←قبح اغراء به جهل بر اساس قاعده حسن و قبح عقلی
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
#برخی [[افعال]] مقتضای حسن یا [[قبح]] را دارند که به آنها عرضی گویند؛ یعنی فعل بدون این که به مانعی برخورد کند [[حکم]] [[صدق]] یا [[کذب]] بر او بار میشود وگرنه حکم عوض میشود؛ مثلاً [[دروغگویی]] اقتضای قبح دارد چه این که تحت عنوان ظلم قرار میگیرد ولی اگر برای [[نجات]] فرد یا به نفع [[جامعه]] باشد تحت عنوان [[عدل]] قرار میگیرد و حسن میگردد. به عکس [[راستگویی]] که اقتضای حسن دارد؛ چون [[حق]] مخاطب این است که سخن [[مطابق با واقع]] به او [[القا]] شود ولی اگر منجر به [[هلاکت]] فرد یا به [[ضرر]] جامعه باشد راستگویی قبیح میشود. | #برخی [[افعال]] مقتضای حسن یا [[قبح]] را دارند که به آنها عرضی گویند؛ یعنی فعل بدون این که به مانعی برخورد کند [[حکم]] [[صدق]] یا [[کذب]] بر او بار میشود وگرنه حکم عوض میشود؛ مثلاً [[دروغگویی]] اقتضای قبح دارد چه این که تحت عنوان ظلم قرار میگیرد ولی اگر برای [[نجات]] فرد یا به نفع [[جامعه]] باشد تحت عنوان [[عدل]] قرار میگیرد و حسن میگردد. به عکس [[راستگویی]] که اقتضای حسن دارد؛ چون [[حق]] مخاطب این است که سخن [[مطابق با واقع]] به او [[القا]] شود ولی اگر منجر به [[هلاکت]] فرد یا به [[ضرر]] جامعه باشد راستگویی قبیح میشود. | ||
#بعضی افعال نه علت [[حسن و قبح]] هستند و نه اقتضای حسن و قبح را دارند بلکه لااقتضاء و بدون جهت هستند؛ اگر تحت عنوان عدل قرار گیرند حسن و اگر تحت عنوان ظلم قرار گیرند قبیح میشوند مثل زدن برای [[تأدیب]] حسن است ولی برای [[انتقام]] قبیح میشود. و زمانی هم به هیچ یک متصف نمیشود؛ مثل زدن موجود بیروح. | #بعضی افعال نه علت [[حسن و قبح]] هستند و نه اقتضای حسن و قبح را دارند بلکه لااقتضاء و بدون جهت هستند؛ اگر تحت عنوان عدل قرار گیرند حسن و اگر تحت عنوان ظلم قرار گیرند قبیح میشوند مثل زدن برای [[تأدیب]] حسن است ولی برای [[انتقام]] قبیح میشود. و زمانی هم به هیچ یک متصف نمیشود؛ مثل زدن موجود بیروح. | ||
برخی بر این باورند اغراء به جهل از قسم سوم است؛ یعنی اغراء به جهل نسبت به [[خداوند]] بدون این که | |||
برخی بر این باورند اغراء به جهل از قسم سوم است؛ یعنی اغراء به جهل نسبت به [[خداوند]] بدون این که متصف به [[مصلحت]] یا [[مفسده]] شود حکمی بر او بار نمیشود مثل این که بدون وجود مصلت و مفسده مخاطب را در [[جهل]] نگه دارد که چنین کاری بر خداوند قبیح نیست. ولی اگر دارای مفسده باشد مثل این که با اغراء به جهل غرض مولا از [[آفرینش انسان]] از بین رود یا این که با اغراء به جهل ضرر یا مفسدهای متوجه خود [[انسان]] شود در این صورت حکم قبح بر او بار میگردد و با وجود مصلحت مانند توریه که ظلم ظالمی دفع میگردد در این صورت حسن است. | |||
ولی به نظر میرسد مسئله اغراء به جهل نسبت به خداوند از قسم دوم باشد؛ به این بیان [[افعال الهی]] از دو نوع امکان اتصاف خارج نیستند؛ یا میتوان آنها را متصف به [[مصلحت]] کرد و یا متصف به [[مفسده]]، که اغراء به جهل هم از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین اغراء به جهلی که هیچ حکمی بر او حمل نشود نه مصلحت داشته باشد و نه مفسده، این [[لهو و لعب]] است که چنیین کاری از [[خداوند]] صادر نمیشود. بنابراین اغراء به جهل یا از مصادیق [[عدل]] است که حسن است یا از مصادیق [[ظلم]] است که [[قبیح]] میباشد [[شق]] سومی درباره خداوند در کار نیست<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص۱۴۵.</ref>. | ولی به نظر میرسد مسئله اغراء به جهل نسبت به خداوند از قسم دوم باشد؛ به این بیان [[افعال الهی]] از دو نوع امکان اتصاف خارج نیستند؛ یا میتوان آنها را متصف به [[مصلحت]] کرد و یا متصف به [[مفسده]]، که اغراء به جهل هم از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین اغراء به جهلی که هیچ حکمی بر او حمل نشود نه مصلحت داشته باشد و نه مفسده، این [[لهو و لعب]] است که چنیین کاری از [[خداوند]] صادر نمیشود. بنابراین اغراء به جهل یا از مصادیق [[عدل]] است که حسن است یا از مصادیق [[ظلم]] است که [[قبیح]] میباشد [[شق]] سومی درباره خداوند در کار نیست<ref>[[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص۱۴۵.</ref>. |