[فاطمه زهرا]] ([[بنده]]) [[برگزیده]] خداست و بر [[منکران]] و [[کینهتوزان]] نسبت به آنان، [[لعنت خداوند]] باد"<ref>کتاب سلیم، سلیم بن قیس، ص۲۷۵-۲۷۶.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۴۳.</ref> | ||
== سفارش [[پیامبر]] {{صل}} به [[همسران]] خود درباره [[امام حسین]] {{ع}} == | |||
ابوأمامه میگوید: "[[رسول خدا]] {{صل}} به [[زنان]] خود چنین فرمود: "این [[کودک]]؛ یعنی [[حسین]] را [[گریه]] نیندازید". روزی نوبت حضور [[پیامبر]] در [[خانه]] [[ام سلمه]] بود. [[جبرئیل]] بر [[پیامبر]] نازل شد و [[رسول خدا]] {{صل}} به [[خانه]] [[ام سلمه]] داخل شد و به [[ام سلمه]] فرمود: "به هر کسی که خواست نزد من آید، اجازه ورود نده". در این زمان، [[حسین]] به آنجا آمد و وقتی دید [[پیامبر]] {{صل}} در [[خانه]] است؛ خواست به [[خانه]] وارد شود، [[ام سلمه]] او را در آغوش گرفت و خواست او را سرگرم و ساکت کند و وقتی [[گریه]] [[حسین]] زیاد شد، [[ام سلمه]] {{س}} او را رها کرد و [[حسین]] به اتاق [[پیامبر]] {{صل}} داخل شد و در دامان ایشان نشست. [[جبرئیل]] گفت: "امتت این پسرت را به [[شهادت]] میرسانند". [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "در حالی که به من [[ایمان]] دارند (و بر [[دین]] من هستند) او را میکشند؟ "[[جبرئیل]] گفت: "آری؛ و مقداری [[خاک]] بیرون آورد و گفت: "این [[تربت]] مربوط به فلان مکان (محل [[شهادت]] [[حسین]]) است". | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} در حالی که [[حسین]] را در آغوش گرفته بود با خاطری [[اندوهگین]] زده از [[خانه]] بیرون آمد؛ [[ام سلمه]] [[گمان]] کرد [[پیامبر خدا]] {{صل}} به خاطر وارد شدن [[حسین]] [[اندوهگین]] شده است، از این رو گفت: "فدای شما شوم ای [[پیامبر خدا]]؛ شما به ما ([[همسران]]) فرموده بودید این [[کودک]] را [[گریه]] نیندازیم و به من نیز امر فرمودید اجازه ندهم فردی نزد شما وارد شود؛ [[حسین]] آمد و مجبور شدم رهایش کنم (تا به نزد شما بیاید)". [[پیامبر]] {{صل}} به او توجه نکرد و از [[خانه]] خارج شد و به سمت اصحابش که نشسته بودند رفت و فرمود: [[امت]] من این [[کودک]] را به [[شهادت]] میرسانند". در میان [[اصحاب]] آن حضرت [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز بودند نسبت به دیگر [[اصحاب]] [[جسارت]] بیشتری در حرف زدن با [[پیامبر]] داشتند؛ پس به [[پیامبر]] گفتند: "در حالی که به [[اسلام]] [[ایمان]] دارند او را میکشند؟" [[پیامبر]] فرمود: "آری؛ این [[خاک]] [[تربت]] اوست" و آن [[خاک]] را به [[اصحاب]] خود نشان داد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۹۰-۱۹۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۱۰۳.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۴۵-۴۴۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |