آیه بصیرت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| شأن نزول = | | شأن نزول = | ||
| مصداق آیه = | | مصداق آیه = | ||
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه|اثبات امامت عام|اثبات دوام همیشگی امامت بعد از رسول خدا {{ | | دلالت آیه = {{فهرست جعبه|اثبات امامت عام|اثبات دوام همیشگی امامت بعد از رسول خدا {{صل}}}} | ||
| نتایج آیه = | | نتایج آیه = | ||
}} | }} |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۷
آیه بصیرت | |
---|---|
ترجمه آیه | |
مشخصات آیه | |
بخشی از | آیهٔ ۱۰۸ سورهٔ یوسف از جزء ۱۳ قرآن کریم |
محتوای آیه | |
دلالت آیه |
|
مقدمه
﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱].
سیاق این آیات، بیانگر شرک خفی اغلب اهل ایمان است؛ شرک آنان نه به واسطه پرستش بتهای سنگی و چوبی است، بلکه به خاطر نقص در اعتقادات و یا به واسطه ارتکاب گناه کبیرهای است که خداوند در آیه قبل (۱۰۷)، به خاطر آن به مسلمانان وعده عذاب میدهد. در این سیاق، خداوند در آیه ۱۰۸ (آیه مورد استدلال) راه نجات کامل از همه مراتب شرک را تبعیّت کامل از رسول اکرم (ص) و تابعان ایشان معرفی میفرماید. این تابعان که مردم برای نجات از شرک خفیّ و جلیّ باید از آنها اطاعت کنند، طبعاً باید کسانی باشند که همانند رسول اکرم (ص)، منزّه از همه انحاء کفر و شرک باشند و آنچه فرمان میدهند، توأم با علم و بصیرت و عمیقنگری الهی باشد. آنان باید مثل رسول اکرم (ص)، در مقام مولویت و فرماندهی امت باشند، تا دیگران از آنها تبعیت کنند. افرادی با چنین خصوصیات منحصربفردی، معصوم و صاحب علم و بصیرت الهی هستند که بعد از رسول خدا (ص)، امت را به سوی توحید و اسلام خالص هدایت میکنند. این خصوصیات تنها در عترت طاهره پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) یافت میشود که نازلمنزله رسول اکرم (ص) در علم و عصمت و آگاهی به کتاب خدایند[۲].
حد وسط در این برهان، بصیرت الهی خاصی است که خداوند برای گروه مذکور در آیه برای برخی از تابعین رسول اکرم (ص) بیان میدارد. کسی میتواند دعوت به توحید و لوازم آن نماید که دعوت او مانند رسول خدا (ص) منزّه از همه مراتب شرک و نیز مرضی رضای الهی در اعتقاد و عمل باشد؛ تا دیگران با تأسی به او، در مسیر رضایت الهی گام بردارند. بنابراین، چنین گروهی باید مانند رسول اکرم (ص) بهرهمند از علوم ربانی و معصوم به عصمت الهی باشند. بر این اساس، میتوانیم شکل برهان را به صورت قیاسی اقترانی بیان نماییم؛ به این ترتیب که:
اثبات امامت عام
خداوند در آیه مورد استدلال، از یک سو اشاره به وظیفه رسول خدا (ص) در دعوت به توحید مینماید و از سوی دیگر، تابعان خاص خود را ملحق به پیامبر اکرم (ص) در دعوت به حق مینماید و میفرماید: ﴿أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي﴾. لازمه این سخن، ثابت شدن علم و بصیرت و نیز عصمت تابعانی است که در آیه از آنان با تجلیل نام برده شده. بنابراین میگوییم:
اولاً، این گروه از تابعینِ خاصّ رسول خدا (ص)، هیچ شائبه شرک در ایمان آنان وارد نشده است و بر بصیرت الهی هستند.
ثانیاً، کسانی که بر چنین بصیرت الهی هستند، الزاماً باید معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم ربّانی باشند.
نتیجه آنکه: چنین تابعین خاص مذکور در آیه شریفه، معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم ربانی هستند. بنا بر نصوص روایی متعدد، مصداق چنین ذوات مقدسی بعد از رسول اکرم (ص)، منحصر در ائمه هدی (ع) است و در نتیجه، تنها آنان هستند که بعد از رسول خدا (ص) هادیان معصوم امت به توحید و دین الهی میباشند[۳].
اثبات دوام همیشگی امامت بعد از رسول خدا (ص)
بنا بر آنکه دعوت به توحید و لوازم آن همیشگی است و نیز امت اسلام دائماً باید بر بصیرت الهی در اعتقاد و عمل باشد، پس میتوان گفت چنین هادیانی که معصوم به عصمت پروردگارند، همیشه باید در میان امت حضور داشته باشند؛ تا وظیفه امر به معروف و دعوت به توحید و لوازم آن در میان امت محقق شود. به این ترتیب میگوییم: اگر دعوت به توحید همیشگی است و امت اسلام دائماً نیازمند داعیان و آمران معصوم به خیرات هستند، باید چنین ذوات مقدسی بعد از رسول خدا (ص) همیشه در میان امت باشند.
مقدم قضیه شرطیه ثابت است و در نتیجه، تالی نیز ثابت میگردد و نتیجه میگیریم: چون دعوت به توحید باید دائمی باشد، پس داعیان معصوم به خیرات نیز باید دائماً در میان مردم وجود داشته باشند[۴].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکا که خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶، ص۴۸۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶، ص۵۰۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶، ص۵۰۵.