یزید بن زیاد کندی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سوارهنظام') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
ابوالشعثاء مردی [[شجاع]] و [[تیراندازی]] ماهر بود؛ لذا [[روز عاشورا]] پس از اجازه از امام {{ع}} بر مرکب خود سوار شد و با نیروهای [[دشمن]] به [[جنگ]] پرداخت، اما در ضمن درگیری، اسب او را پی کردند و او به ناچار پیاده جنگید و در برابر دیدگان [[امام]] {{ع}} بر سر زانو نشست و یک صد تیر به سوی دشمن پرتاب کرد امام {{ع}} در [[حق]] او [[دعا]] کرد و چنین گفت: «خدایا تیرهای او را به [[هدف]] بنشان و [[پاداش]] او را [[بهشت]] قرار ده!»<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ سَدِّدْ رَمْيَتَهُ، وَ اِجْعَلْ ثَوَابَهُ اَلْجَنَّةَ}}</ref> | ابوالشعثاء مردی [[شجاع]] و [[تیراندازی]] ماهر بود؛ لذا [[روز عاشورا]] پس از اجازه از امام {{ع}} بر مرکب خود سوار شد و با نیروهای [[دشمن]] به [[جنگ]] پرداخت، اما در ضمن درگیری، اسب او را پی کردند و او به ناچار پیاده جنگید و در برابر دیدگان [[امام]] {{ع}} بر سر زانو نشست و یک صد تیر به سوی دشمن پرتاب کرد امام {{ع}} در [[حق]] او [[دعا]] کرد و چنین گفت: «خدایا تیرهای او را به [[هدف]] بنشان و [[پاداش]] او را [[بهشت]] قرار ده!»<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ سَدِّدْ رَمْيَتَهُ، وَ اِجْعَلْ ثَوَابَهُ اَلْجَنَّةَ}}</ref> | ||
وی هر تیری که میانداخت میگفت: «من از [[قبیله]] بهدله هستم که در میان پیادگان و | وی هر تیری که میانداخت میگفت: «من از [[قبیله]] بهدله هستم که در میان پیادگان و [[سوارهنظام]] یکه سوارند»<ref>{{عربی|أَنَا اِبْنُ بَهْدَلَةَ، فُرْسَانِ الْعَرْجَلَةِ}}</ref>.<ref>روز عرجله، روز جنگی مربوط به قوم بهدله قبیلهای از قبائل کِنده از قوم او بوده. که در آن پیروز شده بودهاند و برایشان نامآور شده بود؛ لذا به آن افتخار و مباهات میکردند، و افتخار به چنین روزهایی از جنگهای جاهلی در اسلام قطعاً مکروه است - اگر حرام نباشد - مگر در حال جنگ که افتخار برای حماسه و خونگرمی استثناء شده است، به کتابهای جهاد مراجعه شود، و در همینجا همین که امام معصوم حسین {{ع}} حاضر و ناظر بوده و نهی ننموده متضمن تجویز آن خواهد بود.</ref> | ||
موقعی که تیرهایش تمام شد از جا برخاست و گفت: تمام تیرهایم جز پنج تیر به هدف خورد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۵؛ نفس المهموم، ص۲۷۴؛ مقتل مقرم، ص۲۴۳؛ ابصارالعین، ص۱۴۹ و نیز، ر. ک: بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۰.</ref>. | موقعی که تیرهایش تمام شد از جا برخاست و گفت: تمام تیرهایم جز پنج تیر به هدف خورد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۵؛ نفس المهموم، ص۲۷۴؛ مقتل مقرم، ص۲۴۳؛ ابصارالعین، ص۱۴۹ و نیز، ر. ک: بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۰.</ref>. |
نسخهٔ ۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۴
یزید بن زیاد کندی مردی شجاع، تیراندازی ماهر و از یاران اباعبدالله الحسین(ع) در واقعه کربلا بود او در واقعه کربلا پس از انداختن تیرهای متعدد و کشتن چندین نفر از سپاه عمر سعد به شهادت رسید.
مقدمه
«یزید» فرزند زیاد بن مهاجر کندی بهدلی[۱]، اهل کوفه و یمنی الاصل و معروف به کنیهاش، ابو الشعثاء کندی بود[۲]. او مردی شجاع و بیپروا و مورد احترام اهل کوفه و از یاران اباعبدالله الحسین (ع) در واقعه کربلا بود.
در چگونگی پیوستن وی به کاروان حسینی میان مورّخان اختلاف است، برخی گفتهاند: ابوالشعثاء همراه عمر بن سعد از کوفه به کربلا آمد و آنگاه که او پیشنهادهای امام حسین (ع) را رد کرد از لشکرش جدا شد و به سپاه امام (ع) پیوست و با آن حضرت بود تا در رکابش به شهادت رسید[۳].[۴]
برخی دیگر آوردهاند که قبل از برخورد حر بن یزید ریاحی با امام حسین (ع)، ابو الشعثاء کندی از کوفه خارج شد و در بین راه مکه به کوفه به امام (ع) ملحق شد[۵].
نبردی دلاورانه و شهادت در راه خدا
ابوالشعثاء مردی شجاع و تیراندازی ماهر بود؛ لذا روز عاشورا پس از اجازه از امام (ع) بر مرکب خود سوار شد و با نیروهای دشمن به جنگ پرداخت، اما در ضمن درگیری، اسب او را پی کردند و او به ناچار پیاده جنگید و در برابر دیدگان امام (ع) بر سر زانو نشست و یک صد تیر به سوی دشمن پرتاب کرد امام (ع) در حق او دعا کرد و چنین گفت: «خدایا تیرهای او را به هدف بنشان و پاداش او را بهشت قرار ده!»[۶]
وی هر تیری که میانداخت میگفت: «من از قبیله بهدله هستم که در میان پیادگان و سوارهنظام یکه سوارند»[۷].[۸]
موقعی که تیرهایش تمام شد از جا برخاست و گفت: تمام تیرهایم جز پنج تیر به هدف خورد[۹].
سپس ابو الشعثاء کندی با شمشیر به سپاه دشمن حمله کرد و هنگام یورش بر دشمن این رجز را میخواند:
أَنَا يَزِيدُ وَ أَبِي مَهاصِرُ | اشجعُ من لیثٍ بغیلٍ خادِرُ | |
يَا رَبِّ إِنِّي لِلْحُسَيْنِ نَاصِرٌ | وَ لِابْنِ سَعْدٍ تَارِكٌ وَ هَاجِرٌ[۱۰] |
- منم یزید و پدرم مهاصر و از شیر در جنگل) کمین کرده، پروردگارا! من حسین را یاورم و از ابن سعد دور و بیزارم.
ابوالشّعثاء پس از کشتن نُه[۱۱] و به قولی هیجده یا نوزده تن و مجروح کردن شماری دیگر از سپاه دشمن به شهادت رسید[۱۲].[۱۳]
در افتخار او همین بس که در زیارت ناحیه مقدسه بر او سلام و درود فرستاده است: «السَّلَامُ عَلَى يَزِيدَ بْنِ زِيَادِ بْنِ مُهَاجر الْكِنْدِيِّ»[۱۴].[۱۵]
جستارهای وابسته
- زیاد بن مهاصر کندی (پدر)
منابع
پانویس
- ↑ بهدلی: تیرهای از قبیله بنی کنده است.
- ↑ تنقیح المقال، ج۳، ص۳۲۶.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۴۰۵، دارالفکر؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸، دارمعارف مصر؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۳؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۳.
- ↑ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۶۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۶۲۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۵۱۴.
- ↑ «اَللَّهُمَّ سَدِّدْ رَمْيَتَهُ، وَ اِجْعَلْ ثَوَابَهُ اَلْجَنَّةَ»
- ↑ أَنَا اِبْنُ بَهْدَلَةَ، فُرْسَانِ الْعَرْجَلَةِ
- ↑ روز عرجله، روز جنگی مربوط به قوم بهدله قبیلهای از قبائل کِنده از قوم او بوده. که در آن پیروز شده بودهاند و برایشان نامآور شده بود؛ لذا به آن افتخار و مباهات میکردند، و افتخار به چنین روزهایی از جنگهای جاهلی در اسلام قطعاً مکروه است - اگر حرام نباشد - مگر در حال جنگ که افتخار برای حماسه و خونگرمی استثناء شده است، به کتابهای جهاد مراجعه شود، و در همینجا همین که امام معصوم حسین (ع) حاضر و ناظر بوده و نهی ننموده متضمن تجویز آن خواهد بود.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۵؛ نفس المهموم، ص۲۷۴؛ مقتل مقرم، ص۲۴۳؛ ابصارالعین، ص۱۴۹ و نیز، ر. ک: بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۰.
- ↑ بغیل: درخت زیاد درهم شده (جنگل).
- ↑ امالی شیخ صدوق، ص۱۳۷.
- ↑ ذخیرةالدارین، ص۲۴۰، در کتاب فرسان الهیجاء، ج۱، ص۳۰ به نقل از شرح قصیده ابوفراس آورده که چهل و چند نفر را به هلاکت رساند
- ↑ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۶۹.
- ↑ زیارت ناحیه مقدسه، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۷۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۶۲۸-۶۲۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۵۶۳؛ یوسفی غروی، محمد هادی، مقاله «سوگنامه کربلا»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص۸۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۵۱۴.