سهوالنبی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
و از آنجا که مرحوم [[کلینی]] [[روایات]] سهوالنبی را بدون هیچ توضیح یا تعلیقهای در کافی نقل کرده است، [[ظهور]] در قبول این روایات از سوی ایشان دارد. | و از آنجا که مرحوم [[کلینی]] [[روایات]] سهوالنبی را بدون هیچ توضیح یا تعلیقهای در کافی نقل کرده است، [[ظهور]] در قبول این روایات از سوی ایشان دارد. | ||
[[علامه طباطبایی]] هم درضمن [[پرسش]] و پاسخهایی درباره [[عصمت]] و [[علم پیامبر]] ظاهراً روایات [[خواب ماندن پیامبر]] از [[نماز]] را قبول کرده و میفرماید: [[مخالفت]] در حالت [[خواب]] با عصمت ناسازگار نیست، زیرا اینگونه مخالفت، مخالفت امر نیست تا با عصمت منافات داشته باشد»<ref>در محضر علامه طباطبایی، ص۲۱۴.</ref>. | [[علامه طباطبایی]] هم درضمن [[پرسش]] و پاسخهایی درباره [[عصمت]] و [[علم پیامبر]] ظاهراً روایات [[خواب ماندن پیامبر]] از [[نماز]] را قبول کرده و میفرماید: [[مخالفت]] در حالت [[خواب]] با عصمت ناسازگار نیست، زیرا اینگونه مخالفت، مخالفت امر نیست تا با عصمت منافات داشته باشد»<ref>در محضر علامه طباطبایی، ص۲۱۴.</ref>. | ||
== | ==دیدگاه قرآنی== | ||
{{اصلی|سهوالنبی در قرآن}} | |||
== ادله موافقین == | == ادله موافقین == |
نسخهٔ ۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۵
مقدمه
مسئله سهوالنبی یکی از مسائلی است که در باب مقام عصمت اهل بیت (ع) وجود دارد و نظرات و فهم شیعیان درباره آن بسیار متفاوت بوده است، به طوریکه معرکه آراء شده و دو طرف این بحث همدیگر را متهم به غلو و تقصیر کردهاند.
جناب محمد بن الحسن معروف به ابن ولید قمی (م۳۴۳) و شاگردش محمد بن علی بن حسین بن بابویه معروف به شیخ صدوق (م۳۸۱) و ابوعلی طبرسی و ظاهر کتاب کلینی و شیخ محمدتقی تستری و ظاهر کلام علامه طباطبایی این است که: در عین اینکه ائمه (ع) از گناه صغیره و کبیره معصوماند و عصمت ایشان در تبلیغ و تبیین رسالت و احکام دین لازم است[۱] اما جایز است که ایشان به خاطر مصلحتی سهو بفرمایند. مستند این نظریه روایاتی است که بر طبق آنها پیامبر (ص) در یکی از روزها برای نماز صبح خواب ماندند و نمازشان قضا شد یا اینکه برطبق برخی روایات در جایی که نباید سلام نماز بدهند سلام دادند، یا اینکه در هنگام قرائت نماز، قسمتی از سوره را اشتباه یا ناقص خواندند. دانشمندانی ذکر شده این سهو را خواست خداوند میدانند و مصلحت آن را سه مطلب معرفی میکنند:
اول اینکه فرق بین خالق و مخلوق معلوم شود و مردم ربوبیت را از پیامبر نفی کرده و او را بشری مخلوق بشمارند و پروردگاری غیر از خداوند برای خود قائل نشوند و بدانند تنها خداوند حی و قیوم است که خواب او را نمیگیرد و سهو و اشتباه نمیکند. دوم اینکه با این اتفاق حکم سهو برای مسلمین معلوم شود و بدانند اگر سهوی در نماز رخ داد چگونه باید عمل کنند. سوم این که اگر کسی در نماز سهو کرد یا خوابش برد کسی او را مذمت نکند و بگویند پیامبر هم سهو کرد و برای نماز خوابش برد.
