حدیث من مات: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = | ||
| صادره از = [[پیامبر خاتم]] {{صل}} | | صادره از = [[پیامبر خاتم]] {{صل}} | ||
| راویان = {{فهرست جعبه عمودی | [[ابوذر غفاری]] | | راویان = {{فهرست جعبه عمودی | [[ابوذر غفاری]] | [[مقداد بن اسود]] }} | ||
| سبب صدور = | | سبب صدور = | ||
| دلالت حدیث = {{فهرست جعبه عمودی | عدم [[شناخت امام]] مساوی است با [[مرگ جاهلی]] }} | | دلالت حدیث = {{فهرست جعبه عمودی | عدم [[شناخت امام]] مساوی است با [[مرگ جاهلی]] }} |
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۲۹
حدیث من مات | |
---|---|
متن حدیث | |
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً» | |
ترجمه حدیث | |
هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، همانند مردن زمان جاهلیت مرده است | |
مشخصات حدیث | |
صادره از | پیامبر خاتم (ص) |
راویان | |
محتوای حدیث | |
دلالت حدیث |
|
منابع حدیث | |
اعتبار سند | متواتر |
منابع شیعه | |
منابع اهل سنت | |
حدیث من مات روایتی است که بر اساس آن معرفت به امام در هر زمانی، واجب است و این معرفت چنان بااهمیت است که بود و نبود آن، معیار ایمان و کفر شناخته شده و کوتاهی نسبت به آن، مساوی با ضلالت و گمراهی و مرگ او مرگ جاهلی خواهد بود: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً».
حدیث من مات و روایات مشابه آن
بر اساس روایات، معرفت یافتن به امام و حجت حیّ در هر عصر و زمانی، تکلیف عذر ناپذیری است که خداوند همگان را موظف به آن کرده است، به گونهای که هیچ کس از این تکلیف معاف نیست. از نگاه شیعه، این معرفت چنان بااهمیت است که بود و نبود آن، معیار ایمان و کفر شناخته شده و کوتاهی نسبت به آن، مساوی با ضلالت و گمراهی و مرگ او مرگ جاهلی خواهد بود[۱]: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»؛ هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، همانند مردن زمان جاهلیت مرده است[۲]. این حدیث، از روایات مشهور بین اهل سنت و شیعه است که در بسیاری از کتابها از پیامبر اسلام (ص) با سند صحیح[۳] نقل شده است. از اهل سنت: بخاری، مسلم، احمد بن حنبل، ابو داوود طیالسی، طبرانی، حاکم حسکانی، ابو نعیم، بیهقی، نووی، هیثمی، ابن کثیر و از شیعیان: شیخ کلینی، شیخ صدوق و پدرش، حمیری، صفار و علامه مجلسی[۴] آن را با طرقهای مختلف در کتابهایشان با الفاظ نزدیک به هم نقل کردهاند که برخی از آنها صحیح هستند[۵].
در منابع شیعی
- معاویه بن وهب میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود رسول خدا (ص) فرمودند: "هرکس بمیرد، در حالی که امام خودش را نمیشناسد، به مرگ جاهلی مرده است"[۶].[۷]
- امام باقر (ع) میفرماید: "کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است و هیچ کس از شناخت امام و حجت عصر، معذور نیست"[۸].[۹]
در منابع اهل سنت
در روایتهای اهل سنت، به جای معرفت امام، داشتن امام ذکر شده است. آنان از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کردهاند که فرمود: "هرکس بمیرد و حال آنکه امام نداشته باشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"[۱۰].[۱۱]
در مسند احمد ابن حنبل از پیامبر (ص) نقل شده: «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۱۲]. هر کس بدون داشتن امام بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. بنابر این، سخن ابنتیمیه و آلبانی که میگویند: احادیث یاد شده، در کتابهای اهل سنت وجود ندارند[۱۳]، نادرست و ناشی از نادیده گرفتن کتابهایی مثل مسند ابن حنبل و دیگر کتابهای مهم اهل سنت است. البته حدیث یاد شده با تعابیر مختلفی نقل شده است و ابن تیمیه، در ادامه سخنش مجبور میشود یکی از این تعابیر را که در آن، لفظ «امام» وجود ندارد، قبول کند[۱۴] که در آن آمده است: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۱۵]. کسی که بمیرد و در گردن او بیعت نباشد. به مرگ جاهلی مرده است. در واقع، اینگونه افراد تلاش میکنند تا احادیث یاد شده را به جای حمل بر امامان اهل بیت ـ که برگزیده خدا و پیامبر (ص)اند ـ، بر هر زمامداری هر چند جائر، حمل کنند.
