حاکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حاکمیت در قرآن]] - [[حاکمیت در حدیث]] - [[حاکمیت در حقوق اسلامی]] - [[حاکمیت در فقه سیاسی]] - [[حاکمیت در معارف و سیره نبوی]] - [[حاکمیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حکومت | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حاکمیت در فقه سیاسی]] - [[حاکمیت در معارف و سیره نبوی]] - [[حاکمیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۵: خط ۴۵:
{{حاکمیت}}
{{حاکمیت}}


[[رده:حاکمیت]]
[[رده:حکومت]]

نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۹

مقدمه

حاکمیت، مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده یک دولت، مبنای استقلال و موجودیت هر کشوری است. حاکمیت در معنای خاص خود، شامل همه قدرت سیاسی در داخل و عدم سلطه‌پذیری از سوی دول خارجی است. در فقه سیاسی اسلام، اصل حاکمیت از آن خداوند بوده[۱] و قرآن، به طور مطلق حاکمیت را از انسان، حتی از انبیاء سلب کرده[۲] و اطاعت از پیامبر (ص) را تنها در حدود قانون الهی واجب می‌داند[۳]. ابزار اجرایی حاکمیت خداوند عبارت‌اند از: قوانین اسلامی و حاکم اسلامی (پیامبر (ص)، ائمه (ع) و فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت.) از این‌رو در تفکر سیاسی اسلام، حاکمیت و قدرت دولت از یک سو امانت الهی بوده؛ زیرا حاکم، جانشین خدا و رسول (ص) است و از سوی دیگر، امانت مردم است در دست زمام‌داران[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل پنجاه وششم:
  2. مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ «هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید ولی (می‌تواند گفت): شما که کتاب (آسمانی) را آموزش می‌داده و درس می‌گرفته‌اید؛ (دانشورانی) ربّانی باشید» سوره آل عمران، آیه ۷۹.
  3. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  4. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۷۶.