پس سهو پیامبر در غیرتبلیغِ امورِ شریعت جایز است، زیرا ایشان در اینگونه امور انسانی به حکم آیه ﴿أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ﴾[۲] مانند سایر انسانها هستند، و همانطور که انسانها خواب و سهو و بیهوشی دارند، پیامبر و ائمه همچنین هستند؛ البته با این فرق که سهو نبی از سوی خداست و سهو مردم از ناحیه شیطان است؛ زیرا شیطان بر پیامبران تسلط ندارد: ﴿إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ﴾[۳][۴].
ابنولید در اینباره گفته است: «اولین درجه غلو انکار سهوالنبی میباشد. اگر جایز باشد اخبار سهوالنبی را رد نماییم پس همه اخبار را میشود رد کرد و درنتیجه دین و شریعت از بین میرود و من امید ثواب از خداوند دارم که رسالهای مستقل درباره سهوالنبی تألیف کنم»[۵].
و شیخ صدوق هم فرموده است: «همانا غلات و مفوضه - لعنهم الله - منکر سهوالنبی هستند و میگویند: «اگر سهو در نماز جایز باشد پس سهو در تبلیغ هم جایز است، زیرا نماز و تبلیغ هر دو بر پیامبر واجب است». در جواب اینها باید گفت: در عباداتی که بین پیامبر و دیگران مشترک است هرچه برای دیگران جایز باشد برای پیامبر هم جایز است و نماز از عبادات مشترکه است پس سهوی که برای مردم جایز است برای پیامبر هم جایز است، ولی تبلیغ وظیفه عبادی مخصوص پیامبر است و سهو و خطا در آن راه ندارد؛ همچنین مخالفان سهوالنبی میگویند: ذوالیدین مجهول است و صحابی به این نام نبوده است، و حال آنکه ذوالیدین همان ابومحمد عمیر بن عبد عمرو بن نضله است که شیعه و سنی از او نقل حدیث کرده و برخی از اخبار جنگ صفین را به واسطه او نقل میکنند»[۶].
فضل بن حسن بن فضل طبرسی (م ۵۳۸) در اینباره میگوید: «امامیه سهو النبی را در تبلیغ جایز نمیدانند، اما در غیر آن اگر باعث اخلال در عقل نشود جایز میدانند»[۷].
مرحوم تستری صاحب قاموسالرجال هم در رسالهای که به صورت خطی در آخر قاموسالرجال چاپ شده، به دفاع از شیخ صدوق پرداخته و ادله شیخ مفید را در انکار سهوالنبی جواب داده و گفته است: «این مسئله مانع عقلی ندارد و نقل هم دلالت بر آن دارد؛ پس باید اعتقاد به آن پیدا کرد، مثل نظائر آن»[۸]. و از آنجا که مرحوم کلینی روایات سهوالنبی را بدون هیچ توضیح یا تعلیقهای در کافی نقل کرده است، ظهور در قبول این روایات از سوی ایشان دارد. علامه طباطبایی هم درضمن پرسش و پاسخهایی درباره عصمت و علم پیامبر ظاهراً روایات خواب ماندن پیامبر از نماز را قبول کرده و میفرماید: مخالفت در حالت خواب با عصمت ناسازگار نیست، زیرا اینگونه مخالفت، مخالفت امر نیست تا با عصمت منافات داشته باشد»[۹].
دیدگاه قرآنی
ادله موافقین
قائلین به سهو النبی برای اعتقاد خود ادله و قرائنی را مطرح میکنند که مهمترین آنها از این قرار است:
- وجود آیات و روایات متعدد و متواتر درباره سهوالنبی.
- راویان این مطلب از اجلاء و ثقات روات و از اصحاب اجماع میباشند.
- علما و محدثینی مثل شیخ طوسی و کلینی این روایات را در کتب خود نقل کردهاند.
- فقها براساس مضمون این روایات فتوا صادر کردهاند.
- اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از روایت را میتوان انکار کرد؛ آن وقت اساس شریعت به هم میریزد.
- علمای متقدّم سهوالنبی را قبول داشتند و این شیخ مفید بود که بعدها آن را انکار کرد.
- سهو ذات نقص محسوب نمیشود، بلکه مثل کذب است که در برخی مواقع مصلحت دارد و حکیمانه است.
