←بیعت و انتخاب
(←نص) |
|||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
مؤلف و شارحان مواقف نیز گفتهاند: تعیین امام از نظر [[اهل سنت]] و معتزله و صالحیه، با بیعت ثابت میشود. <ref>ایجی، عضدالدین، شرح المواقف، ج ۸، ص۳۵۱</ref>. آنان خوارج را نیز نام نبردهاند و درباره تعداد [[بیعت کنندگان]] نیز گفتهاند: «اثبات امامت، از طریق بیعت و انتخاب اهل حل و عقد، به اجماع آنان نیاز ندارد؛ زیرا [[دلیل عقلی]] و یا [[نقلی]] بر آن اقامه نشده است؛ بلکه بیعت یک نفر یا دو نفر از اهل حل و عقد، برای اثبات امامت فردی و [[وجوب پیروی]] از او بر [[مسلمانان]] کافی است؛ زیرا [[صحابه]] با اهتمام بالایی که به [[شریعت]] داشتند، به بعیت یک یا دو نفر در [[اثبات امامت]] اکتفا کردند؛ چنان که [[عمر]] با [[ابوبکر]]، و [[عبدالرحمن بن عوف]] با [[عثمان]][[ بیعت]] کرد. آنان در ثبوت [[امامت]] این دو، [[اجماع]] [[اهل]] [[مدینه]] را شرط ندانستند، چه رسد به اجماع مسلمانان در دیگر [[شهرهای اسلامی]]. برخی [[اصحاب]] شرط کردهاند که [[بیعت]] یک یا دو نفر در حضور [[گواهان]] [[عادل]] انجام گیرد، تا کسی مدعی نشود که پنهانی با او بیعت شده است. این مطلب مسألهای است [[اجتهادی]] که هر کس با [[اجتهاد]] خود درباره آن [[تصمیم]] میگیرد. هر گاه بیعت امامت با دو نفر یا بیشتر انجام گیرد، بیعت کسی که زودتر انجام گرفته معتبر است، و دیگران اگر [[مقاومت]] کنند، از بغاء ([[سرکشان]]) خواهند بود که باید با آنان جنگید تا [[تسلیم]] شوند. اگر بیعت با دو یا چند نفر، همزمان انجام شود، همگی [[باطل]] خواهد بود و باید بار دیگر انجام شود. <ref>همان، ص۳۵۲-۳۵۳</ref>. | مؤلف و شارحان مواقف نیز گفتهاند: تعیین امام از نظر [[اهل سنت]] و معتزله و صالحیه، با بیعت ثابت میشود. <ref>ایجی، عضدالدین، شرح المواقف، ج ۸، ص۳۵۱</ref>. آنان خوارج را نیز نام نبردهاند و درباره تعداد [[بیعت کنندگان]] نیز گفتهاند: «اثبات امامت، از طریق بیعت و انتخاب اهل حل و عقد، به اجماع آنان نیاز ندارد؛ زیرا [[دلیل عقلی]] و یا [[نقلی]] بر آن اقامه نشده است؛ بلکه بیعت یک نفر یا دو نفر از اهل حل و عقد، برای اثبات امامت فردی و [[وجوب پیروی]] از او بر [[مسلمانان]] کافی است؛ زیرا [[صحابه]] با اهتمام بالایی که به [[شریعت]] داشتند، به بعیت یک یا دو نفر در [[اثبات امامت]] اکتفا کردند؛ چنان که [[عمر]] با [[ابوبکر]]، و [[عبدالرحمن بن عوف]] با [[عثمان]][[ بیعت]] کرد. آنان در ثبوت [[امامت]] این دو، [[اجماع]] [[اهل]] [[مدینه]] را شرط ندانستند، چه رسد به اجماع مسلمانان در دیگر [[شهرهای اسلامی]]. برخی [[اصحاب]] شرط کردهاند که [[بیعت]] یک یا دو نفر در حضور [[گواهان]] [[عادل]] انجام گیرد، تا کسی مدعی نشود که پنهانی با او بیعت شده است. این مطلب مسألهای است [[اجتهادی]] که هر کس با [[اجتهاد]] خود درباره آن [[تصمیم]] میگیرد. هر گاه بیعت امامت با دو نفر یا بیشتر انجام گیرد، بیعت کسی که زودتر انجام گرفته معتبر است، و دیگران اگر [[مقاومت]] کنند، از بغاء ([[سرکشان]]) خواهند بود که باید با آنان جنگید تا [[تسلیم]] شوند. اگر بیعت با دو یا چند نفر، همزمان انجام شود، همگی [[باطل]] خواهد بود و باید بار دیگر انجام شود. <ref>همان، ص۳۵۲-۳۵۳</ref>. | ||
[[عبدالجبار معتزلی]]- پس از این که دیدگاه [[معتزله]] را درباره عدم [[نص در تعیین امام]] و اینکه [[راه تعیین امام]]، بیعت و [[انتخاب]] است - درباره شیوه و تعداد [[بیعت کنندگان]] گفته است: «کسانی که اهلیت بیعت و انتخاب را دارند و تعداد آنان شش نفر است، هرگاه یکی از آنان با فردی که [[شایستگی]] [[مقام امامت]] دارد، بیعت کند و دیگران هم با او موافقت کنند،[[ امامت]] آن فرد ثابت میشود». <ref>قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، الامامة، ج ۱، ص۲۵۲</ref>. فرضیة وی - چنانکه روشن است، برخلیفه اول و دوم منطبق نمیشود؛ از این رو، وی در ادامه، دیدگاه دو استاد معروف [[کلام معتزله]] یعنی [[ابوعلی]] و [[ابوهاشم]] جبایی را نقل کرده است. بر اساس دیدگاه ابوهاشم، هرگاه یکی از کسانی که اهلیت بیعت را دارند، با فردی که [[شایسته]] [[تصدی مقام امامت]] است [[بیعت]] کند و چهار نفر دیگر با آن موافقت نمایند،[[ امامت]] او ثابت میشود و این فرضیه با [[خلافت ابوبکر]] مطابقت دارد؛ زیرا [[عمر]] با او به عنوان [[خلیفه پیامبر]][[ بیعت]] کرد و [[ابوعبیده]] [[سالم | [[عبدالجبار معتزلی]]- پس از این که دیدگاه [[معتزله]] را درباره عدم [[نص در تعیین امام]] و اینکه [[راه تعیین امام]]، بیعت و [[انتخاب]] است - درباره شیوه و تعداد [[بیعت کنندگان]] گفته است: «کسانی که اهلیت بیعت و انتخاب را دارند و تعداد آنان شش نفر است، هرگاه یکی از آنان با فردی که [[شایستگی]] [[مقام امامت]] دارد، بیعت کند و دیگران هم با او موافقت کنند،[[ امامت]] آن فرد ثابت میشود». <ref>قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، الامامة، ج ۱، ص۲۵۲</ref>. فرضیة وی - چنانکه روشن است، برخلیفه اول و دوم منطبق نمیشود؛ از این رو، وی در ادامه، دیدگاه دو استاد معروف [[کلام معتزله]] یعنی [[ابوعلی]] و [[ابوهاشم]] جبایی را نقل کرده است. بر اساس دیدگاه ابوهاشم، هرگاه یکی از کسانی که اهلیت بیعت را دارند، با فردی که [[شایسته]] [[تصدی مقام امامت]] است [[بیعت]] کند و چهار نفر دیگر با آن موافقت نمایند،[[ امامت]] او ثابت میشود و این فرضیه با [[خلافت ابوبکر]] مطابقت دارد؛ زیرا [[عمر]] با او به عنوان [[خلیفه پیامبر]][[ بیعت]] کرد و [[ابوعبیده]] [[سالم مولی ابیحذیفه]]، [[اسید بن حضیر انصاری]] و [[بشیر بن سعد]] با او موافقت کردند <ref>همان، ص۲۵۶</ref>. دیدگاه دیگر وی این است که [[امامت]] یک فرد با [[تعیین امام]] پیشین نیز ثابت میشود. این فرضیه با [[خلافت عمر]] مطابقت دارد <ref>همان، ص۲۵۳</ref>. | ||
روشن است که این فرضیهها به هیچ [[دلیل عقلی]] و [[نقلی]] مستند نیست و صرفاً برای توجیه آنچه در [[تاریخ]] رخ داده و [[منکران]] [[نص]]، به آن [[اعتقاد]] دارند، مطرح شده است. <ref>برای آگاهی از نقد دیدگاه عبدالجبار ر.ک: الشافی، ج ۳، ص۲۰۷-۲۱۶</ref>.<ref>ربانی گلپایگانی علی، مذاهب اسلامی و راه تعیین امام</ref>. | روشن است که این فرضیهها به هیچ [[دلیل عقلی]] و [[نقلی]] مستند نیست و صرفاً برای توجیه آنچه در [[تاریخ]] رخ داده و [[منکران]] [[نص]]، به آن [[اعتقاد]] دارند، مطرح شده است. <ref>برای آگاهی از نقد دیدگاه عبدالجبار ر.ک: الشافی، ج ۳، ص۲۰۷-۲۱۶</ref>.<ref>ربانی گلپایگانی علی، مذاهب اسلامی و راه تعیین امام</ref>. |