توحید: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
*[[قرآن]] در آیات بسیاری به بیان ابعاد مختلف توحید پرداخته است که مهمترین آنها عبارتاند از توحید ذاتی به معنای یگانگی، واحد بودن وثانی نداشتن{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}﴾}}<ref> اگر خداوند میخواست فرزندی برگزیند از (میان) آنچه میآفریند هر چه میخواست برمیگزید، پاکا که اوست، او خداوند یگانه دادفرماست؛ سوره زمر، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}﴾}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}﴾}}<ref> و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}﴾}}<ref> به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۳.</ref>، توحید ذاتی به معنای أحدیت، یکتایی، بساطت و جزء نداشتن{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ }}﴾}}<ref> بگو او خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱.</ref>، توحید صفاتی{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}﴾}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref>، توحید افعالی با همه جلوههایش یعنی توحید در خالقیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref> و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ }}﴾}}<ref> این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۳.</ref>، توحید در ربوبیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }}﴾}}<ref> سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را آن بخشنده بخشاینده؛ سوره توحید، آیه: ۱- ۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۴.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره صافات، آیه: ۱۸۲.</ref>، توحید در حاکمیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}﴾}}<ref> یا بگویید: اگر کتاب (آسمانی) بر ما فرو فرستاده شده بود ما از آنان رهیافتهتر میبودیم؛ به راستی برهانی از پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی به شما رسیده است؛ اکنون ستمگرتر از آن کس که آیات خداوند را دروغ شمارد و از آنها روی گرداند کیست؟ به زودی کسانی را که از آیات ما رو میگردانند برای آنکه رو میگرداندند به عذابی سخت کیفر میدهیم؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۴۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ }}﴾}}<ref> و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند؛ سوره یوسف، آیه: ۶۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الأُولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۸۸.</ref>، توحید در مالکیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاء اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}﴾}}<ref> و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم؛ بگو: پس چرا شما را برای گناهانتان عذاب میکند؟ خیر، شما نیز بشری هستید از همان کسان که آفریده است، هر که را بخواهد میبخشاید و هر که را بخواهد عذاب میکند و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن خداوند است و بازگشت (همگان) به سوی اوست؛ سوره مائده، آیه: ۱۸.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> بیگمان فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ زنده میگرداند و میمیراند و شما در برابر خداوند یار و یاوری ندارید؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۶.</ref>، توحید در رازقیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}﴾}}<ref> و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است ؛ سوره هود، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref>، توحید در [[ولایت]]{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ}}﴾}}<ref> و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَلا فِي السَّمَاء وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> و شما نه در زمین و نه در آسمان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید؛ سوره عنکبوت، آیه: ۲۲.</ref> و توحید در شفاعت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ }}﴾}}<ref> خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ }}﴾}}<ref> و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ }}﴾}}<ref> آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۸.</ref>، توحید عملی با صورت ها و وجوهش یعنی توحید در عبادت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}﴾}}<ref> به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه: ۸۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ }}﴾}}<ref> بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا }}﴾}}<ref> خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد؛ سوره نساء، آیه: ۳۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۵۶.</ref>، توحید در حمد{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.</ref>، توحید در دعا{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ }}﴾}}<ref> از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند؛ سوره فاطر، آیه: ۱۳.</ref> توحید در استعانت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}﴾}}<ref> به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.</ref> و توحید در اطاعت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۱.</ref> و کسانی که به حقانیت توحید شهادت دادهاند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}﴾}}<ref> بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref> و رهاوردهای توحید{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَّجُلا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره زمر، آیه: ۲۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟؛ سوره یوسف، آیه: ۳۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ }}﴾}}<ref> پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه: ۱۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ }}﴾}}<ref> آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند؛ سوره قصص، آیه: ۵۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | *[[قرآن]] در آیات بسیاری به بیان ابعاد مختلف توحید پرداخته است که مهمترین آنها عبارتاند از توحید ذاتی به معنای یگانگی، واحد بودن وثانی نداشتن{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}﴾}}<ref> اگر خداوند میخواست فرزندی برگزیند از (میان) آنچه میآفریند هر چه میخواست برمیگزید، پاکا که اوست، او خداوند یگانه دادفرماست؛ سوره زمر، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}﴾}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}﴾}}<ref> و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}﴾}}<ref> به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۳.</ref>، توحید ذاتی به معنای أحدیت، یکتایی، بساطت و جزء نداشتن{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ }}﴾}}<ref> بگو او خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱.</ref>، توحید صفاتی{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}﴾}}<ref> پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.</ref>، توحید افعالی با همه جلوههایش یعنی توحید در خالقیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref> و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ }}﴾}}<ref> این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ}}﴾}}<ref> ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۳.</ref>، توحید در ربوبیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }}﴾}}<ref> سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را آن بخشنده بخشاینده؛ سوره توحید، آیه: ۱- ۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۴.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره صافات، آیه: ۱۸۲.</ref>، توحید در حاکمیت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}﴾}}<ref> یا بگویید: اگر کتاب (آسمانی) بر ما فرو فرستاده شده بود ما از آنان رهیافتهتر میبودیم؛ به راستی برهانی از پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی به شما رسیده است؛ اکنون ستمگرتر از آن کس که آیات خداوند را دروغ شمارد و از آنها روی گرداند کیست؟ به زودی کسانی را که از آیات ما رو میگردانند برای آنکه رو میگرداندند به عذابی سخت کیفر میدهیم؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۴۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ }}﴾}}<ref> و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند؛ سوره یوسف، آیه: ۶۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الأُولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۸۸.</ref>، توحید در مالکیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاء اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}﴾}}<ref> و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم؛ بگو: پس چرا شما را برای گناهانتان عذاب میکند؟ خیر، شما نیز بشری هستید از همان کسان که آفریده است، هر که را بخواهد میبخشاید و هر که را بخواهد عذاب میکند و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن خداوند است و بازگشت (همگان) به سوی اوست؛ سوره مائده، آیه: ۱۸.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> بیگمان فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ زنده میگرداند و میمیراند و شما در برابر خداوند یار و یاوری ندارید؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۶.</ref>، توحید در رازقیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }}﴾}}<ref> و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است ؛ سوره هود، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref>، توحید در [[ولایت]]{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ}}﴾}}<ref> و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَلا فِي السَّمَاء وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ }}﴾}}<ref> و شما نه در زمین و نه در آسمان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید؛ سوره عنکبوت، آیه: ۲۲.</ref> و توحید در شفاعت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ }}﴾}}<ref> خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ }}﴾}}<ref> و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ }}﴾}}<ref> و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ }}﴾}}<ref> آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۸.</ref>، توحید عملی با صورت ها و وجوهش یعنی توحید در عبادت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}﴾}}<ref> به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه: ۸۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ }}﴾}}<ref> بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا }}﴾}}<ref> خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد؛ سوره نساء، آیه: ۳۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۵۶.</ref>، توحید در حمد{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.</ref>، توحید در دعا{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ }}﴾}}<ref> از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند؛ سوره فاطر، آیه: ۱۳.</ref> توحید در استعانت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}﴾}}<ref> به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.</ref> و توحید در اطاعت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۱.</ref> و کسانی که به حقانیت توحید شهادت دادهاند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}﴾}}<ref> بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref> و رهاوردهای توحید{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَّجُلا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره زمر، آیه: ۲۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}}<ref> ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟؛ سوره یوسف، آیه: ۳۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ }}﴾}}<ref> پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۹.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}﴾}}<ref> هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه: ۱۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ }}﴾}}<ref> آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند؛ سوره قصص، آیه: ۵۴.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.</ref>. | ||
== | ==[[توحید ذات]]== | ||
==[[توحید صفات]]== | ==[[توحید صفات]]== |
نسخهٔ ۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۰
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توحید (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
- توحید اعتقاد به یکتایی و یگانگی خدا، اقرار به خالقیت و ربوبیت مطلق و انحصاری او، پرستش و ستایش خالصانه و دور از شرک وی.
مقدمه
- توحید از ارکان اصول اعتقادی است، به گونهای که در میان تمامی صفات الهی، تنها توحید در زمره اصول دین قرار گرفته است[۱]
- توحید همچنین از مباحث مهم کلامی است، به طوری که به علم کلام، "علم التوحید" گفتهاند . البته توحید دارای مراتبی است که ملاحظه تمام مراتب آن، توحید کامل است و موحد کامل نیز کسی است که به همه مراتب آن، اعتقاد داشته باشد. چنین توحیدی است که میتواند بستر نظام سیاسی قرار گیرد؛ زیرا کسانی که به توحید کامل معتقد شدند این اعتقاد را در تمام جنبههای زندگی، از جمله نظام سیاسی آن، باید بروز دهند؛ به این معنا که نظام اداره کننده جهان را نظام واحد بدانند؛ همچنانکه به مقتضای برهان عقلی، کمال انسان در این است که از کسی اطاعت کند که بر حقیقت انسان و جهان و ارتباط متقابل انسان و جهان آگاه است (منظور از جهان، اعم از عالم طبیعت است) و او کسی نیست جز خدا، پس قهراً ولایت منحصر به او خواهد شد؛ یعنی تنها ولی حقیقی انسان خداست[۲]
- بنابراین، توحید تنها یک عقیده و اندیشه خنثی نیست که تأثیری در حوزه رفتار و کردار انسانی نداشته باشد و در رابطه با سایر اندیشهها و تئوریهای وی قرار گیرد و گسسته از نظامات اجتماعی و سیاسی و ارزشهای اخلاقی او باشد، بلکه توحید از یک سو، نظام ارزشی انسان موحد را پدید می آورد (اخلاق) و از سوی دیگر تنظیم کننده مناسبات اجتماعی، حقوقی و سیاسی اوست، بدین ترتیب مقوله سیاست نیز یکی از ساحت هایی است که اندیشه توحید نسبت به آن تأثیرگذار است؛ یعنی اندیشه توحیدی در سه حوزه معرفت، اخلاق و سیاست دخالت میکند[۳]
واژهشناسی لغوی
- واژه "توحید" مصدر باب تفعیل از ریشه "و ـ ح ـ د" و در لغت به معنای یکی ساختن چیزی و حکم به یکتایی آن[۴] و در اصطلاح، خدا را به ربوبیت شناختن و به وحدانیتش اقرار داشتن و اضداد و امثال را از او نفی کردن است[۵]. عارفان توحید را اصل علوم، سرّ معارف، مایه دین، بنای مسلمانی و فارق دوست از دشمن می دانند و هر طاعتی را بدون توحید، بیارزش و سرانجام آن را تاریکی می شمارند[۶]. انسان با توحید، به بالاترین مرتبه کمال میرسد و درجات موحّدان در قرب و بعد، کمال و نقص، فضیلت و رذیلت و شرافت و خسّت، به تفاوت مراتب توحید است[۷]، بنابراین مدار سعادت و شقاوت انسان، توحید و شرک است. ارواح موحدان در اوج اند و گناهان عارضی نمیتواند آن ها را به حضیضی فرو کشاند که ارواح مشرکان گرفتار آناند. روح مشرک با توجه به عبادت و خضوعی که برای غیر خدا دارد ـ به رغم اعمال نیکش ـ پست و تاریک است و نمیتواند با اعمال خویش به مرتبه ارواح موحدان دست یابد، همان گونه که ارواح موحدان ـ به رغم گناهانی که گاه از آنان سر میزند ـ عزیز و بلندمرتبه است و خیرشان بر شر غلبه دارد و گناهان، آنان را احاطه نکرده و تاریکی حاصل از گناه سراسر وجودشان را نمیپوشاند[۸][۹].
- احادیث نیز توحید را در جایگاهی بس رفیع قرار داده است، از باب نمونه تأکید کرده: هیچ بندهای نیست کلمه " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" را بر زبان جاری سازد و گناهانش همانند برگ درختان نریزد[۱۰]، هرکس بمیرد و چیزی را شریک خدا نساخته باشد، به بهشت می رود؛ نیکوکار باشد یا بدکار[۱۱]، خداوند پیکر موحّدان را بر آتش حرام ساخته است[۱۲]، چیزی در ثواب و پاداش الهی به پایه شهادت به توحید نمیرسد[۱۳]، اگر موجودات آسمانها و زمین در یک کفّه ترازو جای گیرند و کلمه " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" در کفه دیگر، کلمه " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" سنگینتر است[۱۴]، هرکس کلمه " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" را با اخلاص ادا کند، به بهشت میرود و اخلاص به این است که توحید او را از محرّمات الهی باز دارد[۱۵][۱۶].
- دانشمندان ابتدا توحید را به دو قسم نظری و عملی و سپس توحید نظری را به سه قسم ذاتی، صفاتی و افعالی قسمت کردهاند[۱۷]. برخی نیز در یک تقسیم، توحید را شامل ۴ قسم ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی دانستهاند[۱۸]. در توحید ذاتی گاه نظر به واحدیت خدا، یعنی یگانگی و شریک نداشتن[۱۹]، و گاه نظر به احدیت او، یعنی یکتایی و بساطت و جزء نداشتن است[۲۰] که از آن در صورت نخست به "توحید واحدی" و در صورت دوم به "توحید أحدی" تعبیر میکنند[۲۱]در توحید واحدی گاه نظر به وحدت عددی است که مستلزم محدودیت و تقابل خداوند با دیگر موجودات است ـ همان گونه که عموم متکلمان و خصوص حکیمان مشّائی تصوّر کردهاند ـ و گاه نظر به وحدت حقیقی "صمدی" است که با هر محدودیتی در تعارض و مستلزم احاطه وجودی خداوند بر همه کثرات و موجودات است، همان گونه که عموم عارفان و خصوص حکیمان صدرایی تصویر کردهاند[۲۲].
- توحید صفاتی این است که صفات اثبات شده برای خدا، کثرت بردار نیست؛ بدین معنی که علم و قدرت و حیات و دیگر صفات خدا همه عبارت از ذات است[۲۳][۲۴]
- توحید افعالی نیز این است که عالم با همه دقایق و تفصیلاتش، اعم از أفعالی که مستقیم به خدا منسوباند و أفعال و تأثیرات و حرکاتی که به طور معمول به دیگران نسبت داده میشوند، در حقیقت از خدا و اراده او صادر شدهاند و بنابر قول مشهورِ " لا مؤثّر في الوجود إلّا اللّه" در دایره هستی کسی جز خدا اثرگذار نیست[۲۵] که خود به صورتهای گوناگون تجلّی مییابد و عمده آنها عبارتاند از ۱. توحید در خالقیت؛ ۲. توحید در مالکیت؛ ۳. توحید در حاکمیت؛ ۴. توحید در ربوبیت؛ ۵. توحید در ولایت؛ ۶. توحید در رازقیت؛ ۷. توحید در شفاعت.
- مراد از توحید عملی یا عبادی این است که انسان تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و آرمان خویش کند و هر مطاع و جهت و قبله و آرمان دیگر را کنار نهد و در یک کلمه، توحید عملی، یگانه پرستی و یگانه شدن است[۲۶] بنابر قولی، مراد از توحید عملی آن است که همه اعمال انسان برای برخورداری از ثواب الهی و به یاد روز جزا باشد[۲۷]
- برخی، جلوههای توحید عملی را در سه مرتبه متجلّی دانسته اند: ۱. توحید در عبادت؛ ۲. توحید در حمد؛ ۳. توحید در دعا[۲۸].
- در آثار عرفانی نیز برای توحید انواع و مراتبی آمده است[۲۹] که شمار آنها به بیش از ۳۰ مرتبه میرسد[۳۰]. بیشتر این مراتب فقط در عبارت با هم متفاوتاند و به یکدیگر باز میگردند؛ ولی به گونه خلاصه میتوان گفت: عارفان به ۴ نوع توحید معتقدند: ۱. توحید منافقان که فقط اقرار زبانی به کلمه " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" است؛ ۲. توحید عام که اقرار به زبان و دل است؛ ۳. توحید خاص که با کشف و شهود همراه است؛ ۴. توحید أخص که عبارت از فنای موحّد است[۳۱] و خود، سه صورت فعلی، صفاتی و ذاتی دارد. عارف در توحید فعلی، همه افعال را در فعل خدا و در توحید صفاتی همه صفات را در صفات وی و در توحید ذاتی جمیع ذوات را در ذات او متلاشی و فانی میبیند[۳۲]، چنان که برخی از آنها گفتهاند: توحید در لغت یکی کردن و در شریعت یکی گفتن و در طریقت یکی دانستن و در حقیقت یکی دیدن است [۳۳][۳۴].
