←پرسشهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
# '''محبت پیامبر{{صل}} به امام حسین{{ع}}:''' [[حاکم نیشابوری]] به سندش از [[ابوهریره]] نقل کرده که گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدم در حالی که [[حسین بن علی]]{{ع}} را بر دوش داشت و به [[خدا]] عرضه مینمود: بار خدایا! همانا من او را [[دوست]] میدارم، تو هم او را دوست بدار<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} حَامِلَ الْحَسَنِ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ}}؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۵، حدیث ۴۸۲۱.</ref> | # '''محبت پیامبر{{صل}} به امام حسین{{ع}}:''' [[حاکم نیشابوری]] به سندش از [[ابوهریره]] نقل کرده که گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدم در حالی که [[حسین بن علی]]{{ع}} را بر دوش داشت و به [[خدا]] عرضه مینمود: بار خدایا! همانا من او را [[دوست]] میدارم، تو هم او را دوست بدار<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} حَامِلَ الْحَسَنِ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ}}؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۵، حدیث ۴۸۲۱.</ref> | ||
# '''امام حسین{{ع}} محبوب پیامبر{{صل}}:''' [[حاکم نیشابوری]] به سندش از [[ابوهریره]] نقل کرده که گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدم در حالی که [[حسین بن علی]]{{ع}} را بر دوش داشت و به [[خدا]] عرضه مینمود: بار خدایا! همانا من او را [[دوست]] میدارم، تو هم او را دوست بدار<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} وَ هُوَ حَامِلٌ الْحَسَیْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ}}؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۵، حدیث ۴۸۲۱.</ref>.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص۳۲۳ ـ ۳۲۶.</ref> | # '''امام حسین{{ع}} محبوب پیامبر{{صل}}:''' [[حاکم نیشابوری]] به سندش از [[ابوهریره]] نقل کرده که گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدم در حالی که [[حسین بن علی]]{{ع}} را بر دوش داشت و به [[خدا]] عرضه مینمود: بار خدایا! همانا من او را [[دوست]] میدارم، تو هم او را دوست بدار<ref>{{متن حدیث|رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} وَ هُوَ حَامِلٌ الْحَسَیْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ}}؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۹۵، حدیث ۴۸۲۱.</ref>.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص۳۲۳ ـ ۳۲۶.</ref> | ||
== مفاخره [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با [[امام حسین]] {{ع}} == | |||
روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در جایی نشسته بودند و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} کنار ایشان بودند. در این هنگام [[حسین بن علی]] {{ع}} نزد ایشان آمد. [[پیامبر]] {{صل}} ایشان را گرفت و در آغوش خود نشاند و بین دو چشم و لبانش را بوسید؛ [[امام حسین]] {{ع}} در آن زمان شش ساله بود. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: "ای [[رسول خدا]]! آیا فرزندم [[حسین]] را [[دوست]] دارید؟" [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: "چگونه او رادوست نداشته باشم در حالی که او عضوی از اعضای من است". [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: "ای [[پیامبر خدا]]، کدام یک از ما نزد شما [[دوست]] داشتنیتر هستیم؛ من یا [[حسین]]؟" [[حسین]] {{ع}} فرمود: "پدرجان، هر کدام از ما که [[شرافت]] و بزرگی بیشتری داشته باشد، نزد [[پیامبر]] {{صل}} [[دوست]] داشتنیتر و جایگاهمان به ایشان، نزدیکتر است". | |||
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[حسین]] {{ع}} فرمودند: "آیا با من مفاخره میکنی؟" [[حسین]] {{ع}} فرمود: "اگر شما بخواهید، آری پدرجان". [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: "[[حسین]] [[جان]]، من [[امیرمؤمنان]] و زبان راستگویان و [[وزیر]] [[پیامبر]] {{صل}} و مخزن [[علم]] [[خداوند]] و برگزیده در میان [[خلق]] [[خدا]] هستم؛ من [[رهبر]] پیشتازان به سوی [[بهشت]] هستم؛ من [[قضاوت]] کننده [[دین]] به امر [[خدا]] هستم؛ من کسی هستم که عمویش در [[بهشت]]، [[سرور]] است و برادرش [[جعفر]] است که در [[بهشت]] نزد [[ملائکه]] پرواز میکند؛ من کسی هستم که [[رسول الله]] {{صل}} او را داور قرار داد؛ من کسی هستم که برای او [[بیعت]] گرفتم؛ من کسی هستم که به [[امر خداوند]] [[سوره]] تنزیل ([[توبه]]) را برای [[اهل مکه]] بردم؛ من کسی هستم که [[خداوند]] مرا در میان بندگانش برگزید؛ من ریسمان محکم [[الهی]] هستم؛ من کسی هستم که [[خداوند]] به مخلوقاتش امر فرمود مطابق [[آیه]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>، به من [[تمسک]] کنند؛ من [[ستاره درخشان]] [[الهی]] هستم؛ من همانم که [[ملائکه]] [[آسمان]] زیارتش میکنند؛ من زبان گویای خدایم؛ من [[حجت خدا]] بر مخلوقاتش هستم؛ من [[دست]] قدرتمند [[خدا]] هستم؛ من وجه [[خدا]] در [[آسمانها]] هستم؛ من همنشین خدایم که در میان [[مردم]] ظاهر شدهام؛ من کسی هستم که [[خداوند]] دربارهاش فرمود: {{متن قرآن|بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«بلکه (آنها) بندگانی ارجمندند * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۷.</ref>؛ من دستاویز [[استوار]] [[الهی]] هستم که گسستی برای آن نیست. و [[خداوند]]، شنوا و داناست. | |||
من دری [[الهی]] هستم که همگان (برای پیمودن مسیر [[یکتاپرستی]]) باید از آن عبور کنند، من نشانه [[خدا]] بر روی پل [[صراط]] هستم؛ من (به منزله) [[خانه خدا]] هستم که هر کس در آن داخل شود، ایمن است؛ پس هر کسی که به [[ولایت]] و [[محبت]] من [[تمسک]] جوید، از [[آتش جهنم]] در [[امان]] است؛ من نبرد کننده با [[بیعت]] شکنان ([[اصحاب]] [[جنگ جمل]]) و [[تعدی]] کنندگان و ظالمین ([[اصحاب]] [[جنگ صفین]]) و [[خوارج]] ([[اصحاب]] [[جنگ نهروان]])، هستم؛ من کُشنده [[کفار]] هستم؛ من پدر [[یتیمان]] و [[پناه]] بیوه [[زنان]] هستم؛ منظور از [[آیه]] {{متن قرآن|عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ}}<ref>«از همدیگر از چه میپرسند؟» سوره نبأ، آیه ۱.</ref> من هستم و من همان خبری هستم که در [[روز قیامت]] درباره قبول ولایتم از خلایق میپرسند؛ آن نعمتی که [[خداوند]] در این [[آیه]] فرموده: {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref> و از آن سؤال میشود، من هستم؛ من همان [[نعمت]] خدایم که بر بندگانش ارزانی داشته است؛ من همانم که [[خداوند]] درباره من و در [[حق]] من [[آیه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> را نازل فرموده است؛ بنابراین هر کسی که مرا [[دوست]] بدارد، [[مسلمان]] و [[مؤمن]] و دینش کامل است، ([[بندگان خدا]]) من همانم که به واسطه من [[هدایت]] شدهاید؛ من کسی هستم که [[خداوند]] درباره من و دشمنانم در [[قرآن]] فرموده است: {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref>؛ یعنی از [[ولایت]] من از آنها میپرسند و باید بازخواست شوند. من همان خبر بزرگی هستم که [[خداوند]] به واسطه من دینش را در [[غدیر خم]] و [[خیبر]] کامل کرد؛ من کسی هستم که [[رسول خدا]] {{صل}} دربارهام فرمود: " هر کسی من مولا و [[سرپرست]] اویم، زین پس [[علی]]، مولا و [[سرپرست]] اوست". [[حقیقت]] [[نماز]] [[مؤمن]] من هستم؛ منظور از {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ}}، من هستم؛ منظور از {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ}} من هستم؛ منظور از {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ}} من هستم؛ من همانم که درباره دشمنانم [[آیات]] {{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ}}<ref>«خواهندهای عذابی رخدهنده را خواست * که از آن کافران است، بیآنکه بازدارندهای داشته باشد» سوره معارج، آیه ۱-۲.</ref> را نازل فرمود. منظور از [[آیه]]، منکرین [[ولایت]] من است که در آنجا مصداقش، نعمان بن [[حارث]] [[یهودی]] بود که [[خداوند]] بلند مرتبه او را [[لعنت]] کند؛ من راهنمای [[بندگان]] به [[حوض کوثر]] هستم و آیا برای [[مؤمنین]]، [[راهنمایی]] غیر از من وجود دارد!؟ | |||
من پدر [[امامان]] [[پاک]] هستم که همه از [[فرزندان]] من هستند؛ در [[روز قیامت]] ترازوی [[عدالت]] من هستم؛ من [[رئیس]] بزرگ [[دین]] هستم؛ من [[راهبر]] [[مؤمنان]] به سوی [[خوبیها]] و [[بخشش]] پروردگارم؛ من کسی هستم که دوستدارانم در [[روز قیامت]] از دشمنانم بیزارند و در زمان [[مرگ]]، هیچ [[ترس]] و اندوهی ندارند و در قبرهایشان [[عذاب]] نمیشوند و آنها [[شهدا]] و [[راستگویان]] هستند و نزد پروردگارشان خوشحال و مسرورند، من کسی هستم که شیعیانم افراد محکم و مورد اعتمادی هستند که [[دشمنان خدا]] و [[رسول]] را [[دوست]] ندارند حتی اگر آن [[دشمنان]]، [[پدران]] و یا [[فرزندان]] آنها باشند؛ کسی که [[شیعه]] من باشد، [[روز قیامت]] بدون حساب به [[بهشت]] وارد میشود؛ من همانم که نزد من دیوانی است که در آن، [[اسامی]] شیعیانم [[ثبت]] شده است؛ من [[یاور]] [[مؤمنین]] و شفیع آنها نزد [[خداوند]] عالمیان هستم. | |||
من همانم که با دو [[شمشیر]] میجنگیدم و با دو نیزه با دشمنانم [[پیکار]] میکردم؛ من کُشنده [[کفار]] در [[جنگ بدر]] و [[حنین]] هستم؛ من قطع کننده دستها در [[جنگ احد]] هستم؛ من زننده [[عمرو بن عبدود]] هستم که [[لعنت خدا]] بر او باد؛ من کُشنده عمرو و مرحب و قهرمانان [[خیبر]] هستم؛ من همانم که [[جبرئیل امین]] {{ع}} درباره او فرمود: " شمشیری جز [[ذو الفقار]] و [[جوانمردی]] جز [[علی]] نیست "؛ من فاتح مکهام؛ من شکننده [[بت]] [[لات]] و عُزّی هستم؛ من همانم که [[بت]] هُبَل را که بالا قرار گرفته بود و [[بت]] منوة سوم را نابود کردم؛ من بر دوش [[پیامبر]] بالا رفتم و [[بتها]] را شکستم؛ من [[بت]] [[یغوث]] و [[یعوق]] و [[نسر]] را شکستم؛ من همانم که در [[راه خدا]] با [[کفار]] جنگیدم؛ من همانم که انگشترم را [[صدقه]] دادم؛ من کسی هستم که در [[جایگاه]] [[پیامبر]] {{صل}} خوابیدم و با [[فدا]] کردن خود، [[جان]] او را از گزند [[مشرکان]] [[حفظ]] کردم؛ من همانم که [[جنیان]] از دلیریام میهراسند؛ من کسی هستم که به واسطه (قبول) ولایتم [[خداوند]] پرستیده میشود؛ من معرفی کننده [[خدا]] هستم؛ من ([[جایگاه]]) [[علم]] [[خدا]] هستم؛ من ظرف [[علم]] [[رسول]] خدایم؛ من بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} پیکارکننده با [[اهل]] [[جمل]] و [[صفین]] هستم؛ من تقسیم کننده [[بهشت و جهنم]] هستم". | |||
[[راوی]] میگوید: در این زمان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[سکوت]] کردند و [[پیامبر]] {{صل}} به [[حسین]] {{ع}} فرمودند: "ای [[اباعبدالله]]، آیا شنیدی پدرت چه فرمود؟ در حالی که این فضایلی که او برشمرد، یک هزارم از [[فضایل]] او در میان یک میلیون [[فضیلت]] اوست و پدرت بسیار بالاتر از اینهاست". [[حسین]] {{ع}} فرمود: "[[سپاس]] خدایی را که ما را بر بسیاری از [[بندگان]] [[مؤمن]] و بر جمیع مخلوقاتش [[برتری]] داد و جد ما را به [[نزول وحی]] و [[فهم]] [[کلام الهی]] و [[راستی و درستی]] و نجوای با [[جبرئیل امین]]، برگزید و [[خدای بزرگ]] ما را [[بهترین]] برگزیدگانش قرار داد و بر تمامی مخلوقاتش [[برتری]] داد". | |||
[[راوی]] در ادامه میگوید: پس [[حسین]] {{ع}} فرمود: "ای [[امیرمؤمنان]]، آن فضایلی که برشمردی، در شما وجود دارد و شما در بیان آنها [[راستگو]] و [[امین]] هستی". [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "حال ای فرزندم تو فضایلت را بیان کن". [[حسین]] {{ع}} فرمود: "پدرجان، من [[حسین بن علی بن ابی طالب]] {{ع}} هستم و مادرم [[فاطمه]] [[زهرا]] [[سرور]] [[زنان]] دو عالم است و جدم [[محمد مصطفی]] {{صل}} [[سرور]] فرزندان حضرت [[آدم]] است و شکی در آن نیست. یا علی، مادر من نزد [[خدا]] و [[مردم]] از مادر شما [[برتر]] است و جد من از جد شما [[برتر]] است و نسبت به جد شما، نزد [[خدا]] و [[مردم]] [[فضیلت]] بیشتری دارد و من کسی هستم که [[جبرئیل]] در گهواره به من [[لطف]] و [[محبت]] و با من [[بازی]] میکرد و [[اسرافیل]] به استقبال من میآمد و با روی گشاده با من روبرو میشد. یا علی شما در نزد [[خدا]] از من [[برتری]] ولی از نظر پدران و مادران و اجداد، من [[فخر]] بیشتری بر شما دارم". سپس [[حسین]] {{ع}} [[دست]] در گردن پدر خود انداخت و شروع به بوسیدن پدر کرد و [[علی]] {{ع}} نیز پی در پی فرزندش [[حسین]] را میبوسید و میفرمود: "ای [[ابا عبدالله]] [[خداوند]] [[شرافت]] و [[فخر]] و [[علم]] و [[بردباری]] را هر چه بیشتر به تو عطا کند و [[خداوند]] ظالمین در [[حق]] تو را از [[رحمت]] خود دور گرداند". سپس [[حسین]] {{ع}} پیش [[پیامبر]] {{صل}} برگشت<ref>الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۸۳-۸۶.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۱۵-۴۲۰.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |