بلال بن رباح حبشی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۱۳: خط ۱۳:
[[روایت]] ضعیفی از [[همراهی]] بلال با [[پیامبر]] {{صل}} [[پیش از بعثت]] در ماجرای [[سفر]] آن [[حضرت]] به [[شام]] در ۱۲ سالگی خبر می‌‌دهد که بنا به سفارش [[بحیرای راهب]]، [[ابوطالب]] آن حضرت را به همراه [[ابوبکر]] و بلال به مکه بازگرداند؛<ref>عارضة الاحوذی، ج ۷، ص ۱۱۰؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۴۷.</ref> ولی محققان با توجّه به [[ضعف سند]]، [[اضطراب]] متن، سنّ کم [[ابوبکر]] و [[بلال]] در آن [[زمان]]، خریداری شدن بلال به وسیله ابوبکر بعد از [[اسلام]] و... در صحت [[روایت]] مزبور تردید کرده‌‌اند.<ref>الصحیح من سیره، ج ۲، ص‌‌۹۳ ـ ۹۴؛ الغدیر، ج ۷، ص‌‌۲۷۵ ـ ۲۷۷.</ref> بلال از نخستین گروندگان به [[پیامبر]] {{صل}} بود.<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۱۵؛ تهذیب الکمال، ج ۴، ص ۲۸۸؛ المنتظم، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref>
[[روایت]] ضعیفی از [[همراهی]] بلال با [[پیامبر]] {{صل}} [[پیش از بعثت]] در ماجرای [[سفر]] آن [[حضرت]] به [[شام]] در ۱۲ سالگی خبر می‌‌دهد که بنا به سفارش [[بحیرای راهب]]، [[ابوطالب]] آن حضرت را به همراه [[ابوبکر]] و بلال به مکه بازگرداند؛<ref>عارضة الاحوذی، ج ۷، ص ۱۱۰؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۴۷.</ref> ولی محققان با توجّه به [[ضعف سند]]، [[اضطراب]] متن، سنّ کم [[ابوبکر]] و [[بلال]] در آن [[زمان]]، خریداری شدن بلال به وسیله ابوبکر بعد از [[اسلام]] و... در صحت [[روایت]] مزبور تردید کرده‌‌اند.<ref>الصحیح من سیره، ج ۲، ص‌‌۹۳ ـ ۹۴؛ الغدیر، ج ۷، ص‌‌۲۷۵ ـ ۲۷۷.</ref> بلال از نخستین گروندگان به [[پیامبر]] {{صل}} بود.<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۱۵؛ تهذیب الکمال، ج ۴، ص ۲۸۸؛ المنتظم، ج ۲، ص ۱۱۷.</ref>


در حال چرانیدن گوسفندان مولایش بود که در کوه‌های پیرامون [[مکه]] با رسول‌‌خدا {{صل}} آشنا شد و اسلام آورد و به [[فرمان]] آن [[حضرت]] ایمانش را مخفی می‌‌کرد. روزی [[قریش]] او را در حال انداختن آب دهان به بتها دیدند و به ‌‌مولایش [[اعتراض]] کردند و او بلال را برای [[مجازات]] در [[اختیار]] [[امیة بن خلف]] و [[ابوجهل]] قرار داد.<ref> تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۳۶ ـ ۴۳۷.</ref> مؤرخان او را با چهره‌‌ای سیاه چرده، کم‌‌مو، ‌‌قامتی بلند، پشتی خمیده <ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص۱۸۰؛ المعارف، ص ۱۷۶؛ المستدرک، ج ۳، ص‌‌۳۱۹.</ref> و دارای [[قلبی]] [[پاک]]، [[ایمانی]] [[راستین]] و [[سخنوری]] [[فصیح]] [[وصف]] کرده‌‌اند.<ref>السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۱۷؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۴۷؛ ج ۵، ص ۲۵۳.</ref>