- عارفان توحید را به دو قسمت کلّی تر تقسیم کردهاند: نخست، توحید الوهی است که توحید ظاهری و شرعی است و انبیا و رسل مأمور تبلیغ آناند. دوم، توحید وجودی است که توحید حقیقی با نفی وجودهای مقید و اثبات وجود مطلق و مشاهده وجود واحد و نفی وجودهای کثیر است. این توحید از آن اولیای خداست و آنان مأمور تبلیغ آناند[۳۵] البته انبیا و رسل از آن رو که دارای هر دو بعد ولایت و رسالت یا نبوتاند، انسانهای معمولی را با توجه به مقام رسالت و نبوت به توحید ظاهری و الوهی راه مینمایند و خواص را با عنایت به مقام ولایت خویش به توحید حقیقی و وجودی دعوت میکنند[۳۶].
توحید در قرآن
- قرآن کریم هرچند کلمه "توحید" را به کار نبرده است، از آنجا که کتاب هدایت است﴿﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾﴾[۳۷] و انسانها را به استوارترین طریقه، یعنی کلمه توحید، ایمان به خدا و پیامبران و اطاعت از او[۳۸] هدایت میکند ﴿﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴾﴾[۳۹] در جای جای آن به نوعی سخن از اثبات توحید و نفی شرک است تا حدّی که برخی غرض نهایی عموم آیات قرآن را اثبات توحید دانستهاند[۴۰]، زیرا اصل اعتقاد به وجود خدای خالق آسمانها و زمین امری بدیهی[۴۱] و فطری[۴۲] است و به اثبات نیازی ندارد، از این رو عنایت ویژه قرآن به اثبات صفات خدا[۴۳] و در رأس آنها بارزترین صفت[۴۴]، یعنی وحدت، معطوف است[۴۵].
- قرآن در آیات بسیاری به بیان ابعاد مختلف توحید پرداخته است که مهمترین آنها عبارتاند از توحید ذاتی به معنای یگانگی، واحد بودن وثانی نداشتن﴿﴿لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ﴾﴾[۴۶]؛ ﴿﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾﴾[۴۷]؛ ﴿﴿وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ﴾﴾[۴۸]؛ ﴿﴿لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾﴾[۴۹]، توحید ذاتی به معنای أحدیت، یکتایی، بساطت و جزء نداشتن﴿﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴾﴾[۵۰]، توحید صفاتی﴿﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾﴾[۵۱]، توحید افعالی با همه جلوههایش یعنی توحید در خالقیت ﴿﴿ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ﴾﴾[۵۲]، ﴿﴿ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴾﴾[۵۳]؛ ﴿﴿قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴾﴾[۵۴]؛ ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴾﴾[۵۵]، توحید در ربوبیت﴿﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾﴾[۵۶]؛ ﴿﴿ قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾﴾[۵۷]؛﴿﴿ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾﴾[۵۸]، توحید در حاکمیت﴿﴿قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ﴾﴾[۵۹]؛ ﴿﴿مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴾﴾[۶۰]، ﴿﴿ وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴾﴾[۶۱]؛ ﴿﴿وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الأُولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۶۲]، ﴿﴿وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۶۳]، توحید در مالکیت ﴿﴿ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴾﴾[۶۴]؛ ﴿﴿ وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاء اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾﴾[۶۵]؛﴿﴿إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴾﴾[۶۶]، توحید در رازقیت ﴿﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴾﴾[۶۷]؛ ﴿﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۶۸]؛ ﴿﴿أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴾﴾[۶۹]، توحید در ولایت﴿﴿ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴾﴾[۷۰]؛ ﴿﴿وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴾﴾[۷۱]، ﴿﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ﴾﴾[۷۲]؛ ﴿﴿وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَلا فِي السَّمَاء وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ ﴾﴾[۷۳] و توحید در شفاعت﴿﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴾﴾[۷۴]؛ ﴿﴿ وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴾﴾[۷۵]، ﴿﴿ وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ ﴾﴾[۷۶]؛ ﴿﴿ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴾﴾[۷۷]، توحید عملی با صورت ها و وجوهش یعنی توحید در عبادت﴿﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾﴾[۷۸]؛ ﴿﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ﴾﴾[۷۹]؛ ﴿﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴾﴾[۸۰]؛ ﴿﴿وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا ﴾﴾[۸۱]؛ ﴿﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۸۲]، توحید در حمد﴿﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۸۳]، توحید در دعا﴿﴿وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ﴾﴾[۸۴]؛ ﴿﴿ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ ﴾﴾[۸۵] توحید در استعانت﴿﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾﴾[۸۶] و توحید در اطاعت﴿﴿وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ﴾﴾[۸۷] و کسانی که به حقانیت توحید شهادت دادهاند﴿﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾﴾[۸۸]، ﴿﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴾﴾[۸۹] و رهاوردهای توحید﴿﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَّجُلا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ﴾﴾[۹۰]؛ ﴿﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴾﴾[۹۱]؛ ﴿﴿فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴾﴾[۹۲]؛ ﴿﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾﴾[۹۳]؛ ﴿﴿أُوْلَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴾﴾[۹۴][۹۵].
توحید ذات
توحید صفات
توحید افعال
- بنابر آیات قرآن سراسر جهان فعل و مخلوق خداست: ﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ﴾﴾[۹۶] و همه امور، حرکتها، تأثیر و تأثّرها و سلسله اسباب و علل به ذات او میانجامند[۹۷]﴿﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى﴾﴾[۹۸] و همه موجودات در وجود، صفات و افعال خویش به خدا وابسته اند[۹۹] ﴿﴿ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ ﴾﴾[۱۰۰] و مالک چیزی ـ حتّی ذات خویش ـ نیستند[۱۰۱] فقط خداست که خزاین همه چیز از آن اوست و هموست که ذات و آثار اشیا را به آنها تملیک میکند[۱۰۲]﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴾﴾[۱۰۳] و در همان حال هیچ موجودی به خود وانهاده و مُفَوَّض نیست، زیرا اعتقاد به تفویض یک موجود ـ اعمّ از انسان و غیر انسان ـ مستلزم اعتقاد به شریک بودن آن موجود با خدا در فاعلیت به نحو استقلال است و استقلال در فاعلیت مستلزم استقلال در ذات و با توحید ذاتی منافی است[۱۰۴]؛ همچنین بنابر برخی آیات، توحید خالص این است که خداوند با اراده ازلی خویش ـ که از تأثیر حوادث منزّه است ـ آنچه را بخواهد انجام میدهد و همه مخلوقات مسخّر اراده و تدبیر او و در برابر سنّت و تقدیر الهی خاضعاند و احدی برای خود و نیز دیگران مالک چیزی نیست، جز آنچه خدا در محدوده نظام اسباب و مسببات مقرّر کرده است[۱۰۵]. آیات یاد شده تأکید میکنند که همه کارها به دست خداست﴿﴿ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ ﴾﴾[۱۰۶] و اوست که آسمانها و زمین را حفظ میکند﴿﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ أَن تَزُولا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴾﴾[۱۰۷] و پرندگان را در آسمان نگاه میدارد: ﴿﴿ أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاء مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللَّهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾﴾[۱۰۸] و عامل خنده "شادی" و گریه "غم"، فقر و غنا و حیات و مرگ انسانهاست: ﴿﴿وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الأُخْرَى وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴾﴾[۱۰۹] و خداوند است که باران را از ابر فرو میریزد: ﴿﴿أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴾﴾[۱۱۰] و گیاهان را میرویاند: ﴿﴿ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴾﴾[۱۱۱] و مشیت همه بر مشیت او متوقف است: ﴿﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾﴾[۱۱۲]، حتّی خاتم و والاترین رسولان(ص) برای خود و دیگران مالک نفع و ضرری نیست، مگر آنکه خدا بخواهد: ﴿﴿قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾﴾[۱۱۳]، ﴿﴿قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا﴾﴾[۱۱۴] و او را در آمرزش و عذاب مشرکان و کارهای عالم و امر ولایت[۱۱۵] اختیاری نیست: ﴿﴿لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴾﴾[۱۱۶] و نمیتواند به طور دلخواه کسی را هدایت کند، بلکه خداست که هرکس را بخواهد هدایت میکند: ﴿﴿إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۱۱۷] و در آخرت نیز شفاعت از آن خداوند است: ﴿﴿قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۱۱۸] و کسی بی اذن او نمیتواند از کسی شفاعت کند: ﴿﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾﴾[۱۱۹][۱۲۰].
- این گونه از توحید را، که از آن با "توحید افعالی" یاد می شود[۱۲۱]، می توان با تکیه بر قیومیت خدا﴿﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴾﴾[۱۲۲] نیز استنباط کرد، زیرا ﴿﴿الْقَيُّومُ ﴾﴾ صیغه مبالغه است و بر کمالِ استقلال خداوند در ایجاد و تقویم برحسب عدد و شدّت دلالت میکند، بنابراین اگر در عالم وجود فاعلی جز خداوند فرض شود ـ خواه تامّ و مستقلّ باشد یا ناقص و شریک در فاعلیت ـ این فرض مستلزم قصور و نیز ضعفِ خدا در فاعلیت "قیومیت" است، زیرا اگر فاعل مفروض تام و مستقل باشد، لازم میآید برخی موجودات از دایره صنع و ایجاد خدا بیرون روند و قدرت او شامل آن ها نشود و این خود نقص در عدد مقدورات اوست که با کمالِ قیومیت خدا بر حسب عدد منافات دارد و اگر ناقص و شریک خدا در فاعلیت فرض گردد، لازم میآید که قدرت خداوند با وجود شریک، شدید و بدون آن ضعیف باشد و این با کمال قیومیت خدا بر حسب شدّت سازگار نیست[۱۲۳] برخی حکیمان برترین طبقه علوم را در سه علم توحید ذات، توحید صفات و توحید افعال مختص دانسته و در عین اینکه علم ذات را والاتر از علم صفات و علم صفات را برتر از علم افعال به شمار آوردهاند[۱۲۴]، معتقدند که بیشتر متکلمان "اصحاب ابوالحسن اشعری" به توحید ذات دست یافته؛ ولی از نیل به توحید صفات و افعال بازماندهاند و جمهور فلاسفه گرچه به توحید ذات و صفات رسیدهاند، از آنجا که به وسایط مؤثّر موجِب، قائلاند توحید افعال را انکار کردهاند. البتّه فیلسوفان محقّق که معتقدند وسایط فقط نقش اِعدادی دارند نه ایجادی، به توحید افعالی نیز دست یافتهاند و در عالم چیزی جز خدا را فاعل حقیقی نمیدانند[۱۲۵][۱۲۶].
- ترتیب مراتب توحید را میتوان از آیه ۲۵۵ سوره بقره به دست آورد، زیرا ﴿﴿اللَّهُ ﴾﴾ به توحید ذات و ﴿﴿ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ ﴾﴾ به توحید صفات و ﴿﴿الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴾﴾ به توحید افعال اشاره دارد. نظیر این ترتیب را در آیه ۱۶۳ سوره بقره ﴿﴿وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴾﴾[۱۲۷] نیز میتوان دید، زیرا ﴿﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ ﴾﴾ با توحید ذات و ﴿﴿ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ ﴾﴾ با توحید صفات و ﴿﴿الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴾﴾ با توحید افعال سازگار است[۱۲۸]. این ترتیب، ترتیب نفس الامری و با لحاظ مقام ثبوت است؛ ولی ترتیب عبادی و با لحاظ مقام اثبات عکس آن است، زیرا سالک از توحید افعال به توحید صفات و از توحید صفات به توحید ذات و در نهایت به مقام عندیت صعود می کند، چنان که رسول اللّه(ص) ابتدا با ملاحظه توحید افعال می گوید: " أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِك" و سپس با توجه به توحید صفات میگوید: " وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ " و سپس با اشاره به توحید ذات میافزاید: " وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ " و بدین سان از طبقهای به طبقه دیگر صعود میکند و در نهایت به عجز و قصور خویش اعتراف کرده، میگوید: " لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ "، زیرا احدی را نرسد که به کنه ذات احدیت راه یابد[۱۲۹][۱۳۰].
جلوههای توحید افعالی
- دانشمندان با توجّه به آیات قرآن برای توحید افعالی جلوهها و شاخههای گوناگون و متعددی برشمردهاند که مهمترین آنها به شرح زیرند[۱۳۱]:
- توحید خالقیت: قرآن کریم در آیات متعدّدی خدا را خالق﴿﴿هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾﴾[۱۳۲]، آفریدگار همه چیز: ﴿﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴾﴾[۱۳۳]؛ ﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾﴾[۱۳۴]، ﴿﴿قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴾﴾[۱۳۵]، خالق آسمانها و زمین: ﴿﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴾﴾[۱۳۶] و آفریننده انسانها و اعمال آنها[۱۳۷]﴿﴿ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴾﴾[۱۳۸] معرّفی میکند و با اینکه در برخی آیات به نحوی از خالق بودن غیر خدا، البته به اذن وی سخن میگوید: ﴿﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴾﴾[۱۳۹] و با توجّه به همین معنا از خداوند در کنار دیگر آفرینندگان به عنوان بهترین آفریننده یاد میکند: ﴿﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾﴾[۱۴۰]، با صراحت خالقیت را از غیر خدا سلب میکند: ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴾﴾[۱۴۱]. حاصل مجموع این آیات آن است که آفرینش حقیقی در انحصار خداست و دیگران با توجه به ذات خویش، از خود هیچ ندارند و نمیتوانند خالق چیزی باشند و اگر جلوههایی از خالقیت در آنها دیده میشود از این روست که آنها مظهر اسم "خالق" خدا شدهاند و به اذن اوست که آفرینش، آن هم به گونه محدود به دست آنها محقّق میشود. به گفته برخی، مفاد آیاتی که گاه با جمله اسمیه و گاه با جمله فعلیه به نحو موجبه کلّیه آفرینش اشیا را به خدا اسناد میدهند، مانند آیه ﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾﴾[۱۴۲] و آیه ﴿﴿الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا ﴾﴾[۱۴۳] عامّ است و هرگز تخصیص پذیر نیست ـ و این خود به نوعی بیان حصر خالقیت در خداست ـ زیرا محال است چیزی در جهان هستی موجود باشد و آفریده حق تعالی نباشد، چون مستلزم خروج آن از حدّ امکان و ورود به محدوده واجب و بر اساس توحید واجب الوجود بطلان آن واضح است. به بیانی دیگر اگر چیزی ممکن الوجود باشد و مخلوق خدا نباشد، یا از روی تصادف پدید آمده است که چنین پنداری باطل است یا به خالق دیگری وابسته است که این با توحید سازگار نیست، بنابراین هر پدیده ممکنی قطعا سبب دارد و سبب آن تنها خداست[۱۴۴]. برخی دیگر گفتهاند: چون ثابت شود که خداوند خالق برخی اشیاست، واجب است بپذیریم که او خالق همه ممکنات است، زیرا ملاک نیاز مخلوق به خالق امکان اوست که همه ممکنات در آن با هم شریک اند و بر اساس آن همه به یک موجد معین و مشخصی نیازمندند و او کسی نیست جز خدایی که خالقیت او نسبت به برخی موجودات مقبول است، بنابراین همان خدایی که خالق برخی موجودات است، آفریدگار همه ممکنات نیز هست[۱۴۵]. مراد از توحید افعالی و حصر خالقیت در خداوند، نفی نظام علّی و معلولی و انکار تأثیر و تأثّر در مجموعه هستی به گونه مطلق آن گونه که اشاعره پنداشتهاند[۱۴۶] نیست، بلکه مقصود این است که تنها خداوند است که در عالم به گونه مستقل و اصیل، خالق و اثرگذار است و هر تأثیر دیگری در خالقیت به اذن و تسبیب اوست[۱۴۷]. با توجّه به این معنا بطلان عقیده مفوّضة روشن می شود که میگویند: افعال انسان به خود او واگذار شده و او در خلق و ایجاد افعال خویش مستقل است و هیچگونه وابستگی و ارتباطی به خداوند ندارد و نیز ثنویة که خلق خیرات را به "یزدان" و ایجاد شرور را به "أهرمن" نسبت میدهند[۱۴۸][۱۴۹].
- توحید مالکیت: بنابر آیات قرآن کریم خداوند مالک حقیقی زمین: ﴿﴿إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ ﴾﴾[۱۵۰]، غیب آسمانها و زمین: ﴿﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ﴾﴾[۱۵۱]، آخرت و دنیا: ﴿﴿فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى﴾﴾[۱۵۲] و جنود و موجودات آسمانها و زمین: ﴿﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾﴾[۱۵۳]، ﴿﴿لِّلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ ﴾﴾[۱۵۴]؛ ﴿﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ ﴾﴾[۱۵۵]، ﴿﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾﴾[۱۵۶] است. این گونه مالکیت، که در برابر مالکیت اعتباری و قراردادی است، در خالقیت ریشه دارد[۱۵۷]. وقتی بر مبنای توحید خالقیت در عالم هستی جز خدا خالقی نبود، طبعا نیز کسی جز او نمیتواند مالک چیزی باشد. قرآن حتی مالکیت انسان را نسبت به سمع و بصرش که از مصادیق مالکیت حقیقی شمرده میشود از آن خود او نمیداند، بلکه به تلویح آن را به خداوند نسبت میدهد: ﴿﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴾﴾[۱۵۸] انسان چنان ضعیف است که حتی هنگام مرگ یارای بستن چشم خود را ندارد[۱۵۹]. قرآن، هرکسی را جز خدا حتی مالک پوست نازک هسته خرمایی هم نمیداند: ﴿﴿ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ ﴾﴾[۱۶۰] و به پیامبر(ص) دستور میدهد تا به مشرکان بگوید که آیا جز خدا را میپرستید که مالک سود و زیانی برای شما نیست: ﴿﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾﴾[۱۶۱] این آیه درباره کسانی نازل شده است که حضرت مسیح(ع) را خدا میپنداشتند و او را به امید جلب سود و دفع زیان میپرستیدند. قرآن کریم با آوردن کلمه "ما" به جای "مَن" در عبارت ﴿﴿مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ﴾﴾ حضرت مسیح(ع) را، که دارای عقل و شعور است، با دیگر معبودهایی که فاقد عقل و شعورند، در اینکه مالک چیزی نیست، یکی دانسته و به طور کلی اعلام فرموده است که هرچه جز خدا پرستیده شود هر چند صاحب عقل و شعور باشد مالک سود و زیانی نیست. افزون بر این، غیر خدا گرچه عاقل و باشعور باشد مالک عقل و شعور خود نیست؛ همان گونه که مالک هیچ یک از شئون وجودی خویش نیست[۱۶۲]، از این رو، خداوند به پیامبر خویش فرمان میدهد تا به مردم بگوید که او مالک هیچ سود و زیانی برای خود نیست، مگر آنکه خدا بخواهد: ﴿﴿قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ﴾﴾[۱۶۳] و نیز اعلام کند که او برای دیگران مالک هیچ زیان و هدایتی نیست﴿﴿قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا﴾﴾[۱۶۴].
- به گفتهای سرّ اینکه خداوند به پیامبر(ص) دستور داده است تا تصریح کند مالک چیزی نیست، دو امر است: نخست آنکه پیامبر بر اثر سعه وجودی و کمال شهودی، این حقیقت توحیدی را در دنیا میبیند و به گونه جدّی آن را باور دارد؛ امّا دیگران در قیامت که روز ظهور همه حقایق توحیدی است، بدین حقیقت راه مییابند. دوم آنکه پیروان متعصب و دوستانِ جاهل، پیامبر را از مقام عبودیت به مقام الوهیت بالا نبرند، زیرا خطر دوستان جاهل و افراطی در سدّ راه انبیا(ع) از خطر دشمنان لجوج و تفریطی کمتر نیست[۱۶۵][۱۶۶].
- توحید حاکمیت: قرآن کریم افزون بر اینکه خداوند را به عنوان فرمانروا و حاکم منزه از هر عیب و نقصی معرفی میکند: ﴿﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴾﴾[۱۶۷] با صراحت فرمانروایی و حاکمیت آسمانها و زمین و موجودات میان آنها را به صورت حصر به او اختصاص میدهد: ﴿﴿ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ﴾﴾[۱۶۸] و او را از شریک در فرمانروایی مبرّا میخواند: ﴿﴿وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ ﴾﴾[۱۶۹]؛ همچنین برخی آیات خدا را مالک فرمانروایی معرفی می کنند که فرمانروایی را به هرکس بخواهد میبخشد یا از هرکس بخواهد بازپس میگیرد: ﴿﴿قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾﴾[۱۷۰]، چنان که در آیه ۱ سوره مُلک مطلق مُلک و فرمانروایی را به دست او میسپارد: ﴿﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾﴾[۱۷۱]. خدای سبحان هم مالک است و هم مَلِک و مالکیت حقیقی او از مُلک تکوینیاش منفک نیست، برخلاف مالک و مَلِک اعتباری که ممکن است از یکدیگر جدا باشند؛ همانند کسی که مالِک مالی است؛ ولی بر اثر دور افتادن از آن و عدم امکان تصرف، نسبت به آن مَلک نیست[۱۷۲]. بنابر آموزه حاکمیت مطلق و انحصاری خدا، مطلق حکم اعم از تکوینی و تشریعی فقط از آن اوست: ﴿﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ ﴾﴾[۱۷۳]، ﴿﴿لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۱۷۴] و دیگران را در این امر نصیبی جز به اذن و فرمان او نیست. اوست که قوانین را در نظام تکوین و تشریع مقرّر میکند و هموست که اجازه حکومت و اجرا میدهد و به کار قضات و حاکمان مشروعیت میبخشد و آنها نیز باید طبق قانون الهی حکم کنند:﴿﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ﴾﴾[۱۷۵] و گرنه کافر: ﴿﴿إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾﴾[۱۷۶]، ظالم: ﴿﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾﴾[۱۷۷] و فاسقاند: ﴿﴿وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾﴾[۱۷۸][۱۷۹].
- توحید ربوبیت: ربوبیت، پروراندن و پیش بردن گام به گام شیء به سوی کمال است[۱۸۰] و بدون سلطه تکوینی و مالکیت حقیقی که در خالقیت ریشه دارند تحقق نمییابد، از این رو کسی "رَبّ" موجودات است که آفریننده و مالک حقیقی و حاکم بر آنهاست و او جز خدای خالق، مالک و حاکم نیست[۱۸۱][۱۸۲].
- قرآن کریم، نظر به همین حقیقت، ربوبیت را به خالقیت پیوند داده و پروردگار انسانها را خالق آنها خوانده است: ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾﴾[۱۸۳] و بدین سان با حدّ وسط قرار دادن خالقیت انحصاری خدا، بر توحید ربوبی او استدلال کرده است، چنان که در آیه ۵۴ سوره اعراف با اشاره به وحدت خالق، بر وحدت تدبیر تأکید کرده است: ﴿﴿ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾﴾[۱۸۴]، زیرا ﴿﴿لَهُ الْخَلْقُ ﴾﴾ به توحید در خالقیت و ﴿﴿لَهُ الأَمْرُ ﴾﴾ به توحید در تدبیر اشاره دارد که نوعی حاکمیت است[۱۸۵][۱۸۶].
- در بیانی دیگر، بدون واسطه قرار دادن خالقیت می توان استدلال کرد که ربوبیت نحوه ای از خالقیت است، زیرا ربّ کسی است که با اعطای کمال به چیزی، آن را میپروراند و اعطای کمال، امری وجودی و نوعی خلق است، پس بازگشت ربوبیت به خالقیت است و توحید خالقیت مستلزم توحید ربوبیت است، چنان که در آیه ۳ سوه یونس آمده است: ﴿﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ﴾﴾[۱۸۷][۱۸۸].
- خداوند در آیه ۳۶ سوره جاثیه با تکرار کلمه ﴿﴿رَبِّ﴾﴾ و اضافه آن به ﴿﴿السَّمَاوَاتِ﴾﴾، ﴿﴿الأَرْضِ﴾﴾ و ﴿﴿الْعَالَمِينَ﴾﴾ بر ربوبیت عام و شامل الهی نسبت به آسمانها و زمین و عوالم گذشته و آینده و همه موجودات اعم از مجرد و مادّی تأکید کرده است[۱۸۹]﴿﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۱۹۰] و در آیه ۱۶۴ سوره بقره تصریح میکند که در آفرینش آسمانها و زمین، آمد و شد شب و روز، جریان کشتیها در دریا به سود انسانها، احیای زمین و جنبندگان زمینی با آب باران و جابه جایی بادها و ابرهای مسخّر میان آسمان و زمین نشانههایی است بر وحدانیت خدای مدبّر آنها[۱۹۱]: ﴿﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴾﴾[۱۹۲]؛ همچنین در آیههای ۱۶۲ - ۱۶۴ سوره انعام به پیامبر(ص) فرمان میدهد تا به مشرکان بگوید که نماز، عبادات، زندگی و مرگ من برای خدایی است که پروردگار عالمیان است و شریکی برای او در ربوبیت نیست: ﴿﴿ قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾﴾[۱۹۳] و تصریح کند: آیا غیر از خدا پروردگاری بجویم، در حالی که او پروردگار همه چیز است: ﴿﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ﴾﴾[۱۹۴]
- استدلال موجود در این آیه را به دو وجه میتوان تقریر کرد:
- مشرکان "بتپرستان، ستارهپرستان، دوگانهپرستان و کسانی که مسیح را پسر خدا و فرشتگان را دختران او میدانند" اقرار دارند که خدا آفریننده همه چیز است و از طرفی عقل هیچگاه نمیپذیرد مربوب، مخلوق و عبد، شریک رب، خالق و مولا باشد، بنابراین، اعتقاد به ربوبیت غیر خدا باطل است[۱۹۵].
- موجود یا واجب است یا ممکن و از طرفی واجب، یگانه و بیشریک است، بنابراین ماسوای واجب تعالی ممکن است و ممکن بدون تکیه بر واجب نمیتواند خالق و رب چیزی باشد، پس خداست که پروردگار همه چیز است و غیر او لیاقت ربوبیت ندارد[۱۹۶][۱۹۷].
- از استدلالهای قرآن بر توحید ربوبی استدلالی است که شقوقی دارد که در دو آیه به آنها اشاره شده است: ﴿﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴾﴾[۱۹۸]، ﴿﴿مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾﴾[۱۹۹] با توجه به دو آیه یاد شده که از ﴿﴿رَبِّ﴾﴾ به ﴿﴿إِلَهٍ﴾﴾ تعبیر کردهاند، اگر ربّ و مدبّر عالم متعدّد باشد، یا هر یک از آنها مستقلاّنه مدبّر کل عالم یا بخشی از آن است یا یکی از آن ها برتری یافته و بر بقیه حاکم است. صورت نخست با توجه به تعدّد مدبّر و اختلاف ذاتی آنها مستلزم تعدّد تدبیر و در نتیجه بروز فساد در عالم است که عبارت ﴿﴿لَفَسَدَتَا﴾﴾ در آیه نخست به آن اشاره کرده است. صورت دوم مقتضی انقطاع و عدم انسجام مجموعه هستی است و این خلاف مشهود است و عبارت ﴿﴿إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ﴾﴾ در آیه دوم بدان اشاره دارد. صورت سوم موجب این است که ربّ حقیقی یکی باشد و بقیه تحت حکم او درآیند که عبارت ﴿﴿لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾﴾ در همین آیه اشاره به آن است[۲۰۰]. این استدلال که در آثار کلامی و تفسیری به صورت های گوناگون تقریر شده[۲۰۱]، به برهان "تمانع" یا "تغالب"[۲۰۲] شهرت یافته است.
- برخی مفسران ذیل آیه ۱۰۲ سوره انعام برهان توحید إله "رب" را به سه وجه تقریر کردهاند:
- در آفرینش و تدبیر عالم وجود یک صانع کافی است که به همه معلومات عالم و بر تمام مقدورات قادر است و اگر در کنار او صانع و إله دیگری باشد، نمیتوان آن را به حدّی محدود ساخت، از این رو یا باید به وجود خدایان نامتناهی تن داد که باطل است یا به تعداد معینی بسنده کرد که این نیز باطل است، زیرا هیچ عددی نسبت به سایر اعداد اولویت ندارد، بنابراین چارهای نیست جز آنکه به توحید إله عالم اقرار کرد[۲۰۳].
- اگر با وجود إله "ربّ" قادر و عالم مطلق، إله دیگری فرض شود، یا در تدبیر موجودات عالم دخالت دارد یا ندارد. اگر دخالت دارد، فعل او مانع فعل و مقدور إله اوّل و در نهایت مستلزم عجز وی است و اگر دخالت ندارد، وجود او ناقص و معطّل است و برای إله بودن صلاحیت ندارد[۲۰۴].
- اگر با وجود إله و ربّی که در صفات إلهیت کامل است، إله دیگری موجود باشد، یا در اتصاف به جمیع صفات کمال با إله اوّل شریک است یا نیست. در صورت دوم ناقص است و شایسته الهیت نیست و در صورت نخست باید به وسیله امری از إله اوّل ممتاز باشد که این امر یا از صفات کمال است یا نیست. صورت اوّل مستلزم آن است که إله دوم در تمام صفات کمال با إله اوّل شریک نباشد و این خلاف فرض است و صورت دوم موجب این است که إله دوم به صفتی که از اوصاف کمال نیست متّصف باشد و این نقص است و با إله بودن سازگار نیست[۲۰۵].
- توحید إله "رب" را میتوان از آیاتی چون ﴿﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾﴾[۲۰۶] نیز دریافت که بر مطلق بودن قدرت خداوند نسبت به همه اشیا تأکید دارند؛ بدین تقریر: اگر با خداوند که بر همه چیز قادر است، إله و ربّ دیگری فرض شود، در صورتی که او بر ایجاد چیزی قادر نباشد، برای إله بودن لیاقت ندارد و چنانچه قادر باشد، از آنجا که بر مقدور او عنوان ﴿﴿شَيْءٍ﴾﴾ صادق است و نیز خداوند بر هر شیئی قادر است، باید آن مقدور در دایره قدرت هر دو إله قرار گیرد و این محال است، زیرا فرض استقلال هر یک از دو إله، مستلزم این است که مقدور مفروض در عین نیاز به هر دو از هر دو بینیاز باشد[۲۰۷][۲۰۸].
- در احادیث نیز به توحید ربوبی توجّه شده است؛ از جمله از امام صادق(ع) نقل کردهاند: همین که مخلوقات را منظّم و فلک "مجموعه سیارات و ثوابت" را جاری و شب و روز و خورشید و ماه را در حال آمد و شد و همه را متلائم با یکدیگر درمییابیم بی آنکه در تدبیر و اداره آنها فساد و نقصی باشد، دلیل است بر اینکه مدبّر همه موجودات یک حقیقت است[۲۰۹][۲۱۰].
- همان حضرت در پاسخ به هشام که از دلیل توحید "ربوبی" پرسید، با اشاره به آیه ۲۲ سوره انبیاء﴿﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ ﴾﴾[۲۱۱]، یکپارچگی و پیوستگی تدبیر و بینقص بودن صنع را دلیل بر وحدت ربّ و اله عالم دانست[۲۱۲]، از این رو عالمان مسلمان معمولاً برای اثبات توحید ربوبی بر وحدت و یکپارچگی نظام عالم تکیه کردهاند[۲۱۳][۲۱۴].
- توحید ربوبی با اعتقاد به وجود فرشتگانی که تدبیر امر موجودات را بر عهده دارند: ﴿﴿ فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ﴾﴾[۲۱۵] در تعارض نیست، زیرا معنای توحید ربوبی این نیست که خداوند بدون هیچ واسطه، به طور مستقیم و مباشر امور جهان را تدبیر میکند، بلکه بدین معناست که غیر از خدا کسی نیست که مستقلاّنه تدبیر جهان را سامان بخشد و اگر دیگران بهرهای از تدبیر دارند، همه به خداوند وابسته و تابع اراده اویند. در حقیقت، آنها وسایطی هستند که خدا از مجرای وجود ایشان امر جهان را تدبیر میکند، چنان که برخی با توجه به آیات قرآن کریم از جمله آیات ۱ - ۵ سوره نازعات فرشتگان را وسایطی دانسته اند که فوق اسباب مادّی عالم، میان اشیا و ذات مقدّس ربوبی قرار دارند و به اذن او تدبیر امور نشئه دنیا و مراحل بعد را بر عهده دارند. آنها در واقع کارگزاران خداوندند و امر او را اجرا میکنند:﴿﴿وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾﴾[۲۱۶] و ﴿﴿يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾﴾[۲۱۷] این مطلب با استناد حوادث به اسباب مباشر و قریبِ مادّی آنها منافاتی ندارد. همان گونه که با استناد آنها به سبب نخست و یگانه و ممتازشان ـ یعنی خداوند ـ در تعارض نیست؛ چون سلسله اسباب، طولی است نه عرضی تا تأثیرگذاری مجموع آنها موجب تعارض باشد[۲۱۸][۲۱۹].
