اکیدر بن عبدالملک بن عبدالحی کندی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۲
 
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
برخی منابع نام او را «عبدالمغیث» ذکر کرده‌اند<ref>کحاله، ج۲، ص۵۲۹.</ref>، اما این نام در منابع قدیمی یافت نشد. اکیدر [[لقب]] [[پادشاه]] [[دومة الجندل]] بود. او از [[قوم]] کنده و [[مسیحی]] بود<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۲۶؛ بیهقی، ج۹، ص۱۸۷؛ ابن حجر، فتح، ج۵، ص۱۶۹.</ref>. و در دومة الجندل، دارای دژی [[استوار]] بود و به شکار حیوانات علاقه داشت<ref>ابن قتیبه، ص۱۶۵.</ref>.
برخی منابع نام او را «عبدالمغیث» ذکر کرده‌اند<ref>کحاله، ج۲، ص۵۲۹.</ref>، اما این نام در منابع قدیمی یافت نشد. اکیدر [[لقب]] [[پادشاه]] [[دومة الجندل]] بود. او از [[قوم کنده]] و [[مسیحی]] بود<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۲۶؛ بیهقی، ج۹، ص۱۸۷؛ ابن حجر، فتح، ج۵، ص۱۶۹.</ref>. و در دومة الجندل، دارای دژی [[استوار]] بود و به شکار حیوانات علاقه داشت<ref>ابن قتیبه، ص۱۶۵.</ref>.


تجار [[عرب]]، از [[ظلم و ستم]] اکیدر بن عبدالملک به [[رسول خدا]] {{صل}} [[شکایت]] کردند <ref>ابن حبیب بغدادی، محبر، ص۱۱۳.</ref>. رسول خدا {{صل}} چون از [[طائف]] برگشت از ذی الحجه تا [[رجب]] [[سال نهم هجری]] را در [[مدینه]] ماند، سپس عازم [[تبوک]] شد<ref>بلاذری، انساب، ج۱، ص۴۹۱؛ واقدی، ج۱، ص۷.</ref>. وقتی به تبوک رسید، با [[یُحنّة بن رؤبه]]، فرمانروای ایله [[صلح]] کرد و [[جزیه]] گرفت، چنان که اهالی جُربا و أذرُح نیز جزیه دادند و [[حضرت]] برای آنان مکتوبی را مبنی بر صلح [[امضا]] کردند. پس از آن [[خالد بن ولید]] را همراه چهارصد و بیست سوار به سوی اکیدر بن عبدالملک فرستاد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۳۳.</ref>. خالد گفت: یا [[رسول الله]] من چگونه می‌‌توانم با این عده کم تا وسط سرزمین‌های کلب بروم؟ حضرت فرمود: تو او را در حال شکار گاو خواهی یافت و او را خواهی گرفت<ref>واقدی، ج۳، ص۱۰۲۵؛ ابن عساکر، ج۹، ص۲۰۲.</ref>. خالد شبانگاه نزدیک قلعه‌های اکیدر رسید و اکیدر را همراه برادرش «حسان» در حال شکار یافت که به تعقیب گاوان بودند، اکیدر [[اسیر]] و برادرش حسان کشته شد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۵۲؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۹۶.</ref>.
تجار [[عرب]]، از [[ظلم و ستم]] اکیدر بن عبدالملک به [[رسول خدا]] {{صل}} [[شکایت]] کردند <ref>ابن حبیب بغدادی، محبر، ص۱۱۳.</ref>. رسول خدا {{صل}} چون از [[طائف]] برگشت از ذی الحجه تا [[رجب]] [[سال نهم هجری]] را در [[مدینه]] ماند، سپس عازم [[تبوک]] شد<ref>بلاذری، انساب، ج۱، ص۴۹۱؛ واقدی، ج۱، ص۷.</ref>. وقتی به تبوک رسید، با [[یُحنّة بن رؤبه]]، فرمانروای ایله [[صلح]] کرد و [[جزیه]] گرفت، چنان که اهالی جُربا و أذرُح نیز جزیه دادند و [[حضرت]] برای آنان مکتوبی را مبنی بر صلح [[امضا]] کردند. پس از آن [[خالد بن ولید]] را همراه چهارصد و بیست سوار به سوی اکیدر بن عبدالملک فرستاد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۳۳.</ref>. خالد گفت: یا [[رسول الله]] من چگونه می‌‌توانم با این عده کم تا وسط سرزمین‌های کلب بروم؟ حضرت فرمود: تو او را در حال شکار گاو خواهی یافت و او را خواهی گرفت<ref>واقدی، ج۳، ص۱۰۲۵؛ ابن عساکر، ج۹، ص۲۰۲.</ref>. خالد شبانگاه نزدیک قلعه‌های اکیدر رسید و اکیدر را همراه برادرش «حسان» در حال شکار یافت که به تعقیب گاوان بودند، اکیدر [[اسیر]] و برادرش حسان کشته شد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۵۲؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۴۹۶.</ref>.
۲۱۸٬۱۳۹

ویرایش