جوامع حدیثی شیعه: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
# [[محمد بن علی بن محبوب اشعری قمی]] دارای کتابی به نام الجامع بوده که دارای تعدادی کتاب بوده است<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۴۱۱؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۰۳، ش۶۸۷.</ref>. | # [[محمد بن علی بن محبوب اشعری قمی]] دارای کتابی به نام الجامع بوده که دارای تعدادی کتاب بوده است<ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۴۱۱؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۰۳، ش۶۸۷.</ref>. | ||
همچنین آثاری مانند جامع العلم [[ | همچنین آثاری مانند جامع العلم [[حصین بن مخارق]] که ممکن است [[اخبار]] [[فقهی]] باشد <ref>شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۱۴۸، ش۲۲۸.</ref>. اینها بخشی از آثار [[شیعه]] است که میتوان از آنها به عنوان [[جوامع]] اولیه یاد کرد و کسانی که آثار متعدد داشتهاند، ممکن است اثر آنها یک کتاب جامع [[حدیثی]] باشد، گرچه با نام جامع از آن یاد نشده باشد<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص۱۱۹.</ref>. | ||
== جوامع موجود شیعه (کتب اربعه) == | == جوامع موجود شیعه (کتب اربعه) == |
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۱
مقدمه
به کتب اربعه شیعه «جوامع شیعه» میگویند؛ زیرا اصول و کتابهای پراکنده شیعه را یک جا جمع کردهاند.
سؤال این است که آیا این کتب اولین جوامع شیعه هستند یا تدوین نگارش جوامع در شیعه سابقه دارد؟
در پاسخ میتوان گفت: تدوین جوامع و آثار شیعه در طول زمان چند مرحله داشته است[۱].
جوامع اولیه شیعه
جوامع اولیه آثاری هستند که توسط بزرگانی از اصحاب معصومان و علمای شیعه تدوین شدهاند و نگارش آنها از عصر ائمه آغاز شده و تا زمان تدوین کتب اربعه ادامه داشته است. سیری در کتابهای فهرست آثار شیعه نشان میدهد، کتابهایی با عنوان جامع تدوین شده که دارای چند کتاب فقهی بوده است که به آنها اشاره خواهد شد. تعبیر «جوامع اولیه» در آثار مختلف مرحوم آیت الله العظمی بروجردی درباره این آثار بیان شده است[۲] و کتب اربعه، برابر این نظر، از جوامع ثانویه هستند؛ حتی نظر ایشان این است که برخی کتب بزرگان گرچه عنوان جامع را ندارد، جزو جوامع اولیه شمرده میشود؛ مانند آثار علی بن حکم، ابن ابی عمیر، حسن بن علی بن فضال، حسن بن محبوب و مانند آنان [۳]؛ ولی اثری از جوامع اولیه نیست، مگر گزارشهایی که در برخی کتب از آنها شده است که ذکر خواهد شد. یا جامع برقی که عنوان محاسن دارد[۴]. آنچه موجود است، جوامعی است که با عنوان کتب اربعه شناخته میشود[۵].
اولین کتاب جامع شیعه
به نظر میرسد اولین کتاب با عنوان جامع از عبیدالله بن علی حلبی از یاران امام صادق (ع) باشد که قاضی نعمان در موارد متعدد در کتاب ایضاح خود از آن استفاده کرده است و با عنوان «جامع حلبی»[۶] یا کتاب او معروف به «جامع»[۷] از آن یاد میکند. وی از کتاب مسائل حلبی نیز نقل فراوان دارد[۸] و با توجه به اینکه در مواردی از این دو کتاب با نام مستقل، با فاصله اندک و یک جا نقل میکند[۹]، معلوم میشود حلبی دارای دو اثر مستقل بوده است.
برقی کتاب حلبی را اولین کتابی میداند که در شیعه تدوین شده است[۱۰]. نجاشی و شیخ طوسی نوشتهاند: این کتاب را بر امام صادق (ع) عرضه کرد و آن حضرت، کتاب را تأیید کرد و فرمود: آیا برای مخالفان مانند آن مییابی؟[۱۱]
برخی تدوین جوامع را از زمان امام رضا (ع) به بعد میدانند؛ شاهد آن کتاب جامعِ یونس بن عبدالرحمان است[۱۲] که نجاشی کتاب «جوامع الآثار» و «الجامع الکبیر فی الفقه» و آثار دیگر وی را یاد کرده است[۱۳]. شیخ کتاب وی را «جامع الآثار» معرفی کرده است و آثار وی را بیش از سی کتاب میداند[۱۴]. ابن ندیم هم از کتاب جامع الآثار یونس یاد کرده است[۱۵]. از نقل کلینی در باب زکات استفاده میشود که یونس به توضیح درباره برخی اخبار نیز پرداخته است و کتاب وی صرف نقل حدیث نبوده؛ بلکه همراه با اجتهاد و اظهار نظر بوده است[۱۶]. با توجه به آنچه بیان شد، به نظر میرسد آغاز تدوین جوامع اولیه در زمان امام صادق (ع) بوده است[۱۷].
دیگر جوامع اولیه
از آثار مختلفی در فقه با عنوان جامع از علمای شیعه یاد شده است که شاید نظر شهید ثانی در تلخیص کتب اصول[۱۸] این آثار بوده است. باید توجه داشت شماری از جوامع با عنوان جامع معرفی نشدهاند؛ درحالی که ممکن است مجموعهای از اصول و کتب باشند. آثار برخی بزرگان شیعه به گونهای است که امکان داشتن جامع برای آنان متصور است؛ مانند آثار زیاد فضل بن شاذان[۱۹] و دیگران. شیوه معرفی آثار اینان این مطلب را نشان میدهد که مجموعههایی گسترده داشتهاند مشتمل بر کتابهای مختلف احکام؛ گرچه با عنوان جامع از آنها یاد نشده است؛ مانند کتاب من لا یحضره الفقیه صدوق که شیخ فقط نام آن را ذکر کرده است[۲۰] یا کافی کلینی که در هنگام معرفی آن، کتبی را که کافی بر آن مشتمل است نام بردهاند[۲۱]، ولی عنوان جامع بر آن دو ننهادهاند. اکنون به معرفی کسانی میپردازیم که برای آنان کتابی با عنوان جامع نام بردهاند:
- ابراهیم بن محمد ثقفی، صاحب الغارات، کتابی داشته به نام الجامع الکبیر فی الفقه و الجامع الصغیر[۲۲].
- احمد بن محمد ابی نصر بزنطی که کتاب جامع داشته است[۲۳]. در نسخهای از فهرست ابن ندیم برای وی دو کتاب الجامع و کتاب المسائل یاد شده است[۲۴]. ابن شهرآشوب از جامع وی یاد میکند[۲۵].
- بکار بن احمد، دارای کتابی با عنوان جامع بوده است[۲۶] که ابن شهرآشوب از آن یاد میکند[۲۷].
- ابو محمد حسن بن احمد بن محمد بن هیثم عجلی دارای کتاب جامع است[۲۸].
- حسین بن سعید اهوازی که شیخ طوسی از وی نقل کرده و سی اثر برای وی برشمرده است[۲۹].
- حمید بن زیاد که در نقل شیخ آمده[۳۰] و کلینی از او روایت میکند و نجاشی از آن کتاب وی با عنوان الجامع فی انواع الشرائع یاد میکند[۳۱].
- ظریف بن ناصح دارای کتاب الجامع فی سائر أبواب الحلال و الحرام[۳۲].
- علی بن محمد بن شیره کاشانی دارای کتاب الجامع فی الفقه[۳۳].
- ابوعبدالله محمد بن احمد بن عبدالله اسدی، شیخ الطائفه، ثقه، دارای کتاب الجامع فی الفقه[۳۴].
- محمد بن ابی یونس حضرمی کوفی دارای کتاب جامع بوده است[۳۵].
- محمد بن حسن بن ولید[۳۶] استاد شیخ صدوق (م ۳۴۳ق) که در من لا یحضره الفقیه آن را از منابع خود معرفی میکند[۳۷] و در کامل الزیارات از آن نقل کرده است[۳۸]. ابن ندیم[۳۹] و ابن شهرآشوب از جامع وی یاد کردهاند[۴۰].
- ابوعبدالله موسی بن قاسم بن معاویة بن وهب ملقب به مجلی، ثقة ثقه، دارای جامع بوده است[۴۱].
- افزون بر این از هر اثری که دارای کتابهای فقهی متعدد باشد، با عنوان جامع یاد میشود؛ مانند جامع برقی از احمد بن محمد بن خالد که به نظر میرسد با توجه به جامعیت محاسن، از وی به عنوان نویسنده جامع یاد شده است[۴۲].
قاضی نعمان مصری افزون بر جامع حلبی از چند جامع دیگر یاد کرده که ذکر میشود:
- جامع غیاث بن ابراهیم[۴۳] که ابن شهرآشوب از آن یاد میکند[۴۴].
- جامع علی بن اسباط[۴۵] که ابن شهرآشوب آن را بیان میکند[۴۶].
- جامع از کتب طاهر بن زکریا بن الحسین[۴۷]. ابن شهرآشوب آن را نام برده است[۴۸].