- قرآن کریم افزون بر اینکه به گونه عام، تدبیر و ربوبیت موجودات عالم را به خداوند نسبت میدهد، در آیاتی به صورت جزئی و خاص، اموری را نیز که در تدبیر زندگی همه موجودات زنده، یا زندگی عموم جنبندگان یا خصوص حیات طیبه انسانها دخالت به سزایی دارند، به او نسبت میدهد و دخالت مستقلانه غیر را نفی میکند؛ مانند آیاتی که هدایت عمومی اشیا را در کنار آفرینش آنها کار خدا میدانند: ﴿﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾﴾[۲۲۰] یا هدایت انسان را حتی از پیامبر(ص) سلب میکنند و مشیت حکیمانه خداوند را در آن مؤثّر میدانند: ﴿﴿إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۲۲۱] یا آیاتی که تصریح میکنند رزق هر جنبندهای در زمین تنها بر خداست: ﴿﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۲۲۲] و فقط اوست که رازق است: ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ﴾﴾[۲۲۳] و غیر او را نمیرسد که بیافریند و از آسمان و زمین روزی دهد: ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴾﴾[۲۲۴]، ﴿﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴾﴾[۲۲۵]، ﴿﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۲۲۶] یا آیاتی که تأکید میکنند جز خدا کسی نیست که به گونه مستقل متکفّل امور ولایت، شفاعت، حمایت و یاری انسانها باشد: ﴿﴿وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ ﴾﴾[۲۲۷]، ﴿﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ﴾﴾[۲۲۸]، ﴿﴿ وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴾﴾[۲۲۹] و بی اذن او شفاعت سودی ندارد: ﴿﴿وَلا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴾﴾[۲۳۰][۲۳۱]
توحید عبادی (عملی)
- توحید عبادی یا عملی، لازمه توحید ذات، صفات و افعال است و هرکس بپذیرد که جز خدا و نه موجودی که واجب الوجود بالذات و متصف به اوصاف کمال ذاتی و فعلی باشد، در دایره وجود نیست و هرچه جز اوست در همه جهات ممکن و محتاج است، به گونه فطری پرستش را ویژه او خواهد دانست و کسی جز ذات پاک لایزالش را لایق پرستش نمیداند. عبادت، که همان اظهار خضوع و خشوع و نهایت تواضع و تذلّل است، جز برای آفریدگار مدبّر مهربان روا نیست، بنابراین اعراض از پرستش خدا و پرستیدن غیر، زشت و قبیح است[۲۳۲]، از این رو قرآن کریم پس از آنکه بر وجود إله قادر، مختار، حکیم و رحیم اقامه حجت کرده، فساد قول مشرکان را روشن می سازد، اعلام میدارد که این است خدا، پروردگار شما، هیچ معبودی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است، پس او را بپرستید و از پرستش غیر اجتناب ورزید[۲۳۳]: ﴿﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴾﴾[۲۳۴][۲۳۵]
- حضرت ابراهیم(ع) نیز پس از مشاهده افول کوکب، ماه و خورشید، از افول کنندگان روی برتافت: ﴿﴿ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ﴾﴾[۲۳۶] و گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نمیکرد، قطعا از گمراهان بودم: ﴿﴿فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ﴾﴾[۲۳۷] و به قوم خود گفت: من از آنچه او را شریک خداوند میدانید بیزارم: ﴿﴿فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ﴾﴾[۲۳۸] و روی "دل" خود را حقگرایانه به سوی حقیقتی کردم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم: ﴿﴿إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾﴾[۲۳۹] با این همه، بیشتر لجاجتها، مخالفتها و انحرافها در همین قسم از توحید صورت گرفته و بسیاری کسان به معبودهای دروغین روی آوردهاند، از این رو[۲۴۰] سرفصل دعوت پیامبران، مسئله توحید عبادی و درگیریهای آنان با طاغوتیان و مشرکان، بیشتر در این مسئله بوده است[۲۴۱]، چنان که فرعون که میگفت: من جز خود برای شما خدایی نمیشناسم: ﴿﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾﴾[۲۴۲] یا من بلندمرتبهترین پروردگار شمایم: ﴿﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى﴾﴾[۲۴۳] مراد وی این بود که معبود مردم شود و به بهانه تدبیر امور مردم، آنان را زیر سلطه خویش نگاه دارد نه آنکه خویش را به واقع واجب الوجود و خالق جهان بشمارد[۲۴۴].
- سامری نیز که با اشاره به گوساله دستساز خود میگفت: این خدای شما و خدای موسی است: ﴿﴿فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ﴾﴾[۲۴۵] در پی آن بود که معبودی برای مردم بسازد نه آنکه به واقع گوساله را واجب الوجود یا خالق عالم بداند و نیز کسانی که بتان برساخته خود را "خدایان" مینامیدند: ﴿﴿أَجَعَلَ الآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ﴾﴾[۲۴۶] یا هوای خویش را خدای خود میگرفتند: ﴿﴿ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلا ﴾﴾[۲۴۷]؛ ﴿﴿ أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ﴾﴾[۲۴۸] باور نداشتند که بتان یا هوای نفس، خالق آسمانها و زمیناند، بلکه آنان نمیخواستند در برابر خدایی که او را "آفریدگار" میدانستند:﴿﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ﴾﴾[۲۴۹]، ﴿﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ﴾﴾[۲۵۰]، ﴿﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ﴾﴾[۲۵۱]، ﴿﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾﴾[۲۵۲] سر تسلیم فرود آورند و به درگاه او سجده کنند، بنابراین، چنان که قرآن تصریح میکند، هدف اساسی بعثت، دعوت به عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت است[۲۵۳]: ﴿﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾﴾[۲۵۴] پیش از حضرت محمد(ص) هیچ رسولی نیامد مگر آنکه خدا بدو وحی کرد که معبودی جز من نیست که سزاوار پرستش باشد، پس همه مرا بپرستید: ﴿﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ﴾﴾[۲۵۵]؛ چنان که سخن پیامبرانی چون حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح و حضرت شعیب(ع) با قومشان این بود که "تنها" خدا را بپرستید که برای شما جز او معبودی نیست:﴿﴿يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ ﴾﴾[۲۵۶][۲۵۷].
- آیه ﴿﴿ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾﴾[۲۵۸] در حقیقت پاسخ کسانی است که برای توجیه بت پرستی خود میگفتند: خدا خواسته است که ما بت بپرستیم و او به عمل ما راضی است. خداوند پاسخ میدهد: ما در هر امتی، رسولی برانگیختیم تا مردم را به عبادت خدای یگانه بخواند و از پرستش طاغوت نهی کند[۲۵۹] به گفته برخی مفسران با توجه به مضارع بودن فعل ﴿﴿ نُوحِي ﴾﴾ در آیه ﴿﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ﴾﴾، که نشان استمرار است، توحید در عبادت پیوسته به هر پیامبری گوشزد میشده و همه پیامبران در طول دعوت خود مأمور ابلاغ آن بوده اند و به این ترتیب مسئله مزبور به عنوان یک اصل بنیادی در طول تاریخ انبیا پیوسته در میان بوده است[۲۶۰]. حضرت نوح(ع) نخستین پیامبر اولواالعزم، با توجه به رواج پرستش بتهای متعدد میان مردم، از آغاز دعوت، پیامی جز توحید در عبادت و کنار نهادن بتان نداشت و چون اصرار بت پرستان را بر کار خود دید، آنان را از عذاب الهی ترساند: ﴿﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴾﴾[۲۶۱]
- پس از حضرت نوح(ع) دومین پیامبر اولواالعزم، حضرت ابراهیم(ع) که قومش گرفتار انواع شرک در عبادت شده بودند و با تعصب بر آن اصرار میورزیدند، در برابر بت پرستی قیام و دعوت به توحید را ابتدا از آزر آغاز کرد[۲۶۲] و از روی ملاطفت به او گفت: پدر جان! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه نیازی را از تو برمی آورد:﴿﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا﴾﴾[۲۶۳] پدرم! به راستی مرا از دانش، حقایقی به دست آمده است که تو را از آن نصیبی نیست. از من پیروی کن تا تو را به راهی درست هدایت کنم: ﴿﴿يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا﴾﴾[۲۶۴] ای پدر! شیطان را مپرست که او در برابر خدای رحمن عصیانگر است:﴿﴿يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴾﴾[۲۶۵] پدر جان! میترسم از جانب خدای رحمان تو را عذابی در رسد و تو یار و دوست دار شیطان باشی: ﴿﴿يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴾﴾[۲۶۶] حضرت ابراهیم(ع) به دیگر بتپرستان گفت: آیا جز خدا چیزی را میپرستید که هیچ سود و زیانی برایتان ندارد:﴿﴿قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلا يَضُرُّكُمْ ﴾﴾[۲۶۷] خدا را بپرستید و تنها از او پروا کنید؛ این برای شما بهتر است اگر بدانید: ﴿﴿وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾﴾[۲۶۸] آنچه جز خدا میپرستید، معبودهایی دروغیناند که اختیار روزی شما را ندارند. روزی را نزد خدا بجویید و فقط او را بپرستید و سپاسگزارش باشید:﴿﴿إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۲۶۹] آیا چیزی را که خود تراشیدهاید میپرستید، در حالی که خداوند شما را و نیز از مجرای اراده شما اعمالتان را آفریده است[۲۷۰]: ﴿﴿قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ﴾﴾[۲۷۱] برخی مفسران در توضیح این آیه گفتهاند: بت پرستان و بتان در مخلوق بودن با هم شریکاند. حال چگونه رواست که مخلوقی خدای مخلوقی دیگر شود و چرا آنان بتان را بپرستند و بتان آنان را نپرستند؟[۲۷۲] برخی دیگر گفتهاند: چوب و سنگ پیش از تراشیده شدن معبود انسان نیستند و پس از تراشیده شدن نیز تنها فرقشان پدیدار شدن آثار انسان در آنهاست؛ حال چگونه آثار عمل انسان، چوب و سنگ را معبود او میکند؟[۲۷۳][۲۷۴].
- پس از حضرت ابراهیم(ع) سومین پیامبر اولواالعزم حضرت موسی(ع) مأموریت یافت تا در برابر فرعون قیام کند که دعوی خدایی داشت﴿﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعْلَى﴾﴾[۲۷۵] و بنی اسرائیل را بنده خود ساخته بود: ﴿﴿وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾﴾[۲۷۶] و به عنوان رسول پروردگار عالمیان آزادی بنی اسرائیل را از او بخواهد: ﴿﴿وَقَالَ مُوسَى يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ حَقِيقٌ عَلَى أَن لاَّ أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴾﴾[۲۷۷] او همچنین هنگامی که بنی اسرائیل پس از نجات از فرعون و لشکریانش و برخورد با قومی بت پرست، از او معبودی همانند بتان آن قوم از او خواستند، آنان را جاهل خواند و گفت: آیا معبودی جز خدا برایتان بخواهم، در حالی که او شما را بر عالمیان برتری داد و از فرعونیان نجات بخشید: ﴿﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۲۷۸] و نیز هنگامی که بنی اسرائیل در غیبت وی با نیرنگ سامری به گوساله پرستی روی آوردند، خشمناک و اندوهگین به سوی آنها بازگشت و گفت: برایم بد جانشینی بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟ آن گاه الواح را افکند و سر برادرش "هارون" را گرفت و او را به طرف خود کشید: ﴿﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾﴾[۲۷۹] و سرانجام به سامری گفت: به معبودت بنگر که پیوسته ملازمش بودی. او را قطعاً می سوزانیم و خاکسترش را به دریا فرو میپاشیم. معبود شما تنها آن خدایی است که جز او معبودی نیست: ﴿﴿قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا﴾﴾[۲۸۰].
- قرآن کریم چون از حضرت عیسی(ع)، چهارمین پیامبر اولواالعزم سخن میگوید، گفت و گوی او با خدا را در قیامت حکایت میکند که خداوند[۲۸۱] برای روشن شدن حقیقت برای دیگران[۲۸۲]، به ویژه کسانی که آن حضرت و مادرش را می پرستیدند[۲۸۳]، به ایشان میفرماید: آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را بپرستید؟ حضرت عیسی(ع) خداوند را تنزیه میکند و بیان میدارد که او را نرسد چنین سخن باطلی بر زبان آورَد: ﴿﴿وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ﴾﴾[۲۸۴]؛ آن گاه تأکید میکند که او همان را گفته است که خدا فرمانش داده است و آن جز پرستش پروردگار یکتا و یگانه همگان نیست: ﴿﴿ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾﴾[۲۸۵]؛ ولی با این همه، انحراف از توحید عبادی به نصارا و یهود راه یافت و نصارا راهبان و مسیح را و یهودیان أحبار را به عنوان "ارباب" برگزیدند، در حالی که همه آن ها مأمور بودند فقط خدای واحد را بپرستند: ﴿﴿اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾﴾[۲۸۶]. البته یهود و نصارا هیچگاه به گونه رسمی أحبار و راهبان را نپرستیدند؛ ولی بیقید و شرط از آنان فرمان میبردند[۲۸۷] و در برابر تحریفها و بدعتهایشان تسلیم بودند و قرآن کریم این گونه پیروی را گونهای "پرستش" میشمارد، چنان که در روایات سوگند یاد شده که آنان "یهود و نصارا" برای پیشوایان خود روزه نگرفتند و نماز نگزاردند؛ ولی آنها حرامی را بر پیروان خود حلال کردند و حلالی را حرام و آنان نیز پیروی کردند و بدون آنکه خود متوجه باشند آنها را پرستیدند[۲۸۸].
- آخرین پیامبر اولواالعزم، حضرت محمد(ص) نیز مأموریت یافت تا اعلام کند که من از پرستش غیر خدا نهی شدهام: ﴿﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۲۸۹] و پای بفشارد که بتپرستی در هواهای نفسانی ریشه دارد[۲۹۰] ﴿﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۲۹۱] در سوره کافرون نیز وظیفه مییابد به کافران بت پرست، با تأکید و پیوسته بگوید نه من بتان شما را میپرستم و نه شما خدای یگانه مرا؛ دین شما از آنِ شما و دین من، از آن من: ﴿﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾﴾[۲۹۲] او اهل کتاب را به دستور خدا فرا خوانده تا به اصلی گردن نهند که میان وی و آنان مشترک است: جز خدای یکتا را نپرستند و چیزی را با او شریک نسازند﴿﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴾﴾[۲۹۳] این آیه مانند دیگر آیات مربوط گواه است بر اینکه توحید در عبادت مانند توحید ربوبی، اصلی است مقبول همه پیامبران و مکتبهای الهی[۲۹۴][۲۹۵].
- چنان که از آیه ۴۵ سوره زخرف برمیآید، خداوند عبودیت و پرستش غیر خود را هرگز در هیچ امّت و دینی روا نشمرده است، زیرا آیه فرمان میدهد تا پیامبر(ص) برای اطمینان خاطر کفار[۲۹۶] اخبار و احوال پیامبران پیشین را پیگیرد و بجوید که آیا در تعالیم آنها شاهدی هست بر اینکه خداوند پرستش غیر را روا دانسته است: ﴿﴿وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴾﴾[۲۹۷]. استفهام در این آیه، انکاری است؛ با این مفاد که همه انبیای الهی پرستش غیر خدا را قاطعانه محکوم کرده اند، چنان که آیه ای دیگر به صراحت حکم کرده است که کسی جز او مورد پرستش قرار نگیرد: ﴿﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا﴾﴾[۲۹۸]
- بدین سان، خاتم پیامبران{{صل در مخالفت با بتپرستی سنت ماندگار انبیا را احیا کرده است و بتپرستان و مشرکان بودند که راهی خلاف این سنت برگزیده بودند[۲۹۹].
جلوههای توحید عبادی
- از منظر قرآن کریم، توحید عبادی تا در اعمال و رفتار ظهور نیابد و خود را در مرحله عمل به صورتها و جلوههای مناسب نشان ندهد نمیتوان ادعای آن را از کسی پذیرفت، از این رو برخی گفتهاند: توحید این گونه نیست که مانند معادلات ریاضی صِرف، در حدّ فکر خلاصه شود که موطنش عقل است، بلکه فکری است که در مشاعر، کردار و رفتار انسان تجلی مییابد و تمام زندگی او را میپوشاند[۳۰۰] توحید کلمه پاکیزهای است که به سوی خدا بالا میرود؛ ولی عامل بالا برنده آن عمل صالح است:﴿﴿مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾﴾[۳۰۱] مراد از "کلمات پاکیزه" در این آیه اعتقادات صحیح، از جمله توحید است که تا در عمل تجلّی نیابد به درجه قبولی نمیرسد[۳۰۲] مهمترین جلوههای توحید عبادی، که آیات قرآن بر آنها تأکید کردهاند، عبارتاند از[۳۰۳]:
- اطاعت از دستورهای خدا:پیروی از دستورهای خدا در حقیقت عبادت پروردگار است، چنان که اطاعت از شیطان، عبادت اوست و پیروی از هوا و هوس، خودپرستی است[۳۰۴]: ﴿﴿ أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَكَّرُونَ﴾﴾[۳۰۵] اطاعت از دستورهای معبود، شعار عبودیت است که باید در شئون زندگی ظاهر شود[۳۰۶]، زیرا مراد از عبودیت اعتقاد به اصول توحید و قیام به ادای وظایف الهی است[۳۰۷]. به گفتهای، اطاعت عین عبادت است و چون پرستش غیر خدا صحیح نیست، اطاعت غیر او نیز روا نیست مگر به فرمان خدا[۳۰۸]. قرآن کریم در آیه ۵۹ سوره نساء به مؤمنان فرمان میدهد از خدا و رسول و صاحبان امر ولایت اطاعت کنند: ﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾﴾[۳۰۹]. از آنجا که اطاعت از رسول خدا(ص) و اولی الامر به دستور خداست، خود گونهای اطاعت از خداست:﴿﴿مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا﴾﴾[۳۱۰]. برخی مفسران توحید را به رهایی انسان از قید بندگی هرچه جز خداست معنا کرده و بر اساس آن اطاعت و خضوع مطلق را برای کسی جز خدا روا ندانسته و معتقدند که اطاعت از حاکمان و متصدیان امور در حقیقت اطاعت از شرع است، نه خصوص آن ها و از این رو اگر آنان بر اساس شریعت رفتار کنند، موحدان یاریشان میکنند و اگر از آن منحرف گردند، به یاری امّت آنان را به مسیر شریعت باز میگردانند[۳۱۱]. این سخن گرچه به جای خود درست است، هیچ گاه موجب نمی شود که موحّدان از کسانی پیروی کنند که اصل تصدّی و حاکمیت آنان پایه شرعی و عقلی ندارد. مفسران ذیل آیه ۱۲۱ سوره انعام که اطاعت از اولیای شیطان "مشرکان" را شرک دانسته: ﴿﴿وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ﴾﴾[۳۱۲] آوردهاند که اطاعت به معنای قبول فرمان و به گردن نهادن قید عبودیت است[۳۱۳] و هر کس در دین خود از غیر خدا پیروی کند، مشرک است[۳۱۴][۳۱۵].
- تنها برای خدا سجده کردن: کسانی که فقط خدا را معبود خویش میدانند، در برابر موجوداتی چون خورشید و ماه که با همه عظمت و حشمتشان در وجود و بقا به اراده خدا وابستهاند و از خود هیچ ندارند و مطیع و فرمانبر اویند سجده و اظهار ذلت و خضوع و کرنش نمیکنند. خشوع و خضوع ویژه خدایی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است: ﴿﴿وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾﴾[۳۱۶] مشرکان گمان میکردند که با سجده برای اینها نزد خدا قرب و منزلت مییابند و خدا برای تنبه میفرماید: اگر غرض شما از این سجده نزدیکی به حق و عبادت اوست، این کار را نکنید، بلکه مرا سجده کنید که آفریننده و پروردگار آنهایم[۳۱۷]. جمله ﴿﴿إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾﴾ اشاره دارد که اگر میخواهید خدا را عبادت کنید، غیر را کنار نهید و کسی را در عبادت او شریک نسازید، زیرا عبادت خدا با عبادت غیر جمع نمیشود[۳۱۸]. برخی با توجه به تأویل و معنای باطنی، "شمس" و "قمر" را پیامبر(ص) و جانشین یا جانشینان او (ع) یا عقل و نفس اعم از جزئی و کلی و نیز هر معلّم و متعلّمی دانسته و سپس ناروایی سجده بر همه آنها را از آیه مزبور استنباط کردهاند[۳۱۹][۳۲۰].
- شکرگزاری در برابر نعمتها: کسی که فقط خدا را عبادت میکند، نمیتواند نعمتهایی را که خداوند به او ارزانی داشته به طور دلخواه به کار گرفته، رضایت یا کراهت خدا را در به کارگیری آنها در نظر نداشته باشد، بلکه چنین کسی باید در برابر نعمتهای الهی شکر گزارده و از آنها در راهی بهره جوید که سزاوار است و رضای خدا در آن است: ﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴾﴾[۳۲۱] بنابر روایتی، کمترین چیزی که خداوند در برابر نعمتها از بندگان خویش میخواهد این است که نعمت را در معصیت به کار نگیرند و این نکتهای است که باید مورد توجه صاحبان جاه و ثروت باشد و امکاناتی را که در اختیارشان قرار گرفته در راه کبر، طغیان و لذتهای نامشروع صرف نکنند[۳۲۲] بنابر روایتی دیگر، شکر نعمت این است که از حرام اجتناب شود[۳۲۳]. برخی مفسران نیز تأکید کردهاند که بندگی خدا جز به حقیقت شکر یعنی صرف نعمتها در آنچه مورد رضای خداست، تمام نمیگردد[۳۲۴] و تنها شکر زبانی کافی نیست[۳۲۵]. برخی ذیل آیه ۱۱۴ سوره نحل که مانند آیه ۱۷۲ سوره بقره توحید عبادی را به شکرگزاری در برابر نعمت ها پیوند داده است: ﴿﴿فَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَاشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾﴾[۳۲۶] عبادت را دارای انواع بسیاری دانسته اند؛ از جمله آنکه آدمی هنگام استفاده از نعمتها خدا را یاد کند و با شکر زبانی و این احساس که نعمتها از خداست و نیز با ممارست عملی، در محقق ساختن هدف بزرگی که در پس نعمت است، حق سپاسگزاری را به جای آورد. بدین سان، شکرگزاری با پرستش پیوند میخورد، چنان که کفران قولی و عملی در برابر نعمتها به کفرورزی ارتباط مییابد[۳۲۷][۳۲۸].
- دعا و مناجات: دعا و راز و نیاز و مناجات با خدای متعالی و همواره نام و یاد او را در زبان و دل جاری و حاضر ساختن، از جلوههای مهم عبادت بلکه مغز عبادت است: " الدُّعَاءُ مُخُ الْعِبَادَة"[۳۲۹] و ترک آن عین استکبار از عبادت و موجب دخول در جهنّم است: ﴿﴿ وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴾﴾[۳۳۰]، بنابراین انسان خداپرست هیچ گاه از این تکلیف، که تجلیگاه توحید عبادی است، غفلت نمیورزد و با ترک دعا، یا دعا کردن به درگاه غیر خدا خود را به استکبار و شرک نمیآلاید، از این رو قرآن کریم در دستهای از آیات افزون بر تأکید بر اصل دعا به عنوان عبادت از دعا کردن به غیر پیشگاه حق و خواندن غیر خدا نهی کرده و آن را از مصادیق ظلم دانسته است: ﴿﴿وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ﴾﴾[۳۳۱] و کسانی را که به جای خدا موجوداتی را میخوانند که از دعایشان غافلاند و تا قیامت پاسخ آنان را نمیدهند، گمراهترین کسان شمرده است:﴿﴿وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ﴾﴾[۳۳۲] و نیز تصریح میکند که در قیامت خوانده شدگان با این عبادت کنندگان دشمناند و عبادت آنان را انکار میکنند: ﴿﴿وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ﴾﴾[۳۳۳] در برخی آیات سرّ عدم استجابت دعا از جانب معبودهای دروغین، نشنیدن آن ها بیان شده است﴿﴿إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ ﴾﴾[۳۳۴] ـ اگر نشنیدن کنایه از اجابت نکردن نباشد ـ و در برخی دیگر تأکید شده که بر فرض شنیدن، کاری از آنها ساخته نیست، زیرا مالک چیزی نیستند[۳۳۵][۳۳۶].
- حمد و ستایش در برابر اوصاف کمال: کسانی که با هدایت الهی، همه موجودات را مخلوق خدا﴿﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ ﴾﴾[۳۳۷] و همه نعمتها را از او میدانند:﴿﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ ﴾﴾[۳۳۸] و به ربوبیت مطلق خدا که شامل آسمانها، زمین و عالمیان است ﴿﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۳۳۹]اعتراف دارند، به طور فطری او را میستایند و ستایش را که بنابر برخی روایات برترین دعاست[۳۴۰]، ویژه خداوند میدانند و کنار ستایش او، غیر را نمیستایند: ﴿﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۳۴۱] تقدیم ﴿﴿فَلِلَّهِ ﴾﴾ در این آیه بر ﴿﴿الْحَمْدُ ﴾﴾ بر حصر دلالت دارد[۳۴۲] و گویای این است که فقط خدا سزاوار ستایش است، چنان که الف و لام ﴿﴿الْحَمْدُ ﴾﴾ در ﴿﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾ از نوع جنس یا استغراق است و بر اینکه جنس حمد یا همه حمدها از آن خداست دلالت میکند[۳۴۳]، بنابراین کسی جز او شایسته ستایش نیست[۳۴۴]. ممکن است از ظاهر برخی دعاها برآید که حمد غیر خدا رواست، ولی حمد خدا بهتر است: " فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُ بِحَمْدِي "[۳۴۵]؛ لیکن با توجه به ادله توحید حمد، باید از ظاهر افعل تفضیل صرف نظر کرد و آن را افعل تعیین دانست، زیرا حمد سایر نیکوکاران در حقیقت ظهور حمد الهی است و خیر آنها مظهر فیض خدا و آیت احسان الهی است[۳۴۶][۳۴۷].
- تنها از خدا کمک خواستن: در آیه ۵ سوره حمد بندگان مؤمن با هدایت خدا و بر زبان آوردنِ ﴿﴿ إِيَّاكَ نَعْبُدُ﴾﴾ عبادت و بندگی خالصانه خویش را در پیشگاه الهی ابراز میدارند و بیدرنگ میگویند: ﴿﴿وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾﴾ و بر اینکه فقط از خدا یاری میجویند، پای میفشارند و بدینسان، استعانت از غیر را نفی میکنند. این خود گویای آن است که عبادت و استعانت ملازم یکدیگر، بلکه به اعتباری عین هماند[۳۴۸]. بندگی و پرستش خالصانه و دور از شرک اقتضا دارد که مؤمنان در رفع نیازها و برآوردن حاجات زندگی و حیات طیبه انسانی فقط از معبود خویش یاری بخواهند که خالق همه چیز﴿﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴾﴾[۳۴۹] و ربّ عالمیان است﴿﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾ و با رحمت فراگیر خویش همه موجودات را بهرهمند میسازد و با رحمت ویژه، بندگان خود را به کمال مطلوب میرساند: ﴿﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾﴾ شرک در استعانت، در حقیقت، مستلزم شرک در عبادت است [۳۵۰]؛ اما این سخن بدان معنا نیست که موحدان باید از تمسّک به اسباب ظاهری چشم پوشند، بلکه به این معناست که هیچ گاه از یاد نبرند که یاریگر راستین و آن که همه اسباب به تقدیر و خواست او سامان یافته و تأثیر آن ها به اذن اوست، خدای متعالی است[۳۵۱] و بدانند که نصر و یاری همواره از جانب اوست: ﴿﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾﴾[۳۵۲] و به اذن خداست که گروهی کوچک بر گروهی بزرگ پیروز میشوند:﴿﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾﴾[۳۵۳] قرآن کریم درباره پیروزی مسلمانان بر مشرکان در غزوه بدر به پیامبر یادآوری میکند که تو آنان را نکشتی، بلکه خدا کشت و چون به سوی آنان سنگ انداختی، تو نبودی، بلکه خدا بود:﴿﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾﴾[۳۵۴]. رسول خدا(ص) به فضل بن عباس فرمود: هرگاه خواستی از کسی یاری بجویی از خدا بجوی که اگر همه مخلوقات گرد هم آیند نمی توانند چیزی را که او برایت مقدر کرده از تو برگردانند، چنان که نخواهند توانست چیزی را که مقدّر نیست به تو برسد، به سویت گسیل دارند[۳۵۵][۳۵۶].
رهاوردهای توحید
- توحید خاستگاه همه فضایل و رهآوردهای مثبت علمی و عملی و شرک، ریشه همه رذایل، فسادها و تباهیهاست و همان گونه که شرک، ظلمی بس بزرگ است: ﴿﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾﴾[۳۵۷] و بنیان خوبی و فضیلت را ویران می کند، توحید عدلی است عظیم که بر پایه آن عقاید، اخلاق و رفتار جامعه انسانی سامان مییابند[۳۵۸]. قرآن کریم در آیات ۲۴ - ۲۵ سوره ابراهیم از باب تشبیه معقول به محسوس[۳۵۹]، حقیقت توحید را به درختی پاک مانند کرده است که ریشه آن به ژرفای زمین رفته و ساقه و شاخههایش سر به فلک کشیده و هر دم میوهای مناسب میدهد و آدمیان را بهرهمند میسازد: ﴿﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾﴾[۳۶۰] توحید نیز حقیقت خلل ناپذیری است که چون درک شود در اعماق قلب ریشه می دواند و شاخه های خویش را به صورت فضایل خُلقی و اعمال صالح می گستراند و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان را انتظام بخشیده، در نهایت به سعادت ابدی وی میانجامد، زیرا صورت علمی و اعتقادی و عملی هیچ دانش و فنی مانند اعتقاد به اصول توحید و ایمان نیست که حقیقتی ثابت و پرثمر داشته باشد و رایحهاش در جامعه اسلامی و جهان انتشار یابد[۳۶۱]. اعتقاد به ارکان توحید والاترین کمال و فضیلت از کمالات و فضایل نفسانی و درخشانترین صفات اکتسابی است و انسان را با ساحت کبریایی آشنا میسازد و او را با پروردگار و عظمت و کبریایی او پیوند میدهد و در نتیجه صفات آدمی به صفات قدس ربوبی تشبّه مییابند[۳۶۲][۳۶۳].
- رهاوردهای توحید همواره و برای همگان یکسان نیستند و با توجّه به انواع و مراتب توحید و استعداد موحّدان، گوناگون میگردند و هرکس به قدر مرتبه و استعداد خویش از برکات آنها بهرهمند میشود. قرآن کریم به بسیاری از این رهاوردها اشاره کرده است که مهمترین آنها عبارت اند از[۳۶۴]:
- رهایی از پریشانی و تشویش: بنابر آموزههای قرآنی، انسان موحّد مانند کسی است که تسلیم فرمان یک نفر است که مهربان بوده، وی را به تکالیف طاقتفرسا وانمی دارد و مشرک مانند شخصی است که ارباب گوناگونی دارد که همه مخالف یکدیگرند و هر یک از آنها او را به کارهای سخت میگمارد: ﴿﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَّجُلا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ﴾﴾[۳۶۵] بیشک حال این دو نفر یکسان نیست، چون کسی که ارباب گوناگون بدخلق و ناسازگار دارد همواره درمانده و متحیر است و هرگز نمیتواند خواستههای آنها را برآورد، برخلاف کسی که گوش به فرمان یک نفر است و در پی جلب رضایت اوست و کارهای او را به بهترین وجه انجام داده، از عهده همه وظایف برمیآید. روی توجّه موحدان به پروردگار یگانه است و تنها در برابر اوامر و نواهی او خاضعاند و راه آنان روشن و خاطرشان آسوده است و تکلیف و وظیفه خویش را میدانند و از عهده اش برمیآیند؛ ولی مشرکان تحت تدبیر و فرمانروایی چند فرمانروایند که هر یک چیزی طلب میکند و مشرکان میان دستورهای ضد و نقیض متحیرند و نمیدانند به کدام یک روی آورند و فرمان چه کسی را اطاعت کنند، و حاجت خویش را از که بخواهند[۳۶۶] و از این رو همواره در عذاب و رنجاند[۳۶۷]. حضرت یوسف(ع) به دو رفیق زندانی خود در مقام اندرز گفت: ای دوستان همبند! آیا خدایان پراکنده بهترند: یا خداوند یکتای پیروز:﴿﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴾﴾[۳۶۸]. البته برخی مفسران بازگشت آیه ۲۹ سوره زمر را در مقام دقت به آیه ۲۲ سوره انبیاء: ﴿﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴾﴾[۳۶۹] دانسته و آن را برهانی بر نفی تعدد ارباب و آلهه شمردهاند[۳۷۰]. برخی دیگر آیه مزبور را با آیات ﴿﴿قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ﴾﴾[۳۷۱]، ﴿﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴾﴾[۳۷۲] و ﴿﴿مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾﴾[۳۷۳] که به ترتیب بر تعدّی و ستم شرکا به یکدیگر، فساد مترتب بر تعدّد خدایان و چیره شدن بعضی از آنان بر بعضی دیگر دلالت دارند، مرتبط دیده و با توجه به نمود اجتماعی توحید و شرک، آیات یاد شده را نموداری از اوضاع اجتماعی و سیاسی ممالکی دانستهاند که تحت نفوذ قدرتهای سلطهگری هستند که در برده ساختن دیگران از یکدیگر پیشی میگیرند. این گونه ممالک برای خلاصی از وضعیت یاد شده جز بازگشت به توحید و عبودیت خدا و نافرمانی در برابر قدرتهای شیطانی ندارند، زیرا جامعهای که تحت رهبری شخصیتی الهی است و به اذن خدا، بدون دخالت شهوات و فشارها و مصلحت اندیشیها اداره میشود، در مسیری مشخص، با حریت تمام پیش رفته، با مشکل تعدّد فرمانروایان و اختلافات ویرانگر روبه رو نمیشود و همواره از هواهای شیطانی و طمع ورزی حکام در امان است[۳۷۴]؛ به بیان دیگر صراط مستقیم توحید در وجود انسانهای کامل "پیامبران و اولیای معصوم(ع)" تجسّم مییابد و جوامع انسانی نیز با پذیرش ولایت آنان، از تحیر، گمراهی، ظلم، تجاوز و شقاوت میرهند و به سعادت ابدی میرسند، از این رو مؤمنان موظّفاند در هر یک از نمازهای پنج گانه دوبار از خداوند بخواهند آنان را به راه مستقیم توحید، عدل و ولایت[۳۷۵] که از راه غضب شده گان و گمراهان جداست هدایت کرده، به مقصد نهایی واصل کند: ﴿﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ﴾﴾[۳۷۶][۳۷۷].
- توکل و اعتماد به خدا: هنگامی که اسباب ظاهری به موحدان پشت میکند و همه درها را بر روی خویش روی بسته میبینند، امید خود را از دست نمیدهند و به خدای یگانه اعتماد میکنند که بر همه موجودات و سراسر هستی "عرش" سلطه دارد، از این رو خداوند به پیامبر خویش میفرماید: اگر آنان "منافقان"[۳۷۸] روی گرداندند، نگران مباش و بگو: خداوند مرا کفایت میکند، هیچ معبودی جز او نیست. بر او توکل میکنم که صاحب عرش بزرگ است: ﴿﴿فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴾﴾[۳۷۹]. توکل از لوازم و آثار توحید افعالی است[۳۸۰]، زیرا وقتی انسان یقین کند که تدبیر امور و حوادث جهان به اراده پروردگار است و هیچ موجودی در شئون و آثار خود مستقل نیست، زمام امور خویش را به دست خدا میسپرد و در عین جدّیت و تلاش، بر نیروی غیبی اعتماد میکند و صلاح خود را از پروردگار میخواهد[۳۸۱][۳۸۲].
- صبر، رضا و تسلیم: بر اساس توحید افعالی هیچ مصیبتی رخ نمیدهد مگر به اذن خدا. قرآن کریم در آیه ۱۱ سوره تغابن به این حقیقت تصریح و سپس تأکید میکند که هرکس به خدا ایمان دارد، خداوند قلب او را هدایت میکند: ﴿﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾﴾[۳۸۳]. این مژدهای است به اهل ایمان که هرکس به اصول توحید به ویژه توحید افعالی معتقد باشد پروردگار قلب او را هدایت میکند و هنگام ورود مصیبتها و بروز ناملایمات، به او صبر میدهد[۳۸۴]. وقتی انسان ایمان میآورد که مصائب به اذن خدایند و درمی یابد که صلاح او در چیزی است که برایش پیش میآید، در پیشآمدهای ناگوار بیتابی نمیکند و به قضای الهی رضا میدهد و خدا نیز او را به مقام رضا و تسلیم راه مینماید[۳۸۵]. در وجه نزول آیه یاد شده آورده اند که برخی کافران مکه اسلام نمیآوردند، چون میدانستند که اگر مسلمان شوند ناچارند مانند دیگر مسلمانان به حبشه هجرت کنند و در این صورت، اگر زن و فرزند خود را در مکه رها کنند، بیسرپرست میمانند و اگر آنها را با خود ببرند، به سختیهای غربت دچار میشوند. در این فضا خداوند آیه یاد شده را نازل کرد[۳۸۶]. برخی گفتهاند: مراد از هدایتِ قلب در آیه آن است که هنگام حوادث ناگوار دل انسان موحّد در پرتو توحید به این حقیقت میرسد که هر حرکت و سکونی و هر فاعل وقابلی در سایه اذن و مشیت الهی است و بیعلم و مشیت خدا، فاعل یا قابلی نیست و علم ومشیت الهی خطا نمیکند و قضایش رد نمیشود و توجه به این حقیقت قلب را آرامش میبخشد. مؤمن در این حال یقین دارد که اسباب ظاهری در پدید آوردن حوادث، مستقل نیستند و زمام اختیار آن ها به دست خدایی حکیم است که بیمصلحت حادثهای را پدید نمیآورد[۳۸۷][۳۸۸].
- دفع و رفع بدیها: توحید حسنهای است که همه بدیها و پلیدیها را دفع میکند و اگر بدی و پلیدی فرصت بروز یابد، با وجود توحید از میان میرود، زیرا اساس کژیهای اخلاقی و رفتاری انسان ظلمت شرک است که با نور توحید از صحنه زندگی محو میگردد. قرآن کریم گروهی از اهل کتاب را که به اسلام گرویدند، میستاید و میفرماید: اینان بدی را با نیکی دفع میکنند: ﴿﴿وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ﴾﴾[۳۸۹] شماری از مفسران "حسنه" را در این آیه به توحید و "سیئه" را به شرک تفسیر کرده[۳۹۰] و برخی افزودهاند همانگونه که اسلام پلیدیهای گذشته را جبران میکند، توحید شرک را محو میکند[۳۹۱]. و با محو شرک اساس بدیها برچیده میشود. گروهی دیگر از مفسران "حسنه" و "سیئه" را به مطلق نیکی و بدی معنا کرده و در بیان آیه یادشده گفتهاند: اینان با نیکیها، بدیها را دفع میکنند؛ یعنی با گفتار نیکو، سخنان زشت را و با معروف، منکر را و با حلم جهل جاهلان را و با محبت، کینه توزی را و با پیوند، قطع رابطه را دفع میکنند[۳۹۲]. همچنین برخی درباره آیه ﴿﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴾﴾[۳۹۳] گفتهاند که مراد از عبارت﴿﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ﴾﴾ کلمه توحید و مقصود از ﴿﴿السَّيِّئَةَ ﴾﴾ شرک است و پیامبر(ص) مأمور شد تا به وسیله توحید، شرک مشرکان را دفع کند[۳۹۴]، گرچه تصریح شده است که لفظ ﴿﴿السَّيِّئَةَ ﴾﴾ شامل همه بدیهاست و دفع آن به اختلاف موارد مختلف است؛ برای مثال، دفع شرک و بت پرستی به ادلّه توحید و دفع سخن جاهلان به پند و اندرز و دفع منکرات به اشاعه معروف و دفع ناملایمات به حلم و بردباری و دفع اخلاق رذیله به مکارم حمیده و دفع ناهنجاریها و ستمها به عفو و چشم پوشی است[۳۹۵][۳۹۶].
گواهان توحید
- براساس برخی از آیات قرآن، توحید حقیقتی است که افزون بر وضوح و برهانی بودن آن، مورد گواهی کسانی واقع شده است که شهادت آنان پذیرفته میشود[۳۹۷]:
- خداوند: اعتبار شهادت هرکس به میزان علم، حفظ، عدالت و صداقتِ اوست. هرقدر شاهد از این فضایل بهره بیشتری داشته باشد. شهادت او اطمینان آورتر است، بنابراین اگر کسی که بر توحید گواهی میدهد، خودِ خداوند باشد که مبدأ همه موجودات و کمالات است و این فضایل را به طور مطلق و نامحدود داراست، شهادت او برترین شهادت و اطمینان آورترین گواهی است، چنان که در آیه ۱۸ سوره آل عمران خداوند در حالی که بر عدل و داد خویش تأکید میکند، گواهی میدهد که جز او خدایی نیست: ﴿﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾﴾[۳۹۸]. در این آیه، عدل الهی به عنوان حقیقتی روشن و بینیاز از اثبات مطرح شده که خود شاهد بر خویش است و نیز بر راستی و درستی شهادت خداوند به توحید گواهی میدهد. مراد از گواهی خدا در آیه مزبور گواهی قولی[۳۹۹] است نه فعلی، چنان که برخی پنداشتهاند[۴۰۰]، گرچه آن نیز با توجه به اینکه مجموعه عالم فعل خداست و با نظام هماهنگ خود شاهد یکتایی اوست، در جای خود سخن صحیح و قابل توجّهی است؛ ولی در آیه سخن از گواهی قولی خدا بر توحید است که برخی در آن تردید کرده و گفتهاند: حمل این شهادت بر شهادت قولی مستلزم آن است که مسئله توحید را که عقلی و برهانی است، به نقل مستند سازیم. علاوه آنکه این امر بر صحیح بودن وحی و وحیانی بودن قرآن متوقّف است، در حالی که وحیانی بودن قرآن بر توحید مبتنی است و این مستلزم دور و باطل است، بر این اساس برخی دیگر تأکید کردهاند که مراد از شهادت در آیه یادشده، امری استعاری و مجازی است؛ بدین معنا که دلالت نظام یکپارچه آفرینش بر وحدت صانع به منزله آن است که خداوند خود سخن بگوید و از وحدانیت خویش خبر دهد. در پاسخ اینان باید گفت اوّلاً صرف نقلی بودن امری دلیل بر قطعی و برهانی نبودن آن نیست، زیرا گاه دلیل نقلی، همانند عقل یا بیشتر از آن مفید علم و یقین است، چنان که خبر متواتر همین گونه است که مردم آن را از دلیل عقلی معتبرتر میدانند، هرچند دلیل عقلی از مقدمات قطعی تشکیل شده و مفید یقین باشد، بنابراین اگر فرض شود شاهد، کسی چون خداوند است که به گواهی برهان، دروغ از او محال است، شهادتش همان یقینی را نتیجه میدهد که برهان عقلی. ثانیا روی سخن در آیه با مشرکانی است که خدا را به عنوان خالق عالم پذیرفته بودند و اصنام و ارباب اصنام را به عنوان شفیع و واسطه بین او و خلق میپرستیدند: ﴿﴿أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴾﴾[۴۰۱] حال اگر خداوند که عادل است و به آنچه در آسمانها و زمین است آگاه بوده، چیزی بر او مخفی نیست، گواهی دهد که او برای خویش شریک و واسطهای قرار نداده که به جای وی یا در کنار او پرستیده شود، این گواهی ادعای آنان را مبنی بر وجود شریک یا واسطه بین خدا و خلق باطل میسازد. استدلالی که با توجه به آیه یاد شده در ذهن سامان مییابد، بدین قرار است: اگر در عالم، اربابی وجود میداشت که در آفرینش و تدبیر شریک خدا باشند، قطعا خداوند از آنها خبر داشت و بر حقانیتشان گواهی میداد؛ ولی او شهادت میدهد که شریکی ندارد و خدایی جز او نیست[۴۰۲]. برخی ذیل آیه یاد شده شهادت خدا به توحید را به سه قسم قولی، فعلی و ذاتی تقسیم کردهاند. در این نظریه، آنچه در قرآن و دیگر کتب آسمانی به زبان پیامبران درباره توحید و یگانگی ذات الهی آمده است، "شهادت قولی" است و وجود مخلوقات که با آن نظم و ویژگیها بر وحدانیت خدا دلالت میکند "شهادت فعلی" است. این نظر گاه درباره شهادت ذاتی بر توحید میگوید: واجب چنین نیست که مانند دیگر موجودات ماهیت و وجودی زاید بر خود داشته باشد، بلکه او وجود بَحْت و صِرف الوجود است و در صرف وجود به هیچ وجه دوگانگی راه نمییابد، زیرا آنچه در مقابل وجود است، یا عدم است یا ماهیت که هیچ یک مابه ازای خارجی ندارند، پس واجب با ذات خود بر وحدت خویش دلالت میکند[۴۰۳]. برخی شهادت خدا بر وحدانیت خود را، "حکم به توحید" معنا کرده[۴۰۴] و برخی دیگر حقیقت آن را "علم به توحید" دانستهاند[۴۰۵][۴۰۶].
- فرشتگان: فرشتگان موجودات با شعور و درّاکی هستند که به سبب قرب به مقام ربوبی و انکشاف حقایق بر ایشان[۴۰۷]، معبود بودن و عدالت خدا را درک میکنند[۴۰۸] و یکسره به حمد و تسبیح او مشغولاند: ﴿﴿تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴾﴾[۴۰۹] آنها با مشاهده عجایب و قدرت خدا[۴۱۰] به وحدانیت و یگانگیاش گواهی میدهند: ﴿﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾﴾[۴۱۱] و این گواهی معتبر است، زیرا فرشتگان بندگان محترم خدایند و هرچه میکنند، به امر اوست: ﴿﴿لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ﴾﴾[۴۱۲] به گفتهای شهادت فرشتگان بر توحید امری است پنهان که خداوند از آن پرده برداشته و اگر اِخبار او نبود انسانها به آن راهی نداشتند[۴۱۳]. گواهی فرشتگان بر توحید افزون بر اینکه قولی است، عملی نیز هست، زیرا آنها او را میپرستند و در برابر معبود دیگری سر تعظیم فرود نمیآورند[۴۱۴]. برخی این شهادت را اقرار معنا کرده و آن را نسبت به قومی، ذاتی و نسبت به قومی دیگر فعلی و نسبت به قوم سوم قولی دانستهاند[۴۱۵] برخی دیگر معتقدند از آن رو که فرشتگان در عوالم آسمانها و زمین حضور دارند، آگاهی آنها بر مصنوعات الهی و بدایع صنع او از همه موجودات بیشتر است و بدیهی است که شهادت آنها در مقایسه با شهادت دیگران به واقع نزدیکتر است و از این رو خداوند پس از گواهی خود بر توحید، از خصوص شهادت آنها با صراحت یاد کرده است[۴۱۶][۴۱۷].
- صاحبان علم: صاحبان علم با حجّتهای روشن و برهانهای قطعی[۴۱۸] و آشنایی با شگفتیهای جهان آفرینش[۴۱۹] به توحید پیبرده، بر یگانگی و وحدانیت پروردگار عالم گواهی میدهند: ﴿﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾﴾[۴۲۰] تقارن شهادت صاحبان علم با شهادت خدا و گواهی فرشتگان در این آیه، بر عظمت و شرافت آنان دلالت دارد و از درجه بالای آنها در کمال حکایت میکند[۴۲۱]. مصداق کامل "صاحبان علم"، پیامبران و اوصیای آنان و اولیای معصوم(ع) است[۴۲۲] که خداوند معرفت خویش را به گونه کامل بدانان ارزانی داشته است. برخی گفته اند: تنها این بزرگواران هستند که شایسته عنوان "اولواالعلمِ" در آیه یاد شدهاند، زیرا آناناند که بنیاد دانش و خداپرستی را در جهان پی ریختهاند؛ ولی علم و معرفت دیگر عالمان درباره توحید و قرآن، اکتسابی و مقرون به اموری خطاپذیر یا آغشته به جهل است[۴۲۳]؛ امّا این سخن را نمیتوان پذیرفت، زیرا کلمه "اولواالعلمِ" قید و شرطی ندارد و ثانیاً غیر از انبیا و اوصیای الهی، عالمان بسیاری با ادلّه و برهانهای شایان اعتماد "برهان صدّیقین، برهان نظم، برهان تمانع و برهان محبت مدخلهای مربوط" به توحید علم یافتهاند[۴۲۴] و بر اساس آن ها بر حقانیت توحید گواهی میدهند، با این حال، میتوان پذیرفت که مراد از علم در عبارت "اولواالعلمِ" ، علم توحید و علوم دینی است نه هر گونه علمی، زیرا آیه درصدد بیان یکتایی خداست[۴۲۵][۴۲۶]
- گفتنی است که در این آیه جمله " لا إِلهَ إِلَّا هُوَ " تکرار شده است. این تکرار چنان که در برخی روایات آمده[۴۲۷]، برای آن است که در آغاز آیه شهادت خداوند و فرشتگان و صاحبان علم به توحید گزارش شده و در پایان آیه تعلیم داده شده است که هرکس این گواهی را درمی یابد، لازم است با آن گواهان همصدا گردد و بر وحدت و یگانگی معبود گواهی دهد[۴۲۸]. برخی سرّ تکرار را تأکید و بیان اهتمام قرآن به توحید دانستهاند[۴۲۹][۴۳۰].
- نقل است که دو عالم مسیحی از پیامبر(ص) پرسیدند: مهمترین شهادت در کتاب خدا کدام شهادت و چگونه شهادتی است؟ در این حال آیه یاد شده نازل شد [۴۳۱] و از آن پس همواره در کانون توجه پیامبر خدا(ص) بود و آن حضرت بارها در مواقع مختلف آیه را بر زبان میآورد[۴۳۲]؛ از جمله آنکه زبیر بن عوام گوید: شب عرفه در خدمت رسول اللّه صلی الله علیه و آله بودم و شنیدم آن حضرت این آیه را به صورت مکرّر تلاوت میکرد[۴۳۳] برخی صاحب نظران که فقط انبیا و اوصیا(ع) را مصداق "اولواالعلمِ" میدانند و معتقدند که اهل توحید به لسان قال و جمیع موجودات به لسان حال بر حقانیت توحید شهادت میدهند، در بیان ادله نظریه خویش گفتهاند: اولاً شهادت خدا و فرشتگان و انبیا و اوصیا به واسطه عصمت آنان، در معرض شبهه و اشکال نیست، برخلاف شهادت غیر معصوم که در معرض شک و تردید است. ثانیا شهادت غیر آنان از آنان اخذ شده و فرع بر آن است و ثالثا گویی قرآن فرموده است: توحید مسئلهای است که چنین شاهدان معصومی دارد و ازاین رو احدی نباید آن را ردّ کند، همان گونه که در برابر کسی که منکر مطلبی است، دلیل میآورند که این مطلب را فلان عالم یا متدین گواهی داده است و از این رو نباید کسی آن را انکار کند[۴۳۴][۴۳۵].
مراتب توحید
- توحید به معنای یکتا و یگانه دانستن یا اعتقاد به یکتایی و یگانگی خداست که توحید به این معنا دارای مراتبی است و توحید کامل؛ یعنی یکتا دانستن خداوند و تمام مراتب آن، بنابراین[۴۳۶]:
توحید سه قسم است[۴۳۷]:
- ذاتی؛
- صفاتی؛
- افعالی.
- و توحید افعالی نیز به سه قسم کلی تقسیم میگردد[۴۳۸]:
- توحید در ربوبیت نیز دارای فروع و شؤون مختلف است که عبارتند از[۴۳۹]:
- توحید در حاکمیت (ولایت)، توحید در تشریع، توحید در اطاعت، توحید در عبادت، توحید در استعانت، توحید در محبت، توحید در مغفرت و شفاعت و توحید در خوف و رجاء[۴۴۰][۴۴۱]
- نکتهای که باید در مورد این تقسیم، به خصوص در مورد فروع و اقسام ربوبیت مورد توجه قرار گیرد، این است که تفاوت اقسام و فروع مذکور با یکدیگر و با مقسم خود، از باب تفاوت در حیثیات است؛ یعنی این تفاوتها از حیث مفهوم است نه مصداق، چون مصداق تمام این توحیدها یکی است که همان خداوند خالق و رب است؛ یعنی خداوند خالق و رب، ربوبیت خود را از حیثیات متفاوت اعمال میکند چون بعد از خلق عالم، تدبیر و اداره آن مطرح است و ربوبیت خدا هم همین تدبیر کامل است اما برای اعمال تدبیر عالم، ساز و کارهای ویژه و متفاوتی نیاز است که فروع و شؤون مختلف ربوبیت در همین راستا معنا پیدا میکند[۴۴۲]
- صدر المتالهین در رد این ادعا، که "مفهومات مختلفه از مصداق و ذات و احد انتزاع نمیشود" آورده است: "" ان مجرد تعدد المفهومات لا یوجب ان یکون حقیقة کل منها و نحو وجوده غیر حقیقة الآخر و وجوده الا بدلیل آخر غیر تعدد المفهوم، و اختلافه یوجب ان یکون ذات کل واحد منها غیر ذات الآخر""[۴۴۳].
- بنابراین، ربوبیت خداوند به اعتبار حالات مختلف تدبیر شوندگان، به اقسام گوناگون تقسیم میگردد که همه آنها، از لوازم ربوبیت است[۴۴۴]
منابع
پانویس
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ المنجد، ص ۸۹۰؛ التعریفات، ص ۹۶، «التوحید».
- ↑ التعریفات، ص ۹۶.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۵۰۶.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۴.
- ↑ المنار، ج ۵، ص ۱۴۹.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۱۸ - ۳۰.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۰۳، «توحید در قرآن»؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۹۹ - ۱۰۴، «جهان بینی توحیدی».
- ↑ صفات الله عندالمسلمین، ص ۳۷.
- ↑ شرح منظومه، سبزواری، ص ۱۴۸.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۱۵۵.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۱۱.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۳۹۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ مصطلحات التصوف، ص ۲۲۷ - ۲۲۹؛ جامع الاسرار، ص ۱۱۴؛ التوحید، دیباجی، ص ۱۱۵.
- ↑ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۴ - ۱۰۶.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۳۶۲.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۱۶ - ۵۴۹، «توحید در قرآن».
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۵، ص ۱۲۱ - ۱۲۷؛ التجلیات الالهیه، ص ۳۵۳ - ۳۵۵ ، ۳۸۸.
- ↑ شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۸۲ - ۲۹۰.
- ↑ احیاء العلوم، ج ۵، ص ۱۵۸؛ شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۵۲۹.
- ↑ کشف الحقایق، ص ۱۴۹.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ شرح اصطلاحات تصوف، ص ۲۹۴ - ۲۹۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی میخواهد و برایتان دشواری نمیخواهد و (میخواهد) تا شمار (روزهها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۵.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۴۵۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۲۲۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۶، ص ۲۲۳.
- ↑ بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند مژده میدهد که پاداشی بزرگ دارند؛ سوره اسراء، آیه: ۹.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۴.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۳۹۳.
- ↑ التوحید صدوق، ص ۳۳۱؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۸۸؛ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۲۵ - ۲۶، «توحید در قرآن».
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۳۹۵.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۱۱.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ اگر خداوند میخواست فرزندی برگزیند از (میان) آنچه میآفریند هر چه میخواست برمیگزید، پاکا که اوست، او خداوند یگانه دادفرماست؛ سوره زمر، آیه: ۴.
- ↑ پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.
- ↑ و نه هیچ کس او را همانند است؛ سوره اخلاص، آیه: ۴.
- ↑ به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید؛ سوره مائده، آیه: ۷۳.
- ↑ بگو او خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه: ۱.
- ↑ پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست؛ سوره شوری، آیه: ۱۱.
- ↑ و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است؛ سوره انعام، آیه: ۷۳.
- ↑ این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۲.
- ↑ بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.
- ↑ ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۳.
- ↑ سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را آن بخشنده بخشاینده؛ سوره توحید، آیه: ۱- ۲.
- ↑ بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۴.
- ↑ و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره صافات، آیه: ۱۸۲.
- ↑ یا بگویید: اگر کتاب (آسمانی) بر ما فرو فرستاده شده بود ما از آنان رهیافتهتر میبودیم؛ به راستی برهانی از پروردگارتان و رهنمود و بخشایشی به شما رسیده است؛ اکنون ستمگرتر از آن کس که آیات خداوند را دروغ شمارد و از آنها روی گرداند کیست؟ به زودی کسانی را که از آیات ما رو میگردانند برای آنکه رو میگرداندند به عذابی سخت کیفر میدهیم؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.
- ↑ شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۴۰.
- ↑ و گفت: فرزندانم! از یک دروازه، وارد نشوید و از دروازههای گوناگون درآیید! و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمیتوانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند؛ سوره یوسف، آیه: ۶۷.
- ↑ و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.
- ↑ و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۸۸.
- ↑ آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.
- ↑ و یهودیان و مسیحیان گفتند: ما فرزندان خداوند و دوستان اوییم؛ بگو: پس چرا شما را برای گناهانتان عذاب میکند؟ خیر، شما نیز بشری هستید از همان کسان که آفریده است، هر که را بخواهد میبخشاید و هر که را بخواهد عذاب میکند و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست از آن خداوند است و بازگشت (همگان) به سوی اوست؛ سوره مائده، آیه: ۱۸.
- ↑ بیگمان فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ زنده میگرداند و میمیراند و شما در برابر خداوند یار و یاوری ندارید؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۶.
- ↑ بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۱.
- ↑ و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است ؛ سوره هود، آیه: ۶.
- ↑ یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.
- ↑ آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۷.
- ↑ و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.
- ↑ و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.
- ↑ و شما نه در زمین و نه در آسمان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید؛ سوره عنکبوت، آیه: ۲۲.
- ↑ خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
- ↑ و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.
- ↑ و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کردهاند نومید و نابود گردیدهاند؛ آنان را برای کفری که ورزیدهاند، نوشابهای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۰.
- ↑ آینده و گذشته آنان را میداند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمیکنند و خود از بیم او هراسانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۸.
- ↑ به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه: ۸۳.
- ↑ بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۴.
- ↑ خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بیگمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتنستای باشد دوست نمیدارد؛ سوره نساء، آیه: ۳۶.
- ↑ بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۵۶.
- ↑ و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.
- ↑ و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶.
- ↑ از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند؛ سوره فاطر، آیه: ۱۳.
- ↑ به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را.آن بخشنده بخشاینده مالک روز پاداش و کیفر تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم؛ سوره فاتحه، آیه: ۱- ۵.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه: ۱۲۱.
- ↑ خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.
- ↑ بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.
- ↑ خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره زمر، آیه: ۲۹.
- ↑ ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟؛ سوره یوسف، آیه: ۳۹.
- ↑ پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۹.
- ↑ هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه: ۱۱.
- ↑ آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند؛ سوره قصص، آیه: ۵۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ خداوند آفریننده هر چیز است؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۴۸؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۳، «جهان بینی توحیدی»؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۲.
- ↑ و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست؛ سوره نجم، آیه: ۲.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.
- ↑ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ سوره اعراف، آیه: ۵۴.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۸۹.
- ↑ خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است.کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه: ۶۲-۶۳.
- ↑ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۳، «جهان بینی توحیدی».
- ↑ المنار، ج ۷، ص ۴۱۰.
- ↑ بگو: بیگمان یکسره کار با خداوند است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۴.
- ↑ خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است؛ سوره فاطر، آیه: ۴۱.
- ↑ آیا به پرندگان رام شده در فضای آسمان ننگریستهاند که جز خداوند آنان را نگاه نمیدارد؟ بیگمان در آن برای گروهی که ایمان دارند نشانههایی است؛ سوره نحل، آیه: ۷۹.
- ↑ و اینکه اوست که میخنداند و میگریاند.و اینکه اوست که میمیراند و زنده میگرداند و اینکه او دو گونه نر و ماده را آفرید از نطفهای، آنگاه که فرو ریخته شود.و اینکه آفرینش جهان دیگر با اوست؛ سوره نجم، آیه: ۴۳-۴۸.
- ↑ آیا آبی را که مینوشید، دیدهاید؟آیا شما آن را از ابر فرو فرستادهاید یا فرو فرستنده ماییم؟؛ سوره واقعه، آیه: ۶۸- ۶۹.
- ↑ آیا آنچه را میکارید، دیدهاید؟آیا شما آن را میرویانید یا رویاننده ماییم؟؛ سوره واقعه، آیه: ۶۳- ۶۴.
- ↑ و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید؛ سوره تکویر، آیه: ۲۹.
- ↑ بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
- ↑ بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی؛ سوره جن، آیه: ۲۱.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۱، ص ۳۷۵.
- ↑ تو را در این کار هیچ دستی نیست- چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بیگمان ستمگرند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۸.
- ↑ بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قصص، آیه: ۵۶.
- ↑ بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است، فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست سپس به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره زمر، آیه: ۴۴.
- ↑ خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۳۷۹، «توحید در قرآن»؛ مجموعه آثار مطهری، ج ۲، ص ۱۰۳، «جهان بینی توحیدی».
- ↑ خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۷.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۸.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ و خدای شما خدایی یگانه است، خدایی جز آن بخشنده بخشاینده نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۳.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۵، ۵۸.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۵۸ - ۵۹؛ ر.ک: الکافی، ج ۳، ص۳۲۴؛ المزار الکبیر، ص ۴۰.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره حشر، آیه: ۲۴.
- ↑ این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۲.
- ↑ خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه: ۶۲.
- ↑ بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.
- ↑ و اگر از آنان بپرسید که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام کرده است خواهند گفت: خداوند؛ پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوند؟؛ سوره عنکبوت، آیه: ۶۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵۰؛ اطیب البیان، ج ۱۱، ص ۱۷۲.
- ↑ در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است؛ سوره صافات، آیه: ۹۶.
- ↑ یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۰.
- ↑ سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۴.
- ↑ ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه: ۳.
- ↑ خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه: ۶۲.
- ↑ همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد؛ سوره فرقان، آیه: ۲.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۰۰ - ۴۰۱، «توحید در قرآن».
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۲۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ۱۲۳ - ۱۲۴؛ الالهیات، ج ۲، ص ۴۵.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۵۱.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۵۷.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ بیگمان زمین از آن خداوند است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۸.
- ↑ و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۷۷.
- ↑ هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است؛ سوره نجم، آیه:۲۵.
- ↑ و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است؛ سوره فتح، آیه: ۷.
- ↑ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۴.
- ↑ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است و کارها به سوی خداوند بازگردانده میشود؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۹.
- ↑ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداوند است؛ از هر که خواهد در میگذرد و هر که را خواهد عذاب میکند؛ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۲۹.
- ↑ نمونه، ج ۱۶، ص ۴۰۹.
- ↑ بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۱.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۱۷.
- ↑ از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) میخوانید سر مویی اختیار ندارند؛ سوره فاطر، آیه: ۱۳.
- ↑ بگو آیا به جای خداوند، چیزی را میپرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست؛ سوره مائده، آیه: ۷۶.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۷۴ - ۷۵.
- ↑ بگو: من برای خویش اختیار زیان و سودی ندارم مگر آنچه خداوند بخواهد؛ هر امّتی زمانهای دارد که چون فرا رسد نه ساعتی دیر میکنند و نه پیش میافتند؛ سوره یونس، آیه: ۴۹.
- ↑ بگو: من برای شما نه یارای زیانی دارم و نه رهیافتی؛ سوره جن، آیه: ۲۱.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۱ - ۴۲۲، «توحید در قرآن».
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند؛ سوره حشر، آیه: ۲۳.
- ↑ و فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن خداوند است؛ سوره مائده، آیه: ۱۷.
- ↑ و را در فرمانروایی انبازی؛ سوره اسراء، آیه:۱۱۱.
- ↑ بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۶.
- ↑ بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره ملک، آیه:۱.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۱۸.
- ↑ به راستی برهانی از پروردگارتان؛ سوره انعام، آیه: ۵۷.
- ↑ بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۷۰.
- ↑ و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند؛ سوره مائده، آیه: ۴۹.
- ↑ ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۴.
- ↑ و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۵.
- ↑ و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند؛ سوره مائده، آیه:۴۷.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ مفردات، ص ۳۳۶، «رب».
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۶.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۲۱.
- ↑ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان؛ سوره اعراف، آیه: ۵۴.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۶۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۷.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۴۲۸.
- ↑ و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۲، ص ۸۸.
- ↑ بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۴.
- ↑ بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است. که او را شریکی نیست و به این فرمان یافتهام و من نخستین مسلمانم بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۶۲ - ۱۶۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۲.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.
- ↑ خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۱.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۶۷ - ۶۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۰ - ۱۵۳؛ کشف الفوائد، ص ۱۹۴ - ۱۹۵؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۶۷.
- ↑ شرح المقاصد، ج ۲، ص ۶۳.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۲۱.
- ↑ بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره ملک، آیه:۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۵۲.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۲۴۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم؛ سوره مائده، آیه:۲۲.
- ↑ التوحید، صدوق، ص ۲۵۰.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۶۵؛ اسفار، ج ۶، ص ۹۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ آنگاه، به فرشتگان کارگزار؛ سوره نازعات، آیه:۵.
- ↑ و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند؛ سوره انبیاء، آیه:۲۶ - ۲۷.
- ↑ از پروردگارشان که بر آنها چیرگی دارد میهراسند و آنچه فرمان مییابند بجای میآورند؛ سوره نحل، آیه:۵۰.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۸۳ - ۱۸۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.
- ↑ بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قصص، آیه: ۵۶.
- ↑ و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است؛ سوره هود، آیه:۶.
- ↑ بیگمان این خداوند است که بسیار روزیبخش توانمند استوار است؛ سوره ذاریات، آیه:۵۸.
- ↑ ای مردم! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید؛ آیا آفرینندهای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) باز گردانده میشوید؟؛ سوره فاطر، آیه:۳.
- ↑ بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۳۱.
- ↑ بگو: چه کسی از آسمانها و زمین به شما روزی میرساند؟ بگو: خداوند و بیگمان ما یا شما بر رهنمود یا در گمراهی آشکاریم؛ سوره سبأ، آیه: ۲۴.
- ↑ و شما در زمین به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید؛ سوره شوری، آیه: ۳۱.
- ↑ خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره سجده، آیه:۴.
- ↑ و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان میهراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند؛ سوره انعام، آیه: ۵۱.
- ↑ و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد؛ تا چون هراس از دلهاشان برخیزد گویند: پروردگارتان چه گفت؟ میگویند: حقیقت را و او فرازمند بزرگ است؛ سوره سبأ، آیه:۲۳.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۸۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۲۰.
- ↑ این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه:۱۰۲.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶.
- ↑ و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۷۷.
- ↑ چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۸.
- ↑ .من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۷۹.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۱۰، «توحید در قرآن».
- ↑ پیام قرآن، ج۳، ص ۲۷۸.
- ↑ و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم؛ سوره قصص، آیه:۳۸.
- ↑ و گفت: من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه:۲۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ آنگاه گوسالهای برای آنان برآورد، پیکری (بیروح) که بانگ گاو داشت و گفتند: این خدای شما و خدای موسی است که از یاد برده است؛ سوره طه، آیه:۸۸.
- ↑ آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بیگمان این چیزی شگفت است؛ سوره ص، آیه:۵.
- ↑ آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را خدای خویش گرفته است؟ و آیا تو بر او مراقب میتوانی بود؟؛ سوره فرقان، آیه: ۴۳.
- ↑ آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۳.
- ↑ و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ میگویند: خداوند، بگو: سپاس، خداوند راست اما بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره لقمان، آیه:۲۵.
- ↑ و چون از ایشان بپرسی: آسمانها و زمین را که آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند بگو: پس آیا آنچه را به جای خداوند به پرستش میخوانید دیدهاید؟ اگر خداوند گزندی برای من بخواهد آیا آنان گزند او را از من میگردانند؟ یا اگر بخشایشی برای من بخواهد، میتوانند بخشایش او را باز دارند؟ بگو: خداوند مرا بس؛ توکّلکنندگان تنها بر او توکّل دارند؛ سوره زمر، آیه: ۳۸.
- ↑ و اگر از آنان بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است خواهند گفت آنها را (خداوند) پیروزمند دانا آفریده است؛ سوره زخرف، آیه:۹.
- ↑ و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنان را آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟؛ سوره زخرف، آیه:۸۷.
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص ۸۵.
- ↑ و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.
- ↑ و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید؛ سوره انبیاء، آیه:۲۵.
- ↑ همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما میهراسم؛ سوره اعراف، آیه: ۵۹.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.
- ↑ پیام قرآن، ج ۳، ص ۲۸۳.
- ↑ پیام قرآن، ج ۳، ص ۲۸۴.
- ↑ همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما میهراسم؛ سوره اعراف، آیه: ۵۹.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۱۶۲.
- ↑ هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟؛ سوره مریم، آیه:۴۲.
- ↑ ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم؛ سوره مریم، آیه:۴۳.
- ↑ ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه:۴۴.
- ↑ ا ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه: ۴۵.
- ↑ گفت: آیا به جای خداوند چیزی را میپرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟؛ سوره انبیاء، آیه: ۶۶.
- ↑ و ابراهیم را (یاد کن) هنگامی که به قوم خود گفت: خداوند را بپرستید و از او پروا کنید.این، اگر بدانید برای شما بهتر است؛ سوره عنکبوت، آیه:۱۶.
- ↑ تنها بتهایی را به جای خداوند میپرستید و دروغی فرا میبافید؛ بیگمان کسانی که به جای خداوند میپرستید اختیار روزی شما را ندارند، روزی را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس گزارید که به سوی او باز گردانده میشوید؛ سوره عنکبوت، آیه:۱۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵۰.
- ↑ ابراهیم) گفت: آیا چیزی را که خود میتراشید میپرستید؟در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است؛ سوره صافات، آیه: ۹۵- ۹۶.
- ↑ قصص الانبیاء، ج ۱، ص ۱۸۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص ۱۴۹.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ و گفت: من پروردگار برتر شمایم؛ سوره نازعات، آیه:۲۴.
- ↑ و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتهای؟؛ سوره شعراء، آیه:۲۲.
- ↑ و موسی گفت: ای فرعون! بیگمان من پیامآوری از سوی پروردگار جهانیانم. در خور است که درباره خداوند جز حقّ نگویم؛ به راستی برای شما برهانی از پروردگارتان آوردهام، از این روی بنی اسرائیل را با من گسیل کن!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۰۴- ۱۰۵.
- ↑ و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید.بیگمان آنچه اینان میکنند از هم پاشیده است و آنچه میکردند باطل است. (نیز) گفت: آیا خدایی جز خداوند برایتان بجویم در حالی که او شما را بر جهانیان برتری داده است؟؛ سوره اعراف، آیه: ۱۳۸ - ۱۴۰.
- ↑ و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۰.
- ↑ موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمیورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را میسوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو میپاشیم.خدای شما تنها آن خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست که به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد؛ سوره طه، آیه: ۹۷- ۹۸.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۲۴۱؛ کشف الحقایق، ج ۱، ص ۱۶۰؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۵۴۷.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۲۴۶.
- ↑ المیزان، ج ۶، ص ۲۴۶.
- ↑ و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانستهای، تو آنچه در درون من است میدانی و من آنچه در ذات توست نمیدانم، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۶.
- ↑ به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۷.
- ↑ آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند؛ سوره توبه، آیه:۳۱.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۲۵۵.
- ↑ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹؛ المنار، ج ۳، ص ۳۲۷؛ ج ۵، ص ۱۴۷ - ۱۴۸.
- ↑ بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه: ۵۶.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۱۱۵.
- ↑ بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه:۵۶.
- ↑ بگو: ای کافران!آنچه شما میپرستید، نمیپرستم.و شما پرستشگران پرستیده من نیستید.و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم.و شما (هم) پرستشگران پرستیده من نیستید.دین شما از شما و دین من از من.؛ سوره کافرون، آیه: ۱-۶.
- ↑ بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۴.
- ↑ المنار، ج ۳، ص ۳۲۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ حجة التفاسیر، ج ۶، ص ۱۰۹.
- ↑ و از پیامبران ما که پیش از تو فرستادهایم بپرس، آیا به جای (خداوند) بخشنده خدایانی را قرار دادهایم که پرستیده شوند؟؛ سوره زخرف، آیه:۴۵.
- ↑ و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!؛ سوره اسراء، آیه: ۲۳.
- ↑ نمونه، ج ۲۱، ص ۷۴.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۲۰، ص ۱۲۲.
- ↑ هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت؛ سوره فاطر، آیه: ۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۳.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۵، ص ۲۲۳.
- ↑ آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره جاثیه، آیه:۲۳.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۸، ص ۲۳۵.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۵، ص ۴۸۱.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۱۸۲.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستادهایم؛ سوره نساء، آیه: ۸۰.
- ↑ المنار، ج ۵، ص ۱۴۹.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه:۱۲۱.
- ↑ انوار درخشان، ج ۶، ص ۱۳۸.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۴۰۶؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۵۲؛ من هدی القرآن، ج ۳، ص ۱۷۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ و از نشانههای او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را میپرستید؛ سوره فصلت، آیه: ۳۷.
- ↑ مخزن العرفان، ج ۱۱، ص ۳۳۴.
- ↑ نمونه، ج ۲۰، ص ۲۹۱.
- ↑ بیان السعاده، ج ۴، ص ۳۸.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید؛ سوره بقره، آیه:۱۷۲.
- ↑ الکاشف، ج ۱، ص ۲۶۴.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۲، ص ۳۰۵.
- ↑ تفسیر اثنی عشری، ج ۱، ص ۳۱۵؛ کنز الدقائق، ج ۲، ص ۲۱۸.
- ↑ تفسیر خسروی، ج ۱، ص ۲۱۹.
- ↑ پس، از آنچه خداوند روزی شما کرده است حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را میپرستید؛ سوره نحل، آیه: 114.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۱۳، ص ۳۱۳.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۷.
- ↑ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند؛ سوره غافر، آیه:۶۰.
- ↑ و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی میرساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بیگمان از ستمگرانی؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۶.
- ↑ و گمراهتر از آن کس که به جای خداوند چیزی را (به پرستش) میخواند که تا رستخیز پاسخ او را نخواهد داد، کیست؟ و آنان از خواندن اینان بیخبرند؛ سوره احقاف، آیه:۵.
- ↑ و چون (در رستخیز) مردم را گرد آورند؛ (آن خدایان دروغین) دشمنان آنان خواهند بود و پرستش آنان را (هم) انکار خواهند کرد؛ سوره احقاف، آیه:۶.
- ↑ اگر بخواهد شما را میبرد و آفریدگان تازهای میآورد؛ سوره فاطر، آیه:۱۶.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۴۴، «توحید در قرآن».
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است؛ سوره زمر، آیه:۶۲.
- ↑ و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید؛ سوره نحل، آیه:۵۳.
- ↑ و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه:۳۶.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۶۳.
- ↑ و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان؛ سوره جاثیه، آیه: ۳۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۸۱.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۲۲.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱، ص ۱۵؛ کشف الحقایق، ج ۱، ص ۱.
- ↑ مصباح المتهجّد، ص ۵۸۲.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۴۱؛ ر. ک: اطیب البیان، ج۱، ص ۹۸.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۴۱.
- ↑ این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است؛ سوره انعام، آیه:۱۰۲.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۱، ص ۴۱.
- ↑ رک نمونه، ج ۱، ص ۲۳.
- ↑ و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره انفال، آیه:۱۰.
- ↑ و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۹.
- ↑ پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه:۱۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۷، ۱۳۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۶، ص ۸۸۱؛ مستدرک السفینه، ج ۶، ص ۱۵۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است؛ سوره لقمان، آیه:۱۳.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج ۲، ص ۵۵۹، «توحید در قرآن».
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۳، ص ۲۸۸؛ مواهب علیه، ج ۲، ص ۳۲۳؛ من وحی القرآن، ج ۱۳، ص ۱۰۵.
- ↑ آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد.به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۴- ۲۵.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۳، ص ۲۸۸؛ ر.ک: المیزان، ج ۱۲، ص ۲۴۲۳.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۲، ص ۳۰۰.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره زمر، آیه:۲۹.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۴، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.
- ↑ مقتنیات الدرر، ج ۹، ص ۲۱۰ - ۲۱۱، الجدید، ج ۶، ص ۱۶۱.
- ↑ ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟؛ سوره یوسف، آیه:۳۹.
- ↑ اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.
- ↑ داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزمودهایم و از پروردگار خویش آمرزش خواست و به سجده درافتاد و (به سوی ما) بازگشت؛ سوره ص، آیه:۲۴.
- ↑ اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.
- ↑ خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۱.
- ↑ ر.ک: من هدی القرآن، ج ۱۱، ص ۴۷۷.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۶۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۷۲.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶-۷.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۴، ص ۳۳۸.
- ↑ پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۹.
- ↑ اطیب البیان، ج ۶، ص ۳۴۰.
- ↑ انوار درخشان، ج ۷، ص ۲۲۸.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه:۱۱.
- ↑ انوار درخشان، ج ۱۶، ص ۴۰۷.
- ↑ تفسیر جامع، ج ۷، ص ۱۷۱؛ حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۳۲.
- ↑ حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۳۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۰۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ ولی ما نسلهایی پدید آوردیم که زمانی دراز بر آنان گذشت و تو در میان مردم مدین ساکن نبودی تا آیات ما را بر آنان بخوانی ولی ما فرستنده (ی تو به پیامبری) بودیم؛ سوره قصص، آیه: ۴۵.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۷، ص ۱۱۲؛ الجدید، ج ۵ ، ص ۲۹۳؛ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۰، ص۱۵۵-۱۵۶.
- ↑ الجدید، ج ۵، ص ۲۹۳.
- ↑ اطیب البیان، ج ۱۰، ص ۲۵۳؛ تفسیر خسروی، ج ۶، ص ۳۷۲؛ نمونه، ج ۱۶، ص ۱۰۶.
- ↑ بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۶.
- ↑ تفسیر اثنی عشری، ج ۹، ص ۱۷۳.
- ↑ تفسیر اثنی عشری، ج ۹، ص ۱۷۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۸.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۱۱۵.
- ↑ نمونه، ج ۲، ص ۴۶۷.
- ↑ آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفتهاند (و میگویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم، در آنچه اختلاف میورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمیکند؛ سوره زمر، آیه: ۳.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۱۱۵.
- ↑ اطیب البیان، ج ۳، ص ۱۳۹.
- ↑ التبیان، ج ۲، ص ۴۱۶؛ منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۹۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۵۷؛ مقتنیات الدرر، ج ۲، ص ۱۷۳.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ اطیب البیان، ج ۳، ص ۱۳۹.
- ↑ احسن الحدیث، ج ۲، ص ۳۵.
- ↑ نزدیک است که آسمانها بر فراز سرشان بشکافند و فرشتگان با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و برای هر کس که در زمین است آمرزش میخواهند؛ آگاه باشید که بیگمان خداوند است که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره شوری، آیه:۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۵۷؛ منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۹۰.
- ↑ خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۸.
- ↑ اگر میخواستیم سرگرمییی برگزینیم- چنانچه کننده (ی این کار) میبودیم- آن را از نزد خود میگزیدیم.بلکه، راستی را بر ناراستی میافکنیم که آن را درهم میشکند؛ و خود ناگهان از میان میرود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف میکنید؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۷- ۱۸.
- ↑ احسن الحدیث، ج ۲، ص ۳۵.
- ↑ نمونه، ج ۲، ص ۴۶۷.
- ↑ الجوهر الثمین، ج ۱، ص ۳۰۳.
- ↑ المنیر، ج ۳، ص ۱۷۸.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۹۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۵۸.
- ↑ خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه:۱۸.
- ↑ تفسیر اثنی عشری، ج ۲، ص ۱۴۰.
- ↑ تفسیر فرات الکوفی، ص ۷۸؛ الاصفی، ج ۱، ص ۱۴۷؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۲۲۴.
- ↑ انوار درخشان، ج ۳، ص ۳۰.
- ↑ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۲۲۴.
- ↑ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۲۲۵.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ روض الجنان، ج ۴، ص ۲۳۴ - ۲۳۵.
- ↑ تفسیر عاملی، ج ۲، ص ۳۷.
- ↑ کنز الدقائق، ج ۳، ص ۵۵؛ الجوهر الثمین، ج ۱، ص ۳۰۴.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ روض الجنان، ج ۴، ص ۲۲۴ - ۲۲۵.
- ↑ انوار العرفان، ج ۵، ص ۱۹۵.
- ↑ نمونه، ج ۲، ص ۴۶۹؛ انوار العرفان، ج ۵، ص ۱۹۵.
- ↑ اطیب البیان، ج ۳، ص ۱۴۲.
- ↑ رمضانی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۹، ص:۷۲ - ۱۱۵.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ ر . ک سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۲، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، چاپ سوم، قم، ۱۴۱۱، ص۱۰۵.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، دار احیاء التراث العربی، بیروت: چاپ چهارم، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۱۷۵ .
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص: ۳۲۹ تا ۳۶۹.