درنتیجه مانع عقلی از اعتقاد به سهوالنبی وجود ندارد و دلیل نقلی بر سهو هم که داریم (مقتضی موجود و مانع مفقود)، پس اعتقاد به سهوالنبی ایراد ندارد.[۱۰]
ادله مخالفین
اما محققین از امامیه سهوالنبی را حتی در تطبیق امور شریعت نفی میکنند و اعتقاد به آن را تقصیر در حق اهل بیت (ع) حساب میکنند، که به نظرات و ادله ایشان اشاره میشود:
شیخ مفید (م۴۱۳): «حدیثی که ناصبیها و شیعیان مقلّد درباره سهو پیامبر در نماز مطرح میکنند خبر واحد است که نتیجه علمی ندارد و قابل عمل کردن نیست»[۱۱].
شیخ طوسی (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا روایت داریم که پیامبر هیچگاه سجده سهو بهجا نیاورد»[۱۲]. مراد ایشان این روایت میباشد: ابنبکیر از زراره نقل کرده: از حضرت امام محمد باقر (ع) سؤال کردم که آیا حضرت رسول الله (ص) سجده سهو کردند؟ امام (ع) فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»[۱۳].
سید مرتضی (م ۴۳۶): «خبر ذوالیدین خبر خبیث و باطلی است و ما یقین به فاسد بودن آن داریم، زیرا متضمن کذب پیامبر (ص) و سهو اوست و از نظر بیشتر علما نمیتوان عدول کرد، زیرا ادله موثقی دارند و عدم اعتقاد به سهوالنبی مناسبت بیشتری با جایگاه بالا و مقام والای اهل بیت دارد»[۱۴].
محقق حلّی (م۶۷۶): «مقام امامت بالاتر از آن است که بخواهد در عبادت سهو کند»[۱۵].
خواجه نصیرالدین طوسی (م۶۷۲): «واجب است پیامبر کمال عقل و هوشیاری و عدم سهو داشته باشد»[۱۶].
علامه حلّی (م ۷۲۶): «خبر سهوالنبی در نزد ما باطل است، زیرا پیامبر معصوم است و سهو بر او جایز نیست؛ و چه نسبتی ناقصتر و پستتر از این میتوان به پیامبر داد!؟ که میفهماند پیامبر از عبادت اعراض داشته است... نعوذ بالله من هذه الآراء الفاسده[۱۷].
شیخ طوسی (م۴۶۰) بعد از آنکه روایات سهوالنبی را در تهذیب نقل کرده، میفرماید: «ما این روایات را آوردیم زیرا به احکامی که در این روایات آمده عمل شده است، ولی این روایات موافق عامه میباشد، و عقول و ادله قاطعهای که سهو و غلط را بر پیامبر جایز نمیداند این روایات را منع میکند»[۱۸].
شهید اول (م ۷۸۶): «روایت سهو پیامبر در بین امامیه متروک است، زیرا دلیل عقلی بر عصمت پیامبر از سهو داریم»[۱۹].
فاضل مقداد (م ۸۲۶): «سهوالنبی در امور شرعی و غیر آن جایز نیست، زیرا باعث نفرت مردم میشود»[۲۰].
شیخ بهایی (م ۱۰۳۰): «بلکه ابنبابویه سهو کرده است، او سزاوارتر به سهو، نسبت به پیامبر میباشد»[۲۱].
و همچنین جناب میرداماد گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب عقل و مذهب برهان اولین درجه در انکار حق پیامبر نسبت دادن حکم سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد، زیرا این عصمت با اذن خداوند و فضل و توفیق او میباشد»[۲۲].
ملاصدرا: «اهل بیت (ع) به حکم آیه تطهیر معصوم از هرگونه خطاء و نسیان و مطهر از هرگونه سهو و نقصان و رجس عصیان و ناپاکی جهالت و گمراهی شیطان هستند»[۲۳].
