عبدالله بن جبیر انصاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سواره‌نظام'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
جز (جایگزینی متن - 'سواره نظام' به 'سواره‌نظام')
خط ۵۰: خط ۵۰:
[[طبرسی]] نیز می‌نویسد: هنگامی که بین مسلمانان و مشرکان، [[جنگ]] درگرفت [[کفار]] فرار کردند و مسلمانان آنها را با شمشیرهای خود از پا در آوردند در این هنگام که شرکان فرار کردند، [[اصحاب]] عبدالله بن جبیر گفتند: "اینک غنیمت‌ها را دریابید". عبدالله گفت: "آیا [[پیامبر]] به شما سفارش نکرد که از جای خود تکان نخورید؟ من از این محل حرکت نمی‌کنم تا [[فرمان پیامبر]] {{صل}} برسد". اصحاب عبدالله به سخنان او گوش ندادند و برای گردآوری غنیمت از اطراف او پراکنده شدند در این وقت، [[خالد بن ولید]] در کمین بود اطراف عبدالله را خالی دید و به او حمله کرد و وی را از پا درآورد. پس از این حادثه، فراریان کفار بازگشته، و با مسلمانان به جنگ پرداختند و مسلمانان از میدان جنگ فرار کردند<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۸۱.</ref>.
[[طبرسی]] نیز می‌نویسد: هنگامی که بین مسلمانان و مشرکان، [[جنگ]] درگرفت [[کفار]] فرار کردند و مسلمانان آنها را با شمشیرهای خود از پا در آوردند در این هنگام که شرکان فرار کردند، [[اصحاب]] عبدالله بن جبیر گفتند: "اینک غنیمت‌ها را دریابید". عبدالله گفت: "آیا [[پیامبر]] به شما سفارش نکرد که از جای خود تکان نخورید؟ من از این محل حرکت نمی‌کنم تا [[فرمان پیامبر]] {{صل}} برسد". اصحاب عبدالله به سخنان او گوش ندادند و برای گردآوری غنیمت از اطراف او پراکنده شدند در این وقت، [[خالد بن ولید]] در کمین بود اطراف عبدالله را خالی دید و به او حمله کرد و وی را از پا درآورد. پس از این حادثه، فراریان کفار بازگشته، و با مسلمانان به جنگ پرداختند و مسلمانان از میدان جنگ فرار کردند<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۸۱.</ref>.


اما [[ابن هشام]] در این باره می‌نویسد: پافشاری و [[شهامت]] [[مسلمانان]] در اول کار، زیاد بود و [[خدای تعالی]] نیز آنها را [[یاری]] فرمود و آنها [[سپاه قریش]] را [[درهم]] شکستند و جای تردید نمانده که [[قریش]] [[شکست]] خورده بودند، زیرا پرچم‌داران، یکی پس از دیگری به دست [[علی بن ابی‌طالب]] از پای درآمدند و کار به جائی رسید که دیگر کسی جرأت نداشت آن [[پرچم]] شوم را به‌دست بگیرد. [[زبیر]] گوید: به [[خدا]] [[سوگند]] در آن حال، [[هند]] و [[کنیزان]] و [[زنان]] دیگری را که همراه او بودند دیدم که لباس‌های خود را جمع کرده، فرار می‌کنند، و همین سبب شد که تیراندازان [[مسلمان]] پشت [[جبهه]] را خالی کنند و به هوای گردآوری [[غنیمت]] به وسط میدان بیایند و با این کار، سواره [[نظام]] [[دشمن]] از پشت سر به ما [[حمله]] کردند و در این میان نیز ناگهان شخصی (که به گفته ابن هشام، جز [[شیطان]] کسی نبود) فریاد زد: "[[محمد]] کشته شد!" این حوادث، موجب شد که ما به پشت سر برگردیم و [[جنگ]] [[سختی]] میان ما و قریش به پا شود<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۷۷-۷۸. ابن هشام در اینجا یادآور نمی‌شود که چه کسی از پشت بر آنها حمله کرد! بلکه نامی از خالد بن ولید در جنگ احد به میان نمی‌آورد و تنها به همین پسنده می‌کند که وی فرمانده میمنه سواره نظام قریش بوده است. (ج۲، ص۶۶) معلوم است که حذف این قسمت، به خاطر این مطلبی است که در مقدمه کتاب گفته‌است: بعضی از مسائلی را که مردم آن را دوست ندارند و از شنیدن آن ناراحت می‌‌شوند حذف می‌کنم. (مقدمه، ص۱۲) و نیز ر. ک: موسوعه التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۲۸۳ (پاورقی). واقدی نیز می‌نویسد: عبدالله بن جبیر بن نعمان را که پیامبر {{صل}} او را به فرماندهی تیراندازان گماشته بود، عکرمه بن ابی جهل کشت. (المغازی، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۲).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عبدالله بن جبیر (مقاله)|مقاله «عبدالله بن جبیر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۸-۶۲.</ref>
اما [[ابن هشام]] در این باره می‌نویسد: پافشاری و [[شهامت]] [[مسلمانان]] در اول کار، زیاد بود و [[خدای تعالی]] نیز آنها را [[یاری]] فرمود و آنها [[سپاه قریش]] را [[درهم]] شکستند و جای تردید نمانده که [[قریش]] [[شکست]] خورده بودند، زیرا پرچم‌داران، یکی پس از دیگری به دست [[علی بن ابی‌طالب]] از پای درآمدند و کار به جائی رسید که دیگر کسی جرأت نداشت آن [[پرچم]] شوم را به‌دست بگیرد. [[زبیر]] گوید: به [[خدا]] [[سوگند]] در آن حال، [[هند]] و [[کنیزان]] و [[زنان]] دیگری را که همراه او بودند دیدم که لباس‌های خود را جمع کرده، فرار می‌کنند، و همین سبب شد که تیراندازان [[مسلمان]] پشت [[جبهه]] را خالی کنند و به هوای گردآوری [[غنیمت]] به وسط میدان بیایند و با این کار، [[سواره‌نظام]] [[دشمن]] از پشت سر به ما [[حمله]] کردند و در این میان نیز ناگهان شخصی (که به گفته ابن هشام، جز [[شیطان]] کسی نبود) فریاد زد: "[[محمد]] کشته شد!" این حوادث، موجب شد که ما به پشت سر برگردیم و [[جنگ]] [[سختی]] میان ما و قریش به پا شود<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۷۷-۷۸. ابن هشام در اینجا یادآور نمی‌شود که چه کسی از پشت بر آنها حمله کرد! بلکه نامی از خالد بن ولید در جنگ احد به میان نمی‌آورد و تنها به همین پسنده می‌کند که وی فرمانده میمنه سواره نظام قریش بوده است. (ج۲، ص۶۶) معلوم است که حذف این قسمت، به خاطر این مطلبی است که در مقدمه کتاب گفته‌است: بعضی از مسائلی را که مردم آن را دوست ندارند و از شنیدن آن ناراحت می‌‌شوند حذف می‌کنم. (مقدمه، ص۱۲) و نیز ر. ک: موسوعه التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۲۸۳ (پاورقی). واقدی نیز می‌نویسد: عبدالله بن جبیر بن نعمان را که پیامبر {{صل}} او را به فرماندهی تیراندازان گماشته بود، عکرمه بن ابی جهل کشت. (المغازی، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۲).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عبدالله بن جبیر (مقاله)|مقاله «عبدالله بن جبیر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۸-۶۲.</ref>


== [[نزول آیه]] درباره [[شجاعت]] عبدالله بن جبیر ==
== [[نزول آیه]] درباره [[شجاعت]] عبدالله بن جبیر ==
۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش