جز
جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیرهنویسان'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیرهنویسان') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
گویند: [[رسول خدا]] پس از [[صلح حدیبیه]]، ـ حدود سه ماه پیش از [[فتح مکه]] ـ نامهای به خط [[علی]] {{ع}} برای بدیل فرستاد.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۴۹.</ref> در این [[نامه]] جمله "کریمترین [[اهل]] تهامه نزد من شمایید" نشان دهنده [[مقام]] بدیل و [[خزاعه]] نزد پیامبر {{صل}} است.<ref> اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۷۵۰.</ref> نوشتهاند که بدیل این نامه را به فرزندش مسلم سپرد و گفت: مادام که این نامه با شماست خیر و [[برکت]] با شما خواهد بود.<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۰؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۲۵۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۱۰.</ref> [[قبیله]] بدیل (خزاعه) پس از صلح حدیبیه، همپیمان پیامبر {{صل}} بودند و مطابق گزارشهایی همه افراد این قبیله، اعم از [[مشرک]] و [[مسلمان]]، رازدار و [[امین]] سرّ پیامبر و هواخواه آن [[حضرت]] بودند و آنچه در [[مکه]] میگذشت از پیامبر مخفی نمیکردند.<ref> السیرهالنبویه، ج۳، ص۳۱۲؛ المغازی، ج۲، ص۵۹۳.</ref> گفته شده: وی پس از [[همدستی]] [[قریش]] با [[بنیبکر]] بر ضدّ خزاعه و [[نقض]] [[صلحنامه]] [[حدیبیه]] از سوی [[قریش]]، نزد پیامبر {{صل}} به [[مدینه]] آمد و آن حضرت را از [[اقدام]] آنها با خبر ساخت. حضرت در پاسخ وی [[پیشبینی]] فرمود: [[ابوسفیان]] به زودی برای [[تجدید پیمان]] [[حدیبیه]] به مدینه خواهد آمد؛ ولی بدون نتیجه باز خواهد گشت.<ref>السیرهالنبویه، ج ۴، ص ۳۹۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۴۲ ـ ۴۳.</ref> | گویند: [[رسول خدا]] پس از [[صلح حدیبیه]]، ـ حدود سه ماه پیش از [[فتح مکه]] ـ نامهای به خط [[علی]] {{ع}} برای بدیل فرستاد.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۴۹.</ref> در این [[نامه]] جمله "کریمترین [[اهل]] تهامه نزد من شمایید" نشان دهنده [[مقام]] بدیل و [[خزاعه]] نزد پیامبر {{صل}} است.<ref> اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۷۵۰.</ref> نوشتهاند که بدیل این نامه را به فرزندش مسلم سپرد و گفت: مادام که این نامه با شماست خیر و [[برکت]] با شما خواهد بود.<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۰؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۲۵۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۱۰.</ref> [[قبیله]] بدیل (خزاعه) پس از صلح حدیبیه، همپیمان پیامبر {{صل}} بودند و مطابق گزارشهایی همه افراد این قبیله، اعم از [[مشرک]] و [[مسلمان]]، رازدار و [[امین]] سرّ پیامبر و هواخواه آن [[حضرت]] بودند و آنچه در [[مکه]] میگذشت از پیامبر مخفی نمیکردند.<ref> السیرهالنبویه، ج۳، ص۳۱۲؛ المغازی، ج۲، ص۵۹۳.</ref> گفته شده: وی پس از [[همدستی]] [[قریش]] با [[بنیبکر]] بر ضدّ خزاعه و [[نقض]] [[صلحنامه]] [[حدیبیه]] از سوی [[قریش]]، نزد پیامبر {{صل}} به [[مدینه]] آمد و آن حضرت را از [[اقدام]] آنها با خبر ساخت. حضرت در پاسخ وی [[پیشبینی]] فرمود: [[ابوسفیان]] به زودی برای [[تجدید پیمان]] [[حدیبیه]] به مدینه خواهد آمد؛ ولی بدون نتیجه باز خواهد گشت.<ref>السیرهالنبویه، ج ۴، ص ۳۹۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۴۲ ـ ۴۳.</ref> | ||
راجع به [[زمان]] [[اسلام آوردن]] بدیل، [[سیرهنویسان]] بر یک [[رأی]] نیستند؛ قول مشهور آن را به هنگام فتح مکه در مَرُّالظَهْران نوشتهاند و از او به عنوان یکی از بزرگ [[مسلمانان]] فتح مکه نام بردهاند.<ref> الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۵؛ اسدالغابه، ج۱، ص ۳۶۰.</ref> گزارشهایی دیگر حاکی از آن است که [[اسلام]] او پیش از فتح مکه بوده است و مؤید آن نیز، [[تمایل]] و علاقه بدیل به [[پیامبر]] و همپیمانی [[قبیله خزاعه]] با [[مسلمانان]] <ref> السیرهالنبویه، ج ۴، ص ۳۹۰.</ref> و از همه مهمتر این گزارش دانسته شده که پس از [[صلح حدیبیه]]، از قبیله خزاعه کسی نمانده بود که [[مسلمان]] نشود و پیامبر را [[تصدیق]] نکند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۴۹.</ref> هنگام [[فتح مکه]] و پس از آنکه [[عباس]] [[عموی پیامبر]]، بدیل را (ازاینرو که جد سوم رسول خدا {{صل}} [[عبدمناف]] از قبیله خزاعه بود) به عنوان دایی [[رسول خدا]] معرفی کرد <ref>قاموس الرجال، ج ۲، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref> [[حضرت]] از سنّ بدیل پرسید. او گفت: ۹۷ سال دارد و پیامبر او را [[دعا]] کرد.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۹؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۲۵۵.</ref> طبق پارهای از گزارشها، در فتح مکه[[خانه]] بدیل و مولایش [[رافع]] از مکانهای امنی بود که [[قریش]] به [[دستور پیامبر]] میتوانستند به آنجا [[پناهنده]] شوند.<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۹.</ref> بدیل پس از [[اسلام آوردن]]، در غزوههای [[حنین]]، [[طائف]] و [[تبوک]] شرکت داشت. در [[غزوه]] حُنَیْن، پیامبر او را پاسدار [[غنایم]] و [[اسیران]] کرد.<ref> الطبقات، ج ۴، ص ۲۲۰ - ۲۲۱؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref> در [[غزوه تبوک]] نیز [[مأموریت]] یافت تا [[بنیکعب]] را برای [[جنگ]] با [[رومیان]] [[بسیج]] کند؛<ref> الطبقات، ج ۴، ص ۲۲۱.</ref> همچنین گزارش شده که وی در [[حجة الوداع]] سوار بر شتر [[اعلان]] میکرده که پیامبر به او مأموریت داده تا [[مردم]] را از [[روزه]] گرفتن در ایام تَشْریق (سه [[روز]] بعد از [[عید قربان]]) باز دارد.<ref> الاصابة، ج ۱، ص ۴۰۹.</ref> درباره [[مرگ]] بدیل، نظرها همسان نیست؛ بیشتر [[ | راجع به [[زمان]] [[اسلام آوردن]] بدیل، [[سیرهنویسان]] بر یک [[رأی]] نیستند؛ قول مشهور آن را به هنگام فتح مکه در مَرُّالظَهْران نوشتهاند و از او به عنوان یکی از بزرگ [[مسلمانان]] فتح مکه نام بردهاند.<ref> الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۵؛ اسدالغابه، ج۱، ص ۳۶۰.</ref> گزارشهایی دیگر حاکی از آن است که [[اسلام]] او پیش از فتح مکه بوده است و مؤید آن نیز، [[تمایل]] و علاقه بدیل به [[پیامبر]] و همپیمانی [[قبیله خزاعه]] با [[مسلمانان]] <ref> السیرهالنبویه، ج ۴، ص ۳۹۰.</ref> و از همه مهمتر این گزارش دانسته شده که پس از [[صلح حدیبیه]]، از قبیله خزاعه کسی نمانده بود که [[مسلمان]] نشود و پیامبر را [[تصدیق]] نکند.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۴۹.</ref> هنگام [[فتح مکه]] و پس از آنکه [[عباس]] [[عموی پیامبر]]، بدیل را (ازاینرو که جد سوم رسول خدا {{صل}} [[عبدمناف]] از قبیله خزاعه بود) به عنوان دایی [[رسول خدا]] معرفی کرد <ref>قاموس الرجال، ج ۲، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶.</ref> [[حضرت]] از سنّ بدیل پرسید. او گفت: ۹۷ سال دارد و پیامبر او را [[دعا]] کرد.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۹؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۲۵۵.</ref> طبق پارهای از گزارشها، در فتح مکه[[خانه]] بدیل و مولایش [[رافع]] از مکانهای امنی بود که [[قریش]] به [[دستور پیامبر]] میتوانستند به آنجا [[پناهنده]] شوند.<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۹.</ref> بدیل پس از [[اسلام آوردن]]، در غزوههای [[حنین]]، [[طائف]] و [[تبوک]] شرکت داشت. در [[غزوه]] حُنَیْن، پیامبر او را پاسدار [[غنایم]] و [[اسیران]] کرد.<ref> الطبقات، ج ۴، ص ۲۲۰ - ۲۲۱؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref> در [[غزوه تبوک]] نیز [[مأموریت]] یافت تا [[بنیکعب]] را برای [[جنگ]] با [[رومیان]] [[بسیج]] کند؛<ref> الطبقات، ج ۴، ص ۲۲۱.</ref> همچنین گزارش شده که وی در [[حجة الوداع]] سوار بر شتر [[اعلان]] میکرده که پیامبر به او مأموریت داده تا [[مردم]] را از [[روزه]] گرفتن در ایام تَشْریق (سه [[روز]] بعد از [[عید قربان]]) باز دارد.<ref> الاصابة، ج ۱، ص ۴۰۹.</ref> درباره [[مرگ]] بدیل، نظرها همسان نیست؛ بیشتر [[سیرهنویسان]]، [[وفات]] او را پیش از [[رحلت پیامبر اکرم]] {{صل}} ذکر کرده <ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۱؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۸.</ref> و [[عمر]] او را حدود ۱۰۰ سال تخمین زدهاند.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۳، ص ۵۶۴.</ref> گویند: [[فرزندان]] بدیل از [[یاران]] نزدیک [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} بودند و دو یا سه تن از آنان در [[جنگ صفین]] در رکاب آن [[حضرت]] به [[شهادت]] رسیدند.<ref>رجالالطوسی، ص ۷۰؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱۰، ص ۳۴۰.</ref> [[عبدالله]] یکی از پسران وی با کوششی چشمگیر میجنگید و حتی هنگام شهادت، پیشنهادی داد که فردای آن [[روز]] به [[پیروزی]] [[سپاه امام]] انجامید.<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۹، ص ۳۱۳؛ ج ۱۰، ص ۱۱۹.</ref> [[عبدالرحمن]] نیز از نخستین [[شهیدان]] [[صفین]] بود؛<ref> قاموس الرجال، ج ۶، ص ۹۵.</ref> همچنین [[رافع بن بدیل]] که پیش از پدرش [[اسلام]] آورد و در فاجعه بئر مَعُونَه (در [[سال چهارم هجرت]]) به شهادت رسید.<ref> الطبقات، ج ۴، ص ۲۲۰؛ جمهرة انساب العرب، ص ۲۳۹.</ref> گفته شده: پسر دیگر بدیل، به نام [[عمرو]] نیز در [[قیام]] بر ضدّ [[عثمان]]، نقش داشته است.<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۲۳۹.</ref> شاید، به سبب نقش فرزندان بدیل در جنگ صفین و نیز انتساب افرادی همچون [[ابوالفتوح رازی]] <ref> روض الجنان، ج ۱۷، ص ۳۵۴.</ref> و [[دعبل خزاعی]] به [[خاندان]] بدیل باشد که برخی [[دانشمندان]]، خاندان بدیل را به [[تشیع]] نسبت دادهاند.<ref>اعیانالشیعه، ج ۳، ص۵۵۰.</ref> بدیل از [[راویان حدیث پیامبر]] {{صل}} بود و کسانی چون پسرش [[سلمه]] و حبیبه دختر شُرَیْق از او [[روایت]] کردهاند <ref>الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۵۰؛ ج ۴، ص ۲۲۱.</ref><ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[بدیل بن ورقا - سامانی (مقاله)|مقاله «بدیل بن ورقا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
== [[بدیل بن ورقا]] در [[شأن نزول]] == | == [[بدیل بن ورقا]] در [[شأن نزول]] == |