در حال چرانیدن گوسفندان مولایش بود که در کوه‌های پیرامون [[مکه]] با رسول‌‌خدا {{صل}} آشنا شد و اسلام آورد و به [[فرمان]] آن [[حضرت]] ایمانش را مخفی می‌‌کرد. روزی [[قریش]] او را در حال انداختن آب دهان به بتها دیدند و به ‌‌مولایش [[اعتراض]] کردند و او بلال را برای [[مجازات]] در [[اختیار]] [[امیة بن خلف]] و [[ابوجهل]] قرار داد.<ref> تاریخ دمشق، ج ۱۰، ص ۴۳۶ ـ ۴۳۷.</ref> مؤرخان او را با چهره‌‌ای سیاه چرده، کم‌‌مو، ‌‌قامتی بلند، پشتی خمیده <ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص۱۸۰؛ المعارف، ص ۱۷۶؛ المستدرک، ج ۳، ص‌‌۳۱۹.</ref> و دارای [[قلبی]] [[پاک]]، [[ایمانی]] [[راستین]] و [[سخنوری]] [[فصیح]] وصف کرده‌‌اند.<ref>السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۱۷؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۴۷؛ ج ۵، ص ۲۵۳.</ref>


وی از نخستین مسلمانانی است که ایمانش را آشکار کرد و از این‌‌رو به [[سختی]] به‌‌دست [[مشرکان]] [[شکنجه]] شد؛ ولی بر ایمانش [[پایداری]] کرد و هرگز سخنی که آنها را [[خشنود]] سازد بر زبانش جاری نکرد.<ref> مسند احمد، ج ۱، ص ۶۶۷؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۱۷۶.</ref> خودش می‌‌گوید: یک شبانه [[روز]] مرا [[تشنه]] نگه داشتند. سپس در [[زمین]] تفتیده شکنجه‌‌ام دادند.<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref> امیّة ‌‌بن خلف ریسمان به گردنش می‌‌افکند و به دست [[نوجوانان]] مکه داده، او را در میان درّه‌‌های مکه می‌‌کشیدند.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۱۷۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص‌‌۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> همو نیمروز که هوا به شدّت گرم می‌‌شد [[بلال]] را به سنگلاخ‌های پیرامون [[مکه]] برده، سنگی بزرگ بر سینه‌‌اش می‌‌نهاد و به وی می‌‌گفت: یا به خدای [[محمد]] [[کافر]] می‌‌شوی یا به همین حال می‌‌میری.<ref> السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸؛ البدء و‌‌التاریخ، ج ۵، ص ۱۰۱؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۴۷.</ref> [[ابوجهل]] نیز او را به رو، بر صخره‌‌های سوزان می‌‌خوابانید و سنگ بزرگی بر او نهاده، می‌‌گفت: باید به خدای محمد کافر شوی؛ ولی او با گفتن {{عربی|"اَحَد، اَحَد"}} جواب ردّ به آنها می‌‌داد.<ref>اسد‌‌الغابه، ج ۱، ص ۴۱۵.</ref>
وی از نخستین مسلمانانی است که ایمانش را آشکار کرد و از این‌‌رو به [[سختی]] به‌‌دست [[مشرکان]] [[شکنجه]] شد؛ ولی بر ایمانش [[پایداری]] کرد و هرگز سخنی که آنها را [[خشنود]] سازد بر زبانش جاری نکرد.<ref> مسند احمد، ج ۱، ص ۶۶۷؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۱۷۶.</ref> خودش می‌‌گوید: یک شبانه [[روز]] مرا [[تشنه]] نگه داشتند. سپس در [[زمین]] تفتیده شکنجه‌‌ام دادند.<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref> امیّة ‌‌بن خلف ریسمان به گردنش می‌‌افکند و به دست [[نوجوانان]] مکه داده، او را در میان درّه‌‌های مکه می‌‌کشیدند.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۱۷۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص‌‌۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> همو نیمروز که هوا به شدّت گرم می‌‌شد [[بلال]] را به سنگلاخ‌های پیرامون [[مکه]] برده، سنگی بزرگ بر سینه‌‌اش می‌‌نهاد و به وی می‌‌گفت: یا به خدای [[محمد]] [[کافر]] می‌‌شوی یا به همین حال می‌‌میری.<ref> السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج ۱، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸؛ البدء و‌‌التاریخ، ج ۵، ص ۱۰۱؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۴۷.</ref> [[ابوجهل]] نیز او را به رو، بر صخره‌‌های سوزان می‌‌خوابانید و سنگ بزرگی بر او نهاده، می‌‌گفت: باید به خدای محمد کافر شوی؛ ولی او با گفتن {{عربی|"اَحَد، اَحَد"}} جواب ردّ به آنها می‌‌داد.<ref>اسد‌‌الغابه، ج ۱، ص ۴۱۵.</ref>
خط ۴۷: خط ۴۷:
# [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> درباره مسلمانانی نازل شده که زیر فشار [[شکنجه]] [[مشرکان]] بر خلاف [[ایمان قلبی]] خود به [[زبان]] [[کفر]] می‌‌گفتند تا مشرکان از شکنجه آنها دست بردارند و ذیل این آیه [[روایات]] پرشماری [[نقل]] شده است که [[بلال]] حتی از [[اقرار زبانی]] به کفر هم [[امتناع]] ورزید.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۱۲۱، تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>
# [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref> درباره مسلمانانی نازل شده که زیر فشار [[شکنجه]] [[مشرکان]] بر خلاف [[ایمان قلبی]] خود به [[زبان]] [[کفر]] می‌‌گفتند تا مشرکان از شکنجه آنها دست بردارند و ذیل این آیه [[روایات]] پرشماری [[نقل]] شده است که [[بلال]] حتی از [[اقرار زبانی]] به کفر هم [[امتناع]] ورزید.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۱۲۱، تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>
# بنا به [[نقلی]] آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> که بر اساس روایات فراوان در لیلة‌‌المبیت و درباره [[علی ‌‌بن ابی‌‌طالب]] نازل شده <ref>البرهان، ج ۱، ص ۴۴۱ ـ ۴۴۵؛ روح‌‌المعانی، مج ۲، ج ۲، ص‌‌۱۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref> بر مؤمنانی چون بلال که مورد [[آزار]] و شکنجه مشرکان قرار می‌‌گرفتند و [[مقاومت]] می‌‌کردند نیز [[تطبیق]] شده است.<ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۵۷۷.</ref>
# بنا به [[نقلی]] آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> که بر اساس روایات فراوان در لیلة‌‌المبیت و درباره [[علی ‌‌بن ابی‌‌طالب]] نازل شده <ref>البرهان، ج ۱، ص ۴۴۱ ـ ۴۴۵؛ روح‌‌المعانی، مج ۲، ج ۲، ص‌‌۱۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref> بر مؤمنانی چون بلال که مورد [[آزار]] و شکنجه مشرکان قرار می‌‌گرفتند و [[مقاومت]] می‌‌کردند نیز [[تطبیق]] شده است.<ref>الدرالمنثور، ج ۱، ص ۵۷۷.</ref>
# بلال و دیگر یارانش پس از [[تحمّل]] شکنجه‌‌های فراوان برای [[ایمنی]] از آزار مشرکان به‌‌ مدینه [[هجرت]] کردند. [[قرآن کریم]] در [[وصف]] آنها می‌‌گوید: آنها که پس از [[ستم]] دیدن، در [[راه خدا]] هجرت کردند، در این [[دنیا]] [[جایگاه]] و [[مقام]] خوبی به آنها می‌‌دهیم و [[پاداش]] [[آخرت]]، از آن هم بزرگ‌‌تر است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا می‌دهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگ‌تر است اگر می‌دانستند» سوره نحل، آیه ۴۱.</ref><ref>تفسیر الوسیط، ج ۳، ص ۶۳؛ اسباب النزول، ص ۲۳۴؛ مجمع‌‌البیان، ج ۶، ص ۵۵۶.</ref> [[میبدی]] [[روایت]] می‌‌کند که [[نزول آیه]]{{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.</ref> نیز درباره بلال و دیگر مؤمنانی است که پس از [[تحمل]] شکنجه در راه خدا هجرت کردند.<ref> کشف الاسرار، ج ۵، ص ۴۶۲.</ref>
# بلال و دیگر یارانش پس از [[تحمّل]] شکنجه‌‌های فراوان برای [[ایمنی]] از آزار مشرکان به‌‌ مدینه [[هجرت]] کردند. [[قرآن کریم]] در وصف آنها می‌‌گوید: آنها که پس از [[ستم]] دیدن، در [[راه خدا]] هجرت کردند، در این [[دنیا]] [[جایگاه]] و [[مقام]] خوبی به آنها می‌‌دهیم و [[پاداش]] [[آخرت]]، از آن هم بزرگ‌‌تر است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا می‌دهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگ‌تر است اگر می‌دانستند» سوره نحل، آیه ۴۱.</ref><ref>تفسیر الوسیط، ج ۳، ص ۶۳؛ اسباب النزول، ص ۲۳۴؛ مجمع‌‌البیان، ج ۶، ص ۵۵۶.</ref> [[میبدی]] [[روایت]] می‌‌کند که [[نزول آیه]]{{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا فُتِنُوا ثُمَّ جَاهَدُوا وَصَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس پروردگارت برای آنان که پس از آزار دیدن هجرت گزیدند آنگاه جهاد کردند و شکیبایی ورزیدند، بی‌گمان پس از آن آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۰.</ref> نیز درباره بلال و دیگر مؤمنانی است که پس از [[تحمل]] شکنجه در راه خدا هجرت کردند.<ref> کشف الاسرار، ج ۵، ص ۴۶۲.</ref>
# به موجب [[روایت]] [[ابن عباس]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.</ref>، درباره جمعی از جمله [[بلال]] نازل شده است.<ref>مناقب، ج ۲، ص ۶۹.</ref>
# به موجب [[روایت]] [[ابن عباس]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.</ref>، درباره جمعی از جمله [[بلال]] نازل شده است.<ref>مناقب، ج ۲، ص ۶۹.</ref>
# [[بغوی]] [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا}}<ref>«و اگر در جست و جوی بخشایشی که از پروردگارت امید داری (روزی چند) از آنان روی می‌گردانی با آنان سخن به نرمی گو» سوره اسراء، آیه ۲۸.</ref> را در پی درخواست کمک گروهی از مؤمنان چون بلال از [[پیامبر]] دانسته است که [[حضرت]] چون چیزی در [[اختیار]] نداشت [[شرم]] کرده، روی از آنها برمی‌‌گردانید. [[خداوند]] در این [[آیه]] از پیامبر خواست چنانچه [[امید]] به گشایشی داری، روی از آنها بر مگردان و با [[نرمی]] با آنان سخن بگو.  
# [[بغوی]] [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا}}<ref>«و اگر در جست و جوی بخشایشی که از پروردگارت امید داری (روزی چند) از آنان روی می‌گردانی با آنان سخن به نرمی گو» سوره اسراء، آیه ۲۸.</ref> را در پی درخواست کمک گروهی از مؤمنان چون بلال از [[پیامبر]] دانسته است که [[حضرت]] چون چیزی در [[اختیار]] نداشت [[شرم]] کرده، روی از آنها برمی‌‌گردانید. [[خداوند]] در این [[آیه]] از پیامبر خواست چنانچه [[امید]] به گشایشی داری، روی از آنها بر مگردان و با [[نرمی]] با آنان سخن بگو.  
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش