پرش به محتوا

حدیث سلسلة الذهب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۸۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''حدیث سلسلة الذهب''': حدیثی که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در نیشابور در مراسم استقبال شورانگیز شیعیان از آن حضرت فرمود. چون خواست از آن شهر بکوچد و به خراسان پیش [[مأمون]] برود، راویان و اصحاب حدیث گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا حدیثی نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>(لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد)</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{عربی|اندازه=155%|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم.<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا علیه السّلام و امالی صدوق، ص ۳۰۶</ref> از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که رهبری [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] هدی {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در کلام دیگری از آن حضرت نقل شده است که: {{عربی|اندازه=155%|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref> در روایات بیشماری نیز آمده است که شرط قبولی اعمال، [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و محبّت آنان است. آنچه در کلام [[امام رضا|حضرت رضا]]{{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ توحیدی در جامعه و محوریت [[ولایت]] برای دینداری است. بدون این ولایت‌پذیری از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه خداپرستی صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸</ref> هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقت فرسا برای خداوند دینداری کند، امّا پیشوای الهی نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم گمراه و سرگردان است. نیز آن حضرت فرمود: "خداوند را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که خدا را و امام از ما خاندان را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناسد و به ما معرفت نداشته باشد، غیر خدا را شناخته و غیر خدا را می‌پرستد و اینگونه گمراه می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴</ref> حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله سند آن تا به خداوند برسد، نورانی، محکم و نفیس است و نقل شده که این حدیث چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و وصیّت کرد که همراهش دفن کنند. پس از مرگش او را در خواب دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین حدیث و احترامی که به آن کردم آمرزیدند.<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۱۵.</ref>
'''حدیث سلسلة الذهب''' حدیثی که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در نیشابور در مراسم استقبال شورانگیز شیعیان از آن حضرت فرمود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۱۵.</ref>


==مقدمه==
* چون خواست از آن شهر بکوچد و به خراسان پیش [[مأمون]] برود، راویان و اصحاب حدیث گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا حدیثی نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>(لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد)</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{عربی|اندازه=155%|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم.<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا علیه السّلام و امالی صدوق، ص ۳۰۶</ref> از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که رهبری [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] هدی {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در کلام دیگری از آن حضرت نقل شده است که: {{عربی|اندازه=155%|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref> در روایات بیشماری نیز آمده است که شرط قبولی اعمال، [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} و محبّت آنان است. آنچه در کلام [[امام رضا|حضرت رضا]]{{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ توحیدی در جامعه و محوریت [[ولایت]] برای دینداری است. بدون این ولایت‌پذیری از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه خداپرستی صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸</ref> هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقت فرسا برای خداوند دینداری کند، امّا پیشوای الهی نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم گمراه و سرگردان است. نیز آن حضرت فرمود: "خداوند را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که خدا را و امام از ما خاندان را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناسد و به ما معرفت نداشته باشد، غیر خدا را شناخته و غیر خدا را می‌پرستد و اینگونه گمراه می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴</ref> حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله سند آن تا به خداوند برسد، نورانی، محکم و نفیس است و نقل شده که این حدیث چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و وصیّت کرد که همراهش دفن کنند. پس از مرگش او را در خواب دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین حدیث و احترامی که به آن کردم آمرزیدند.<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۱۵.</ref>
==بشرطها و شروطها==
*تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از حدیث "سلسلة الذهب" که [[امام رضا|حضرت امام رضا]]{{ع}} در نیشابور در جمع شیعیان فرمود و [[توحید]] را دژ استوار الهی دانست، امّا به شرط [[امامت]] و رهبری [[اهل بیت]]{{عم}}. در سفری که آن حضرت از مدینه به خراسان می‌رفت، در نیشابور استقبال بی‌نظیری از سوی شیعیان انجام گرفت. مردم درخواست کردند که حدیثی بفرماید. حضرت، کلامی را از پدرانش از [[پیامبر]]، از [[جبرئیل]] و از [[خدا]] نقل کرد که خداوند می‌فرماید: کلمۀ {{عربی|اندازه=155%|لا اله الا اللّه} (عقیدۀ توحید)، حصن و دژ استوار من است، هرکس وارد آن شود (و موحّد باشد) از عذاب من ایمن گردد. حضرت درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: {{عربی|اندازه=155%|بشروطها و أنا من شروطها}}</ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱</ref>، یعنی این سخن شرط‌هایی دارد، من یکی از آن شرط‌هایم. معنای این تأکید آن است که "توحید" وقتی دژ حفاظتی و ایمن‌ساز از عذاب خدا و ضامن سعادت بشر است که در کنار آن، عقیده به [[ولایت]] [[ائمه]] معصومین و [[اطاعت]] از آنان باشد و در رأس این دینداری، [[امامت]] [[معصوم]] هم باشد، وگرنه این دژ، بی‌نگهبان و بی‌حفاظ است و به تسخیر دشمن درمی‌آید. نکتۀ جالب این‌که در این حدیث، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ الهی به‌شمار آمده است، در حدیث دیگری [[ولایت]] [[امام علی|علی بن ابی طالب]]، حصن الهی شمرده شده است</ref>سفینة البحار، کلمۀ ولی</ref>، نتیجۀ این دو حدیث، پیوند [[توحید]] و [[ولایت]] است، هردو حافظ و قلعه و دژ الهی‌اند و این، همان {{عربی|اندازه=155%|و أنا من شروطها}} را بهتر اثبات می‌کند. این حدیث، به سبب سند بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۲۶.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


۷۶٬۰۸۹

ویرایش