تمام رویات (شیعی و سنی) بیانگر اهمیت کلیدی معرفت امام و حجت الهی در هر زمان است، به گونهای که عدم معرفت امام و حجت حی، مساوی با بیدینی و مرگ جاهلیت محسوب شده است. تا جایی که امام صادق (ع) میفرماید: "هرکس حتی یک شب بدون معرفت امام زمانش بخوابد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۱۶]؛ این کلام به طور مطلق است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. بر اساس این سخن، معرفت امام حی به قدری با اهمیت است که حتی لحظهای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و بخشش نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نیست[۱۷].
عدم معرفت امام و مرگ جاهلی
مرگ جاهلی به چه معناست و چرا نشناختن امام زمان منجر به مرگ جاهلی خواهد شد؟
در فرهنگ اسلامی، عصر رسالت پیامبر خدا (ص)، عصر علم و دوران پیش از بعثت ایشان، دوران جاهلیت است. بعثت مبارک پیامبر (ص)، آغاز عصر علم بود. اساسیترین مسئولیت ایشان، مبارزه با خرافات و تحریفات و روشن کردن حقایق برای مردم بود. پیامبر (ص)، خود را برای مردم، همچون پدری میدانست که آنان را میپرورانَد و آموزش میدهد. ایشان میفرمود: «إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ مِثْلُ الْوَالِدِ أُعَلِّمُكُمْ»[۱۸]. در واقع، من برای شما همچون پدری هستم که به شما میآموزم. پیامبر خدا، نبوت خود را پدیدهای منطبق با موازین عقلی و علمی معرفی میکرد که اگر اندیشمندان، درصدد شناخت آن برآیند، میتوانند به سادگی راستگوییاش را دربارۀ ارتباط او با مبدأ هستی درک کنند: ﴿وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ﴾[۱۹]. پیامبر (ص) نیز مردم را از پیروی هر آنچه علم، آن را تأیید نمیکند، به شدت برحذر میداشت و این آیه را برای آنان تلاوت میفرمود: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[۲۰]. با عنایت به این مقدمه، آشکار میشود آنچه در حدیثِ "ضرورت شناخت امام هر عصر" مورد نظر است، فراتر از یک مسألۀ فردی است و تنها این نیست که اگر یک مسلمان، امام خود را نشناخت، مسلمان واقعی نبوده و در گمراهی است؛ بلکه مسألۀ مهمتری که این حدیث بِدان هشدار میدهد، این است که عصر علم ـ که با بعثت پیامبر (ص) آغاز شد ـ تنها در صورتی میتواند تداوم پیدا کند که شناخت یاد شده، وجود داشته باشد. در یک سخن، امامت، پشتوانه و ضامن تداوم عصر علم یا عصر اسلام راستین است و بدون این پشتوانه، جامعه اسلامی به جاهلیت پیش از اسلام، بازگشت خواهد کرد. در واقع، حدیث مورد بحث از آیندهنگری این آیه قرآن الهام گرفته که میفرماید: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ﴾[۲۱].[۲۲]
مرگ جاهلی، یعنی مردن بدون شناخت خدا و رسول او (ص)، کسی که امام زمان خود را نشناسد، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت که خدا و پیغمبر (ص) را نمیشناختند، خارج نشده است؛ بنابراین، اگر معرفت خدا و رسول، به معرفت امام زمان (ع) نینجامد، برای انسان سودی نخواهد داشت و او را دیندار نمیکند. شخصی از امام صادق (ع) پرسید: "منظور از جاهلیت، جهل مطلق و درباره همه چیز است یا فقط نشناختن امام؟ آن حضرت فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است"[۲۳]. پس نتیجه عدم شناخت امام زمان (ع)، کفر و نفاق و گمراهی است[۲۴].
اهمیت شناخت امام
اهمیت شناخت امام زمان را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- شرط اسلام واقعی: براساس روایات مختلف (از جمله حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة»)، معرفت امام عصر، شرط اسلام است و اگر کسی بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از اسلام واقعی و اصیل بیبهره بوده است. پس شناخت امام زمان، آنگاه میتواند انسان را از مرگ جاهلی دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایتهای او بهرهمند شود.
- رسیدن به هدایت واقعی: شناخت امام عصر (ع)، چراغ هدایت و رمز دینداری است و نتیجه آن، دستیابی به صراط مستقیم، خداشناسی، حقشناسی و راه کمال و سعادت است. یکی از دعاهای مهم در عصر غیبت، این دعا است که میگوییم: خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم شناخت. خداوندا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد.[۲۵]؛
- رسیدن به ثواب یاری او: براساس بعضی از روایات، شناخت امام زمان و باور قلبی به او، باعث نزدیکی هرچه بیشتر انسان به او میشود. اگر با این معرفت از دنیا برود، از پاداشهای بیشماری برخوردار خواهد شد که یکی از آنها درک ثواب یاری امام عصر (ع) در زمان ظهور است؛ یعنی، چنین شخصی، همچون کسی است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است»[۲۶].
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
- آیا حدیث حدیث من مات امامت امام مهدی را اثبات میکند؟ (پرسش)
- حدیث من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- مطابق حدیث پیامبر که فرمود من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه چرا نشناختن امام مرگ جاهلی را به دنبال خواهد داشت؟ (پرسش)
منابع
- جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی
- آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی
- آصفی، محمد مهدی، بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی
- حسنی، سید نذیر، مصلح کل
- کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور
- سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت
- صمدی، قنبر علی، آخرین منجی
پانویس
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی.
- ↑ کمال الدین، ج۲، ص۴۰۹.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، ص۹۶ ـ۱۰۰؛ آصفی، محمد مهدی، بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، ص۵۴.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۴۲.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی، جستارهایی در کلام اسلامی، ص۹۶ ـ۱۰۰؛ آصفی، محمد مهدی، بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی، ص۵۴.
- ↑ «مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»، نعمانی، الغیبة، ص ۱۲۹؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص29-32؛ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج2، ص37-41؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۹۱ – ۳۹۳.
- ↑ «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷۲.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۹۱ ـ ۳۹۳؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۱۴۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۹۱ - ۳۹۳.
- ↑ ر. ک: ص۳۲، ح۱۹۱.
- ↑ سلسلة الأحادیث الضعیفة و الموضوعة، ج۱، ص۵۲۶.
- ↑ منهاج السنة النبویة، ج۱، ص۱۱.
- ↑ ر. ک: ص۳۴، ح۱۹۴.
- ↑ «يا يَحْيى مَنْ بَاتَ لَيْلَةَ لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۷۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی.
- ↑ مسند ابن حنبل، ج۳، ص۵۳، ح۷۴۱۳؛ سنن النسائی، ج۱، ص۳۸؛ سنن ابن ماجة، ج۱، ص۱۱۴، ح۳۱۳.
- ↑ «و کسانی که آنان را از دانش بهره دادهاند میبینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است» سوره سبأ، آیه ۶.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج2، ص37-41.
- ↑ «جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ و نِفَاقٍ و ضَلَال»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۷۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۹۱ - ۳۹۳.
- ↑ «اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک؛ اللّهم عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی»؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳.
- ↑ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۶۰، ۶۲.