- ابن ندیم کتابی به نام الجامع و نوادر برای ابوجعفر محمد بن احمد اشعری یاد کرده است[۴۹].
- محمد بن علی بن محبوب اشعری قمی دارای کتابی به نام الجامع بوده که دارای تعدادی کتاب بوده است[۵۰].
همچنین آثاری مانند جامع العلم حصین بن مخارق که ممکن است اخبار فقهی باشد [۵۱]. اینها بخشی از آثار شیعه است که میتوان از آنها به عنوان جوامع اولیه یاد کرد و کسانی که آثار متعدد داشتهاند، ممکن است اثر آنها یک کتاب جامع حدیثی باشد، گرچه با نام جامع از آن یاد نشده باشد[۵۲].
جوامع موجود شیعه (کتب اربعه)
«جوامع اولیه» به کتابهایی گفته میشد که تا قبل از کتب اربعه از زمان معصومان تدوین شده است و کتب اربعه از اصول، از جمله اصول اربعمائه و جوامع اولیه گردآوری و تألیف شدهاند و عنوان جوامع چهارگانه ثانویه دارند[۵۳]. پس از کتب اربعه، شیعیان نیازی به نسخهبرداری از اصول و جوامع اولیه نداشتند؛ به همین جهت آن جوامع از بین رفت و کتب اربعه به عنوان جوامع اولیه موجود شهرت یافت.
کتب اربعه عبارتاند از: کافی شامل اصول کافی، فروع کافی و روضه کافی، تألیف ثقةالاسلام محمد بن یعقوب کلینی (م ۳۲۹ق)، کتاب من لایحضره الفقیه تألیف محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (م ۳۸۱ق)، کتاب تهذیب الأحکام تألیف محمد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) و شیخ الطائفه و کتاب الإستبصار فیما المختلف فیه الأخبار از همین نویسنده که مواردی را که در تهذیب الأحکام درباره خبری بحث کرده یا به اشکالی پاسخ داده، در این اثر با ویرایشی اندک آورده است. به جهت اینکه نام هر سه مؤلف محمد است، به آنان محمدون ثلاثه (محمدهای سهگانه) میگویند[۵۴].
جوامع حدیثی بعدی
بعد از جوامع اولیه موجود (کتب اربعه) جوامع دیگری تدوین شد که به آنها جوامع ثانوی گفته میشود که عبارتاند از: وسائل الشیعه شیخ حر عاملی (م ۱۱۰۴ق) که احادیث مربوط به احکام را از کتب اربعه و دیگر کتابهای معتبر شیعه نقل کرده است، کتاب الوافی محمد محسن بن فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ق) که کتاب وی جمع احادیث کتب اربعه است که گاهی همراه با توضیحاتی است و کتاب بحار الأنوار محمدباقر مجلسی (م ۱۱۱۰ق) که سعی کرده احادیث شیعه را در هر منبعی که بیابد نقل نماید تا از گزند نابودی حفظ شود؛ البته ایشان احادیث فقهی کتب اربعه را که در دسترس بوده، کمتر نقل کرده است. این سه اثر ما را در فهم احادیث کتب اربعه کمک میکنند. امروزه مستدرک الوسائل و جامع احادیث الشیعه را نیز میتوان جزو جوامع بعدی و متأخر دانست که در قرن حاضر تدوین شدهاند و ما را در فهم برخی احادیث معتبر کمک میکنند[۵۵].
منابع
پانویس
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۱۶.
- ↑ آقاحسین طباطابی بروجردی، البدر الزاهر فی صلاة الجمعة و المسافر، ص۱۸، ۴۳ و ۱۲۵؛ همو، تبیان الصلاة، ج۲، ص۱۲۸.
- ↑ آقاحسین طباطابی بروجردی، البدر الزاهر فی صلاة الجمعة و المسافر، ص۱۸ و ۴۳.
- ↑ آقاحسین طباطابی بروجردی، نهایة التقریر، ج۱، ص۹۴.
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۱۶.
- ↑ قاضی نعمان، الإیضاح (میراث حدیث شیعه، ج۱۰)، ص۶۸؛ همان، تحقیق کاظم رحمتی، ص۲۴، ۴۰، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۶۷، ۶۹-۷۰، ۷۵ و ۸۱؛ حسین طباطبایی مدرسی، میراث مکتوب شیعه، دفتر اول، ص۴۵۴ و در بیش از ۵۰ مورد از جامع حلبی حدیث نقل کرده است.
- ↑ قاضی نعمان، الإیضاح (میراث حدیث شیعه، ج۱۰)، ص۹۸: كتابه معروف بالجامع.
