حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن')
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
 
خط ۲۴: خط ۲۴:
بیماری پیامبر {{صل}} روز چهارشنبه در [[خانه]] [[ام‌المؤمنین]] [[میمونه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۸؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۶.</ref> و به [[نقلی]]، [[زینب دختر جحش]]<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۷.</ref> با تب و سردرد شروع شد. حضرت با همان [[بیماری]] از [[خانه]] این [[همسر]] به [[خانه]] دیگری منتقل می‌شد تا اینکه [[بیماری]] در منزل [[ام‌المؤمنین]] [[میمونه]]، شدت گرفت<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۷.</ref>.
بیماری پیامبر {{صل}} روز چهارشنبه در [[خانه]] [[ام‌المؤمنین]] [[میمونه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۵۸؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۶.</ref> و به [[نقلی]]، [[زینب دختر جحش]]<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۷.</ref> با تب و سردرد شروع شد. حضرت با همان [[بیماری]] از [[خانه]] این [[همسر]] به [[خانه]] دیگری منتقل می‌شد تا اینکه [[بیماری]] در منزل [[ام‌المؤمنین]] [[میمونه]]، شدت گرفت<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۷.</ref>.


[[پیامبر]] {{صل}} مدتی قبل از [[وفات]]، همراه [[علی]] {{ع}} برای [[آمرزش]] خفتگان [[بقیع]] به این [[قبرستان]] رفت و پس از طلب [[مغفرت]] برای آنان بازگشت<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۳۴.</ref>.حضرت سه روز دیگر نیز با کسالت و [[ناتوانی]] شدید در منزل بود<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۱؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۷.</ref>.
[[پیامبر]] {{صل}} مدتی قبل از [[وفات]]، همراه [[علی]] {{ع}} برای [[آمرزش]] خفتگان [[بقیع]] به این [[قبرستان]] رفت و پس از طلب [[مغفرت]] برای آنان بازگشت<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۳۴.</ref>.حضرت سه روز دیگر نیز با کسالت و [[ناتوانی]] شدید در منزل بود<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۱؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۷.</ref>.


روزی آن حضرت به [[دلیل]] شدت تب از اهل [[خانه]] خواست که بر بدنش [[آب]] بریزند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۹.</ref> و بعد از اینکه اندکی از شدت تب کاسته شد، سر خود را بست و با کمک [[فضل بن عباس]] به [[مسجد]] آمد و بر [[منبر]] رفت.
روزی آن حضرت به [[دلیل]] شدت تب از اهل [[خانه]] خواست که بر بدنش [[آب]] بریزند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۹.</ref> و بعد از اینکه اندکی از شدت تب کاسته شد، سر خود را بست و با کمک [[فضل بن عباس]] به [[مسجد]] آمد و بر [[منبر]] رفت.


[[پیغمبر]] {{صل}} بعد از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] برای شهدای [[احد]]، آمرزش‌ طلبید و فرمود: "ای [[مردم]]! اگر من پشت کسی از شما را با تازیانه نواخته‌ام، اکنون پشت من برای [[قصاص]] در [[اختیار]] اوست. اگر به کسی [[دشنام]] داده‌ام اکنون در [[اختیار]] اویم تا مقابله به مثل کند و اگر از کسی [[مالی]] گرفته‌ام، اکنون [[مال]] من در [[اختیار]] اوست که هر چه خواهد، ببرد..."<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۹؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۳۵.</ref> حضرت، [[نماز ظهر]] را در [[مسجد]] اقامه کرد و دوباره همان گفته‌ها را بر فراز [[منبر]] تکرار فرمود<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۹؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۳۵.</ref>.
[[پیغمبر]] {{صل}} بعد از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] برای شهدای [[احد]]، آمرزش‌ طلبید و فرمود: "ای [[مردم]]! اگر من پشت کسی از شما را با تازیانه نواخته‌ام، اکنون پشت من برای [[قصاص]] در [[اختیار]] اوست. اگر به کسی [[دشنام]] داده‌ام اکنون در [[اختیار]] اویم تا مقابله به مثل کند و اگر از کسی [[مالی]] گرفته‌ام، اکنون [[مال]] من در [[اختیار]] اوست که هر چه خواهد، ببرد..."<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۹؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۳۵.</ref> حضرت، [[نماز ظهر]] را در [[مسجد]] اقامه کرد و دوباره همان گفته‌ها را بر فراز [[منبر]] تکرار فرمود<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۱۹؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۳۵.</ref>.


