جز
جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه'
جز (جایگزینی متن - 'jpg|22px]] 22px دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
عمر بن خطاب، ملقب به "ابوحفص"، از [[قبیله قریش]]، تیره عدی بن کعب، مادرش حَنتَمَه و پسرش [[عبدالله بن عمر]]، دخترش [[حفصه]]، [[همسر پیامبر اکرم]]. او مردی بلند قامت، گندمگون و دارای هیبت و جذبه، با [[اراده]] و [[قاطع]] و در تصمیمگیری [[سادهزیست]] و بیتکلف مینمود. او در تمام [[غزوات]] در رکاب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حضور داشت، گرچه [[تاریخ]]، گزارشی از رشادتهای او همپای [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] نکرده است. [[روایت]] مشهوری است مبنی بر اینکه [[عمر]] هنگام [[احتضار پیامبر اکرم]]، آنگاه که [[پیامبر]] خواست وصیتی بنویسد تا پس از او [[امت اسلام]] [[گمراه]] نشوند، [[پیامبر]] را به [[هذیان]] و استیلای [[مرض]] بر او متهم کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref>. | عمر بن خطاب، ملقب به "ابوحفص"، از [[قبیله قریش]]، تیره عدی بن کعب، مادرش حَنتَمَه و پسرش [[عبدالله بن عمر]]، دخترش [[حفصه]]، [[همسر پیامبر اکرم]]. او مردی بلند قامت، گندمگون و دارای هیبت و جذبه، با [[اراده]] و [[قاطع]] و در تصمیمگیری [[سادهزیست]] و بیتکلف مینمود. او در تمام [[غزوات]] در رکاب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حضور داشت، گرچه [[تاریخ]]، گزارشی از رشادتهای او همپای [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] نکرده است. [[روایت]] مشهوری است مبنی بر اینکه [[عمر]] هنگام [[احتضار پیامبر اکرم]]، آنگاه که [[پیامبر]] خواست وصیتی بنویسد تا پس از او [[امت اسلام]] [[گمراه]] نشوند، [[پیامبر]] را به [[هذیان]] و استیلای [[مرض]] بر او متهم کرد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref>. | ||
== عمر پس از پیامبر {{صل}} == | == عمر پس از پیامبر {{صل}} == | ||
[[عمر]] پس از [[ارتحال پیامبر]]، در ابتدا [[مرگ]] ایشان را [[انکار]] کرد، سپس با [[همراهی]] [[ابوبکر]] سردمدار ماجرایی شدند که در آن حق مسلم [[امام علی]] {{ع}} در [[وصایت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} [[غصب]] شد. از این ماجرا با عنوان ماجرای [[سقیفه بنیساعده]] یاد میشود. به موجب [[واقعه سقیفه]]، [[خلافت]] پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[ابوبکر]] رسید. او نیز هنگام وفاتش [[عمر]] را به [[جانشینی]] خویش برگزید. [[امام علی]] {{ع}} در این مورد میفرماید: "[[آگاه]] باشید! بهخدا [[سوگند]] که فلان ([[ابوبکر]])، [[خلافت]] را چون جامهای بر تن کرد و نیک میدانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است نسبت به آسیاب... ای شگفتا! در آن روزها که زمام کار را به دست گرفته بود، همواره میخواست [[مردم]] معافش بدارند، ولی در سراشیب [[عمر]]، [[عقد]] آن عروس را بعد از خود به دیگری بست. بنگرید که چهسان پستان [[خلافت]] را آن دو میان خود تقسیم کردند و شیرش را دوشیدند"<ref>{{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى،... فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ، لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref> | [[عمر]] پس از [[ارتحال پیامبر]]، در ابتدا [[مرگ]] ایشان را [[انکار]] کرد، سپس با [[همراهی]] [[ابوبکر]] سردمدار ماجرایی شدند که در آن حق مسلم [[امام علی]] {{ع}} در [[وصایت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} [[غصب]] شد. از این ماجرا با عنوان ماجرای [[سقیفه بنیساعده]] یاد میشود. به موجب [[واقعه سقیفه]]، [[خلافت]] پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[ابوبکر]] رسید. او نیز هنگام وفاتش [[عمر]] را به [[جانشینی]] خویش برگزید. [[امام علی]] {{ع}} در این مورد میفرماید: "[[آگاه]] باشید! بهخدا [[سوگند]] که فلان ([[ابوبکر]])، [[خلافت]] را چون جامهای بر تن کرد و نیک میدانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است نسبت به آسیاب... ای شگفتا! در آن روزها که زمام کار را به دست گرفته بود، همواره میخواست [[مردم]] معافش بدارند، ولی در سراشیب [[عمر]]، [[عقد]] آن عروس را بعد از خود به دیگری بست. بنگرید که چهسان پستان [[خلافت]] را آن دو میان خود تقسیم کردند و شیرش را دوشیدند"<ref>{{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى،... فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ، لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref> | ||
== خلافت عمر == | == خلافت عمر == | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
[[خلیفه دوم]] گرچه از [[مدیریتی]] قوی برخوردار بود، اما [[آگاهی]] ناچیزی از [[احکام شرع]] و امر [[قضا]] داشت. به دفعات فتوایی میداد، [[امام]] آن را نقض میکرد. وی مکرر از [[امام علی]] {{ع}} در حل مشکلات [[فقهی]] و [[حقوقی]] [[حکومت]] بهره برد و این جمله به [[تواتر]] از وی [[نقل]] شده است که "اگر [[علی]] نبود، [[عمر]] هلاک شده بود." زود عصبانی میشد و هنگام [[خشم]] حکمی میداد و سپس از [[حکم]] خویش صرفنظر میکرد. [[امام علی]] {{ع}} در این مورد میفرماید:... "پس [[خلافت]] را به عرصهای [[خشن]] و درشتناک افکند، عرصهای که درشتیاش پای را مجروح میکرد و ناهواریاش رونده میافکند. لغزیدن و به سر درآمدن و پوزش خواستن فراوان شد. [[صاحب]] آن [[مقام]] چونان مردی بود سوار بر اشتری [[سرکش]] که هرگاه مهارش را میکشید بینیاش مجروح میشد و اگر مهار آنرا [[سست]] میکرد، سوار خود را هلاک میساخت. به [[خدا]] قسم که [[مردم]] در آن روزها هم گرفتار [[خطا]] بودند و هم سرکشی، هم دستخوش بیثباتی بودند و هم اعراض از [[حق]]..."<ref>{{متن حدیث|فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا، فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ، فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>. | [[خلیفه دوم]] گرچه از [[مدیریتی]] قوی برخوردار بود، اما [[آگاهی]] ناچیزی از [[احکام شرع]] و امر [[قضا]] داشت. به دفعات فتوایی میداد، [[امام]] آن را نقض میکرد. وی مکرر از [[امام علی]] {{ع}} در حل مشکلات [[فقهی]] و [[حقوقی]] [[حکومت]] بهره برد و این جمله به [[تواتر]] از وی [[نقل]] شده است که "اگر [[علی]] نبود، [[عمر]] هلاک شده بود." زود عصبانی میشد و هنگام [[خشم]] حکمی میداد و سپس از [[حکم]] خویش صرفنظر میکرد. [[امام علی]] {{ع}} در این مورد میفرماید:... "پس [[خلافت]] را به عرصهای [[خشن]] و درشتناک افکند، عرصهای که درشتیاش پای را مجروح میکرد و ناهواریاش رونده میافکند. لغزیدن و به سر درآمدن و پوزش خواستن فراوان شد. [[صاحب]] آن [[مقام]] چونان مردی بود سوار بر اشتری [[سرکش]] که هرگاه مهارش را میکشید بینیاش مجروح میشد و اگر مهار آنرا [[سست]] میکرد، سوار خود را هلاک میساخت. به [[خدا]] قسم که [[مردم]] در آن روزها هم گرفتار [[خطا]] بودند و هم سرکشی، هم دستخوش بیثباتی بودند و هم اعراض از [[حق]]..."<ref>{{متن حدیث|فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا، فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ، فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>. | ||
[[عمر]] در دوران [[خلافت]] خود، دست به بدعتهایی در [[دین اسلام]] و [[سنت پیامبر]] زد، از جمله [[متعه نساء]] و [[متعه حج]] که در زمان [[پیامبر]] رواج داشت و در زمان [[خلیفه]] [[تحریم]] شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref>. | [[عمر]] در دوران [[خلافت]] خود، دست به بدعتهایی در [[دین اسلام]] و [[سنت پیامبر]] زد، از جمله [[متعه نساء]] و [[متعه حج]] که در زمان [[پیامبر]] رواج داشت و در زمان [[خلیفه]] [[تحریم]] شد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref>. | ||
== قتل عمر == | == قتل عمر == | ||
[[عمر]] سرانجام بهدست [[غلام]] ایرانی مغیره، [[ابولؤلؤ]] در سال ۲۳ هجری و پس از ده سال و پنج ماه [[حکومت]] بر [[مسلمانان]] کشته شد. وی در بستر [[مرگ]] با تعیین شواریی متشکل از شش نفر از [[صحابه پیامبر]]، امر [[جانشینی]] را به تصمیم [[شورا]] واگذار کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref>. | [[عمر]] سرانجام بهدست [[غلام]] ایرانی مغیره، [[ابولؤلؤ]] در سال ۲۳ هجری و پس از ده سال و پنج ماه [[حکومت]] بر [[مسلمانان]] کشته شد. وی در بستر [[مرگ]] با تعیین شواریی متشکل از شش نفر از [[صحابه پیامبر]]، امر [[جانشینی]] را به تصمیم [[شورا]] واگذار کرد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref>. | ||
== [[انتقاد]] [[امام علی]] از [[عمر بن خطاب]] == | == [[انتقاد]] [[امام علی]] از [[عمر بن خطاب]] == |