- ↑ قاضی نعمان، الإیضاح (میراث حدیث شیعه، ج۱۰)، ص۷۲، ۷۴، ۸۰، ۸۳، ۸۹ و ۹۱؛ همان، تحقیق رحمتی، ص۳۰، ۳۶، ۴۹-۵۰، ۵۲، ۵۴، ۶۸-۶۹، ۷۱، ۷۷، ۷۹، ۱۴۸، ۱۵۱ و ۱۶۴.
- ↑ قاضی نعمان، الإیضاح (میراث حدیث شیعه، ج۱۰)، ص۹۸، ۱۰۰ و ۱۱۴.
- ↑ احمد بن محمد برقی، رجال البرقی، ص۲۳، (چ دانشگاه): هو اول كتاب صنّفه الشيعة.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۳۱؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۶، (چ نجف): أ ترى لهؤلاء مثل هذا؟.
- ↑ جعفر سبحانی؛ تذکرة الأعیان، ص۲۱۵.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۴۷.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ص۵۱۱.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۰۹. کلینی از یونس نقل میکند در روایاتی که از پیامبر (ص) نقل شده که زکات در نه چیز است و از غیر آن عفو شده است، منظور این است که در آغاز بعثت چنین بوده و بعد موارد اموال زکوی توسعه یافته است: «الزَّكَاةُ وَضَعَهَا وَ سَنَّهَا فِي أَوَّلِ نُبُوَّتِهِ عَلَى تِسْعَةِ أَشْيَاءَ ثُمَّ وَضَعَهَا عَلَى جَمِيعِ الْحُبُوبِ». در مورد دیگر گوید: «أَنَّهُ كُلُّ مَا عُمِلَ لِلتِّجَارَةِ مِنْ حَيَوَانٍ وَ غَيْرِهِ فَعَلَيْهِ فِيهِ الزَّكَاةُ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۲۹).
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۱۷.
- ↑ شهید ثانی، الرعایه، ص۶۴.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ص۳۶۱.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ص۴۴۳.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۷۷؛ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۳۹۳.
- ↑ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۵، ش۱.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۵۰، ش۶۳؛ همو، رجال الطوسی، ص۳۵۱.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹.
- ↑ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۰، ش۵۳.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۹۶، ش۱۲۹.
- ↑ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۲۸، ش۱۴۶.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۶۵، ش۱۵۱.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۱۴۹.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۱۵۵.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۳۲، ش۳۳۹۹.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۰۹، ش۵۵۶.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵۵-۲۵۶، ش۶۶۹.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۹۳، ش۱۰۵۰.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۳۰، ش۸۹۲.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۳.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴.
- ↑ ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۴۱ و ۴۶؛ ابن طاووس، کشف المحجه، ص۸۳.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۳.
- ↑ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۱۱، ش۷۶۳.
- ↑ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۰۵، ش۱۰۷۳.
- ↑ آقاحسین طباطبایی بروجردی، نهایة التقریر، ج۱، ص۹۴.
- ↑ قاضی نعمان، الإیضاح (میراث حدیث شیعه، ج۱۰)، ص۱۲۹؛ همان، تحقیق کاظم رحمتی، مقدمه، ص۱۴، ص۸۱.
- ↑ ابنشهرآشوب، معالم العلماء، ص۸۹، ش۶۲۴: له كتاب يسمّى الجامعة.
- ↑ قاضی نعمان، الإیضاح (میراث حدیث شیعه، ج۱۰)، ص۱۰۹؛ همان، تحقیق کاظم رحمتی، ص۶۳ و ۱۵۳.
- ↑ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۶۳، ش۴۳۰.
- ↑ قاضی نعمان، الإیضاح (میراث حدیث شیعه، ج۱۰)؛ ص۷۱، ۷۸-۷۹ و ۸۴؛ همان، تحقیق کاظم رحمتی، ص۳۴، ۳۹، ۵۰، ۵۳، ۵۶، ۷۲، ۷۵، ۷۸، ۸۵، ۸۸، ۱۵۲، ۱۵۵ و ۱۶۱.
- ↑ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۶۱، ش۴۱۸: له كتاب الجامع.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۱.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۴۱۱؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۰۳، ش۶۸۷.
- ↑ شیخ طوسی، فهرست کتب الشیعة و أصولهم، ص۱۴۸، ش۲۲۸.
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۱۹.
- ↑ آقا حسین طباطبایی بروجردی، نهایة التقریر، ج۱، ص۹۴: بأنّ أخبارنا لا تكون منحصرة فيما أودعت في الجوامع الأربعة الثانويّة التي تكون بأيدينا.
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۲۲.
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۲۳.