ملاصالح مازندرانی بعد نقل کلام میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست، زیرا برخی از اهل سنت دست بلندی در جعل حدیث دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار ذوالیدین هستند»[۲۴]! علامه مجلسی (م۱۱۱۱): «اگر سهوالنبی در یک مورد ممکن باشد در باقی موارد هم ممکن خواهد شد حکم الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد و آن وقت اطمینان به شریعتی که پیامبر اعلام میکند از بین میرود. همچنین ایشان جواز سهوالنبی را مخالف اصول مذهب شیعه معرفی میکند[۲۵] و بعد از ذکر نظرات و ادله دو طرف میفرماید: این مسئله در نهایت اشکال میباشد، زیرا از طرفی برخی از آیات و روایات دلالت بر سهوالنبی دارد و از طرف دیگر اجماع اصحاب و دلایل کلامی و اصول مبرهنه سهوالنبی را رد میکند»[۲۶].
احمد بن محمد برقی: «این روایت مخالف مشهور امامیه است، زیرا مشهور امامیه اعتقادی به سهوالنبی ندارند، البته میتوان روایت را حمل بر تقیه کرد، زیرا راوی آن زیدی مذهب است که اکثر روایات ایشان موافق عامه است و سند آن هم ضعیف است»[۲۷].
صاحب جواهر (محمدحسن نجفی): «لازم است این روایات را به خاطر منافاتداشتن با عصمت رها کرد، و انصاف آن است که با توجه به آیات و روایاتی که دلالت بر عصمت و طهارت اهل بیت (ع) از گناه و خطا و سهو دارد، این طور مطالب به اهل بیت (ع) نسبت داده نشود»[۲۸].
مرحوم مظفر (م۱۳۸۱): «امام همانند پیامبر باید از همه گناهان و آلودگیهای ظاهری و باطنی، عمدی و سهوی از دوران کودکی تا هنگام مرگ معصوم و منزه باشد، همچنین که او باید از سهو و خطا و فراموشکاری عصمت داشته باشد، زیرا امامان مانند پیامبر حافظ دین و تقویتکننده و نگهدارنده آن از حوادث هستند، از اینرو دلیل ما بر عصمت ائمه اطهار عین همان دلیل بر عصمت پیامبران میباشد»[۲۹]. در مجموع، بیشتر دانشمندان شیعه سهوالنبی را قبول نکرده و آن را مخالف با ادله عقلی و نقلی عصمت میشمارند و برای انکار سهوالنبی به عمومیت و اطلاق ادله عصمت استدلال کرده و همچنین مطالب مختلفی را در برابر معتقدین به سهوالنبی آوردهاند.[۳۰]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۹۶.
- ↑ «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
- ↑ «چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۱۰۰.
- ↑ الفقیه، ج۱، ص۳۵۸ تا ۳۶۰.
- ↑ ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۷، ص۳۱۷: بالجمله هذه المسئله مما لم یمنع عنها العقل و دل علیها النقل فالواجب القول بها کما فی نظائرها.
- ↑ رساله فی سهو النبی، ص۲۳.
- ↑ در محضر علامه طباطبایی، ص۲۱۴.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۷۱.
- ↑ ر. ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.
- ↑ تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ تنزیهالانبیاء، ص۸۴؛ الذریعه، ج۲، ص۵۵۴: خبر ذی الیدین خبر خبیث باطل، مقطوع علی فساده؛ لأنه یتضمن کذب النبی (ص) و سهوه.
- ↑ مختصرالنافع، ص۴۵.
- ↑ شرح تجرید، ص۱۹۵.
- ↑ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۲، ص۵۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۱؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۱، ص۳۷۱ و ۲۱۵.
- ↑ ذکری، ص۱۳۴.
- ↑ ارشاد الطالبین، ص۳۰۵.
- ↑ ر. ک: الهیات، جعفر سبحانی، ص۲۰۲: بل ابن بابویه قد سهی، انه اولی باسهو من النبی.
- ↑ الرواشح السماویة، ۸۴.
- ↑ شرح اصول کافی (ملاصدرا)، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید.
- ↑ الکافی، ج۷، ص۳۷۹، تعلیقه ۱؛ ر. ک: الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۳، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۶۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۱۱۸.
- ↑ المحاسن، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج۱۳، ص۷۱.
- ↑ مسائل اعتق مبین.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۷۱.