سپس [[رسول خدا]] {{صل}} یکی دو روز به منزل [[ام‌سلمه]] رفت<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۸.</ref> تا اینکه [[عایشه]] و دیگر [[همسران]] حضرت، از [[ام‌سلمه]] خواستند که اجازه دهد، حضرت را به [[خانه]] [[عایشه]] ببرند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۵؛ قطب الدین راوندی، قصص الأنبیاء، ص۳۵۸.</ref>. با اجازه او، [[رسول اکرم]] {{صل}} را به منزل [[عایشه]] بردند؛ در حالی که [[حضرت علی]] {{ع}} و [[فضل بن عباس]]، زیر بغل‌های حضرت را گرفته بودند و پاهای شریفش نیز از شدت [[ناتوانی]] به [[زمین]] کشیده می‌شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref>
سپس [[رسول خدا]] {{صل}} یکی دو روز به منزل [[ام‌سلمه]] رفت<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۵۸.</ref> تا اینکه [[عایشه]] و دیگر [[همسران]] حضرت، از [[ام‌سلمه]] خواستند که اجازه دهد، حضرت را به [[خانه]] [[عایشه]] ببرند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۲؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۵؛ قطب الدین راوندی، قصص الأنبیاء، ص۳۵۸.</ref>. با اجازه او، [[رسول اکرم]] {{صل}} را به منزل [[عایشه]] بردند؛ در حالی که [[حضرت علی]] {{ع}} و [[فضل بن عباس]]، زیر بغل‌های حضرت را گرفته بودند و پاهای شریفش نیز از شدت [[ناتوانی]] به [[زمین]] کشیده می‌شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۵۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref>
خط ۳۸: خط ۳۸:


== [[وفات پیامبر]] {{صل}} ==
== [[وفات پیامبر]] {{صل}} ==
حضرت پس از بازگشت، به سبب [[سختی]] رفتن به [[مسجد]] و [[اندوه]] بسیار ناشی از [[سرپیچی]] [[مسلمانان]] در پیوستن به [[لشکر اسامه]]، از هوش رفت. پس از به هوش آمدن فرمود: "دوات و کتف بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از من [[گمراه]] نشوید"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵ ص۶۰؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۳۵.</ref>. در برآوردن خواسته حضرت [[اختلاف]] شد. [[عمر]] گفت: "این [[مرد]] [[هذیان]] می‌گوید"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۳۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.</ref>. عده‌ای در [[تأیید]] [[عمر]] و عده‌ای علیه او سخن گفتند تا اینکه [[پیامبر]] {{صل}} بر اثر [[ناراحتی]] دوباره از هوش رفت. بعضی از حاضران پس از به هوش آمدن ایشان، سعی در [[اجابت]] خواسته حضرت داشتند؛ ولی او فرمود: "بعد از آن سخنان که گفتید نه (دیگر لازم نیست)<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۳۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.</ref>؛ ولی شما را به [[نیکی]] درباره خاندانم سفارش می‌کنم". این را گفت و از [[مردم]] روی برگرداند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۴؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. [[مردم]] نیز برخاستند و رفتند.
حضرت پس از بازگشت، به سبب [[سختی]] رفتن به [[مسجد]] و [[اندوه]] بسیار ناشی از [[سرپیچی]] [[مسلمانان]] در پیوستن به [[لشکر اسامه]]، از هوش رفت. پس از به هوش آمدن فرمود: "دوات و کتف بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از من [[گمراه]] نشوید"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵ ص۶۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۳۵.</ref>. در برآوردن خواسته حضرت [[اختلاف]] شد. [[عمر]] گفت: "این [[مرد]] [[هذیان]] می‌گوید"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۳۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.</ref>. عده‌ای در [[تأیید]] [[عمر]] و عده‌ای علیه او سخن گفتند تا اینکه [[پیامبر]] {{صل}} بر اثر [[ناراحتی]] دوباره از هوش رفت. بعضی از حاضران پس از به هوش آمدن ایشان، سعی در [[اجابت]] خواسته حضرت داشتند؛ ولی او فرمود: "بعد از آن سخنان که گفتید نه (دیگر لازم نیست)<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۳۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵.</ref>؛ ولی شما را به [[نیکی]] درباره خاندانم سفارش می‌کنم". این را گفت و از [[مردم]] روی برگرداند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۴؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. [[مردم]] نیز برخاستند و رفتند.


[[رسول اکرم]] {{صل}} ظهر همان روز یعنی [[دوشنبه]] [[۲۸ صفر]] [[سال یازدهم هجری]] [[وفات]] کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۹؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۹ بیشتر مورخان و سپره‌نویسان اهل سنت، دوشنبه ۱۲ ربیع الاول را زمان وفات حضرت ذکر کرده‌اند.</ref>؛ در حالی که بر سینه [[امیرمؤمنان]] {{ع}} تکیه داده بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۰۲؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۵.</ref>
[[رسول اکرم]] {{صل}} ظهر همان روز یعنی [[دوشنبه]] [[۲۸ صفر]] [[سال یازدهم هجری]] [[وفات]] کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۸۹؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۹ بیشتر مورخان و سپره‌نویسان اهل سنت، دوشنبه ۱۲ ربیع الاول را زمان وفات حضرت ذکر کرده‌اند.</ref>؛ در حالی که بر سینه [[امیرمؤمنان]] {{ع}} تکیه داده بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۰۲؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۵.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش